یافتههای باستان شناسی
پاپیروسهای پارسی میانه از دوران حکومت ساسانیان در مصر
- يافتههاي باستان شناسي
- نمایش از سه شنبه, 05 مهر 1390 10:02
- بازدید: 6572
برگرفته از فر ایران
تورج دریایی (دانشگاه ایالت کالیرفنیا، فولرتن) . ترجمهٔ فاتن خزایی
پس از این که کسرا (خسرو دوم ) برای 14 سال حکمرانی کرد، بیزانسیها موریس امپراتور خود را برکنار کرده و کشتند و مردی به نام فروکاس رابه جای او به تخت سلطنت نشاندند. همه جانشینانش را نیز از میان بردند و تنها پسرش، به نزد خسرو پناهنده شد.
هنگامی که خسرو خبر بیزانسیها را شنید از این که رومیها پیروی از موریس را سرباز زدهاند و او را کشتهاند بسیار برانگیخته شد. او در حمایت از پسر موریس به متصرفات بیزانس حمله برد و مصر و اسکندریه را تا سرزمین نوبیا به تصرف درآورد و در سال بیست و هشتم از دوران فرمانروایی خود، کلید شهر اسکندریه را به پسر موریس داد. (سال 617 میلادی )(1)
برای دومین بار در تاریخ، ایرانیان شمال آفریقا را گشودند که به مدت بیش از یک دهه به طول انجامید. آنها نه تنها مصر را گرفتند، که لیبی شمالی تا جنوب و تایباد یعنی مرز سلطنت نوبیان را نیز گشودند.(2) گرفتن خاور نزدیک و آفریقای شمالی در زمان فرمانروایی خسرو دوم (590 تا 628 میلادی) که به نام پرویز (پیروزمند) نامدار بود، روی داد.
این آخرین پیروزی دوران میانی پیش از آمدن تازیان بود.
برای نمونه از وامدهی پارسیان به مصر میتوان از جشن سال نو به نام نوروز نام برد. نوروز جشن آیین سال نو و یکی از بزرگترین جشنهای مردم ایران است.
پس از یورش تازیان، نوروز همچنان به وسیلهی مصریان جشن گرفته میشد.
آنان با پوشاک نو و در بهترین آرایشها به دید و بازدید و بزم تا شب میپرداختند.
این جشن در سدهی چهاردهم و زمان سلطنت سلسله مملوک محدود شد ولی تا زمان کلیسا ادامه یافت.(3)
آیین دیگری که به وسیلهی ایرانیان ساسانی به مصر راه یافت، آیین روز صلیب مقدس بود. این آیین سال روز یافتن صلیبی را که مسیح بر آن مصلوب شده بود زنده نگه میداشت.
رخنهی ساسانیان در هنر قبطی نیز شایان نگرش است، تا جایی که نساجی «آتینو» و صنایع دستی از عاج نیز از آنان به وام گرفته شدهاند.(4)
با این که آلتبری مقاومت بسیاری کردند (در زمان یورش ایران به مصر 617م)، به سال 618 ساسانیان به فرماندهی شاهین وارد مصر شدند. (5) بر اساس منبعهای قبطی به نظر میرسد که ایرانیان چیرگی بر منطقه را با شیوهی بسیار دشواری انجام دادند. در نخستین یورش، دوستی بسیار بیشتری میان فرماندهان قبطی و قانونگذاران ساسانی برقرار شد. نباید فراموش کنیم که پیش از نبرد ساسانیان، امپراتور بیزانس، موریس، نمایندگان مسیحی خود را به رهبران قبطی فرستاد که مونوفیزیت بودند (دین دیگری داشتند) و بنابراین کشمکش بسیاری بین این دو برقرار بود.
جان نیکیو میگوید: «این فشار شدید به انگیزهی خواست نا بخردانهی امپراتور موریس در گرفتن زمین پیش آمد. بنابراین، هنگامی که نخستین گشایش به وسیلهی پارسیان روی داد به گونهی یک فاجعه جلوه کرد، نتیجه آن شد که به هنگامی که نیروهای رومی از منطقه رانده شدند فرماندهان مذهبی قبطی به تنها قدرت و حاکمیت مذهبی بر ملتشان تبدیل شدند. (6) در این بخش منبعها از مستندهای یونانی، عربی، قبطی و پارسی میانه گرفته شدهاند. گروه آخر از منبعها، بیشتر سندهای پاپیروس به جا مانده از فرماندهان ایرانی و سربازانشان در مصر، در دهه دوم سدهی هفتم است. سایت مربوطه:
http:/www.sasanika.com/pdf/Sasanika Bulletin.pdf
بیشتر پاپیروسها در فایوم مربوط به دوران سلطنت خسرو دوم یافت شدند،(7) و هم اکنون از مهمترین منبعهای نخستین این دوران هستند.(8) این پاپیروسها دارای فهرستهای تجهیزات، نامهای افراد، درجهها و سازمان نظامی آنهاست. پاپیروسهای پارسی میانه آگاهیهایی دربارهی وزن و اندازه، را در بر دارند.(9) این پاپیروسها در شناختن شیوهای که حروف نوشته میشدند، فرماندهان خوانده میشدند و دربارهی این که نام و نشان و درجهشان چگونه گفته میشد بسیار سودمندند.
هانسن(O.Hansen) و دیگران همچون J.de Menasce(10) و از مهمترین اساتید در این مورد D.Weber بسیاری از آنها را چاپ کردهاند.(11)
در نوشتارهای پارسی میانه زرتشتی، مصر با نام: «آجیپتوس» (agiptus) است و جایگاه آن به گونهی زیر در بندهش آمده است: «آجیپتوس بوم» که مصر نیز خوانند (سرزمین آجیپتوس که مصر نیز خوانده میشود) رودی که در این سرزمین جاری است رود نیل نام دارد.
پاپیروسها، تعدادی از شهرهای مصر مثل بابل، توفیس و کاینون و چندی دیگر را نام بردهاند که مرکز اشغال سرزمین به وسیلهی پارسیان بود.
ساختار این نامهها (پاپیروسها) یکسان است و میشود هر کدام را به سه گروه بخش کرد:
1ـ بافت آغازین با اشاره به x (هر کسی که گیرندهی نامه است) آغاز میشود که در برگیرندهی شادباش و ستایش است که به او ابراز میشود.(12)
2ـ متن اصلی این نامهها که دربارهی فرمانها، دادن غذا و حمل و نقل در میان نگرشهای دیگر است.
3ـ دوباره درودها و تحنیتها به کسی که نامه برای او فرستاده میشود.
نوشتهها، بسیار سخت و بیشتر با رمزگشایی خوانده میشوند اما ویژگی آنها در نشان دادن شیوهی نگارش همگانی که میان پارسیان سدهی هفتم روایی داشته، بازتابی از چگونگی دانش نگارش در دوران باستانی نزدیکتر را به ما میدهند.
Sasanika: پروژه دوره باستان متاخر در خاور نزدیک (www.sasanika.com) بر آن است که میزانی از این نوشتارهای پاپیروس را در اینترنت در دسترس قرار دهد.
این کار روندی بسیار کند و سخت خواهد داشت. اما بررسی هر چه بیشتر این نوشتهها میتواند نوری به تاریخ خاور نزدیک و آفریقا در دوران باستان نزدیک بتاباند و آن را برای ما روشن کند.
بازنویسی و ترجمه به وسیلهی هانسن و همکاری Weber و با چند پیشنهاد از سوی نویسنده انجام شد.
ساخت جملهها (پارهها) در پاپیروسهای پارسی میانه چیزی جدا از متنهای پارسی میانه رزتشتی است. نوشتهها سختتر است و برداشتها و خوانشهای مختلف نه تنها از دیدگاه سند که از گزارشهای (تفسیر و بررسی) آنها نیز خواهد بود. امیدواریم این کوشش، پیشنهادهای استادان دیگری در این زمینه را نیز به دست بیاورد.
…
Y Npšh ’p’yst¢ …
‘L Ln’ č GBR’
npšt¢ ’YK MN b’ pylwn
‘D MDM’ dlkš ŠDRWN
…nyw?znd …
…
ĩ xwēš abāyst
ö nē namāz merd
nibišt kū az bābilōn
tā abar ēr - kaš frēst
… nēw? Zand …
…
of one’ s own must …
he did not write in reverence to the man
Who from Babylon
Until salutations be sent
… new? District
ترجمهی پارسی:
...
از سوی خویش باید ...
او به مردی که از بابیلون بود نماز نبرد، تا زمانی که درودها فرستاده نشد ...
نو؟ بخشی از کشور یادداشت و بررسی:
این پاپیروس در اندازهی 12×5/16 سانتیمتر، ویژگی و دشواری در تفسیر و ترجمه دارد.
هانسن متن را به آن سختی که هست ترجمه نکرده و شیوهی خواندن خود را به کار برده است. برابر آن چه که در این متن خواندهایم، سند دربارهی کسی است که گرامی داشت رسمی و درودها را به کار نبرده و در نتیجه پیشامد خوبی در پی نداشته است.
سطر نخست از میان رفته و حرف آغازین متن افتاده است. سطر دوم قابل خواندن است به جز از آخرین واژه که هانسن آن را نخوانده است . بسیار دشوار است بدانیم چیست اما اگر یک واژه نباشد گویا شماره است (30 +؟)
اگر چه که برابر با متن نمیتوان بیگمان بود که شماره هم باشد. در سطر سوم عبارت نماز مرد ویژگی ویژهای دارد چون تنها یک جای دیگر یاد شده: در فیلادلفیا، پاپیروس: E. 485.16(13) (weberp.3)
واژهی نماز نمایاندن ستایش و درود است و زمانی در متنهای پارسی میانه یافت میشود که کار نماز بردن یعنی ارزشگذاری و درود فرستادن نزد یک مقام بالاتر انجام شود.
پیش از ساسانیان به نظر میرسد. بایسته میبود که کسان در نزد پادشاه نماز ببرند (یونانی: پروسکینیسس) این نگرش در کارنامه اردشیر بابکان (سالهای 224 ـ 240) به شیوهای که در زیر بدان اشاره میشود آمده است: درباریان در برابر شاه شاهان اردشیر نخست نماز میبردند: به پیش اردشیر شد و پیش روی او ایستاد و نماز برد. این آیین ایرانیان کهن است که هردودت هم از آن یاد کرده: «وقتی ایرانیان همدیگر را در خیابان میبینند اگر از نظر رتبهی اجتماعی هم درجه باشند به جای گفتن واژههای حاکی از دورد، دهن همدیگر را میبوسند ولی اگر یکی از دیگری پایینتر باشد، گونههای هم را میبوسند و اگر یکی از دیگری بسیار بلند مقامتر باشد او به پایش میافتد و ستایشش میکند. در حالی که در متون پارسی میانه واژه به گونه SGDH، به آرامی sgdh و به عربی (sjdh سجده) نوشده شده، اما در مستندهای پاپیروسها به گونهی کوتاه شدهی nc آمده است اما تنها در این متن n'? نوشته شده است.
در سطر چهارم ما به دادههای جغرافیایی برمیخوریم.
دژ بابل (14) که به وسیلهی رومیها بنا شده و ایرانیان توانستند با شتاب در نخستین پیروزی (618 میلادی) آن را بگیرند. چیزی که در این جا مهم است پیروزی تازیان مسلمان در 641 میلادی یعنی درست یک دهه پس از پیروزی ایرانیان است. در شهر اسلامی قاهره این جا به عنوان جنوبیترین منطقه به شمار میآید. بابل یک دژ نظامی است که ایرانیان پس از شکست دادن نیروهای بیزانسی آن را گرفتند و برجستگی آن در این است که این دژ در کانون مصر شمالی و جنوبی واقع شده است.
این نگرش نیز شایان بررسی است:
باور بر این است که خود دژ به دست پارسیان هخامنشی در سدهی ششم پیش از مسیح ساخته شده اما امپراتوری رومیان (تراجان) به انگیزهی مشکلات آب، آن را از نزدیک صخرههای کرانهی دریا به کنار رودخانه جابهجا کردهاند.
دیوارهای دژ بابل 40 پا درازا دارد و دروازهی برتری به شمار میرفته و به همین سبب جایی بوده که ایرانیان و همچنین تازیان مسلمان آن را گشودند. تازیان مسلمان در حقیقت واژه بابل و فوسطات را به سبب شهری که در کنار آن بنا نهادهاند، به کار میبرند و این نگرش در پاپیروسهای کهن تازی (عربی) نیز دیده میشود. در عربی این مکان قصرالشمع: دژ شمع هم خوانده میشد.
هانسن سطر پنجم را سیر کوس شتر/ او ابر سیراکوس شهر میخواند که امکان آن هست، اما از آنجایی که من شهری به چنین نام در مصر نمیشناسم و ندیدهام این خواندن میتواند غیرقطعی و شک برانگیز باشد. مگر شهری به چنین نام بیابیم. من پیشنهاد میکنم که واژه، «سیرکوس شهر» نه که «ایر ـ کاس فرسیت» یعنی «درود بفرست» باشد. این با بخش آغازین پاپیروس هم هماهنگ است، در جایی که احترام و درود فرستاده نشده و تا این کار انجام شود کارها خوب پیش نخواهد رفت!
از سطر ششم تنها بخشی بازمانده که واژهی «نیبی کوه» آمده که مفهوم آن نه در این متون و نه در بافتهای دیگر برای من روشن نبوده است. در حالی که آغاز سطر از بین رفته، ما میتوانیم به دو واژه جدا نگاه کنیم که دومی ممکن است زند (منطقه یا بخشی از کشور) باشد که باز به نگرشهای جغرافیایی پیوند خواهد داشت.
×ـ این گفتار برگرفته از :
www.sasanika.com/pdf/Middle Persian Papyri form the. Pdf
the Lakmids, and Yemen. Translated by C.E.
the History of al-Tabari, The Sasanids, the Byzantines,
v, State University of Now York Press, 1999, pp. 318-319.
La sociere d’ archeologie copte, vol. xxxi. 1992,p 92.
In Egypt-Some Evidence of Historical Interest,« Bulletin de
R. Altheim-Stiehl,»The Sasanians.
Encyclopedia, ed. A.S. Atiya, vol. 6. 1991, p.1784,
Archbishop Basilios, »Nawr?z,« The Coptic
in Africa.« Transoxiana, vol. 4. 2002, pp. 6-9
M. Compareti, »The Sasanians
Altheim - Stiehl, op. cit.,pp 88-89;
در این باره ناهماهنگی این است که شاهین بوده یا شرهوراز (? Arhwaraz) که فرماندهی نیروهای پارسی بود.
1993, Princeton University, New Jersey, 1993, P.3
Naneteenth Annul Byzantine Studies Conference, Abstract.
»Who really Led the Sassanian Invasion of Egypt? T.M.Hicky.«
Encyclopedia, ed. A.S. Atiya. Vol. 5 1991, p.1676. Monophysitism, »The Coptic
Der Staatlichen Museen zu Barlin, Verlag
O. Hansen, Die mittelpersischen papyri der papyrussannlumg
Der Wissenschaften, Walter de Gruyter, Berlin, 1938 , p. 9
برای مطالعه بیشتر از محتوا و اهمیت پاپیروسهای پارسی میانه در مصر، بنگرید به:
(Cent, A.D. According to Some Pahlavi Papyri Abstracts.« E. Venetis, »The sassanid Occupation of Egypt)7 th Greeco – Arabica, vols. IX – X 2004, pp. 403 – 412
Venetis, pp. 405 – 407
«Lagenag» در پارسی میانه که من معتقدم از واژهی li - gano/ligunu در گویش بابیلون گرفته شده است.
Joumal Asiatoque, vol. 241, 1953, pp. 185-196.
J. P. de Menasce, »Recherches de papyrologie pehlevie,«
Iranicarum, Part III. Pahlavi Inscriptions, Volume IV-V.
And Ostraca and Papyri, Corpus Inscriprionum
Ostraca and Papyri, London, 1957.
Corpus Inscriptionum Iranicarum. Part III. Pahlavi
D. Weber, Ostraca, Papyri und Pergamente,
Volume IV-V Ostraaca and Papyri, London, 1992.
Inscriptions
ما به چنین افرادی یزدانگرد میگوییم. و دیگر واژها نشانیها هستند.
Hansen . op. cit., pp.115-117
این جایگاه در پاپیروس دیگری به شیوهی زیر آورده شده است.
(Weber papyrus 45, Strasb. Pehlevi 1)
N’ mak’ Y hwt’k MDM
I’ dynsn Y TMH’ L
THNN’ [] (p)t¢ b’plwn¢
Krtn¢ LWTH pg
shw(n¢)
Krt¢ l’d LN(E) 14
YHWWNt
Namag ī Xwānday abar
rāyēnišn ī ānōh ō
ārdan … Pad Bābilōn
Karden abāg araan saxwen
Kard rāy amā bawēd
نامهای از شاه به مدیریت آسیاب...
در بابلیون دربارهی ارزن (در متن انگلیسی: گوشت)،
که خطاب به ماست.
محتوای این پاپیروس دربارهی نامهای است که از والامقامی پیرامون سازماندهی عرضهی در بابیلون دریافت شده است.