زبان پژوهی
چکیده مقالات هفتمین همایش بین المللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی - 2
- زبان پژوهي
- نمایش از شنبه, 15 مهر 1391 11:21
- بازدید: 14103
برگرفته از: تارنمای شورای گسترش زبان و ادب فارسی
انجمن ترویج زبان و ادب فارسی در اطلاعیه چکیدۀ مقالههای هفتمین همایش بین المللی خود را منتشر کرد که در زیر قسمت دوم آن آمده است.
داستان زمان در رمانی از نادر ابراهیمی
(بار دیگر شهری که دوست میداشتم)
سوسن پورشهرام
کارشناس ارشد ادبیات
داستانِ جریان سیال ذهن (Stream of Consciousness)بهدلیل رویکرد ویژه به مفهوم زمان، «داستان زمان» نیزنام گرفته است. در این شیوه، نویسنده با بهکارگیری تداعی معانی، یادآوری، دروننگری و توالی نامرتب زمانی،تصویری از اندیشههای درونی شخصیتهای داستان ارائه میدهد. در حقیقت،این تکنیک رواییِ زمانشکل تکاملیافتۀ رمان روانشناختی است.رمان بار دیگر شهری که دوست میداشتم بهدلیل حرکت آزادانۀ ذهن راوی و توجه ویژه به عنصر زمان،منطقی دستورمند و جملاتی منسجم و منظم ندارد. نویسنده در این رمان کوشیده است با تداعی خاطرات و بهیاری تصویرها و برشهای واقعنما، مسائلی غیرواقعی را به قبول و باور مخاطب نزدیک کند. درحقیقت، ذهنیاتِ ظاهراً آشفته و فاقد نظم راوی سبب شده است که داستان در نگاه اول،مبهم و پیچیده بهنظر برسد. بنابراین، این مقاله با بررسی دقیقِ رمان میکوشد به پرسشهای زیر پاسخ دهد:آیا میتوان رمان بار دیگر شهری که دوست میداشتم را جزو رمانهای جریان سیال ذهن قرار داد؟ این رمان بر لایههای پیشگفتاری ذهن شخصیت داستانتکیه دارد یا بر لایههای گفتاری ذهن او؟ آیا راویِ داستان به وجود مخاطب خود کاملاً آگاه است؟ و... .
کلید واژه ها : رمان، روایت، جریان سیال ذهن، نادر ابراهیمی و...
استفاده ازکهن الگوها در پویایی شخصیت در داستان زال
دکترمنیژه پورنعمت
عضو هیأت علمی دانشگاه خلیج فارس بوشهر
در برخی از ابعاد شخصیت داستان تحولی روی می دهد که نوع نگرش یا رفتارش را تغییر می دهد. این تغییرات مهم و بنیادی ممکن است خیلی زیاد یا کم و یا این که رو به خوبی یا بدی باشد. این تغییرات که شخصیت های داستان را از دیگر افراد اجتماع متمایز می سازد، بیشتر متکی بر منش انسان است. در این مقاله داستان زال از بخش پهلوانی شاهنامه بررسی می شود تا عوامل پویایی و تغییر شخصیتهای داستان نموده شود. در این داستان از کهن الگوهای خواب، پاگشایی و رازآموزی، پیشگویی موبدان و آگاهی از سرنوشت استفاده شده است تا موجبات تغییر و پویایی شخصیت های اصلی و فرعی داستان فراهم و بیان گردد.
کلید واژه ها: شاهنامه، داستان زال ، پویایی شخصیت ، کهن الگو.
شیوهی روایی مولوی در بسط و انسجام داستان پیر چنگی
دکتر منیژه پورنعمت رودسری* دکتر سید ناصر جابری اردکانی
در این مقاله شیوه داستان پردازی مولانا در داستان مشهور پیر چنگی مورد مطالعه قرار گرفته است. بر این اساس پس از مقدمه و ارائة خلاصه ای از داستان، جهت تبیین شیوة قصه پردازی مولانا به سه مقولة طرح یا پلات داستان، تحوّل و فنا در وجود قهرمان و بالأخره روش روایی فاصله گذاری پرداخته شده است. مثنوی دارای بوطیقای داستان متفاوتی است؛ البته قواعد و قوانین حاکم بر دیگر آثار داستانی نیز در آن قابل پی گیری است، اما علاوه بر آنها شیوه های دیگری نیز وجود دارد که باعث تمایز و برتری مثنوی می شود؛ یکی از آنها تحوّل شخصیت های داستان است که با مقولة فنا در ارتباط است و بر جزء جزء اثر تأثیر می گذارد. مقولهی «فاصله گذاری» ، دیگر مشخصة روش روایی داستان پردازی مولوی است که در ارتباط با چگونگی توسعهی متن و سیر آفاقی- انفسی در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
کلید واژه: داستان، مولوی، مثنوی، پیر چنگی.
بررسی کارکرد ادبیات و هنر در جامعه شناسی طبقات اجتماعی
دکتر مجید پویان
عضو هیات علمی و استادیار دانشگاه یزد؛ مایده صافی اصفهانی
عضو هیات علمی موسسه آموزشی و غیر انتفاعی صفاهان
رویکرد جامعه شناختی به آثار هنری و ادبی اگرچه زمینه ای نو ظهور برای پژوهش و تأویل و تفسیر آن به شمار می رود، دستاوردها و رهیافت های ارزشمندی نیز به همراه داشته است. جامعه شناسان هنر معتقدند که آثار هنری در حکم منشورهایی اند که جلوه ها و رنگ های مختلف و متفاوتی از ابعاد شخصیتی خالق اثر هنری و نیز محیط اجتماعی هنرمند را باز تاب می دهند. در سنت نقد جامعه شناختی هنر یکی از پرسش های کلان این است که چه ارتباطی میان خاستگاه طبقاتی هنرمند و نویسنده و فرایند تولید هنری وجود دارد؟ وبرای بازشناخت تاثیر پایگاه اجتماعی خالق اثر هنری در آفرینش هنری چه ابزاری وجود دارد؟ به عبارت دیگر "من طبقاتی " خالق اثر هنری و اثر هنری چه ارتباط دو سویه ای دارند؟ به عنوان مثال آیا سرایش شاهنامه فردوسی به وسیله حکیم توس معلول علائق فردی او بوده است یا دفاع از منافع مادی و معنوی طبقه دهقانان؟ آیا توده ستیزی صادق هدایت فرافکنی اضمحلال طبقاتی او( اشرافی - بوروکرات) بوده است یا خیر؟ در این مقاله کوشش می شود، نقش مهم هنر و ادبیات در بازشناخت محیط اجتماعی پیدایش اثر هنری و خاستگاه طبقاتی نویسنده با اشاره به نمونه هایی از ادب فارسی تبیین شود.
کلید واژه ها: هنر و ادبیات، جامعه شناسی طبقات اجتماعی، نقد جامعه شناختی، مطالعات میان رشته ای.
بررسی ریشه یابی تاریخی و علل با هم آیی های واژگانی درخمسه نظامی
دکتر محمد رضا پهلوان نژاد
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
شیما ابراهیمی
دانشجوی ارشد زبانشناسی
مسائل همنشینی واژه ها که بر اساس تناسب رابطه معنایی کلمات صورت می پذیرد، یکی از مهمترین ویژگی های هر زبان به شمار می آید و با واژه شناسی و معناشناسی ارتباط ناگسستنی دارد. خلاقیت و ابتکار شاعر در بهره جستن از هم آیی واژگانی در محور همنشینی موجب می شود که سبک وی متفاوت از دیگر شاعران به نظر آید. از آنجاییکه بررسی سبک شاعر و نحوه استفاده او در به کار بردن واژگان هم آیند می تواند به شناخت نگرش او بینجامد، هدف از پژوهش حاضر، بررسی علل همنشینی واژگان و ریشه یابی آنان در اثر خمسه نظامی گنجوی می باشد. بدین منظور همنشینی واژگان از منظر های روابط مفهومی و استناد به قرآن و اساطیر زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به معیار هایی که در بررسی با هم آیی های این اثر استفاده شده است، می توان علل همنشینی اغلب واژگان را در آثار شاعران دریافت و از این حیث یافته های این پژوهش می تواند در بررسی های مختلف در باب با هم آیی های زبان فارسی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژه ها : با هم آیی، روابط مفهومی، محور همنشینی، ریشه یابی تاریخی.
جایگاه فاعل در زبان فارسی
دکتر محمد رضا پهلوان نژاد ( دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد)
لیلا قونسولی ( دانشجوی دکتری زبانشناسی)
فرضیه فاعل درون گروه فعلی و حرکت آن به جایگاه مشخصگر گروه تصریفی از فرضیاتی است که در نظریه حاکمیت و مرجع گزینی بیان شده است. بر اساس این فرضیه، فاعل ابتدا در جایگاه مشخصگر گروه فعلی، نقش تتا دریافت می کند و سپس برای دریافت حالت، به جایگاه مشخصگر گروه تصریفی می رود. این فرضیه در زبان انگلیسی و بسیاری از زبان های دیگر صدق می کند اما در زبان فارسی تنها کاری که بر روی آن انجام شده است، از سوی علیزاده می باشد که وی اعتقاد دارد فاعل در زبان فارسی ، از همان ابتدا در جایگاه مشخصگر گروه تصریفی قرار دارد و در جملاتی که شاهد سورهای شناور هستیم و زبانشناسان از آن برای اثبات حرکت فاعل از جایگاه مشخصگر گروه فعلی به جایگاه مشخصگر گروه تصریفی استفاده می کنند، فاعل دراین گونه جملات در فارسی، از جایگاه مشخصگر گروه تصریفی به جایگاه مشخصگر گروه متمم ساز حرکت می کند و یک فرایند ساده مبتداسازی رخ میدهد.در این مقاله، دلایل زیادی بر رد ادعای علیزاده بیان گشت که پایه تمام این انتقادها این بود که فرضیه علیزاده، علیرغم اینکه هر فرضیه ای در حاکمیت و مرجع گزینی باید توجیهی داشته باشد، هیچ توجیهی ندارد و همچنین بسیاری از اصول مطرح درحاکمیت و مرجع گزینی و بسیاری از پایه های آن را نقض می کند. بنابراین، این نتیجه حاصل گشت که فاعل در زبان فارسی در جایگاه مشخصگر گروه فعلی است و پس از دریافت نقش تتا در این جایگاه، برای گرفتن حالت دستوری به جایگاه مشخصگر گروه تصریفی می رود که با در نظر گرفتن این فرضیه ، هیچ یک از ایرادات مطرح در فرضیه علیزاده پیش نخواهد آمد.
کلید واژه ها: زبان فارسی، گروه فعلی، فاعل،فرضیه علیزاده.
گفتگو و شخصیت پردازی در حکایت های تذکره الاولیا
آزاده پیروزخواه *
نجمه تاجیک **
(دانشجویان کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی، تهران)
حکایات مجموعۀ وسیعی از آثار ادبی ما را به خود اختصاص داده اند و این وظیفه ای است خطیر بر عهدۀ دانش پژوهان ادب فارسی که این آثار برجسته و ماندگار خویش را هم چنان که قرن ها از ظهور و پیدایش آنها می گذرد زنده و جاوید نگاه داشته و برای آیندگان باقی گذارند.تذکره الاولیا یکی از این متون برجسته می باشد که تا به حال بسیار مورد بررسی قرار گرفته است.مقاله حاضر این بار از منظر عناصر داستانی (قالب ، زاویه دید، زمان و مکان ، مضامین و . . . ) به بررسی این اثر عطار نیشابوری می پردازد و 207 حکایت را به منظور این بررسی برگزیده است.تردیدی نیست که دو روش گفتگوی ادبی و شخصیت پردازی از عناصر اصلی داستان نویسی به شمار می رود، و در اینجا سعی ما بر این بوده است که این دو مؤلفه را با جزیی نگری خاصی مدنظر قرار دهیم.
کلید واژه ها: تذکره الاولیا، حکایت ، عناصر داستان، گفتگو، شخصیت پردازی.
تأثّر امیر معزّی از معلّقات و اشعار دورۀ جاهلی
دکتر احد پیشگر
عضو هیأت علمی دانشگاه محقّق اردبیلی
ثریّا کریمی
کارشناسی ارشد زبان و ادبیّات فارسی
امیر معزّی ازشاعران استاد نامبردار خراسان است که به ادب عربی ارادت می ورزید، به همین خاطر بسیاری از مضامین شعری خود را چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم ازطریق شاعران پیش از خود از ادب عرب اخذ کرده است .ازاین روی امیر معزّی درتعدادی از قصاید خود طرح کلّی وساختار عمومی ومضامین وتصاویرشعری قصاید عربی جاهلی را رعایت نموده است.هدف مقاله ، این است که با بررسی چند قصیده از امیر معزّی، تأثیرپذیری او را از معلّقات و اشعار دورۀ جاهلی نشان دهد.
کلید واژه ها: ادبیّات تطبیقی ،شعر فارسی،شعر عربی ، امیر معزّی ، معلّقات، اشعار دورۀ جاهلی، مضامین و تصاویر مشترک.
استقبال و تتبّع فیّاض لاهیجی از قصاید انوری
دکتر احد پیشگر
عضو هیأت علمی دانشگاه محقّق اردبیلی
حسن اسدزاده خانقاه
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا
تتبّع و استقبال در لغت به معنی پیشواز کردن، به دنبال رفتن و روی آوردن است و در اصطلاح ادب آن است که گفتهی یکی از استادان شعر و سخن را سرمشق و سرلوحه قرار دهند و به همان ساختار و سیاق شعر بسرایند.اشتهار قصاید انوری در شعر ادب فارسی به دلیل جذابیّت، شیوایی، سادگی و لطافت آن است. وی روانی کلام خود را با خیالات دقیق غنایی به هم آمیخته و زمینهی استقبال شاعران بعد از خود را فراهم کرده و موجب شده است که قصاید او به وضوح مورد استقبال فیّاض لاهیجی قرار گیرد. تسلّط فیّاض لاهیجی به زبان فارسی و مطالعهی دواوین شاعران بزرگ و الگو قرار دادن اندیشه ها و اصطلاحات عرفانی و کنایات و استعارات و اوزان و قوافی اشعار و آثار آن شعرای نامی باعث شیوایی و رسایی و پختگی اشعار فیّاض شد.یکی از شاعران بزرگ ادب فارسی که تأثیری شگرف بر شعر و شاعری فیّاض بر جای گذاشت، بی شکّ انوری بوده است. به گونهای که اگر دیوان اشعار فیّاض لاهیجی را مدّ نظر خود قرار دهیم، متوجّه تأثّر فیّاض از دیوان انوری خواهیم بود و این تأثّر به شکل مشابهت مضمونی و مشابهت وزن و لفظ و قافیه با اشعار انوری در دیوان اشعار فیّاض لاهیجی آمده است. هدف مقاله این است که با بررسی اشعار فیّاض لاهیجی، تأثّر او را از دیوان انوری که به شیوهی استقبال و با حفظ وزن و قافیه آمده است، نشان دهد.
کلید واژه ها: شعر فارسی، انوری، فیّاض لاهیجی، قصیده، استقبال، تتبّع، مضمون مشترک.
دانشنامه ی منظوم ایران
دکتر اسماعیل تاجبخش
دانشنامه منظوم ایران که می توان آن را شاهنامه امین نامید ،اثری است منظوم از استاد سید حسن امین در بحر متقارب و به شیوه ی شاهنامه و در سلسله ی کتاب هایی چون شاهنامه نادری از میرزا محمد علی فردوسی ثانی و شهنشاه نامه از فتحعلی خان صبا و البته با تفائت فاحشی در محتوا و مضمون با چنان آثاری. این کتاب از چند منظر مورد مطالعه و مداقه ی نویسنده این سطور قرار گرفته است. گفتنی است که در این مقاله از دو موضوع عمدا صرف نظر شده است.: یکی زندگی نویسنده و آثار و مقالات او ، و دیگر خصایص زروحی و اخلاقی شاعر.
کلیدواژهها: دانشنامه منظوم ایران، سید حسن امین.
بررسی و تحلیل سبک شخصی خسرو فرشیدورد در
دفتر شعر صلای عشق
اسماعیل تاجبخش
لیلا حسنزاده
فرشیدورد، از ادیبان و پژوهشگران معاصر است که بیشتر در حوزۀ دستور زبان آثاری از خود به یادگار گذاشته است. اشعاری نیز بهصورت پراکنده، در دفترهای مختلف از او بهجا مانده است که نشان از ذوق شاعری، قریحه و روحیۀ حساس او دارند و با بیانی ساده و روان سروده شدهاند. در این پژوهش، تنها دفتر شعری «صلای عشق» مورد سنجش سبکشناسانه قرار گرفته است. اشعار او، ساده، روان و دلنشین هستند و بهصورت معمولی از آرایههای ادبی استفاده کرده است و آنچه در این تحقیق، بیشتر به آن پرداخته شده، سطح فکری اشعار اوست.
کلید واژه ها: فرشیدورد، صلای عشق، سبکشناسی.
نگاهی به برخی واژه های ترکی دیوان خاقانی
دکتراسماعیل تاج بخش
دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی تهران
بهنام صادقیان(نویسنده مسئول)
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی
وجود واژه های ترکی در زبان وادبیات فارسی نشانه ی ارتباط این دو زبان با یکدیگر است. از آنجایی که دیوان خاقانی نیز تحت تاثیر این ارتباط زبانی بوده است؛ در این مقاله سعی شده است سی واژه ترکی از میان واژه های ترکیِ به کار رفته در دیوان خاقانی، معــرفی وبا استناد به منابع موجـود از نظر ریشه شناسی مورد بررسی قرار گیرد. امید است این مقاله بتواند با ارائه تحلیلی درست از این واژگان، برای مطالعه کنندگان آثار خاقانی سودمند باشد.
کلید واژه ها: دیوان خاقانی، ارتباط زبانی، واژه ترکی، ریشه شناسی.
نقدی بر داستان "حرکت زیبا و آسان"
اسماعیل تاجبخش
لیلا حسن زاده
داستان «حرکت زیبا و آسان» داستان کوتاه پسامدرنی از ابوتراب خسروی است که در این مقاله سعی شده است با بحث بر روی تقابلها و نشانهها و نمادهای آن، نقد و بررسی شود. ابوتراب خسروی در این داستان با بیانی طنزگونه و نثری روان، به طرح موضوع فلسفی و نفی ثنویت پرداخته است.
کلید واژهها: ابوتراب خسروی، داستانحرکت زیبا و آسان، نقد، تقابل،نشانه شناسی.
مولانا یعقوب چرخی و تفسیر او
شریف جان تاجی بایوف
در این مقاله ضمن مروری به احوال و آثار یکی از عرفا و مشایخ معروف سدهی 14 میلادی مولانا یعقوب چرخی، به بررسی «تفسیر سورهی فاتحه و دو جزء آخر قرآن کریم» او که از میان آثار متعددش شهرت و محبوبیت پیدا نموده است، پرداخته میشود.مؤلف قید مینماید که تفسیر با لحن وعظ و اندرز نگاشته شده، اغلب مباحث و مطالب تفسیری در اثر بر محور آداب دین و مذهب سنّت و جماعت چرخ میخورند. در تفسیر تأثیر طریقت نقشبندی بر اندیشه و آرای مفسّر، که خود یکی از پیشگامان سلوک نقشبندی بود، برعلا [آشکارا] به مشاهده میرسد. در «تفسیر» ذوق شاعری، شعرفهمی و فکر دانشورانهی مفسّر به هم آمدهاند. مولانا یعقوب در بعضی حالات برای افادهی آرا و اندیشهی خود پی در پی از شعر، خاصه از اشعار غنایی و عرفانی جلالالدّین رومی، حکیم سنایی غزنوی، عراقی و سعدی مدد جسته است که این رنگ خاصی به گفتار او بخشیده است.
کلیدواژه ها: مولانا یعقوب چرخی، تفسیر قرآن، سبک و اسلوب بیان، ویژگیهای تفسیر، شیوهی پند و اندرزی تفسیر.
انسجام واژگانی و بسامد آن در کتاب تنگسیر
گیتی تاکی
(استادیاردانشگاه سیستان و بلوچستان)
امیرقیصی پور (کارشناسی ارشد)
متن شامل مجموعه جملاتی است که به نحو خاصی بهم مرتبط شده اند. به این معنا که ارتباط از طریق ابزار های خاصی صورت می گیرد که باعث بهم پیوستگی متن و اصطلاحاً انسجام متن می شوند . یکی از راههای ایجاد انسجام متنی ، انسجام واژگانی است.در این نوع انسجام با انتخاب واژه هایی سر و کار داریم که به طریقی به مطالب قبل مربوط هستند ، به عبارت دیگر انسجام واژگانی هماهنگی واژگان دو یا چند جمله با هم است که روابط مفهومی را در نظام معنایی برقرار می کنند. در این پژو هش تلاش شده است تا ابزارهای چندگانه ایجاد انسجام واژگانی از دیدگاه هلیدی و حسن (1976) در کتاب تنگسیر نوشته صادق چوبک بررسی و ارایه شود آنها انسجام واژگانی را تحت عنوان تکرار و با همایی تقسیم بندی کرده اند. بازایی یا تکرار کاربرد واژه هایی است که به نحوی به واژه های قبل ارجاع می یابد و شامل هم معنایی ، تضاد معنایی و شمول معنایی است . با هم ایی ،هم نشینی واژه هایی است که که چه از نظر مفهومی و چه از نظر عرفی با هم مرتبط اند. در این پژوهش تمامی موارد انسجام واژگانی از این دیدگاه شناسایی شده و در جداول خاص همراه با بسامد انها ارایه شده اند. با مقایسه میزان استفاده آنها باهم چنین بر می اید که در این کتاب ،تکرار بیشترین بسامد در بین عوامل انسجام واژگانی را داراست. متن کتاب نیز با توجه به استفاده بجا از عوامل انسجام واژگانی از انسجام مناسبی برخوردار است.
کلید واژه ها : انسجام متنی ، انسجام وا ژگانی ، سا ختار متن، تکرار، باهمایی.
مقایسۀ دو مکتب امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم در دو داستان کوتاه ایرانی
منصوره تدینی
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ایران، واحد رامهرمز
استادیار مدعو در دانشگاه علامه طباطبایی
در این جستار ابتدا مختصات دو مکتب ادبی امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم بهاختصار تشریح شده و سپس با مقایسۀ نقاشیهایی از این دو مکتب، تفاوتهای این دو جریان هنری، که هر دو متعلق به نیمۀ اول قرن بیستم و دوران موسوم به مدرنیسم هستند، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. پس از این بخش مقدماتی نظری، همین مختصات در عرصۀ داستان و در دو داستان کوتاه ایرانی کاوش شدهاند. نتایج حاصل، با توجه به نمونههای مختلف داستانی، میتواند در رفع برخی ابهامات مربوط به این مکاتب ادبی راهگشا باشد. مثلاً تفاوت مهم بین دو مکتب امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم در بیرونی بودن یا درونی و انتزاعی بودن موضوع اصلی نهفته است. همچنین تلاش شده مرزهای مبهم و گاه مخدوش بین مکاتب اکسپرسیونیسم و رئالیسم جادویی، در عرصۀ ادبیات داستانی روشن شود. میتوان گفت تفاوت مهم داستان اکسپرسیونیستی با رئالیسم جادویی – که اغلب در ایران با یکدیگر اشتباه شدهاند.- در این است، که امر غریب و شگفت در داستان اکسپرسیونیستی ربطی بهعقاید عامیانه و خرافی و افسانهای ندارد، حال آنکه در رئالیسم جادویی - همان گونه که گابریل گارسیا مارکز، نویسندۀ آمریکای لاتین بنیان آن را گذاشت و در ایران نیز منیرو روانیپور با بهره بردن از عقاید بومیان جنوب ایران در داستانهای خود ماهرانه این شیوه را بهکار گرفت – امر عجیب و فراواقعی کاملاً براساس اعتقادات افسانهای و خرافی بومیان مناطق مختلف شکل میگیرد.
کلید واژه ها: امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم، رئالیسم جادویی، منیرو روانیپور، شهرنوش پارسی پور.
بازخوانی مثنوی سلامان و ابسال از منظر نقد روانکاوانه
منصوره تدینی استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ایران، واحد رامهرمز
و استاد مدعو در دانشگاه علامه طباطبایی
در این جستار داستان سلامان و ابسال سرودۀ نورالدین عبدالرحمن جامی، بر اساس نظریۀ روانکاوی فروید، از دیدگاهی نو مورد واکاوی قرار گرفته و برای این تفسیر روانشناسانه مصداقهایی از ابیات داستان ارائه شده است. این داستان که منشأ یونانی دارد و روایتهای متفاوتی از آن موجود است، تمثیلی است با رویة عاشقانه و بنا بر نظر جامی حاوی تفسیری عرفانی. ابسال زنی است که بهعنوان دایه (جانشین مادر) سلامان را از کودکی پرورش و حتی شیر میدهد، او از همان کودکی عاشق سلامان است و عاقبت با رسیدن سلامان بهرشد، عشق او را بهدست میآورد. آن دو ملامتهای پدر (قانون پدر و اجتماع= فرامن) را نمیپذیرند و با هم میگریزند، اما در فرجام داستان سلامان پند پدر را میپذیرد و تسلیم میشود (تشرّف). ابسال در گذر از آتش بهسبب گناهکاری میسوزد و پدر تاج و تخت را بهسلامان نادم تسلیم میکند. با توجه بهنظر فروید در مورد تحولات روانی کودک در حدود 6-4 سالگی، که او آن را مرحلۀ ادیپی مینامد، کودک در این دوره با قانون پدر و جامعه مواجهه پیدا میکند و پس از ستیزی کوتاهمدت بدان گردن مینهد. گذار از این مرحله، که بهطور طبیعی منجر بهپذیرش قانون پدر و جامعه و تسلیم بدان میشود، بهمنزلۀ سلامت روانی فرد و انطباق او با عرف، مذهب و قوانین اجتماعی است. میتوان این داستان را تمثیلی قدیمی برای این تحوّل روانی دانست. طبق قانون ویلهم دیلتای در مورد دور هرمنوتیک، تمام اجزای این تمثیل با کلّ آن همخوانی دارند و قابل تفسیر روانشناسانه و انطباق بر این نظریۀ فروید هستند؛ همچنانکه خود فروید نیز آثاری از شکسپیر، داستایوسکی و داوینچی را بدین طریق بازخوانی روانکاوانه کرد. این تفسیر روانشناسانه هیچگونه منافاتی با تفسیر عرفانی ندارد و در واقع بسیار نزدیک و حتی منطبق بر آن است. همچنانکه از قدیم گفته شده: «من عرف نفسه، فقد عرف ربه» و یکی از مهمترین طرق خداشناسی را از راه خودشناسی دانستهاند.
کلید واژه ها: عبدالرحمن جامی، سلامان و ابسال، نقد روانکاوانه، فروید، مرحلۀ ادیپی.
زیباییشناسی غزلی از حافظ با تکیه بر نقد فرمالیستی
دکتر منوچهرتشکری
عضو هیت علمیدانشگاه شهید چمران اهواز
سارا رفیعی
کارشناس ارشددانشگاه شهید چمران اهواز
فرمالیسم یا صورتگرایی، نوعی نظریه و تحلیل ادبی است که در نیمهی دوم قرن بیستم در مسکو و پراگ پدید آمد. این حوزه از تحلیل و نقد ادبی ، ادبیات را از دیدگاه زبان شناسی بررسی میکند و اثر ادبی را یک مساله ی صرفا زبانی میداند و فرم وشکل اثر را مبنای تحلیل زیبایی شناسی و راه رسیدن به معنای نهفته در اثر ادبی در نظر میگیرد و در حقیقت، شکل اثر ادبی را آفرینندهی معنا و مفهوم تلقی میکند. حافظ شاعر بزرگ کلاسیک فارسی، به شکل و صورت در غزلیاتش اهمیت فراوانی داده است. او با تسلّطی که بر زبان فارسی داشته، عالیترین نمودهای زیبایی در زبان را در شعر خود خلق کرده وصورتهای بسیار متنوّع را با کمک ذوق متعالی خویش آفریده است. همچنین وی با به کار گیری زبان ادبی، یعنی استفادهی کامل از بدیع ، بیان و ایجاد روابط متعدد موسیقایی و معنایی، توانسته است نقش زیبایی شناختی زبان را در کنار نقش معنا رسانی آن به کمال برساند. در این مقاله، کوشش برآن است که غزلی از حافظ با توجه به دیدگاههای زیبایی شناسی یاکوبسن و شکلوفسکی بررسی شود.
کلید واژه ها: زیبایی شناسی، فرمالیسم، حافظ ، برجسته سازی، عادت ستیزی.
اقبال لاهوری و مفهوم وحدت
احمد تمیم داری
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
علامه محمد اقبال (1938-1877) فیلسوف مسلمان، شاعر و رهبر سیاسی، در سیالکوت هندوستان (پاکستان کنونی) زاده گشت. در سال 1927 میلادی به عنوان قانونگذار در مجلس استان پنجاب انتخاب گردید و در سال 1930 میلادی رهبری حزب مسلم لیگ را به عهده گرفت. او در آغاز حامی وحدت هندو و مسلم بود و از یک دولت واحد طرفداری می نمود، اما سپس مدافع کشور مستقل برای مسلمانان شد که در نهایت به استقلال پاکستان منجر گردید. اقبال علاوه بر داشتن فرضیه و فلسفه ی سیاسی، در روزگار خویش پیشروترین متفکر اسلامی به شمار می آمد. وی ادبیات و فلسفه خود را به زبان های اردو، انگلیسی و فارسی منتشر کرد و بر احیاء رستگاری اسلامی و معنوی از طریق خودسازی، صداقت اخلاقی و آزادی فردی، تکیه داشت. آثار فراوانی از خود به جای نهاد از جمله «اسرار خودی» (1915) به صورت شعری بلند،«پیام مشرق» (1923) و «احیاء فکر دینی در اسلام» (1934) را باید نام برد. اگرچه علامه اقبال زمانی طولانی در قید حیات دنیوی نماند تا تأسیس پاکستان را در سال 1947 میلادی شاهد باشد، با این وصف پدر معنوی و نمادین کشور پاکستان به شمار می آید. او در 21 آوریل 1938 رحلت یافت. ملت مسلمان پاکستان این روز را به یاد علامه اقبال بسیار بزرگ می دارند.
بررسی تطبیقی نمادها دراشعارسهراب سپهری وفروغ فرخزاد
صفیه توکلی مقدم
مربی، دانشگاه پیام نور، تهران-ایران
ازآن جاکه نمادها دریچه ای ازدنیای ناشناخته ذهن ودرون شاعررابه روی مامی گشایدومارا به معانی نهفته درپس واژه ها سوق می دهد،یکیازراه های دریافت وجوه اشتراک واختلاف میان شعرابه حساب می آید.سهراب سپهری وفروغ فرخزاد ازجمله شاعران نمادپرداز معاصر هستندکه دراین مقاله تلاش شده است با بررسی تطبیقی نمادهاودسته بندی آن دراشعارایشان ،به وجوه اشتراک واختلاف اندیشه این دوشاعرکه ازنظرساختارشعری به هم نزدیکند دست یابیم.
کلیدواژهها:نماد،شعر،تطبیق، سهراب سپهری،فروغ فرخزاد.
جلوههای ادب پایداری در شعر علیرضا قزوه
فاطمه تیمورپور و فریده خواجهپور(کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی)
ادبیات پایداری که عبارت از مجموعه سرودهها و نوشتههایی است که مقاومت و پایداری یک ملت را در برابر عوامل استبداد داخلی و یا بیگانگان و دشمنان خارجی به تصویر میکشد، در ادبیات معاصر در قالب ادبیات دفاع مقدس تجلی یافت. مقاله حاضر به بررسی جلوههای ادبیات پایداری در سرودههای علیرضا قزوه، یکی از گویاترین و شیواترین شعرهای دفاع مقدس، در سه سطح زبانی، ادبی و فکری میپردازد تا نشان دهد خصایص و جلوههای ادب پایداری در شعر این شاعر چگونه تجلی یافته است. این بررسی نشان میدهد جلوههای ادب پایداری در سطح زبانی در قالب الفاظ دینی – مذهبی؛ در سطح ادبی در قالب تصاویر تشبیه، تشخیص و تلمیح و در سطح فکری – معنایی در قالب مضامین حسرت، اعتراض و تمسخر و طنز از نمود و جلوهی ویژهای نسبت به سایر موارد برخوردار است.
کلید واژه ها : ادبیات پایداری، شعر دفاع مقدس، علیرضا قزوه.
تشخیص در سرودههای علیرضا قزوه
فاطمه تیمورپور
کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
سروده های علیرضا قزوه که در پنج مجموعهی شعری گردآمدهاند، سرودههایی پویا و جاندارند. این تحرک و پویایی شعر قزوه نتیجه رسوخ و نفوذ صفات، افعال و حالات انسانی در اشیاء و عناصر بیجان طبیعت است که آن را تشخیص مینامند. پژوهش حاضر به بررسی تشخیص در سرودههای علیرضا قزوه میپردازد تا نشان دهد تشخیص در شعر او چگونه تجلی یافته است و مشخصههای اصلی آن چیست. نتایج بدست آمده نشان می دهد که برجستهترین مشخصه تشخیص در شعر قزوه، تشخیصهای نادر و بکر اوست که بیانگر درد جامعه و مردم و اعتراض شاعر به بیعدالتی است. پویایی و تحرک شعرقزوه که ناشی از نسبت دادن فعل انسانی به امور بیجان است، رنگ دینی و مذهبی تشخیص، تلفیق این تصویر با سایر تصاویر و طبیعت زنده و پویا از دیگر ویژگیهای تشخیص در شعر قزوه است.
کلید واژه ها: تشخیص، شعر دفاع مقدس، علیرضا قزوه.
نقد فنی و روان شناسی اشعار همعصران رودکی
دکتر ناصر جان نثاری
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مجلسی اصفهان
حیاتِ دانش به نقد و ردّ آثار پدید آمده است. و شناخت ارزش آثار وخلاقیت های ادبی و تمیز درستی از نادرستی آنها به نقد ادبی است. به ویژه نقد فنی و روان شناسی آثارِ کلاسیک ادبِ فارسی. این مقاله درآمدی است بر نقد فنی و روان شناسی آثارِ حداقل هشتاد و دو شاعر معاصر رودکی، در این مقاله علاوه بر بررسی صورت شعر و هنرنمایی های فنی شاعران، به درون مایه های روان شناختی آنها نیز توجه شده است.در این مقاله پس از نقد نظریات فلاسفه یونان و تاثیر آنها بر آثار ادبی کلاسیک دوره اول(سبک خراسانی اول) آثار شاعران مذکور از دو منظر فنی وروان شناختی ودرون مایه ها ،بررسی شده است. در نقد فنی آثار این دوره،دانش های ادبی مورد نظر شاعران نیز، مورد توجه بوده است.بطوری که در آرایه های لفظی جناس ودر آرایه های معنوی تشبیه و استعاره مصرحه کاربرد بیشتری داشته.در نقد روان شناسی شاعران این دوره،در ایجاد فضای شاد ،دست توانایی دارند.
کلید واژه ها: درون مایه ها، آرایه های لفظی ، آرایه های معنوی، همروزگاران رودکی.
ساختار فعل در گویش بَکَکی
عظیم جبّاره ناصرو
استادیار دانشگاه جهرم
بهرام شعبانی
استادیار دانشگاه جهرم
گویش بَکَکی، یکی از گویشهای در حال نابودی استان فارس است. این گویش در روستای بَکَک- از روستاهای منطقهی کوهمره سرخی شیراز- رواج دارد. با توجه به این نکته که در معرفی این گویش، تقریباً هیچگونه تلاش علمی و پژوهشی انجام نگرفته است، گرد آوری اطلاعات برای به سامان رسانیدن مقالهی حاضر، بیشتر بر پایهی تحقیقات میدانی در منطقه صورت گرفته است. در بخشهای گوناگون این مقاله، ساختمان فعل از نظر شناسههای فعل و مادهی فعل، صفت مفعولی، پیشوندهای فعلی- که خود شامل پیشوندهای صرفی و ثابت میشود- و افعال کمکی در بخشهای جداگانهای با ذکر مثالهای گوناگون بررسی شده است. همچنین ساخت فعل در زمانهای گوناگون اعم از گذشته، حال و آینده، شامل ساختمان گذشتهی ساده، گذشتهی استمراری، گذشتهی دور، گذشتهی التزامی و حال ساده، حال کامل، حال التزامی و ساختمان فعل امر و ساخت فعل مجهول اعم از حال سادهی مجهول، حال کامل مجهول، حال التزامی مجهول، گذشتهی سادهی مجهول، گذشتهی استمراری مجهول، گذشتهی دور مجهول، گذشتهی التزامی مجهول با ذکر نمونه توضیح داده شده و در آخر مطالبی زیر عنوان عامل سببی و مصدر یاد شده است.
کلید واژه ها:گویش بَکَکی، ساختمان فعل، شناسه، مادهی فعل، ستاک.
بررسی سیر تصنیفسرایی در دورهی قاجار
عظیم جباره ناصرو*
استادیار دانشگاه جهرم
بهرام شعبانی
استادیار دانشگاه جهرم
از اواخر دورهی قاجار و در آستانهی جنبش مشروطه خواهی، تصنیف سازی در ایران رونق گرفت. بیشتر تصنیفهای این دوره بازتاب آرمانهای جنبش مشروطه خواهی و اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوران است. تصنیف سرایی در این دوره به دو بخش تقسیم میشود: 1- تصنیفهایی که به وسیلهی شاعران گمنام سروده شده است. در بیشتر این تصنیفها پیوند چندانی میان شعر و موسیقی دیده نمیشود. 2- تصنیفهایی که به وسیلهی شاعران و موسیقیدانان نامداری مانند علی اکبر شیدا و عارف قزوینی سروده شده است که پیوندی عمیق میان شعر و موسیقی در آنها دیده میشود؛ این پیوند معلول دو علت است:1- آشنایی علمی و دقیق آنها به تکنیکها و مفاهیم دستگاهها و گوشههای موسیقی ایرانی2- در بیشتر این تصنیفها، سرایندهی شعر، خود آهنگساز بوده و پیوند میان شعر و موسیقی را به بهترین شکل رعایت کرده است. از سوی دیگر، دو گونه مضمون در این تصنیفها دیده میشود: 1- مضامین عاشقانه که ادامهی طبیعی تصنیف سرایی در دوران گذشته است؛ سرآمد این گروه علی اکبر شیدا است. 2- تصنیفهایی که برای بیان مقاصد ملی و وطنی و برای تجلیل آزادی سروده شدهاند؛ پیش رو این گروه عارف قزوینی است که باعث شکلگیری جنبشی در تصنیف سرایی میشود که بعدها کسانی مانند امیر جاهد از سبک و شیوهی او پیروی میکنند. در این جستار کوشش شده است به بررسی چگونگی تصنیفسرایی در دورهی قاجار پرداخته شود.
کلید واژه ها: شعر، موسیقی، تصنیف، دستگاه، وطن، عشق.
بازتاب آیات قرآن در دیوان اقبال لاهوری
مریم جعفرزاده
مدرس جامعه المصطفی العالمیه
دکتر محمد اقبال لاهوری(1316- 1256ه.ش) متفکر و شاعر بزرگ پاکستان، به دو زبان اردو و فارسی شعر سروده و این هنر را برای رساندن پیام انقلابی و اخلاقی خود به مسلمانان جهان بهکار گرفته است. با مطالعهی اجمالی دیوان اشعار او، نشانههای گسترده ای از آشنایی شاعر با قرآن کریم و تأثیرپذیری او از آیات و حکایات و مضامین قرآنی به چشم میخورد. او ابیات متعددی در ستایش قرآن نیز دارد که در آنها با استدلال و لحن حکیمانه به اهمیت قرآن اشاره میکند. در این پژوهش که به بازتاب آیات قرآن در دیوان اقبال لاهوری اختصاص دارد، پس از معرفی مختصر اقبال و جایگاه قرآن در اندیشهی او، به جلوههای گوناگون تأثیرپذیری شاعر از آیات قرآن پرداخته میشود. در این بحثها به نوع استفادهی شاعر از آیه نظیر: اقتباس، حل، درج، تلمیح و نظایر آنها نیز اشاره شده و متن آیات و ترجمهی آنها نیز در کنار بیت مربوط آمدهاست.
کلیدواژهها: قرآن، اقبال لاهوری، شعر فارسی، تلمیح، اقتباس، حل.
انعکاس شاهنامه بر اشعار ملکالشعرای بهار
دکترحمیدجعفری قریه علی
دکترسیدعلی قاسم زاده
افسانه علی مندگاری
شعرعصر مشروطه بهدلیل پیشگامی در انعکاس جهان بینیها و کیفیّت تحوّلات عمیق مضمونی در عرصههای فکری، فرهنگی و سیاسی- اجتماعی در تاریخ ادبیات ایران، شعری آوانگارد به شمار میآید. گرچه این نوگرایی درظاهر میتوانست راه هرگونه سنّتگرایی را در پرداختن به انواع ادبی ببندد، به دلیل باورمندی شعرای سنّت مداری چون ملکالشعرای بهار به بهره گیری از ظرفیتهای ادبیات کلاسیک، پیوستگی سنّت و تجدد ادبی را در بستر شعر مشروطه به جریانی مایهدار تبدیل کرد. در این میان شاید شاهنامهی فردوسی بیش از هر اثر کلاسیک فارسی در شعر عصر مشروطه-چه در اوان پیدایش مشروطه و چه در هنگام استقرار آن –نمود داشته است؛ زیرا ماهیّت انقلابی و پرهیجان مشروطه بیش از هر چیز نیازمند تقویت همگرایی جمعی و قومی بود و خصایص حماسی و ظرفیّتهای انگیزشی شاهنامه بهترین زمینه برای رسیدن به اهداف ساختاری به حساب میآمد. از این رو بخش قابل توجّهی از اشعار مشروطه خواهان از جمله «بهار» به استفاده از شگردها و خصایص سبکی شاهنامه معطوف است، بهویژه آنگاه که شاعر میکوشد به تناسب دگرگونی در جهان بینی خویش به قصد تهییج احساسات ملّی گرایانه و آزادی خواهانه از توانش حماسی شاهنامه در ایجاد هویّتی جمعی و انقلاب فکری بهره گیرد. این پژوهش مبتنی بر رویکرد تحلیل بینامتنی کوشیده است، به کیفیّت انعکاس شاهنامه در اشعار«بهار» بپردازد. مطابق دستاوردهای این پژوهش، توجّه به قهرمان پردازیهای فردوسی به ویژه طرح تقابلی شخصّیتهای اشعار روایی«بهار» بر بنیاد اسطورهای خیروشر، بیشترین نوع پیوند بینامتنی را به خود اختصاص داده است.
کلید واژه ها: شعر مشروطه، حماسه، شاهنامهی فردوسی، ملکالشعرای بهار، بینامتنیت.
تجلی امشاسپندان، ایزدان و ایزدبانوان در منظومه خسرو و شیرین نظامی
طیبه جعفری
دانشجوی دکترای دانشگاه اصفهان
ایرانیان کهن در تبیین جهانبینی خود از شش امشاسپند(جاودان مقدس) نام میبرند که اهورامزدا ایشان را در ابتدای آفرینش، یعنی در سه هزاره نخست، از جوهر روشنی خویش آفریده است. هر امشاسپندی، گروهی از ایزدان و ایزدبانوان را در اختیار خود دارد که او را در خویشکاریاش یاری میدهند. اینان که محصول اندیشه گاهانی هستند و مینونان و ایزدان و ایزدبانوان دستیار آنها هر یک دارای صفتی هستند که به واسطه آن، آفرینش اهورامزدا را پشتیبانی میکنند. این آفریدگان مینوی که زمانی نسبتاً طولانی تقدیس میشدند و پاسداشت نمادهای گیتیانهشان بر مردم واجب بود، با گذشت زمان و با پدید آمدن اندیشهها و باورهای مذهبی نو، از زندگی روزمره ایرانیان رخت بربستند و ساکن عمیقترین نسوج ناخودآگاه جمعی آنها شدند و از آن پس آثار مکتوب و غیرمکتوبی که ریشه در فطرت و ناخوداگاهی شاعران و نویسندگان و دیگر هنرمندان ایرانزمین داشت، عرصه تجلی آنها شد. در میان این آثار برجسته، منظومه خسرو و شیرین نظامی، اثری است که پدیدآورنده آن در ترسیم شخصیتها و تبیین خویشکاری آنها از امشاسپندان، بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و امرداد و برخی ایزدان چون: سروش و ایزدبانو اناهیتا الگوبرداری کرده است. پژوهش حاضر، کوششی در زمینه تبیین و تحلیل تجلی امشاسپندان و ایزدان و ایزدبانوان در منظومه خسرو و شیرین نظامی است.
کلیدواژهها: منظومه خسرو و شیرین، بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و مرداد.
فولکلوریک و ارتباط آن با فانتزی در ادبیات کودک و نوجوان
دکتر مریم جلالی
استادیار وعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند
پیوند واژه ی فولکلور که ریشه ای عمیق در سنت های قدیم دارد، با واژه ی فانتزی که کمتر با گذشته سر و کار دارد عجیب نیست. آنچه در این میان مهم است کشف رابطه ای است که می تواند بین فولکلور و فانتزی در ادبیات کودک و نوجوان وجود داشته باشد. نویسنده ی ادبیات فانتزی خالق دنیای محال است. او در خلق دنیای محالش گاهی نیازمند استفاده از فولکلور است و این کاربرد را در جهت ساختن واژه های خیالی و تاثیرگذار بر مخاطب استفاده می کند. کاربرد مطالب سنتی و فولکلوریک نیز در داستان های فانتزی این امکان را فراهم می سازد تا خوانندگان به طور ذاتی و ناخودآگاه، واقعیت و عمق فرهنگی دنیای محال ساختگی در داستان را درک کنند. در این ساختار از داستان ها، فقط به رفتار های خوب و بد اشاره نمی شود، بلکه ممکن است بازتابی نهفته داشته باشد و خواننده به طور غیر مستقیم به بازبینی نگرش یا عقاید سنتیِ دراز مدتی بپردازد که حداقل در یک دوره و زمان قابل قبول بوده است. در این مقاله به چند نمونه از این ارتباط در ادبیات کودک و نوجوان اشاره کرده و به تحلیل و بررسی آن پرداخته ایم.
کلید واژه ها: ادبیات. کودک و نوجوان. فولکلور. فانتزی.
استعاره از دیدگاه ابن سینا و جرجانی
مصطفی جلیلی تقویان
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه فردوسی مشهد
عبدلله رادمرد
دانشیار زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه فردوسی مشهد
به نزد ارسطو مجاز عبارت از این است که اسم چیزی را بر چیز دیگری نقل کنند. او جملات استعاری را کاذب نمی دانست چرا که زبان شعر از زبان روزمره جداست. از نظر او معیارهای صدق و کذب در شعر همان معیارهایی نیست که در نظریات سیاسی یا فنون دیگر به کار می روند. بنابراین نباید چندان در پی سنجش جملات شعری با ملاک صدق و کذب منطقی باشیم. ابن سینا استعاره را یکی از انواع محاکات می داند که به تشبیه نزدیک است. از نظر او نیز نباید شعر را به معیار صدق و کذب سنجید زیرا غایت شعر تلذذ نفس و ایجاد قبض و بسط در آن است. از دید جرجانی استعاره عبارتست از: استعمال لغتی توسط شاعر یا غیر شاعر در غیر اصلش در وضع لغوی. او نیز استعاره ها را کاذب نمی داند. اگرچه از نظر او یک گزاره شعری می تواند به لحاظ منطقی کاذب باشد اما شاعر هرگز قصد دروغگویی به مردم را ندارد بلک قصد او مبالغه در یک ویژگی است تا بتواند شعاع انتشار مطلبی را که در نظر دارد گسترش دهد. باری این مقاله در پی آنست تا صدق و کذب گزاره های شعری را بر اساس نظر ابن سینا ( 370-428 ق) و جرجانی (471 م) بررسی کند. از همین رو به تعریف استعاره می پردازد چنان که در فن الشعر ابن سینا واسرارالبلاغه جرجانی آمده است. سپس دیدگاه آنها درباره صدق و کذب گزاره های شعری توضیح داده می شود. از آنجا که دیدگاه آنها نزدیک یا مبتنی بر دیدگاه ارسطوست ناگزیر از طرح نظر او در این باب هستیم. هم از این رو در گام نخست به رای ارسطو درباره استعاره و مسئله صدق و کذب پرداخته می شود. این مقاله درپایان به این نتیجه می رسد که ازنظر جرجانی و ابن سینا استعاره تعریفی مشابه دارد اما از آنجا که این دو اندیشمند ایرانی زمینه فکری متفاوتی دارند نظرشان درباره صدق و کذب گزاره های شعری با یکدیگر متفاوت است.
کلیدواژه ها: استعاره، صدق و کذب گزاره های شعری، ارسطو، ابن سینا، جرجانی
«جستـاری در مبحث مقاصد ثانوی جمله»
فاطمه جمـالی
علم معانی که تحت تأثیر فن خطابة یونان باستان پدید آمده و در پرتو قرآن کریم شکوفا شده است، در میان فنون مختلف بلاغی از درونی ترین مسایل زیبایی شناختی و ظریف ترین شیوه های تأثیر کلام سخن می گوید.از جمله قابلیت های بلاغی این دانش،می توان به تحلیل و تبیین اندیشه و جهان بینی گوینده، بیان مقتضیات حال و مقام مخاطب و توسّع زبان،اشاره کرد که مبحث «مقاصد ثانوی خبر و انشا»، به عنوان یکی از مهمترین ارکان این علم، نقشی کارآمد و ویژه در این زمینه ایفا می کند. با این حال در کتاب های معانی بحث مستقل و مفصلی به آن اختصاص نیافته است بلکه، در دو بخش؛ اسناد خبری ذیل اغراض ثانوی خبر، و انواع انشا ذیل اغراض ثانوی پرسش، امر، نهی و ندا به این مبحث پرداخته اند. نظر به اهمیّت این بحث و نقش آن در بررسی کلام و رعایت اقتضای حال مخاطب و فوائد آن در نقد ادبی، سبکشناسی و فهم متون کهن و جدید،بازبینی آن ضرورت می یابد که پژوهش حاضر پس از تحقیق در امهات کتب بلاغی بدان پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی کارکرد اغراض ثانوی جمله به همراه جداول مربوط به هریک، بیانگر مطالب درخور توجّهی نظیر: نوع و تعداد اغراض، تفاوت و تنوّع آن واختلاف معنی دار در ذکر این مقاصد ثانوی است.
کلید واژه ها : علم معانی، مقاصد ثانوی جمله، خبر، انواع انشا.
آرزوی تحقق نیافته دانشوردر سوشون ، جزیره ی سرگردانی و ساربان سرگردان
دکتر لیلی جمالی
استادیار زبان و ادبیات انگلیسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
شکوفه ذریه حبیب
دانشجوی کارشناسی ارشد
زبان و ادبیات انگلیسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
مقاله حاضر بر آن است تا شخصیتهای اصلی زن را در رمانهای سیمین دانشور مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.هدف اصلی این مقاله تحلیل و تجزیه مادران این رمانها از دیدگاه نظریات ژولیا کریستوا است. اگر چه تحلیل و تجزیه آثار بانوی برجسته داستان نویس فارسی از چند دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است اما در این مقاله تلاش شده است تا زوایای تازه ای از رمانهای وی که تا کنون به آنها توجه چندانی نشده است مورد بررسی قرار گیرد .دانشور به عنوان اولین بانوی رمان نویس ایران علی رغم نداشتن فرزند روابط مادر و فرزندی را در تمام رمانهایش به بهترن شکل به تصویر کشیده است. طبق نظریات ژولیا کریستوا مادر بودن و زن بودن دو مقوله ی جدا از هم هستند و زنی که مادر نیست و"تحقیر" نشده است نمیتواند مادرانگی و روابط مادر و فرزندی را درک کند.اما چنین به نظر میرسد که مادر نشدن دانشور نه تنها مانع و سدی برایش نشد بلکه نقش پلی را ایفا کرد تا توسط آن به دنیای زیبا و خیالی مادر بودن در رمانهایش دست یابد. دانشور مادرانگی را از مادر هنرمندش آموخته و در زری و هستی (مادران رمانهایش ) جاری و ساری ساخته است.هنر و نویسندگی نوشدارویی بود برایش تا قبل از مرگ و درماندگی روحی از سقوط نجاتش داده به قله های افتخار رهنمونش سازد.
کلید وازه ها: دانشور، کریستوا، تحقیر شدگی،مادرانگی.
بررسی تأثیرات نحوی نثر بیهقی بر زبان شعری شاملو
دکتر سید منصور جمالی
لطفالله سعیدیفر
از میان همهی شاعران روزگار ما که از بند وزن و قافیه رَستند و قدم در فضای «رهای مقید» شعر سپید نهادند، شاملو را شاید بتوان بزرگترین شاعری نامید که مسیر حرکت از «شعرِ خودی» تا کشف «خودِ شعری» را به گونهای هوشمندانه و پرفراز و نشیب سپری کرده است. هوشمندی او آنجاست که زبان شعری خویش را از اصالت زبانی که بن مایههای آن در نثر قرن چهارم و پنجم به خصوص تاریخ جاودان ابوالفضل بیهقی به چشم میخورد، در آمیزهای مبتنی بر قوّت احاطه بر واژه و نیز جایگزینی «موسیقی واژه» به جای «موسیقی عروضی» را با استحکام و جسارت دریافته است. این پیوند در سطوح مختلف زبانی و ادبی واقع شدهاست، جدای از تأثیرات موسیقیایی و مشابهتهای واژگانی، بهرهبرداری نحوی که منتج به ظهور زبانی منحصر و بدیع شده است، همانچیزی است که در این مقال مجال بررسی مییابد.
کلید واژه ها: شاملو، بیهقی، سطح زبانی، شعر سپید، سطح نحوی.
بدیعیه در شعر فارسی
حمیدرضا جوادی نوشآبادی
دکترعلیرضا فولادی
بدیعیه، یکی از انواع ادبی در شعر عربی و به تبع آن شعر فارسی است. به طور کلی بدیعیه قصیده ای است که در هر بیت یا (دو بیت) آن دارای یکی از صنایع بدیعی وبنای بیت برآن صنعت باشد و همه یا عمدة صنایع در آن قصیده به نظم آمده است و بیتی بدون صنعت در آن یافت نشود. رواج بدیعیه سرایی به قرن هشتم و نهم باز میگردد و در این سده ها بود که شمار بدیعیه سرایان افزونی یافت. نخستین بدیعیه سرا را میتوان صفی الدین حلی دانست، اما ابتکار این کار از آن امین الدین اربلی بوده است. بدیعیهها از نظر شیوة التزام به صنایع بدیعی به دو دستة ملتزم و غیر ملتزم تقسیم میشوند. نخشتین بدیعیه سرای فارسی زبان، قوامی رازی است. در مقالة حاضر ضمن بررسی مقدماتی بدیعیه سرایی در زبان عربی، به معرفی بدیعیه سرایان زبان فارسی پرداخته ایم. این مقاله همچنین مباحثی چون نخستین بدیعیه سرا، انواع بدیعیه و ... را در برمیگیرد.
کلیدواژهها: شعر، قصیده، بدیع، بدیعیه، بدیعیهسرا.
بررسی ساختاری و تاویل اسطوره شناختی رمان «سوگ مغان»
علی جهانشاهی افشار،
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
مصطفی گیلانی،
دانشجوی دوره دکترای رشته زبانشناسی همگانی دانشگاه پیام نور مرکز
سوگ مغان، اثر محمدعلی علومی، رمانی است که مضمون اصلی آن را جدال روشنی و تاریکی و تلاش راوی برای تعیین نسبت خود با هر یک از این دو در اجتماع خویش، دربر میگیرد. نگارندگان برای دست یافتن به ساختار اساسی داستان و ارائه تاویلی اسطوره شناختی از آن، ابتدا نحوه شکلگیری متن بر پایه ساختار تقابلیX وY را با بررسی شخصیت ها و کنش های خیر و شر نشان می دهند و در بخش دوم نوشتار با در نظر داشتن اصول نقد اسطورهشناختی، سعی می کنند پیچیدگیها، گرهها، اشارات درونمتنی و بینامتنی را با توجه به تاریخ، اسطورههای ایرانی و نمادها رمز گشایی کنند و تاویلی منسجم و یکدست از آن به دست دهند.
کلید واژه ها: تحلیل ساختاری، اسطورههای ایرانی، نقد اسطورهشناختی، سوگ مغان، نماد.
بررسی دیدگاه سنایی غزنوی و مولانا جلال الدین بلخی نسبت به ابلیس
سوزان جهانیان (دانشجوی دکتری زبان و ادب فارسی)
نسیم جهانیان (دانشجوی کارشناسی ارشدزبان و ادبیات فارسی)
یکی از بحث برانگیزترین ابهامات و شبهات میان مسلمانان دیدگاه دوگانه نسبت به ابلیس است که از همان سدة نخست نزول قرآن در صدر اسلام ظهور کرد و موجب پدید آمدن مناقشات تفسیری و کلامی در میان مسلمان گردید. بر اساس آیات قرآن کریم و آموزههای دینی، مسلمانان ابلیس را متمرّد از امر حق، کافر شناخته و مستحق لعن میدانند و از شرّ او به پروردگار استعاذه میجویند. اما گروهی از عارفان مکتب سکر عرفانی مانند عینالقضات همدانی؛ حلاج؛ خرقانی و احمد غزالی او را عاشقی موحد میخوانند که سجده بر غیر محبوب را دور از غیرت عاشقی میبیند. اینگونه دفاعیات از ابلیس به عرصة ادب پارسی نیز راه یافته است. حکیم سنایی غزنوی و مولانا جلال الدین بلخی به عنوان استادان کم نظیر ادب پارسی و بزرگان تصوف چهرة ابلیس را در آثار خود ترسیم کردهاند و این مقاله به مطالعه و مقایسة نظرات آنها میپردازد که دیدگاه این دو حکیم وعارف بزرگ در باب اختیار و اجبار، ایمان و کفر ابلیس چگونه است. آیا ابلیس متمرّدی است کافر یا موحدی است عاشق؟ آیا ابلیس سنایی با ابلیس مولانا تفاوت دارد؟ و سرانجام اینکه آیا این دو حکیم، مدافع شیطاناند یا مانند جمهور مسلمانان او را کافری نافرمان میشناسند؟
کلیدواژهها: ابلیس، شیطان، سنایی، مولوی، عرفان، عزازیل، مدافعان ابلیس.
بررسی اندیشههای دینی شاهنامه در ارتباط با روند زندگی اشخاص و کیهانشناسی فردوسی
سوزان جهانیان (دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی)
دنیای شاهنامه، پهنهای است از دالانهای تاریک اسطوره تا ایوانهای روشن تاریخ؛ در این اثر حماسی گرانقدر که همانا شناسنامهی ملی هر ایرانی به حساب میآید، با فراز و فرودهای فراوانی مواجه هستیم که بررسی هر یک، نگارش چندین و چند کتاب را موجب میگردد؛ اما در میان این هزارتوهای داستانی، روند زندگی اشخاص از اهمیت ویژهای برخوردار است. چرا که از ابتدا تا انتهای این حماسهی بزرگ، سرگذشت و زندگی قهرمانان، شاهان، شاهزادگان و پهلوانانی را شامل میشود که هر یک به زعم خود سهم به سزایی در رقم زدن تاریخ حماسی و اساطیری سرزمین ایران دارند. بررسی و تحلیل اندیشههای این انسانها در کنار اعتقادات آیینی آنها و همچنین نگرش فردوسی به عوامل موثر بر زندگی و سرگذشت شخصیتها، موضوعی است که این مقاله سعی در بیان و شرح آن دارد. این که آسمان و عناصر فلکی و موجودات فراسویی طبیعت تا چه اندازه در تعیین مسیر زندگی و البته سرگذشت و عاقبت انسانهای شاهنامه دخیل بوده و این تأثیر تا چه حدی برگرفته از اندیشههای دینی حاکم بر شاهنامه و تفکر سرایندهی آن (فردوسی) است، موضوع اصلی نوشتهی حاضر را در بر میگیرد. در این راستا به تحلیل عقاید و اندیشههای چهار آیین اصلی و غالب بر شاهنامه، یعنی زروان، مهر، زرتشت و اسلام میپردازیم و موضع هر یک را در رابطه با مسألهی تأثیر عناصر کیهانی در زندگی افراد و اشخاص شاهنامه بررسی مینماییم.
کلید واژه ها: شاهنامه، عناصر فلکی، موجودات فراسویی، زروان، مهر، زرتشت، اسلام.
زمان و اصالت آن در شاهنامه
سوزان جهانیان (دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی)
«زمان» و کشف اسرار افلاک و ماه و ستارگان، همواره ذهن بشر جستجوگر را به خود مشغول داشته است. از دیرباز تا کنون او برای دریافتن راز زمان، تلاش بسیاری کرده است. پیشینیان ما، از آنجا که هنوز درک منطقی و علمی از این مقوله نداشتند، به اساطیر دست مییازیدند. «زمان» نیز در گذشتههای دور، اسطورهای بوده تا از این رهگذر بشر بتواند آنچه را که از گردش روز و ماه و سال میبیند، نزد خود توجیه کند. در آثار کشف شده در طول تاریخ میتوان به تلاش آدمی در این راستا پی برد. کتیبهها، نگارهها و متون کهن همگی گواه این امر هستند. اسطورهی «زروان» یا خدای زمان از اساطیر کهن ایران باستان است که اعتقاد به آن تا مدتها زروانپرستی را در میان ایرانیان رواج داد. شاهنامه به عنوان مهمترین سند اساطیری و تاریخی ملت ایران، در برگیرندهی مضامین مختلف دینی و اعتقادی است که یکی از آنها مسألهی زمان و چگونگی شکلگیری و میزان اهمیت و تأثیر آن در طبیعت و زندگی بشر است. در این مقاله به بررسی عنصر زمان به عنوان یکی از اساسیترین اصول اندیشهی زروانی در شاهنامه میپردازیم.
کلید واژه ها: زمان، شاهنامه، زروان، تقدیر، جبر و اختیار.
بررسی مفاهیم قلندری و ملامتی در گفتار و کردار ابوسعید ابوالخیر و حافظ
محمدرضاچراغی
(کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی)
علی چراغی
(دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی)
مفهوم ملامت از جمله مفاهیمی است که علاوه بر کاربرد در فرقه های خاص چون قصاریه و قلندریه، جزو عناصر مهم تعلیمات عرفانی ماست. در طول قرن ها این مفهوم به عنصر اصلی تصوف مبدل شد. شاید یکی از بزرگترین دلایل آن وجود عارفان و صوفیان بزرگی از جمله بوسعید و بایزید است که مروج آن بوده اند. در میان شاعران نیز حافظ از کسانی است که مروج ملامت است. می توان گفت که حافظ و بوسعید، بزرگترین نمایندگان مکتب ملامتی که نشان دهندهی آزادگی اندیشه است، می باشند. نقش «ابوسعید» درعرفان و تصوف همان نقشی است که «حافظ» درمیان شاعران ایفا می کند.دراین مقاله سعی بر آن شد تا تصاویری که تنها از نگاه ملامتیه توجیه پذیراست را در کردار و گفتار ابوسعید ابوالخیر و حافظ شیرازی بررسی گردد. گفتارها، گاه به رنگ هنر آغشته شده اند و نمی توان رای ثابتی در مورد تناقضات گفتار آنان یافت؛ البته قلم محمدبن منور نیز در این مسیر بی تاثیر نبوده است و چه بسا منابعی که بدست او رسیده همگی مربوط به ابوسعید نبوده و مقداری هم از ذوق خود بهره گرفته باشد. صدق و کذب گزاره هایی که در این مقاله بدان پرداخته ایم، از نوع صدق و کذب گزاره های هنری است؛ چراکه چیره دستی هنری آفرینندگان این آثار ما را از دادن حکم ثابت باز می دارد.
کلید واژه ها: ملامتیه، قلندری، عرفان، تصوف، ابوسعیدابوالخیر، حافظ.
«بهره وری از رایانه و نرم افزار در پژوهش های ادبی به ویژه فرهنگ نویسی»
مهدیه چراغی (دانشجوی دکتری) ـ مدرس دانشگاه
پوران دابویی ـ مدرس دانشگاه
عادل هاشم پور ـ عضو هیأت علمی تمام وقت دانشگاه
یکی از تحقیقات ارزشمند در شناخت زبان، تهیه ی فرهنگ های «واژه نما» و «بسامدی» است تا بتوان اطلاعاتی نظیر: ویژگی های ادبی، اجتماعی، هنری، دینی، سبک شناختی و... را در اثر مورد نظر یافت.در شیوه های جدید پژوهش، به یاری رایانه و انواع نرم افزار، تمام واژگان یک اثر ادبی در صفحه ی گسترده ی «Excel» فهرست شده و کلمات اصلی (مدخل) در ستون «A» ،کلمات فرعی (زیر مدخل) در ستون «B»، شاهد مثال در ستون «C» و شماره ی صفحه در ستون «D» قرار می گیرد؛ پس از پایان برگه نویسی رایانه ای، فهرست واژگان را با استفاده از نرم افزار، به صورت الفبایی مرتب (Sort) کرده و بسامد هر واژه را به دست می آوریم؛ اطلاعات به دست آمده را در واژه پرداز «word» منتقل کرده و توسط این نرم افزار نیز از بالاترین بسامد به پایین ترین بسامد تنظیم می کنیم. به این ترتیب روش «رایانه ای» جایگزین روش سنتی «فیش برداری» می شود. این مقاله، بر ضرورت کارکرد نرم افزار جهت تسریع در امر پژوهش اشاره دارد و نکته ی برجسته آن است که اگر برای تألیف فرهنگ «واژه نما» و «بسامدی» کتابی از متون ادب فارسی حدود 6500 بیت، با روش سنتی «فیش نویسی» تقریباً 5 سال زمان لازم است، با بهره گیری از رایانه و انواع نرم افزار ضمن اطمینان بیشتر از اینکه واژه ای جا نیفتاده، در زمانی کمتر از یک سال می توان این فرهنگ را تألیف کرد؛ از جمله: فرهنگ واژه نمای «خسرو و شیرین» و «اقبالنامه» به کوشش نگارندگان.
کلید واژه ها: رایانه،واژه پرداز «Word»، صفحه ی گستردهی «Excel» و فرهنگ نویسی.
معرفی،تصحیح و نسخه شناسی دیوان مسیح کاشانی
دکتر مرتضی چرمگی عمرانی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور
مریم بازداد
رکن الدین مسعود بن حکیم نظام الدین علی کاشی متخلّص به مسیح کاشانی از شعرای نیمه دوّم قرن دهم و اوایل قرن یازدهم است.وی ملک الشعرا و طبیب دربار شاه عباس صفوی بوده ودرعلم طب ،خوشنویسی و شاعری مقامی بلند داشته است.از آثارش دیوان شعر و کتابی در زمینه ی علم طب باقی مانده است .وی در انواع قالب های شعری طبع آزمایی کرده امّا در غزل و قصیده سرآمد است از نظر سبکی شعر اومتمایل به سبک هندی بوده و ردپایی از مکتب وقوع را هم می توان در اشعارش مشاهده کرد.هدف اصلی این پژوهش معرفی اجمالی دیوان شاعر و نسخه شناسی نسخ یازده گانه است که نگارنده دیوان شعر او را بر اساس آنها تصحیح کرده است، سایر مباحثی که در ضمن نسخه شناسی نگاهی گذرا به آنها شده، شامل معرفی کلی شاعر ، آثار او و سبک شناسی کلی اشعار وی می باشد.
کلید واژه ها :مسیح کاشانی،نسخه شناسی،تصحیح،دیوان،سبک شناسی.
بررسی مولفه های سبکی مکتب وقوع در غزلیات میرزا محمد ولی دشت بیاضی
دکتر مرتضی چرمگی عمرانی
نعمت الله پناهی
میرزا محمد ولی دشت بیاضی متخلص به ولی از شاعران بزرگ قرن دهم هجری و معاصر شاه تهماسب اول صفوی (984-930هـ.ق)، شاه اسماعیل ثانی و سلطان محمد خدابنده است. شعر مولانا ولی دشت بیاضی تحت تاثیر شعر دوره صفوی ویژگی هایی از قبیل مضمون آفرینی، خیال پردازی و نکته سنجی را دارد که همان ویژگی های اصلی سبک هندی است. علاوه بر این در اشعار ولی برخی غزلیات، ویژگی های مکتب وقوع دیده می شود و حتی نشانه هایی از مکتب واسوخت را در اشعارش میتوان یافت. در این مقاله با ترسیم جامعه ادبی مکتب وقوع، مهم ترین مولفه های شعر وقوع و واسوخت در غزلیات ولی دشت بیاضی از جمله: 1- ساختار عامیانه و محاوره ای زبان شعر 2- شعر فاقد جهان بینی3- شخصیت اجتماعی شاعر مورد بررسی قرار گرفته است .نتیجه حاصل از این پژوهش در مباحث مربوط به سبک شناسی تاریخی و شناخت مکتب وقوع کاربرد دارد.
کلیدواژهها : میرزا محمد ولی دشت بیاضی، سبک هندی ،مکتب وقوع ، واسوخت.
بررسی تطبیقی دو روایت نبرد رویین دژ و جنگ تروا
زینب چوقادی
عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان (خوراسگان)
طیبه جعفری
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
بررسی الگوهای مشترک در میان روایات کهن مدتها موضوع کار محققان ادبیات تطبیقی بودهاست. در میان اساطیر و حماسههای برجستۀ جهانی بررسی تطبیقی شاهنامۀ فردوسی و ایلیاد همر از موضوعاتی است که پیوسته بدان رویکردی ویژه وجود داشتهاست و این اقبال به مشترکات ساختار روایت این دو منظومۀ اساطیری- حماسی مربوط میشود. بر این اساس می توان شباهت هایی عام در کل شاهنامه و نبرد تروا یافت اما به شکل ویژهای ساختار روایی داستان نبرد گنبدان دژ و تروا به یکدیگر شبیه و حتی در جزئیات قابل انطباق است. در این مقاله به بررسی مشترکات دو روایت از دیدگاه اسطورهشناسی و روانکاوی میپردازیم. بر این اساس این بررسی حاوی تحلیل نماد شناسانه و روانکاوانۀ مشترکات هر دو روایت است. مشترکاتی که از دیدگاه روانکاوی اسطوره، ریشه در نمود کهن الگوهای بر آمده از ناخودآگاه جمعی دارد و می توان مصادیق آنرا در شخصیت پردازی، فضا سازی و صحنۀ داستان و همچنین در طرح روایت یافت.
کلیدواژه ها: فردوسی، همر، تروا، رویین دژ، ناخودآگاه جمعی، کهن الگو.
بررسی کلمات مشترک بین زبان فارسی و زبان عثمانی
دکتر رسول چهرقانی منتظر
مهدی عبدی
سلسلة عثمانی در ترکیه که همسایه دیرینة ایران شمرده می شود، تقریباً از قرن هفتم تا چهاردهم هـ . ق حکمرانی میکردند و در این مدَت، در ایران سلسلههای مختلفی بر سر حکومت آمدند، که اولین آنها ایلخانان مغول بود و پس از آنها، دوران ملوک الطوایفی بر ایران حاکم شد و سپس تیموریان، قره قویونلوها، آق قویونلوها، صفویان، افشاریه، زندیه و قاجار به حکومت رسیدند. بدیهی است که در این برهة زمانی، بر اثر همانندیهای مذهبی، جنگها، تجارت و یا روابط دو جانبه، میان دو زبان فارسی و عثمانی در حوزة لفظ و معنای کلمات، تشابهات بارزی وجود داشته باشد و از هر کشور شاعر، مورَخ و یا ادیبی سر بر آورد که به زبان کشور همسایه شعر بگوید و یا اثر بدیعی بیافریند، و یا مردم هر دو کشور، کلماتی را به کار ببرند که معنای واحد و ساختار یکسانی داشته باشند.با توجَه به اینکه در دورة مورد بحث، هر دو زبان فارسی و عثمانی، الفبای یکسانی داشتند، اشتراکات فراوانی در کاربرد کلمات پیدا کردهاند، که در این مقاله سعی شده با استفاده از ریشه و معنای واحد کلمات، مهمترین آنها گردآوری و واکاوی شود، تا مشخص گردد بین دو زبان فارسی و عثمانی که سالیان متمادی در دو کشور همسایه مورد استفاده قرار گرفتهاند، چه اشتراکات لفظی و معنایی وجود داشته است.
کلیدواژهها: زبان فارسی، زبان عثمانی، کلمه، لفظ و معنا، بررسی تطبیقی.
شهابی در آسمان ترشیز
هادی حاتمی کیا
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
مقاله حاضر که با عنوان «شهابی در آسمان ترشیز» فراهم آمده به معرّفی یکی از مقلّدان موفق و هنرمند نظامی گنجه ای میپردازد. نویسنده بر آن است تا خلّاقیِت این شاعر پر آوازهی سده دوازده و سیزده را در بهرهگیری از ذوق و استعداد خود در منظومه خسرو و شیرین که به تقلید از خسرو و شیرین نظامی و آثار دیگر او پرداخته، به همه معرفی کند. به نظر میرسد در میان شاعرانی که به تقلید از نظامی پرداخته اند، شهاب ترشیزی توانسته است از عهدهی این کار بهتر برآید.
کلیدواژهها: شهاب ترشیزی، خسرو و شیرین، تقلید.
بررسی سبک شناسانه مقدمه شاهنامه ابومنصوری
محمد رضا حاج آقا بابایی
ملیحه شریلو
یکی از رویکردهایی که امروزه مورد توجه پژوهشگران ادبیات است ،مطالعات سبک شناسانه است. بررسی های سبک شناسانه می تواند اطلاعات ارزشمندی در خصوص متون ادب فارسی در اختیار پژوهشگران قرار دهد و بر اساس یافته های به دست آمده ، می توان به گونه ای علمی و مستنداز روند تحولات شکلی و محتوایی متون گوناگون ادبی در دوره های مختلف آگاه شد. شاهنامه ابومنصوری به عنوان کهن ترین اثرباقی مانده از متون اولیه فارسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . با بهره گیری از سبک شناسی می توانیم نشان دهیم که ویژگی های اساسی این کهن ترین متن زبان فارسی چیست و در متون دوره های بعد چه تحولاتی از دیدگاه زبانی و محتوایی رخ داده است . در مقاله پیش رو بر اساس سبک شناسی ساختگرا ، مقدمه شاهنامه ابومنصوری مورد بررسی قرارگرفته است و سطوح سه گانه آن (سطح زبانی ، سطح ادبی ، سطح فکری) تحلیل شده است .
کلیدواژهها: مقدمه شاهنامه ابومنصوری، نثر فارسی ، تحلیل زبانی ، تحلیل فکری ، سبک شناسی ساختگرا.
بررسی و تحلیل نکات بلاغی در قصاید عربی سعدی شیرازی
مهین حاجی زاده
رعنا نصیر پور
ملک الکلام و افصح المتکلمین شیخ اجل مشرف الدین مصلح بن عبدالله سعدی شیزازی ، حکیمی بزرگوار ، دانشمند بلند مرتبه و عالمی دانا به همه علوم ، فنون ،حدیث و حکمت و ... است که در صف اول بزرگان علم و ادب قرار دارد ، سعدی شیرازی علاوه بر قصاید فارسی از جمله دو شاهکار بزرگ ادبی (بوستان و گلستان ) که همه ی آنها نمونه ی اعلای فصاحت زبان فارسی هستند ، قصاید دیگری نیز به زبان عربی سروده است که در بعضی از آنها از آیات قرآن ، احادیث و حتی قصه های عربی اقتباس کرده است که از آگاهی و تسلط کامل این ادیب به زبان عربی خبر می دهد . آنچه در این موجز مورد کنکاش قرار می گیرد ، بررسی ،تحلیل و موشکافی قصاید عربی سعدی با تکیه بر علم بلاغت (معانی ،بیان ، بدیع ) می باشد . در ابتدا نگاهی گذرا به زندگی و مقام ادبی شاعرداشته و در ادامه با ارائه نمونه هایی اشعار عربی وی به لحاظ بلاغی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرند .
کلید واژهها:علم بلاغت ، سعدی شیرازی ، اشعارعربی ، معانی ، بیان ، بدیع.
شاعری ناشناخته(خلیفه شاعر قرن 10 هجری)
منصوره حاجی هادیان
فارغ التحصیل کارشناسی ارشدزبان و ادبیات فارسی دانشگاه دهاقان و کارشناس طرح و برنامه پژوهشی دانشگاه هنر اصفهان
تاکنون تلاشهای فراوانی در امر شناخت شاعران ایرانی و تصحیح دست نوشت ها ی آنان که بخشی از میراث فرهنگی ایرانیان به شمار می آیند، انجام شده است، اما هنوز هم نسخه های خطی آثار شاعران و نویسندگان بیشماری، در گوشه و کنار کتابخانههای عمومی و شخصی، به جای مانده است که باید گرد و غبار فراموشی از چهره آن زدوده شود. مقاله حاضر معرفی شاعر و دیوان شاعری ناشناخته با تخلص خلیفه، است.خلیفه، شاعر ناشناخته سده 10هـ.ش، است. در تبریز متولد شد و در کشور مصر اقامت گزید. دیوان اشعارش مشتمل بر 360 غزل، 35تک بیتی، 20رباعی،8 قطعه و یک قصیده است. خلیفه با تقلید از شیوه ساخت عناصر شعری و برگرفتن مضامین شعر شاعران سبک عراقی، اشعاری زیبا، ساده و خالی از آرایه های دشوار ادبی، سروده است.
کلیدواژهها: شعر فارسی، قرن دهم، غزل، نسخه خطی، تصحیح، دیوان خلیفه.
بررسی و تحلیل شرح حال نویسی در حوزه عرفان و تصوف در زبان فارسی
علیرضا حاجیان نژاد
سیما رحمانی فر
شرح حال نویسی ، علم ثبت واقعیت ها است . اگر در ادبیات یک ملت ، کتب مربوط به این حوزه ، از نظر صحت مطالب و ارائه تصویری همه جانبه از شخص و جامعه ای که درآن می زیسته ، معتبر و قابل اعتماد باشد ، بسیاری از گره های کور گشوده می گردد . گره های موجود در نقد و تحلیل آقار بزرگان و شناخت سیر جریان های مختلف تاریخی ،سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی . در مقابل ، اگر قلم به دست محافظه کاران و مصلحت ناندیشانی بیفتد که به هیچ چیز جز پدید آوردن اثری و کسب نامی نمی آندیشند ، بسیاری از اشتباهات تاریخی در حوزه های مختلف فرهنگ و علم و ادب ، برای سالیان سال به نسل های متوالی منتقل می وشد . یکی از جریانات فرهنگی مهم در تاریخ فرهنگ ملت ما ، عرفان و تصوف است . تصوف با افکار و عقاید بسیاری ا ز ایرانیان درطول تاریخ گره خورده است و همواره پیروان خاص خود را داشته است . آثاری نیز در زمینه شرح حال عرفا و صوفیه به نکارش درآمده است سعی نگارنده در این پژوهش ارائه تصویری از ذهنیت پیشینیان در خصوص شرح حال نویسی در حوزه عرفان و تصوف است و مقایسه آن با اصول معتبر شرح حال نویسی . در نهایت سعی بر این است تا به این سوالات اساسی پاسخ داده شود که آیا بررسی و نقد این متون بر اساس اصلو علمی و معتبر شرح حال نویسی صحیح است و آیا می توان صحت و سقم مطالب این کتب را از طریق مقایسه با اسناد و مدارک و مطالب تاریخی تعیین کرد ؟
کلیدواژهها: شرح حال نویسی ، عرفان وتصوف ، متون تاریخی.
نگاهی به سیر تاریخی و موضوعی مقالات حافظ پژوهی از آغاز تا سال 1389
دکتر خدیجه حاجیان
سعید بزرگ بیگدلی
لیلا احمدی
دربارهی حافظ، اندیشه، مقام و هنر او در ادب فارسی در قالب کتاب و مقاله، بررسیها و تحقیقاتی فراوان انجام شده است. با توجه به حجم آثار و تداوم سیر اینگونه تحقیقات به ویژه در امرنگارش مقالات لازم است آثار منتشر شده بررسی شوند تا با آشنایی به نقاط قوت و ضعف این دسته از پژوهشها بتوان از نتایج آن در پر کردن خلاهای موجود در این بخش بهرهگیری کرد. لذا در این تحقیق به بررسی سیر تاریخی و همچنین سیر موضوعی مقالات حافظپژوهی پرداخته شده است. از آغاز سیر حافظ پزوهی(1298) تا سال1389 ، حدود 2068مقاله تألیف شده است. نگارنده در این مقاله ضمن بررسی سیر تاریخی حافظپژوهی در قالب مقالات فارسی و تحقیق در علل و زمینههای اوج و فرود این پژوهشها از نظر تعداد، این مقالات را در پنج دورهی تاریخی و در هشت موضوع شرح ابیات، نقد کتاب و مقالات حافظپژوهی،معرفی انواع تصحیحات دیوان، نسخهشناسی و معرفی نسخههای جدید، تحلیل شخصیت، زندگی و اندیشهی حافظ، حافظ و دیگران، زیباییشناسی (جمالشناسی شعر حافظ) و مقالات متفرقه بررسی کرده است. بررسی مقالات نشان میدهد سیر مقالات تا دورهی سوم به دلیل برگزاری دو کنگرهی بزرگداشت حافظ سیر صعودی داشته و در دورهی چهارم از کمیت آن کاسته شده اما بر محتوا و کیفیت آن افزوده شده است تا اینکه در دورهی پنجم به دلیل ورود مباحث جدید ادبی و گسترش حوزهی نقد، مقالات هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت تحول یافتهاند.
کلیدواژهها: مقالات حافظ پزوهی،شعر کلاسیک فارسی، سیر تاریخی، محتوا، دورههای زمانی.
بررسی تطبیقی مضامین رئالیسم در آثاریوسف ادریس و محمد علی جمالزاده
دکتر مهین حاجیزاده
استادیار دانشگاه تربیت معلم آذربایجان
علی خالقی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات عربی
ادبیات اروپا در اواخرقرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در فرانسه شاهد ظهور مکتب ادبی تازهای با عنوان رئالیسم بود. این مکتب نوپا به سرعت به خاطر تطابق و خوشآیند بودن با روح و روان انسانهای دیگر ملل توانست ادبیات آنان را تحت تاثیر خود قرار دهد. کشورهای ایران و مصر نیز از این امر مستثنی نبودند و افزایش ترجمه کتب غربی و آشنایی و ارتباط با اروپا موجب ورود این مکتب ادبی به آن کشور شد و به دنبال آن بسیاری از ادبای بزرگ و نامی به این مکتب پیوستند که از آن جمله یوسف ادریس و سید علی جمالزاده بودند که با توجه به شرایط ویژه کشورهای خود که زیر سلطه انسانهای مستبد وظالم بود و خفقان سیاسی در تمامی عرصههای اجتماع موج میزد، این دو نویسنده بزرگ را برآن شدند تا به عنوان آغازگران این مکتب واقعیتها و حقیقت جوامع خویش را برطبق اصول و عناصر خاص رئالیسم به تصویر بکشند. ادریس و جمالزاده دارای مفاهیم رئالیستی مشترک بسیاری در نوشتههای خود هستند که این مضامین حتی در زندگی شخصی این دو نویسنده ظلم ستیز و حقجو تجلی پیدا کرده است ودر همین راستا این مکتب ادبی باعث پدید آمدن سبک داستان کوتاه در ادبیات ایران و عرب شد که ادریس و جمالزاده از پایهگذاران واقعی آن به شمار میآیند. مقاله حاضر میکوشد تا با دیدگاه عمیقی نسبت به آثار ادریس و جمالزاده، مضامین رئالیستی مشترک این دو نویسنده مشهور ایران و مصر را به صورت تطبیقی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
کلید واژهها: رئالیسم، یوسف ادریس، محمد علی جمالزاده، ایران، مصر.
بازتاب کلام اسماعیلی در معرفت تنزیهی ناصر خسرو
دادیار حامدی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دبیر آموزش و پرورش منطقه دودانگه مازندران
شعر فارسی از دیرباز، تجلّیگاه علم، فلسفه، عرفان و معارف دینی بوده است؛ در این میان کمتر شاعری را میتوان یافت که به اندازهی ناصر خسرو به مباحث دینی و مذهبی توجه نشان داده باشد. یکی از این مباحث، مسئلهی تشبیه و تنزیه است که در دایرهی علم کلام جای میگیرد. در این پژوهش، با سیر در دیوان اشعار ناصرخسرو، دیدگاههای وی در این مورد و زمینههای مرتبطی چون امکان شناخت خداوند و رویت باری تعالی بررسی شده و نقش آیین اسماعیلی در این زمینه مورد کند و کاو قرار گرفته است.
کلید واژهها: ناصرخسرو، اسماعیلیه، کلام اسلامی، رویت، تنزیه و تشبیه.
وجوه اشتراک مراتب عشق مجنون با دنیای عرفان بر پایۀ ((لیلی و مجنون)) نظامی
دکتر محمد حسن حائری
دانشیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی
الهام روستایی راد
کارشناس ارشد ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی
پژوهش حاضر، جُستاری است در باب وجوه انطباق مراتب و مقامات عرفان و تصوّف در منظومهی غنایی ((لیلی و مجنون)) نظامی. عرفان و تصوّف، به عنوان یکی از زیرشاخههای ادبیات فارسی، فضای وسیعی را از آن خود کرده است. از ابتدای قرن سوّم هجری و جلوهگری عارفانی چون؛ بایزید ، جنید و شبلی، عنصر ((عشق و محبّت)) نیز به این طریقت راه یافت، در نتیجه عرفان رنگ دیگری به خود گرفت. صوفیه نیز در این باب، سخنان ارزندهای گفتهاند. در این میان ((قیس عامری)) و ((لیلی بنت سَعد)) در متون عرفانی از حاکمیت و جایگاه ویژهای برخوردار هستند. این جُستار، حاصل مطالعهی بسیاری از کتب عرفانی و در نتیجه؛ دریافت اهمیت عشق نزد عارفان است. شاعران برجسته ایرانی نظیر حافظ، سعدی، مولانا و عطار، به این دلباختگان، رنگ نمادینی بخشیدند و از این طریق، وجوه اشتراک مراتب و مقامات عشق انسانی و الهی را جلوهگر ساختند. به عقیدهی نگارندگان، بسیاری از احوال عشق زمینی در مجنون، با احوال عارفان همسو و مشترک است. این اشتراکات، در ادبیات فارسی تأثیر فراوانی داشته و به خصوص اشعار و متون عرفانی- غنایی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
کلیدواژهها: عـرفان و تصــوف، عشـق، جنـون، لیلـی و مجنـون.
بررسی سبک شناختی نظیره گویی صائب از بابافغانی و محتشم کاشانی
دکتر محمدحسن حائری، دانشیار
نوش آفرین کلانتر، دانشجوی کارشناسی ارشد
صائب شاعر برجستۀ شاخۀ ایرانی سبک هندی، سودایی به نظیره گویی داشته است. نظیره گویی او به اشکال مختلف است. در این مقاله به بررسی نظیره گویی های او از غزلیات بابا فغانی و محتشم پرداخته شده است. صائب در چهار غزل به نام بابافغانی و در یک غزل به نام محتشم اشاره کرده است. غزل هایی نیز دارد که در وزن و ردیف و قافیه با غزل های بابافغانی و محتشم مشترکند اما در آن ها به نام آنها اشاره نکرده است. در این مقاله کوشش بر پاسخ دادن به این سؤال بوده است که آیا صائب در چنین غزل هایی هم تحت تأثیر شاعران مورد نظر بوده و اگر پاسخ مثبت است تأثیر پذیری او به چه شکلی بوده است؟ در غزل هایی که به اقتفای محتشم و بابا فغانی سروده شده و به نام آنها اشاره شده است، موضوع و مضمون، چندان مشابه نبود، در حالی که در بعضی از غزل هایی که به اقتفای خود اشاره نکرده است، اشتراک در موضوع و مضمون در کل یک غزل یا حداقل در چند بیت احساس می شد. غزل صائب انسجام معنایی نداشت. او مضامین پراکنده ای از قبیل اخلاقی، عشقی، عرفانی، اجتماعی و... را بدون هدفی خاص، در یک غزل گنجانده است. تنها هدف او مضمون آفرینی و هدف او از نظیره گویی غزل دیگران نیز همین بوده است. غزل محتشم عاشقانه بود و تقریباً انسجام داشت. غزل بابافغانی منسجم تر بود و مضمون عارفانه داشت. غزل بابافغانی و محتشم از حیث بدیع لفظی و غزل صائب از حیث ایهام و موارد بیانی غنی تر بود.
کلید واژه ها: صائب، نظیره گویی، بابافغانی، محتشم کاشانی، سبک هندی.
کارکرد بلاغیِ تشبیهات مضمر و تفضیل در غزلیاتِ سعدی
زهراوهاب حدادی زاده
حسین پروانه دیر
سعدی یکی از برجستهترین شاعران ادبیات فارسی است. او در غزلیات خود با به کار بردن تشبیهات مضمر و تفضیل، کارکردهایی بلاغی ایجاد کرده است. این تشبیهات از سویی موجب ایجاز در کلام میشوند و از سوی دیگر به سبب عدول از هنجارهای عادی کلام در محور همنشینی، اعجاب خواننده را برمیانگیزند. در اینگونه ابیات، جملات پرسشی و خبریای بهکار رفته است که غالباً معانی ثانوی آنها مورد نظر است. زبان ابیات تشبیهی در غزلیات، زبانی عاطفی است، به ویژه تشبیهات تفضیل که واکنشِ عاطفی خواننده را در پی دارد. در تشبیهات مضمر و تفضیل، عمدتاً حصر و قصر به کار رفته است که توان ارزشی و کارکرد زیبایی شناسیکِ ابیات را بسیار بالا میبرد.
کلید واژه ها: سعدی، تشبیهِ مضمر، تشبیه تفضیل، بلاغت.
جستاری در چگونگی پیوند کودک، فلسفه و داستانهای رایج در ادبیات کودکان
(بر پایهی نظریهی گرت. بی. متیوز)
سعید حسامپور
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
ملیحه مصلح
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شیراز
فلسفه و ادبیات از زمانهای بسیار دور، در قصههای مادربزرگان پیوند خوردهاند، امروزه نیز یکی از پیشفرضهای برنامه «فلسفه برای کودکان» ، این است که کودکان زمانی بیشتر یاد میگیرند که کتابهایشان به شکل داستان باشد ، اما صاحب نظران این برنامه با دو رویکرد به داستان مینگرند؛ تنها پژوهشگری که در این برنامه ، به طور مستقل و به صراحت، به ماهیت ادبیات کودک توجه نشان دادهاست، گرت. بی. متیوز است. متیوز که کاشف گونهای ادبی به نام داستانهای "تفننی- فلسفی" است، در مقالهای با همین عنوان ، با انتقاد به برونوبتلهایم نه تنها مسیر ادبیات کودک را فلسفی میداند، بلکه معتقد است که کودکان به خوبی توانایی درک مفاهیم فلسفی را دارند.با توجه به پیشگفته و این که نگارنده، نه تنها در ایران، بلکه در خارج از ایران نیز مطالعهای مبتنی بر این دیدگاه در داستانهای کودکان نیافت؛ پژوهش حاضر بر آن است که بر پایه نظریه متیوز، با روش کیفی-قیاسی، به تحلیل محتوایی چند داستان رایج و در دسترس کودکان کشورمان بپردازد و به پاسخ این سوال برسد که آیا این داستانها که با تاکید بر جنبه ادبی آنها و بدون توجه جدی به پرورش فلسفه خلق شدهاند، این کارایی را دارند که به نیازهای فلسفی کودکان کشورمان پاسخ دهند؟ نمونهگیری این پژوهش از نوع هدفمند است. نتیجه پژوهش نشان داد، آثار بررسی شده در فضای خیالی، با شاعرانگی بیهمانندی در قالب عباراتی ساده و قابل فهم، چندین مولفه فلسفی مهم را در خود جای دادهاند و میتوانند زمینه رشد و تجربه فکری را برای کودکان فراهم سازد.در همه داستانهای تحلیل شده، مفاهیم فلسفی مهمی مانند اخلاق ، هویتیابی و شناخت خود و دیگران، شباهت و تفاوت، طبقهبندی موجودات و در نگاهی وسیعتر، ویژگیهای عرضی و ذاتی یافت شد؛ علاوه بر آنها هر کدام از داستانها، خود حاوی مولفههای فلسفی متفاوتی با دیگر داستانها ، از جمله مولفههای فلسفی متفاوتی با دیگر داستانها، از جمله مولفههای تمرکز زدایی ، شناخت توانمندیها، چگونگی تمامیت چیزها، مفهموم طبیعی و مصنوعی و مرز بین آنها، شناخت خدا و حکمت او ، چگونگی قضاوت و مقایسه کردن ، از خود بیگانگی ، استثمار و استعمار بودند.
کلیدواژهها: کودک، فلسفه، داستانهای رایج در ادبیات کودکان، متیوز، برنامه فلسفه برای کودکان.
کرونولوژی و نقد ساختاری و محتوایی سرودههای زُهَری
عبّاس حسنپور
کارشناس زبان و ادبیّات فارسی
علیرضا قاسمی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه گیلان
در دورهی معاصر، نیما یوشیج با درک عمیق نسبت به اوضاع ادبی- اجتماعی- سیاسیِ جامعهی ایران، راهی نو در شعر فارسی میگشاید و پس از او شاعران بسیاری در جهت پویایی و کمال این شیوهی تازه، گام برمیدارند. محمّد زُهَری- شاعر کوتاهترین طرح فارسی- یکی از این شاگردان مکتب نیمایی است. او به جهت حضور مستمر در میدان سه دهه شعر معاصر، چاپ مجموعههای مختلف با مهندسی و سبک ویژه و استقلالِ شاعرانگی، چهرهای ممتاز دارد به گونهای که برای جریانشناسی شعر نو و بررسی همهجانبهی سیر تکاملی آن، توجّه به آثار وی اجتنابناپذیر است. پژوهش حاضر در پی آن است تا ضمن تبیین فعالیتهای ادبی زهری و جایگاه او در جریانهای شعری معاصر، به کرونولوژی آثار وی و نقد و بررسی آنهااز دیدگاه ساختار و محتوا بپردازد و گفتمان فکری غالب در هر یک از آنها را تبیین نماید. رویکرد مینیمالیستی زهری و حرکت تدریجی او در تاکتیکهای شاعرانه نظیر فاصله گرفتن از فضای آرکائیک در فرم و مصالح زبان و رهایی یافتن از سیطرهی افاعیل عروضی تا رسیدن به زبانی نرم و تغزّلی، از دیگر مسائلی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
کلیدواژهها:زهری، شعر نو، طرح، کرونولوژی آثار، مضامین اجتماعی.
بررسی مشخصه های سبکی کتاب معارف بهاء ولد
مژگان حسن پور
دانشجوی کارشناسی ارشد
کتاب معارف بهاء ولد از جمله کتاب هایی است که ویژگی های بارز سبکی دارد اما در کتاب های سبکی کمتر به این موضوع توجه شده است. در این مقاله سبک کتاب از لحاظ عناصر زبانی در سه سطح واژگانی و نحوی وبلاغی مورد توجه قرار گرفته است.در سطح واژگانی قید های زمان و مکان و نشانه های ندایی مورد بررسی قرار گرفته است.در سطح نحوی کاربرد فراوان جملات مرکب و علل استفاده از این جملات مورد توجه بوده است و در سطح بلاغی به بررسی بارز ترین صناعات ادبی در متن پرداخته شده است.
کلید واژهها: سبک،عناصر زبانی،عناصر نحوی،تشبیه.
کارکرد ردیف در غزلیّات شمس
هیوا حسنپور
لیلا محمدی
غزلیّات شمس، بهعنوان یکی از شاهکارهای گرانسنگ عرفانی ادب فارسی، از زوایای گونهگون مورد کاوش، نقد و سنجش قرار گرفته است. یکی از جنبههایی که برجستگی ویژهای به غزلیّات شمس داده، موسیقی و نوای خاصّی است که بر آنها طنین افکنده است. از میان عناصر موسیقیساز غزلیّات، ردیف نقش بسزایی ایفا کرده است. این مقاله، به بررسی ساختار ردیف در غزلیّات، از دیدگاههای زبانی و بلاغی پرداخته و سپس هنجارگریزیهای مولوی را در ردیف نشان داده است. با توجّه به دادههای این مقاله، در سطح زبانی، مولانا بیشتر از ردیفهای فعلی پویا استفاده کرده است. در سطح بلاغی، تکرارهای ردیف، بیشتر برای تأکید و پُرکردن وزن است. همچنین، نشان داده شده است که مولانا، یکی از شاعران هنجارگریز در استفاده از ردیف است. با توجّه به چگونگی استفادهی مولوی از ردیف، میتوان تعریفهای دیگری از ردیف بهدست داد.
کلیدواژهها: غزلیّات، مولانا، ردیف، موسیقی، هنجارگریزی.
آیات و احادیث در مثنوی و تأثیرآن بر منظومه ی طاقدیس ملّا احمد نراقی
دکتر حسن حیدری دانشجوی دکترای ادبیات فارسی دانشگاه اراک
عبدالمجید یوسفی نکو دبیر مراکز پیش دانشگاهی و دبیرستان های فراهان
مولانا جلال الدّین بلخی در مثنویِ معنوی،آیات و احادیث فراوانی را به کار برده است؛در بیشتر این کاربرد ها جنبه های هنری فراوانی دیده می شود که از آن جمله می توان به انواعِ اثر پذیریِ گزاره ای،گزارشی، الها می-بنیادی،تلمیحی،تأویلی،تطبیقی،تصویری، تفسیری و واژگانی اشاره کرد. شاعرانِ بسیاری از همان عصرِ مولوی تا روزگار نزدیک به ما،از او تقلید کرده اند که از آن میان می توان به ملّا احمد نراقی در مثنوی طاقدیس اشاره کرد.این مقاله می کوشد ابتدا آماری از آیات و احادیث به کار رفته در این دو منظومه را به دست آورد و سپس آیات مشترک هر دو را بیان نماید و در ادامه کاربرد هنری آیات و احادیث را در مثنوی مولوی و طاقدیس بررسی کند و نشان دهد که کدامیک در این کار موفق تر بوده اند؛و ملّا احمد نراقی تا چه حد مقلّد و یا مبتکر بوده است.
کلید واژهها: مثنوی معنوی،طاقدیس ملا احمد نراقی،کاربرد هنری آیات و احادیث،ابتکار و تقلید.
بررسی و تحلیل نئو کلاسی سیسم در اشعار فرخی یزدی
دکتر عبدالله حسن زاده میر علی
استادیار وعضو هیات علمی دانشگاه سمنان
لیلا شامانی
کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسیدانشگاه سمنان
نئو کلاسیسیسم به معنی عام ، به احیای سبک و نظر داشتن به ادبیات قدیم اطلاق می شود و نوعی بازگشت به معیار ها وآداب نویسندگی است وعلیرغم تفاوت هایی در محتوای آثارغالباً به هماناصول کلاسیکمعطوف است؛ شعر مشروطه درمقابل شعر قبل از مشروطه همان نئوکلاسی سیسم در مقابلکلاسیسیسم است.اصول مکتب نئوکلاسیسیسم تقلید از طبیعت، تقلید از قدما، پیروی از عقل وخرد، ایجاز و وضوح، حقیقت نمایی، برازندگی و قانون سه وحدت است که این اصول را می توان در اشعار دوره مشروطه و فرخی یزدی مشاهده کرد. تقلید از طبیعت ارزشمند بشری اصل اول نوکلاسیکهاست که در شعر شاعران دوره مشروطه وفرخی یزدی مشهود است.فرخی یزدی به کوه ودرو دشت محصور نمیشود و با طرح مسایل سیاسی-اجتماعی به زنده کردن فطرت بشری میاندیشد. تقلیداز قدما اصل دوم است؛که فرخی هم اشعاری به سبک و قالب قدما سروده است؛ اما با تحول در موضوع نوآوری کرده است. به عنوان مثال انتقاد را جایگزین مدح در قصیده کرده است و به جای توصیف معشوق، غزل را برای بیان اهداف سیاسی به کار گرفته و غزل سیاسی را بنیان نهاد. در دوره مشروطه همانند نئو کلاسیسیسم خرد بر تخیل برتری مییابد. فرخییزدی باسادگی و وضوح(اصل چهارم)حقیقت جامعهرا هدفقراردادهاست،وبامضامینیچونآزادی،عدالت، قانون،دهقان،انقلاب،وطن و...حقیقت نمایی میکند واخلاق را که زیرمجموعه برازندگی نوکلاسیک است مورد توجه قرار می دهد. اما قانون سه وحدت(اخرین اصل) را در اشعار فرخی نمییابیم.
کلید واژهها: نئو کلاسی سیسم، فرخی یزدی، ادبیات معاصر. شعر مشروطه.
مقایسۀ شخصیت انقلابی و انفعالی
(با تأملی در رمان «سووشون» و مجموعه داستانهای «مثل همیشه»)
عبدالله حسن زاده
میرعلیاستادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سمنان
سید رزاق رضویان
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سمنان
در دهۀ چهل، همزمان با حوادث سیاسی - اجتماعی و تحولات فرهنگی در ساختار جامعۀ ایرانی، ادبیات داستانی نیز متناسب با آن تحولات، دستخوش تغییراتی میشود و آثاری متنوع، ماندگار و جدید در عرصۀ داستاننویسی ایران، پدید میآید. نویسندگان این دهه در مقایسه با دورههای قبل، شیوههای هوشمندانه و شکلیافتهتری در نگارش خود به کار میبرند. در سالهای پایانی این دهه سیمین دانشور با رمان «سووشون» و هوشنگ گلشیری با داستانهای مجموعۀ «مثل همیشه» و «شازده احتجاب»، با سبک و شیوهای متفاوت، جلوۀ تازهای به ادبیات داستانی ایران میبخشند. دانشور در رمان سووشون با سبکی رئالیستی و متناسب با فضای واقعی جامعۀ ایرانی در بستری تاریخی، با خلق شخصیتی انقلابی و پروبلماتیک (مسئلهدار) تصویری واقعنمایانه از شخصیتی عملگرا و معترض، را نشان می دهد. همزمان با دانشور، گلشیری با سبکی متفاوت در فرم و محتوا و به شیوۀ داستانهای مدرن و رمانهای نو در فرانسه، گونهای دیگر از شخصیتپردازی را خلق میکند. شخصیتهای گلشیری در این داستانها انسانهایی درونگرا، منفعل، ناتوان و سرگشتهاند که در کنش و عملکرد هیچ سنخیتی با قهرمان رمان سووشون ندارند. در این مقاله برآنیم تا با لحاظ برخی تفاوتها و تشابهات، قهرمان سووشون را منطبق با قهرمان مسئلهدار لوکاج و گلدمن معرفی کنیم و نشان دهیم که شباهتهای بسیاری در شیوۀ پرداختن به شخصیت داستانی بین آثار نویسندگان فرانسوی رمان نو و شخصیتهای مجموعۀ «مثل همیشه» وجود دارد و همچنین دلایل تفاوت در شیوۀ شخصیت پردازی این دو نویسندۀ همعصر را نمایان سازیم.
کلید واژه ها: شخصیت داستانی، سووشون، مثل همیشه، رمان معاصر فارسی، ادبیات داستانی.
طالب فهم مسمّایی عیار اسم گیر
(معناشناسی نامهای اشعار محمّدرضا شفیعی کدکنی)
دکتر کاووس حسنلی
(استاد بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز)
الهام خلیلی جهرمی
(دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز)
محمّدرضا شفیعی کدکنی، از شاعران، ادیبان و محقّقان برجستهی معاصر ایران است. اطلاعات و دانش وسیع ایشان بر پهنهی بیکران ادبیات، اسطوره، تاریخ و ... این مرز و بوم بر همه کس آشکار است. در این پژوهش برآنیم که از رهگذر نامهای اشعار میتوان شاعر و جهان او را شناخت. لذا به بررسی تمام نامهای اشعار شفیعی کدکنی ـ کتاب «آیینهای برای صداها» شامل هفت دفتر، «هزارهی دوم آهوی کوهی» شامل پنج دفتر شعر و41 شعر وی در مجلهی بخارا ـ پرداختیم و در مجموع 495 شعر را در مرحلهی نخست، بدون خواندن اشعار، از جهت زبانی و ادبی بررسی نمودیم و تأثیر و اهمیّت نامهای اشعار را از جهت زیباشناسی بررسی کردیم و نمونههایی را برای تبیین مطلب ذکر نمودیم. سپس به بررسی دایرهی واژگانی شاعر پرداختیم و از این طریق جهان مورد علاقهی شاعر، دغدغهها، جهانبینی و سیر تحولی شخصیت شفیعی کدکنی را بررسی نمودیم و دانستیم که خواندنِ نام اشعار و دقّت در آن نکتههای ارزشمندی را بر خواننده عرضه می دارد تا جایی که میتوان از بررسی نامهای مجموعهها به اندیشه، نوع نگاه، عمق اطلاعات و دانش شاعر پی برد.
کلید واژه ها: شفیعی کدکنی، نام شعرها، جهانبینی شاعر، شعر معاصر، ساختار.
جلوههای پایداری در مجموعه شعری «پیام آزادیِ»
ادیب برومند
سمیه حسنعلیان
ادبیات مقاومت که دارای شناسه اصلی تعهد است مخاطب خود را به پایداری در برابر دشمن فرا میخواند بررسی این گونه آثار (اعم از نثر و شعر) میتواند امید به آینده و حقیقتخواهی را که در ذات این آثار موجود است برای خواننده آشکار سازد. از اینرو مقاله حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی مجموعه شعر یکی از شاعران مقاومت و پایداری ایران اسلامی «ادیب برومند» را با عنوان «پیام آزادی» بررسیده است. مهمترین یافتههای پژوهش بیانگر این واقعیت است که مضامین اصلی ادبیات پایداری چون عشق به میهن و دعوت به حفظ آن در برابر دشمنان، ظلمستیزی و حمایت از محرومان، آزادی، ایجاد امید و انگیزه در اشعار این شاعر ظهور تام یافته است.
کلید واژه ها: پایداری، ادیب برومند، پیام آزادی، ظلمستیزی، آزادی.
من شاعر معاصر قرنی ندیدهام
(واکاوی و بازشناسی دیدگاه محمّدعلی بهمنی
دربارهی شعر و شاعری در آیینهی آثارش)
دکتر کاووس حسنلی
(استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز)
شیرین رزمجو بختیاری
(دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی
گرایش ادبیات عرفانی دانشگاه شیراز)
هرکس که حتّی یک بار مجموعه اشعار محمّدعلی بهمنی را خوانده باشد، دغدغهی او را دربارهی غزل و شعر و شاعری و معیارهای آن دریافته است؛ زیرا او بارها در جای جایِ غزلیات و اشعارِ نو و سپید خود، تعاریفی از شعر ـ به صورت عام ـ و شعر و غزلِ خود ـ به صورت خاص ـ ارائه داده است و پرداختن به ابعاد گوناگونِ آن یکی از مفاهیم تکرار شونده در میانِ اشعار اوست. از آنجا که بررسی کارنامهی شعر در خلال سرودهی شاعران، امری ضروری است، بررسیِ اشعار بهمنی نیز به عنوانِ یکی از منتقدانِ این زمینه اهمیّت ویژهای دارد. بهمنی دیدگاههای انتقادی خود را دربارهی کارهای خلاقهی شعر و شاعری در خلال اشعارِ خود تبیین مینماید و کمتر در قالبِ نثر نظریهپردازی میکند. وی در شعرش، آنجا که به بیانِ مشخّصههایی برای شعرِ راستین میپردازد، در حکمِ یک ناقدِ موفّقِ شعر عمل میکند. ناقدی که محکِ ارزشمندی برایِ تمییز شعرِ سره از ناسره به دست میدهد. در این مقاله تعاریف و مشخّصههایی را که بهمنی برایِ شعر و غزل و شاعر آورده است، از میانِ کلیهی اشعارِ او استخراج کرده، به تقسیمبندی و تبیین آن پرداختهایم. این مؤلّفهها در چهار عنوان موردِ بررسی قرارگرفته است:
الفـ تعریف شعر و ویژگیهای آن؛
بـتعریف غزل و ویژگیهایِآن؛
جـشعروغزلبهمنی؛
دـ ویژگیهای شاعر.
هرچند بهمنی متّهم به تقدیس تغزّل است و خود را شاگردِ دبستانِ غزل میداند، امّا چترِ نیما را بر سرِ خود دارد، به سراغِ درونمایههای اجتماعی میرود و خود را شاعرِ معاصرِ قرنی ندیده مینامد. از این رو به عنوانِ یک ناقدِ موفّق محکی برای تشخیصِ شعر از نظم و شاعر از متشاعر به دست میدهد.
کلید واژه ها: محمّدعلی بهمنی، تعریفِ شعر، تعریفِ غزل، ویژگیهایِ شاعر، شعر و غزل بهمنی.
بررسی و مقایسه عشق در تفکر مولانا و پائولو کوئلیو
مریم حسین قلیزاده
دکتر بهاءالدین اسکندری
بیتردید عشق یکی از بنیادیترین مفاهیم در عرفان و تصوف اسلامی و به ویژه در منظومه فکری مولاناست. کلام او با عشق آغاز میگردد و با عشق پایان میپذیرد. مولانا بهترین استنباط را از مذهب عشق، برای بیان عشق خوش سودای خود که بیواسطه او را به مشاهدهی نابترین حقایق میبرد ارائه داده است. با عشق است که میتوان راز خلقت را دریافت و با معشوق به اتحاد رسید. از گذشته تاکنون بزرگان و اندیشمندانی که با نوای درونی انسان هماهنگتر و حساستر بودهاند و در شناخت فطرت پاک انسانی، خودشناسی و شناخت مظهر عشق، نقش و تاثیر بسزایی داشتهاند همواره کانون توجه آزاد اندیشان و حق نگران بودهاند. پائولوکوئلیو به عنوان یکی از مدعیان طریقتهای نوظهور از عشق بسیار گفته است و هیچ کتابی را از او نمیتوان سراغ گرفت مگر آنکه در آن سخنی از عشق رفته باشد. از دیدگاه او عشق گمشدهی انسان و تنها راه تکامل و سعادت انسان در گرو یافتن این گمشده است.او عشق را دور از خطا و عین زندگی میداند. این عشق نیرویی است که آدمیان را به هم میپیوندد، تا تجربهای را که در زندگیهای متعدد جهان پراکنده است بار دیگر متراکم کند. رستگار حقیقی کسی است که عشق بورزد یا بدو عشق بورزند و زیانکار کسی است که نه عاشق است و نه معشوق.این مقاله کوششی خواهد بود در جهت واکاوی این مفهوم بنیادین در نظام فکری مولانا و پائولو کوئلیو و مقایسه آن دو با هم.
کلید واژهها: مولانا، پائولوکوئلیو، عشق.
ارزیابی ترجمهی انگلیسی طاهره صفّارزاده از قرآن کریم از دیدگاه مشخّصههای معنایی
دکتر سیّد محمّد حسینی معصوم
استادیار گروه زبانشناسی و زبانهای خارجی دانشگاه پیام نور
سارا ساری
دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات ترجمه دانشگاه فردوسی مشهد
بحث ترجمهپذیری یا عدم آن همواره یکی از نکات چالش برانگیز مباحث نظری ترجمه بوده است. زبانشناسان و ترجمهشناسان از دیدگاههای مختلف به این موضوع نگریسته و هر یک استدلالهای مختلفی در تأیید نظر خود ارائه کردهاند. هنگامی که از ترجمهی متون مقدّس و کلام خداوند همچون قرآن کریم سخن به میان میآید، این بحث حسّاستر و پیچیدهتر می شود. اینکه مترجم در بازتولید کلام خداوند تا چه میزان باید به ویژگیهای ساختی و حتّی معنایی زبان مبدأء پایدار باشد و تا چه حد تفسیر و تحلیل را در ترجمه خود دخیل کند، نکتهایست که نیاز به بحث و بررسی گسترده دارد. در این میان، اتّخاذ رویکرد ترجمهی معنایی یا ترجمهی ارتباطی از جمله راهکارهای پیش روی مترجم است. مقالهی حاضر به بررسی و ارزیابی نوع خاصّی از ترجمه قرآن کریم به زبان انگلیسی میپردازد که توسط طاهره صفّارزاده انجام شده است. در این ترجمه، تحلیل واژگان به مؤلّفههای معنایی و ارائهی معادل انگلیسی برای هر یک از آن مؤلّفه ها راهکار اصلی مترجم بوده است. آنچه در این میان از دید مترجم پنهان مانده است، ظرفیت زبان مقصد (انگلیسی) در واژگانی کردن مجموعهای از مشخّصه های معنایی در قالب یک کلمه واحد و یا انتساب مفاهیم جدید به واژگان آشناست. این همان رویکردیست که عملاً در زبان فارسی برای واژگان قدیمی همچون واژهی نماز انجام شده است.
کلید واژه ها:: ترجمه، قرآن کریم، طاهره صفّارزاده، مشخّصههای معنایی، ترجمهپذیری
بررسی تاریخی و توصیفی – انتقادی گزیدههای مثنوی
سید محمدعلی حسینی میقان
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیّات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
عبدالله رادمرد
عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
حجم زیاد برخی از آثار ادبی و تاریخی و ... ، کمی وقت و تنوع زیاد آثار، گروهی را بر آن داشته تا گزیدهها و خلاصههایی از آثار طولانی تهیّه کنند. دستیابی به ویژگیهای اغلب، ادبی آثار و نهچندان معنایی آن رشد گزیدهنویسی را تقویت کرده ذهنیّت «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر قطرهای باید چشید» عدة زیادی را وادار به خلاصهنویسی و تلخیص آثار کرده است.این گزیدهنویسان در انتخاب ابیات یا مطالب باید نکاتی را رعایت میکردند امّا خیلیها ذائقة خود را ملاک قرار داده منتخبی از بعضی موضوعات یا داستانهای آثار را تهیّه کردهاند.این مقاله در پی آن است که گزیدههای مثنوی را از سال 1300 به بعد دههبندی کرده بررسی تاریخی کند. قطعاً تهیّه فهرست توصیفی از گزیدههای هر دهه، ویژگیهای کلّی گزیدهها در هر دهه و بیان محاسن و کاستی گزیدههای هر دهه، رویکرد اصلی و گرایش گزیدهنویسان در هر دهه، تعیین فراز و فرودهای گزیدههای مثنوی و عوامل آن، بیان گزارشی از گونههای متنوّع گزیدهها (داستانی، منظوم، منثور، موضوعی، نظم و نثر آمیخته به هم) در نظر گرفتن معیارها و ملاکهایی برای بررسی گزیدهها و مطابقت این معیارها بر پنج گزیدهای که حدّاکثر ویژگیها را برای بررسی دارند و ارائة الگوی مناسب برای کسانی که میخواهند از مثنوی گزیده تهیّه کند، همه از مواردی است که این مقاله بدانها پرداخته است.
کلید واژهها: گزیدهنویسی، مثنوی، نظم، نثر.
نمادگری در اشعار « هوشنگ ابتهاج »
غلامحسن حسینی اصلی
کارشناسی علوم تربیتی رشت
رمز یا سمبل (نماد) همیشه یکی از ارکان اصیل و مهم آفرینش و امتداد آثار بزرگ ادبی است که اکثر شاعران بزرگ به آن پرداخته اند.نماد یکی از آرایه های ادبی است. ویژگی بارز نماد، ابهام، عدم صراحت وغیرمستقیم بودن آن است، به این معنا که در زبان سمبلیک مراد و مقصود، ظاهر و صورت کلام نیست بلکه مفهومی است ورای ظاهر و فراتر و عمیق تراز آن. هوشنگ ابتهاج از شاعران معاصر در شعر خود از نماد سود جسته است و همین امر یکی از رازهای پیچیدگی و ابهام شعر اوست. در این مقاله نماد های شعر ابتهاج ، شرح و بررسی شده است. آن چه مسلم است نماد های اشعار اوبرگرفته از عقاید و اندیشه های سیاسی و اجتماعی اوست و نماد های شعری او با نماد های شاعران معاصر، که عمدتاً جنبه های سیاسی اجتماعی دارند، متفاوت است .
کلید واژهها: نمادگرایی، شعر معاصر، ابتهاج
تجلّی گوهر عشق در غزلیات اوحدی مراغی
پری نازحقیقت دوست بناب
خورشید عشق به تمام ذرّات هستی حیات می بخشد و آیینه آسا جمال جمیل معشوق راستین را متجلی می سازد. سرچشمۀ عشق صفاست و شور زندگی از عشق حاصل می شود. عشق به عارف وجد و حال می بخشد و گوهر جذبۀ حق را در صدف دل عشّاق می نشاند و آنان را به وادی حیرانی می کشاند و جان آنان را در آسمان شکوهمند عرفان به پرواز در می آورد. عاشق عارف و شاعر شوریده احوال اوحدی مراغه ای عطر دل انگیز عشق را بر تمام غزلیاتش فرو فشانده و شورانگیزترین صفحه های شوق و شور را در باغ دلدادگی به نمایش گذاشته است. او پرواز عشق را فراتر از عقل قلمداد می کند. عاقلان حقیقی عاشقان راستین اند و عشق در شعر او حیات جاودان دارد و اسرار آفرینش به شمار می آید. عشق شراب معنوی الهی است و شاعر به خاطر بی کرانگی آن را در قالب کوچک زبان و بیان نمی نشاند؛ امّا اُنسی که با آن پیدا می کند، خود را بازرگان عشق می نامد.
کلید واژه ها : عشق، صفا، حقیقت و مجاز، عقل و راز جاودانگی.
بررسی و تحلیل فرهنگهای تخصصی و موضوعی در حوزهی زبان و ادبیات فارسی
ندا حیدرپور نجف آبادی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران
فرهنگ نویسی ضرورت هر زبان است و بازنگری در آن امری واجب تر. روشن است که یک فرهنگ نمی تواند تمام لغات یک زبان را از گذشته تا زمان حاضر و همۀ گونه های زبانی و نیز اصطلاحات تمام رشته های علمی و فنی را دربرگیرد. به دلیل گستردگی دایرۀ واژگانی زبان ، هر فرهنگ تنها به بخشی از لغات یک زبان می پردازد. پس گذشته از فرهنگ های عمومی، هریک از دانش های بشری محتاج فرهنگ هایی ویژۀ خود هستند که این کتب مرجع باید توسط کسانی نگاشته شوند که توأمان از تسلط به زبان وآن رشته برخوردار باشند . ادبیات فارسی نیز به عنوان یک رشته تخصصی از این قاعده جدا نیست. فرهنگ هایی را که برای یک دانشجو یا پژوهشگر ادبیات مفیدِ فایده است می توان تقسیم کرد به فرهنگ هایی که به اصطلاحات دانش های ادبی چون بلاغت ، وزن و قافیۀ شعر یا انواع ادبی ای مانند داستان و نمایش نامه می پردازد و واژه نامه هایی که در مطالعۀ بخشی از متون به ما کمک می کند نظیر فرهنگ اصطلاحات عرفانی و یا فرهنگ اصطلاحات اداری یک دوره و نیز فرهنگ های شعری که ویژۀ بیان واژه ها و ترکیب های به کار رفته در شعر شاعری خاص هستند . ناگفته نماند که گاه فایدۀ بخشی از واژه نامه های اختصاصی به دلیل سادگی و اختصار بیشتر عاید عمومِ علاقه مند به ادبیات خواهد شد. در این پژوهش پس از بیان مقدمه ای در مورد فرهنگ نویسی تخصصی ، بالغ بر چهل فرهنگ را در این زمینه معرفی می کنیم و پس از توصیفی اندک ،به بیان نقاط قوت و ضعف آن ها می پردازیم.
کلید واژهها : فرهنگ نویسی ، واژه نامه های تخصصی ، ادبیات فارسی، اصطلاحات.
فضا و مولفه های سازنده ی آن در شاهنامه
دکتر حسن حیدری
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک
علی اکبر کمالی نهاد
مهدی دهرامی
دانشجویان دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک
فضا از عواملی است که موجب تاثیرگذاری و تقویت شعر می گردد و حال و هوایی ایجاد می کند که کلیت شعر در آن جای می گیرد. در شکل گیری معنا و انتقال آن در هر اثر منسجمی ، فضا سازی نقشی موثر دارد . هر اثر روایی بلند ، ناگزیر است که فضاهای متنوعی به اقتضای حال و مقال ، داشته باشد و عوامل متعددی در ایجاد این فضاها و تنوع آنها نقش دارند . این مقاله به بررسی چگونگی فضاسازی و نقش آن در تاثیرگذاری کلام و انسجام متن در شاهنامه پرداخته است و با تقسیم انواع فضاهای شاهنامه به سه سطح مبهم ، خرد و گسترده و مولفه های سازنده ی فضا در حوزه های اندیشه ای ، واژگانی ، موسیقایی ، توصیفی و تصویری این عنصر موثر را بررسی کرده است . در واقع فردوسی با بهره گیری از این عناصر ، فضاهایی منسجم ، دیداری و متنوع خلق کرده است ؛ به گونه ای که مخاطب ، خود را هر بار در فضایی تازه می بیند. بررسی فضاسازی های شاهنامه می تواند موجب شناخت بیشترخلاقیت و قدرت سخنوری فردوسی شود.
کلید واژه ها : فضاسازی ، توصیف ، واژگان ، اندیشه ، انسجام ، رنگ .
نظریه های ادبی و مقاله های علمی - پژوهشی مربوط به زبان و ادبیات فارسی
(کاربست ، نتایج)
دکتر حسن حیدری
عضو هیئت علمی دانشگاه اراک
مهدی تلخابی
تا کنون به همان میزان که از نظریه های ادبی غربی و دستاورد های مربوط به دانش زبانشناسی در پژوهش و نگارش مقاله های علمی– پژوهشی حوزه زبان و ادبیات فارسی بهره برده ایم، به بررسی خود این موضوع نپرداخته ایم. این جستار با این هدف نوشته شده که تأثیر برخی از نظریه های ادبی و دستاورد های زبانشناسی را که عمدتا از طریق ترجمه به حوزه پژوهش زبان و ادب فارسی وارد شده بررسی نماید . این جستجو نشان می دهد که این نظریه ها باعث تغییر در فرم و محتوای مقاله ها شده اند. نخست این که یک نوع کل نگری به جای جزء نگری بر حوزه تحقیقات و مقاله های پژوهشی حاکم شده است وساختار مقالات عمدتا دوبخشی شده که در یک بخش توضیح یک تئوری ویا نظریه است و بخش دوم کاربرد آن در یک متن ادبی است یا این که فقط طرح یک تئوری در یک مقاله مطرح شده است که در آن صورت مقاله یک بخشی است. دوم آن که این نظریه ها در بحث انواع ادبی تأثیر گذاشته اند و تغییراتی ایجاد کرده اند . سوم آن که در حوزه بلاغت و سبک نیز نفوذ موثر داشته اند.
کلیدواژه ها : نظریه ادبی ، مقاله های پژوهشی ، حوزه زبان و ادبیات فارسی ، انواع ادبی ، بلاغت .
بررسی برخی از آیین های شمنی در شاهنامه (با تکیه بر شخصیت زال)
دکتر حسن حیدری
عضو هیئت علمی دانشگاه اراک
یداله رحیمی
حسین پریزاد
دانشجویان دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک
شمنیسم آیینی باستانی است که نشانه ها و آثار به جا مانده از آن را می توان در میان اقوام مختلف مشاهده کرد. ویژگی های این آیین چنان با باورهای اساطیری و مذهبی مردم کشورهای مختلف در هم آمیخته است که تفکیک آن را بسیار دشوار نموده است. در شاهنامه فردوسی که صورت تجسم یافته اساطیر ایرانی است، نشانه هایی از شمنیسم دیده می شود. اشخاص متعددی را می توان در شاهنامه یافت که دارای خصلت ها و رفتارهای شمن گونه هستند؛ اما بدون تردید در میان شخصیت های شاهنامه، زال جامع ویژگیهای یک شمن است. این مقاله در پی آن است که جنبه های شمنیستی زال را از قبیل: ساحری، پیش بینی و غیبگویی، تولد و رشد غیر طبیعی، ارتباط با نیروهای ماورایی و ... بررسی و تحلیل نماید.
کلیدواژه ها: شاهنامه، زال، اسطوره، شمنیسم.
سخن فیه ما فیه
فاطمه حیدری
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه آزاداسلامی واحد کرج-ایران
« فیه مافیه» اثر منثور مولانا در دوران انحطاط نثر فارسی به وجود آمده است. سادگی وسلامت زبان این کتاب تعلیمی به دلیل رویارویی گوینده با مخاطبان عام و جویان معرفت و در نتیجه نزدیک شدن به زبان گفتار ، یادآور نثر دورهی سامانیان است. گوینده در این کتاب به سخن ، نطق ،کلمه و کلام از دیدگاهی متفاوت نگریسته است .گرچه دربارهی سخن در وجه قیل وقال در آثار منظوم مولوی بارها سخن گفته شده دراین اثر کم حجم تعلیمی سخن سایهی حقیقت واز معدنی لایتناهی و بی پایان برخاسته ، دریا و آفتابی است لطیف و دایم که از فرط پیدایی ناپدید است. آسمانها و زمین همه سخن است و زاییدهی سخن . به همین جهت، سخن ، لفظ و عبارت نیست که همچون صور بالنده و کنشگر ناپایدار باشد که سخن عرضی است که به سوی جوهر غرض تهییج وتحریک میکند. آرایش سخن موجب بازماندن از مقصود اصلی میشود .در آرایش سخن گوینده جان خود را آن گونه که هست نمینمایاند و درونهی گوینده یعنی معنا و محتوا چنان که هست آشکار نمیشود.مولانا مانند زبان شناس امروزی ترکیب دو سه حرف را روپوشی میداند که اندیشه و تفکر را درپرده داشته است . در این مقاله به سخن و زبان در نظریات مولانا در « فیه مافیه » پرداخته میشود.
کلید واژه ها: فیه مافیه ، سادگی بیان ،سخن ،اندیشه .
هنجارگریزی نوشتاری ـ دیداری ( کانکریت )
در اشعار شاعران معاصر
فاطمه حیدری
بنا به اعتقاد فرمالیستهای روس، هر شاعر و نویسندهای برای آفرینش اثر ادبی خود، به انواع هنجارگریزی ها در زبان دست میزند و توسعه ی زبان شعری و زیبایی کلام و لذت درک ادبی خود را فزونی می بخشد و باعث نوعی برجسته سازی و آشنایی زدایی در شعر میشود . شعر کانکریت (دیداری ـ نوشتااری) نمونهای از هنجارگریزی محسوب میشود. شعر نوشتاری_دیداری گونه ای از ادبیات است که برای فهم آن باید به آن نگاه کرد و به تماشای ظاهری و ساختاری واژگان پرداخت.که معمولا در طراحی پوسترها کاربرد دارد.شاعران در شعرهای نوشتاری_دیداری از شیوه های گوناگونی بهره گرفته اند از جمله:تجزیه و جدا نویسی واحد های شعری،کم و زیاد کردن تعداد هجاهای هر مصراع برای دست یافتن به شکل های مورد نظر،بهره گیری از هنر نقاشی در کنار نوشتارو...در اینگونه شعر،شاعر از طریق بازی با کلمات به گونه ای می نویسد که به وسیله ی حروف و کلمات طرحی را جلوی چشم بیننده می گذارد و فهم شعر بیشتر با نگاه کردن به ساختار و ظاهر شعر امکان پذیر می شود.در این مقاله اشعار شاعران معاصر از جمله: شاملو، اخوان، فروغ، شاهرودی، امین پور، صفارزاده، رحمانی،خویی و... برمبنای هنجارگریزی دیداری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است، با توجه به اینکه آنان چگونه با تغییر در شکل متعارف نوشتار به این کارکرد زبانی دست یافتهاند و این تغییرات تا چه مایه در آفرینش اشعار آنان مهم بوده است.
کلید واژهها: هنجارگریزی، برجسته سازی، آشنایی زدایی، کانکریت، شعر معاصر.
تطبیق کمدی الهیدانته و جاویدنامه اقباللاهوری
فهیمه حیدری
ادبیات تطبیقی همواره به دنبال موضوعاتی است که یک فرهنگ از فرهنگ دیگر میگیرد. در این بین داستانهای تمثیلی عرفانی،از موضوعات مشترک ادبیات ملل است. سفر روح به عالم علوی، دستمایه آفرینش آثاربزرگی چون ارداویراف نامه، سیرالعباد سنایی ،کمدی الهی دانته، رسالة الغفران ابولعلاء معری وجاویدنامه اقبال لاهوری شده است. دراین مقاله سعی بر آن است که سفر روح درمنظومه "کمدی الهی" سروده دانته آلیگیری (فوت1321م) و "جاویدنامه" سروده اقبال لاهوری (فوت1938م) مورد بررسی قرار گیرد و از منظر شگردهای روایی، سبک نگارش، مناظره و مکالمه، راهنما و مرشد، شخصیت پردازی و جبر و تقدیرکاویده شود و شباهت ها و تفاوت ها بیان گردد؛ و همچنین تاثیراتی که کمدی الهی بر جاویدنامه گذاشته است تا حد معینی معلوم شود.
کلیدواژهها: کمدی الهی، جاویدنامه، روایت، مناظره، مرشد، شخصیت، جبر
بررسی تشبیهات اوستا به لحاظ ژرفای تصاویر
مریم حیدری
بر اساس اینکه مشبه و مُشَبَّه ٌبِه از نوع معقول باشند یا محسوس، تشبیه به چند گونه تقسیم می شود: حسی به حسی، عقلی به عقلی، حسی به عقلی، عقلی به حسی. این تقسیم بندی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد: "تصویر سطحی"، "تصویر عمیق". در تصویر سطحی، شاعر رابطه ای میان اشیاء و امور حسی کشف می کند و تصویری دو بُعدی می سازد که به سهولت درک می شود. در تصویر عمیق، به نمایی بر می خوریم که مرکب از دو جزء محسوس و معقول است. در این ساخت، امر مجرد و انتزاعی به کمک تصویر حسی، تجسم می یابد. ابداع چنین تصاویری، یا حاصل حالات شهودی، عارفانه و درونگرا است؛ یا نگرشی آموزشی و برونگرا دارد؛ چرا که با استفاده از مجسم کردن تصاویر انتزاعی، آموزه ها را آمادۀ دریافت می سازد. بررسی آماری تشبیهات اوستا نشان می دهد در "گاهان"، توازنی میان تصویر سطحی، و تصویر عمیق وجود دارد. در سایر بخش های اوستا، تصاویر سطحی فزونی می گیرند و تشبیهات حسی به حسی که غالباً جنبه ی زینتی دارند، شمار فراوانی را به خود اختصاص می دهند. اما در مجموع، غلبه با تصاویر عقلی به حسی است. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت ادبیات آموزشی و متعهد بخش عمده ای از اوستا را شامل می گردد. در کنار آن، دیدگاه صرفاً ادبیِ "هنر برای هنر" نیز در برخی قسمت ها، خصوصاً "یشتها" و "وندیداد" خودنمایی می کند.
کلید واژه ها: اوستا، تشبیه، تصویر سطحی، تصویر عمیق.
از خراسان تا همدان
(برّرسی تأثیر احمد غزالی بر عین القضات همدانی)
دکتر حامد خاتمی پور
احمد غزالی به عنوان یکی از برجسته ترین مشایخ صوفیه و نیز یکی از نامداران فرهنگ ایرانی، پس از طی مراحل طریقت و منازل سلوک، یکسره به تربیت صوفیان و خدمت بدیشان پرداخت. مبالغه نکردهایم اگر بگوییم که مشهورترین مریدان و شاگردان وی عینالقضات همدانی بوده است. دیدار احمد غزالی و درک محضر وی چنان تأثیر شگرفی برسلوک فکری و معنوی قاضی داشته است که بازتاب آن در جای جای نوشتههای او قابل مشاهده است . بر همین اساس در این نوشتار کوشیدهایم تا این تأثیر و تأثّر در ابعاد گوناگون کاویده شود؛ باشد که حلقات بیشتری از زنجیرة ارتباط عرفان خراسان با نواحی غرب ایران بویژه ناحیة همدان شناخته آید.
کلید واژهها: احمد غزالی، عین القضات همدانی، تصوّف خراسان، دفاع از ابلیس، شاهد بازی.
بررسی هنجارگریزی در مجموعه داستان « یکی بود و یکی نبود»
دکتر مهدی خادمی کولایی
استادیار دانشگاه پیام نور
حسن غنیمتی
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیّات فارسی
بررسی سبک و شیوهی هر شاعر یا نویسنده از جایگاه مهمّی برخوردار است که امروزه، به این امر توجّه ویژهای میشود. آشنایی و تحلیل تکنیکهای خاصّی که پدیدآورندهی یک اثر، برای خود برمیگزیند، ما را در شناخت و درک ظرایف ادبی و هنری آن اثر کمک میکند. یکی از بحثهایی که امروزه در بین سبکشناسان و صاحب نظران حوزهی نقد ادبی مطرح است، هنجارگریزی است که باعث برجستهسازی اثر، از بُعد زیبایی شناختی میگردد. در این نوشته به تبیین و شناساندن شکلهای مختلف هنجارگریزی یا برجسته سازی، در مجموعه داستان « یکی بود و یکی نبود» و تکنیکهای داستانپردازی جمالزاده، که در برجستهتر نمودن اثرش، نقشی اساسی ایفا کردهاست، پرداخته خواهد شد.
کلید واژهها: هنجارگریزی، جمالزاده، یکی بود یکی نبود.
بررسی صور خیال شعر قیصر امینپور از منظر اصطلاحات عامیانه
دکتر مهدی خادمی کولایی
عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نورعلی
واسو جویباری
دانشجوی دورهی دکترای ادبیّات
قیصر امینپور از شاعران برجستهی دهههای اخیر است که اشعارش در میان شعر دوستان، با اقبال رو به رو شدهاست. کاربرد اصطلاحات عامّه در این امر، سهم بهسزایی داشته، درحالی که این موضوع تا حدودی از نظر محقّقان و پژوهندگان دور ماندهاست. از شگردهای امینپور، به کارگیری اصطلاحات عامیانه، برای ایجاد و آفرینش صور خیال و ارتقای سطح شعری است. توجّه شاعر به اصطلاحات عامیانه و مردمی برای تاثیرگذاری و ارتباط هرچه بیشتر با مخاطب، در اشعار او، جلوهای خاص دارد. شاعر با استفاده از تعابیر و اصطلاحات عامّه و پرکاربرد امروزی، آرایههای زیبایی چون متناقضنما (پارادوکس)، تشخیص، تشبیه و ایهام را خلق کرده که ایهامهای لطیف او، شگردهای هنری حافظ را فرا یاد میآورد. به کارگیری هنرمندانه و هوشمندانهی این اصطلاحات عامّه، در جهت آفرینش صور خیال، از نکات قابل تامّل شعر اوست که در این مقاله به آن پرداخته میشود.
کلید واژه ها : صورخیال، اصطلاحات عامّه، شعر، قیصر امینپور.
مجد همگر و شاهنامه
روحالله خادمی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
یکی از دامنههای پربار شاهنامهپژوهی، تحقیق در باب تأثیر شاهنامه بر ادب فارسی است. علاوه بر حماسههای پهلوانی، تاریخی و دینی که پس از شاهنامه و به تأثیر و تقلید از آن سروده شده، گونههای دیگر شعر نیز در پرتو شاهنامه قرار داشتهاند و همیشه شاهنامه همچون چراغی فروزان فراراه شعرای ایران زمین بوده است. یکی از اینان، مجدالدّین همگر شیرازی شاعر قرن هفتم هجری است. مطالعه در دیوان او نشان میدهد که وی با شاهکار ادب فارسی آشنا بوده و آن را مطالعه میکرده و در کاروبار شاعری خود از شاهنامه و آموزههای آن، بهرههای فراوان میگرفته است. در این پژوهش مشخص شد که مجد همگر، علاوه بر بزرگداشت فردوسی و شاهنامه، تلمیحات شاهنامهای را نیز با اهداف مختلفی چون توصیف ممدوح، مفاخره، تصویرسازی و تبیین مسایل حکمی به کار گرفته و بدینگونه در هر دو حوزۀ زبان و اندیشه متأثر از شاهنامه بوده است.
کلیدواژهها: مجد همگر، حماسه، شاهنامه، فردوسی، شعر فارسی.
بررسی و نقد مقالات فارسی متأثر از ریختشناسی پراپ
روح الله خادمی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
مرضیه دوگوهر
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
نظریۀ ریختشناسی پراپ در سال 1928 با انتشار کتاب «ریختشناسی قصههای پریان» در شوروی مطرح و سی سال بعد در سال 1958 به انگلیسی ترجمه شد و بشدت مورد توجه غربیها قرار گرفت. پراپ، نظریۀ خود را بر اساس مطالعۀ 100 روایت از قصههای پریان ارائه کرد. او مدلی ارائه کرد که قصهها را بر اساس عناصر و واحدهای آنها ردهبندی میکرد؛ نه بر اساس موضوع آنها. هدف پراپ آشکار کردن الگوی مشترک حاکم بر گزارههای روایی قصۀ پریان روسی (fairy stories) است. برای این منظور پراپ عناصر ثابت قصهها را از بطن عناصر متغیر استخراج کرد. او کوچکترین جزء سازای قصه را خویشکاری/ کارکرد/ عمل/ عملکرد (Function) نامید. او توانست 31 خویشکاری را در قصههای پریان روسی بیابد. علاوه بر این، او 7 نوع شخصیت را در این قصهها یافت. اثر پراپ در سال 1368 به فارسی ترجمه شد و مورد توجه ویژه محققان ایرانی قرار گرفت. آنان درصدد برآمدند تا داستانهای ایرانی را بر اساس الگوی پراپ، تجزیه و تحلیل کنند. در پژوهش حاضر، رویکرد و تلقی محققّان ایرانی نسبت به نظریۀ پراپ در 10 مقاله که در مجلات علمی فارسی به چاپ رسیده، نقد و بررسی شده است.
کلیدواژهها: ریختشناسی، پراپ، داستان فارسی، مقالات علمی فارسی.
زیبایان بی وفا
(بحثی در ترجمه ادبی به زبان فارسی و نوعی از آن موسوم به ترجمه آزاد)
دکتر علی اکبر خان محمدی
در زبان ادبی فرانسه اصطلاحی داریم به قرار زیبایان بی وفا les belles infidelsکه در ترجمه بعضی متون به ویژه ادبی به کار می رود. اما این که گفتیم اصطلاح ادبی است بدان سبب است که این اصطلاح بیش تر در موارد ترجمه متون ادبی به کار می رود و آن چنین است که برگردان از زبانی به زبان دیگر به گونه ای باشد که مطالب زبان و بیان اصل چندان در ترجمه دخیل نبوده ، بلکه نسبت به ذوق و توانایی های ادبی مترجم ، سختی و صعوبت متن مورد ترجمه ، عوض شدن حال و هوای زمان تالیف و تصنیف تا زمان ترجمه و برخی عوامل دیگر از اندک تا بسیاری متفاوت باشد. گذشته از حسن وقبح این قضیه ، این مورد به هیچ وجه ارتباطی با مقوله هایی چون الهام ، اقتباس و ... ندارد و تنها در مبحث ترجمه و آن هم در قالب زیبای بی وفا قابل بیان است.
کلید واژه ها: ترجمه ، اقتباس، متن ادبی.
مقایسه ی آرای زبان شناختی فردینان دوسوسور و ناصرخسرو
مهدی خبازی کناری
استادیار علوم تربیتی دانشگاه مازندران
فرزاد بالو
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران
زبان شناسی علم نوبنیادی است که تقریبا یک قرن ونیم ازعمر آن می گذرد. فردینان دوسوسور، بنیان گذار زبان شناسی نوین ، برخلاف زبانشناسان پیشین که به مطالعه ی تاریخی یا درزمانی زبان می پرداختند تاملاتش رابه مطالعه ی همزمانی زبان معطوف ساخت.ازجمله دستاوردهای وی می توان به بررسی زبان وتقسیم بندی سه گانه ی قوه ی ناطقه(langage) ،زبان((langue وگفتار( parole)،علل برتری خط برصورت گفتاری ، تحلیل نشانه ی زبانی (دال و مدلول )و...اشاره کرد. در گستره ی ادب کلاسیک فارسی ، ناصرخسروموقعیت ممتاز و خاص دارد. وی در آثار خود از منظر فلسفی به شماری از بدیع ترین مفاهیم زبان شناختی می پردازد که قرن ها پس از وی در آرای زبان شناختی سوسور مجال طرح و شرح می یابند.برتری گفتار برنوشتار(اندرقول که علم حاضر است و اندر کتابت که آن در علم غایبانست)ماهیت نشانه ای زبان (نام و نامدار)، قرار دادی بودن زبان و از آن جمله اند. این مقاله به مقایسه ی آرای زباشناختی سوسورو ناصرخسرو می پردازد.
کلید واژهها: ناصرخسرو ، سوسور ، زبان، گفتار، نوشتار.قراردادی بودن زبان.
نگاه نو شاعران مشروطه به مفهوم کودکی
دکتر فرامرز خجسته
استادیار دانشگاه هرمزگان
مرضیه صداقت
کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
ازدیرباز تا شاید یکی، دو سده ی اخیر کودک همواره بزرگسال ناقص و ناتمامی تلقی می شده است، که نیازها و سلیقه هایش در مرکز توجه قرار نداشته و نه درحکم موجودی اجتماعی که صرفاً به مثابه ی موجودی بیولوژیک، به اونگاه می شده است. بی تردید چنین نگاهی به پرورش کودک، همبستگی تام وتمامی با شیوه ی زندگی و مناسبات اقتصادی واجتماعی مردمان روزگار ماقبل مدرن داشته است. تاقبل ازعصر مدرن، تقریباً تمام آثارکلاسیک ادبی فارسی که برای کودک وازکودکی سخن می گویند، هیچ توجهی به مخاطب کودک ندارند. بنابراین کودک و دوران کودکی آن گونه که در ذهن انسان امروزی است مفهومی نسبتاً نوپاست. توجه به کودک، تلاش برای سازگاری اثر ادبیات با دنیای تجربی کودک، گنجینه ی واژگان و آموزش غیرمستقیم ازجمله ویژگی هایی است که در ادبیات پس ازمشروطه خود را اندک اندک بروز می دهد.وقوع انقلاب مشروطیت که تحولات اجتماعی، اقتصادی، معرفتی و...را درجامعه ی ایران به همراه داشت، سبب شد تا مفهوم کودکی در جهان ذهنی ایرانی سامان بگیرد، که می توان بازنمایی آن رادر ادبیات عصر دید. در بحث از پیشینه ی ادبیات کودک در ایران به مشاهیری چون ایرج میرزا، ملک الشعرای بهار، علی اکبر دهخدا و نسیم شمال برمی خوریم که با بکارگیری زبان محاوره ای عصر خویش و با بهره مندی از عناصری آشنا برای کودکان در شعر و با به حساب آوردن کودک به عنوان مخاطبی ویژه تحولی عمیق از این منظر در شعر به وجود آوردند. زبان، تصویر، مضمون و آهنگ سروده های این شاعران باعث هر چه نزدیکترشدن مخاطب به ویژه کودک به شعروادبیات فارسی گردید. این مقاله می کوشد تا با مقایسه ی تحول نگاه به کودک در شعر این بزرگان، نسبت به متون کلاسیک پیش ازآن تحول مفهوم کودکی را ارزیابی کند.
کلیدواژه ها: ادبیات کلاسیک فارسی، مفهوم کودکی، شاعران مشروطه.
دیدگاههای شمس تبریزی در باب فلسفه و بررسی بازتاب آنها در مثنوی مولوی
دکتر محمّد خدادادی
دکتر مهدی ملک ثابت
یکی از یباترین جلوه های ادبیات فارسی، کتاب گرانسنگ مقالات شمس تبریزی، تنها اثر به جا مانده از شمسالدین محمّد تبریزی، عارف نام آشنای قرن هفتم هجری است که مجموعه ای از منقولات اوست که در جمع مریدان مولوی بیان داشته است. این کتاب، در عین پراکندگی و دشواری های خاص خود، از جنبه های گوناگون ادبی، عرفانی، کلامی، فلسفی و ... حائز اهمیت است. علاوه بر این، یکی ازآبشخورهای اصلی تفکّرات مولانا جلال الدین بلخی، همین سخنان شمس تبریزی است که متأسفانه تا کنون چنان که شایسته است به آنها توجّه نشده است. یکی از مباحث موجود در کتاب مقالات شمس، دیدگاههای شمس تبریزی در باب علم فلسفه و فلاسفه است که به صورت بسیار پراکنده در لابهلای سخنان خود، آنها را بیان داشته است. در پژوهش حاضر، اندیشههای پراکندة شمس تبریزی در این مورد را استخراج کرده و به صورت منسجم و طبقه بندی شده عرضه نموده ایم. همچنین، به شیوه ای ساختارمند به بررسی بازتاب این اندیشهها در مثنوی مولوی پرداخته و نشان داده شده است که بسیاری از اندیشه های مولوی در این باب، برگرفته از سخنان شمس تبریزی و به عبارت دیگر، بازتاب اندیشههای اوست. مباحثی همچون: محدودیّت ادراکات فلسفی، رجحان خدا شناسی شهودی بر خداشناسی استدلالی و فلسفی، تقابل فلاسفه و انبیاء و ... از زمرة این مسایل است. در این مقاله، علاوه بر آشنایی کامل با اندیشه های شمس تبریزی در باب فلاسفه، درمییابیم که یکی از آبشخورهای اساسی مولوی در مثنوی او در این باب، کتاب مقالات و اندیشه های شمس تبریزی است
کلید واژه ها: شمس تبریزی، مقالات شمس، مولوی، مثنوی معنوی.
روایت شناسی حکایت های مرزبان نامه در سه سطح: داستان، گفتمان و روایتگری با تکیه بر حکایت دادمه و داستان
بهرام خشنودی چروده
استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا، آستارا
میثم ربّانی خانقاه
دانشجوی زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد واحد اردبیل، اردبیل
پژوهش حاضر، حکایت های مرزبان نامه را از دیدگاه روایت شناسی ساختارگرا بررسی می کند. هدف این پژوهش آن است تا نشان دهد در شکل گیری یک متن روایی چه عناصر و مولّفه هایی نقش دارند؟ حکایت های مرزبان نامه تا چه اندازه از ساختار روایی برخوردار هستند؟ در پیکره ی اصلی مقاله، سطوح سه گانه ی یک متن روایی یعنی داستان، گفتمان و روایتگری معرفی و سپس به عناصر و مولّفه هایی که در شکل گیری یک متن روایی نقش دارند اشاره می شود. نویسندگان پس از بررسی این عناصر و مولّفه ها در حکایت دادمه و داستان به عنوان نمونه، به این نتیجه می رسند که حکایت های مرزبان نامه از سه سطح فراداستانی، داستانی و زیر داستانی تشکیل می شود. سطح داستانی و زیرداستانی نسبت به هم کارکردی مضمونی دارد و قابل تأویل به یک جمله ی تشبیهی می باشد. در بازنمایی گفتار و افکار شخصیت ها و راوی از گفت و گو استفاده می شود و بیشترین بسامد صدایی از آن شخصیت ها می باشد. در مجموع، حکایت های مرزبان نامه با عناصر و مولّفه های روایت شناسی ساختارگرا تطابق دارد. از این رو، می توان برای تمام حکایت های مرزبان نامه یک ساختار روایی مشابهی ترسیم کرد.
کلید واژه ها: روایت شناسی، داستان، گفتمان، روایتگری، مرزبان نامه، حکایت دادمه و داستان.
فردوسی و نیازهای نسل ما
وحید خلیلی اردلی
یکی از نیازهای بنیادین نسل ما، به ویژه جوانان، که رهگذران اصلی گذارِ پارادوکسیکال سنّت و مدرنیتهاند، این است که بدانند «چرا» و «چگونه» مفاخر ادبیشان که شهرت و مقبولیّت جهانی دارند، به دردشان میخورد و به همین دلیل نیز در مواجهه با فردوسی بزرگ از خود میپرسند: براستی فردوسی به چه درد ما میخورد؟
صدها سال است که برای ماندگاری نسخۀ شاهنامه و کالبدشکافی متن آن، برای یافتن لایههای گوناگونِ سخن و اندیشۀ فردوسی، تلاش، پژوهش و کنکاش میشود. هزاران کتاب ارزشمند و مقالۀ مفید در واکاوی آن متن گرانمایه نگاشته شدهاست؛ امّا آن چه قابل تأمل مینماید، این است که نوع زندگی بشر، با قرون گذشته کاملاً متفاوت شده و نیازها و رازهای زندگی اجتماعی و مدرن ما رنگ دیگری یافته است. عصر اینترنت، با مؤلفهها و ویژگیهای ارتباطی سریع و شگفتاش و همچنین دنیای پیچیده و نو «نانوو بیو تکنولوژی» دغدغهها و آرمانهای بشر و چگونگی چیرگی بر نگرانیها و دست یافتن به هدفها و آرزوهایش را از جنس دیگری کرده است. در چنین روزگار متفاوت، با چنین رویکرد دیگرگونهای، در کنار پژوهشهای بایسته در گسترۀ ادبیات کهن ایران زمین، پاسخ به آن پرسش کلیدی نیز از مسئولیتهای مهم خانوادۀ بزرگ ادبیات است. بر همین پایه، در این مقاله سعی شده تا با ارائۀ تعریفی جامعهشناختی از نسل و بررسی ویژگیها و نیازهای نسل تازۀ روزگار ما و تحلیل برخی از الگوهای فردوسی که در قالب یک یا چند بیت، به عنوان یک بستۀ فرهنگی، اجتماعی، علمی و... به دست ما رسیده، به پرسش فوق پاسخی در حد بضاعت اندک نویسنده داده شود و هم چنین با وجود تفاوت اساسی بین زندگی نسل ما و نوع زندگی عصر شاهنامه، مشخص گردد که فردوسی برای کدام درد از دردهای ما درمانگر است و نسخهای در خور برای علاجش پیچاندهاست.
کلیدواژهها: فردوسی، شاهنامه، روزگار ما، زندگی مدرن، دردها و دغدغه ها.
بوی بویا
(بو و باز تاب آن در ادب فارسی)
دکتر احمد خواجه ایم
(استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری)
سیّده ریحانه غنمی مشهدی
(دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری)
به موازات پیشرفت جامعهی بشری و فنآوری نوین کارکردهای قوای پنجگانهی انسان دچار نوساناتی شده است. برخی رو به تزاید گذاشتهاند مانند جلوههای بصری که تقریبا تمامی فراز و فرود زندگی امروز بشر را در نوردیده است و برخی با کاهش مواجه گشتهاند؛ که بویایی و شامّه و جنبه های مختلف آن از آن جمله به شمار میرود. در متون کهن و دواوین شاعران و آثار منثور خامه زنان وادی ادب کارکردهای متنوعی از بو، سراغ داریم که تحلیل و پژوهش در آن ها علاوه بر آن که میتواند به روشن شدن برخی ابیات ناروشن شاعران مغلقگویی نظیر خاقانی و انوری کمک کند؛ میتواند چونان آیینهای بازتاب دهندهی مظاهر و مصارف و تنوع مشمومات و کارکردهای بویهای خوش و ناخوش و مطبوع و نامطبوع در جامعهی گذشتگان و بالطبع در پهنهی ادب کهن پارسی باشد.علاوه بر استفاده از عطرها و مشموماتی مانند گلاب و دستنبو و انواع گلها در تشیحذ قوای دماغی در گذشته از بو برای راهیابی و پیدا کردن حیوانات و افراد گمشده و ساخت شراب با مشک و برای ردیابی اسبان و شتران در جنگها با استفاده از پشک باقیماندهی آنان بهره گرفته میشدهاست.علاوه بر آنان در دربار شاهان علاوه بر چاشنیگیران کسانی نیز بوده اند که در بهبود بوهای خوش و افزودن آن به غذاها و خوردنی ها و ستردن بوهای ناخوش از لباس و ماکولات و و مشروبات تخصّصی داشتهاند.این پژوهش بر آن است که ضمن تعریف و تحدید کارکردهای بو در نزد قدما به بازتاب آن در ادب منظوم و منثور پارسی بپردازد و سپس با تفکیک و دسته بندی تأثیرگذاریهای بویها و نیز آنچه بازتاب آن بر بویها تأثیر میگذاشتهاند به پیوند آن با منابع دینی در قرآن و حدیث نیز اشاره کند ،.به عبارتی دیگر روشن سازد که استحباب استحمام و تعطیر در نماز که در متون عرفانی ادب پارسی بازتابی وسیع یافته اند؛ روی دیگر کارکردهای عاشقانهی آن نمادی است که مثلاً سعدی میفرماید: مُهر از سر نامه برگرفتم گویی که سر گلابدان است بو و استفاده از آن در پزشکی و شهرهای مشتهر به بوهای مطبوع و... از مواردی است که اختصاراً در این مقاله بدان پرداخته شدهاست.
کلید واژه ها: بو، بویهای خوش و ناخوش، ادبیات منظوم و منثور، کارکردهای بویایی.
بررسی ویژگی های دستوری دره نادره استرآبادی
سمیه خورشیدی
دره نادره یکی از متون مصنوع قرن دوازده ادبیات فارسی است.متون مصنوع ویژگی هایی دارند که اغلب بین آنها مشترک است.باتوجه به دوره ای که میرزا مهدی خان زندگی می کرده،برخی از این ویژگی هاخاص این اثر است.در این پژوهش به بررسی برخی ویژگی هایی دستوری این اثر پرداخته،که سبک شخصی ودوره شاعر را نیز نمایان می کند. بعضی کاربرد هایی که در این اثر مشاهده می شود ،استفاده فراوان از واژگان واصطلاحات عربی،آیات قران،ساختن ترکیب های اسمی وفعلی جدید، ایهام های مرکب؛ فعل های مرکب بیش از نوع ساده و پیشوندی که خاص این متن می باشد ؛سجع وجناس های بی شمار بویژه جناس خطکه کاربردهای بسیارمبتکرانه ای را درکل اثر می بینیم وهمچنین بسیاری ازویژگی هاازجمله: تمثیل ،وصنعت عکس،تناسب؛درج اشعار عربی وفارسی و....که از مختصات نثر مصنوع است،دراین اثر به شیوه هنرمندانه بکاررفته است.
کلید واژه ها: میرزا مهدی خان استرآبادی،دره نادره،ویژگی های دستوری.
نقد وتحلیل واژگان وارداتی در زبان و ادب فارسی و تاثیرات آن در فرهنگ ملی
حکیمه خوش نظر
فارسی به عنوان یکی از زبانهای کهن، زبان رسمی و ملی ایرانیان از قدیمالایام، توانسته است در مقابل تغییراتی که عمدتاً از مجاورت با دیگر زبانها و تعاملات میان زبانی پدیدار میشود، هویت خود را محفوظ نگه دارد، اما این سابقه و قدمت، دلیلی بر آسیبناپذیری آن نیست. پیشرفتهای علمی، جهانی شدنهایی که در عرصه اقتصاد تکنولوژی، فرهنگ و دیگر امور انسانی رخ داده و میدهد زبان فارسی را بیش از گذشته در معرض مجاورتهای زبانی و فرهنگی و تغییر قرار داده است.لذا بررسی سیل ورود واژگان وارداتی به زبان فارسی و در عین حال سیر تحولات قاعده مند زبانی و هم چنین انواع قرض گیری زبانی و بررسی تحولات زبان فارسی دیروز و امروز ساختار کلی این مقاله را تشکیل می دهد.
کلید واژه ها: زبان فارسی، تحولات زبانی، قرض گیری زبانی، واژگان بیگانه،زبان دیروز و امروز.
مقایسه ی تطبیقی شعر پایداری ایران و جهان
علی خوشه چرخ آرانی
مدرس دانشگاه پیام نور آران و بیدگل
ادبیات پایداری شاخه ای از ادبیات فارسی است که موضوع آن مقاومت و دلاورمردی افراد یک مدت یا قوم در برابر هر گونه تجاوز به خصوص جنگ های نا خواسته است. اگر پدیده جنگ در فرهنگ و اندیشه ی تمام ملل و جوامع انسانی امری مطرود است ولی چنان چه سرزمین، شرف ، جامعه و کشوری مورد هجوم و اشغال دشمن قرار گیرد،امری لازم و واجب به حساب می آید.نگاهی گذرا به آثار ادبی جهان و ایران نشان گر این موضوع است که ادب مقاومت و پایداری دارای اهمیت و جایگاهی والا و ویژه است که جان مایهی این آثار، بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی در همه ی حوزه های سیاسی،فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و ایستادگی در برابر جریان های ضد آزادی است.در مقالهی مذکور بر آنیم تا بررسی تطبیقی این شاخه ی ادبیات در آثار شاعران جهان، ویژگی های کلی ادبیات مقاومت را ذکر و پس از آن جایگاه ادب پایداری را در تاریخ اسلام،عصر مشروطه، دوره انقلاب اسلامی و سرودهای دفاع مقدس بررسی و در پایان شاخص ها و مشترکات ادبی، فکری وزبانی ادبیات مقاومت ایران و جهان را مورد بررسی قرار دهیم .
کلید واژه ها: ادبیات مقاومت، پایداری،جنگ، شعر، صلح، شاعر.
جاودانگی و مرگ متون طنز
مرضیه خیّر
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
دکتر احمد طحان
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد فیروزآباد
طنز یکی از انواع ادبی است که همراه با خنداندن و مجذوب کردن مخاطب، از بدیها انتقاد کرده و در اصلاح ناراستیها میکوشد. متن طنزآمیز به عنوان یک وسیله برای آگاهانیدن مردم باید موثر، گیرا و جاودانه باشد. عواملی وجود دارد که اگر طنزپرداز آنها را به کارگیرد، باعث جاودانه ماندن آثار خود میشود و در مقابل عوامل دیگری نیز وجود دارد که اگر مورد استفاده قرار گیرند، باعث میشوند که متن طنزآمیز میرا باشد. بنابراین هر طنزپرداز بسته به سبک خاصی که در نوشتن به کار میگیرد میتواند باعث زنده ماندن یا مردن اثر خود گردد. در این مقاله سعی شده است عواملی که باعث زنده ماندن متون طنز و همچنین عواملی که باعث مرگ زودرس متون طنزآمیز میشوند معرفی گردند.
کلید واژه ها: طنز. طنزپرداز. سبک طنزپردازی. جاودانگی. مرگ.
شعر و شاعری، سنّت و نوآوری در نگاه منتقدان معاصر ادب فارسی و عربی
حسن دادخواه
دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید چمران اهواز
غلامرضا کریمی فرد
دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید چمران اهواز
مهدی باپیروند
کارشناس ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید چمران اهواز
شعر یکی از موضوعهایی است که از گذشته مورد توجّه ادیبان و منتقدان بوده است. در گذشته معیارهای نقد شعر بیشتر ذوقی بوده است ولی با آغاز دورة معاصر و به پیروی از نقد ادبی در ادبیات غرب، معیارهای نقد ادبی نوین در ادبیات فارسی و عربی پی ریزی گردید. در این مقاله ، دیدگاههای منتقدان برجستة این دو ادب در زمینة شعر و شاعری و سنّت و نوآوری آورده شده است. منتقدان در این دو ادب با معیارهای نوین به بررسی و نقد مفهوم شعر و شاعری پرداختهاند و هر یک کوشیدهاند تا از نگاه خود شعر و شاعری را مورد واکاوی قرار دهند. با آغاز دوره نوگرایی در شعر در هر دو ادب فارسی و عربی، بحث سنّت و نوآوری نیز مورد توجه قرار می گیرد تا آنجا که برخی منتقدان، ادبیات سنّتی را با روح زمانه سازگار نمی بینند و نزد برخی دیگر ، سنّت و نوآوری با هم و در کنار هم معنا پیدا میکنند. آنچه از دیدگاههای بسیاری از این منتقدان میتوان دریافت، این است که شعر و معانی آن و ذوق شاعر، میبایست با زمانه هماهنگ و بیان کنندة عواطف و احساسات دوران خود باشد. بر همین پایه ، ذهن و زبان شاعر نیر باید از هر قید و بندی آزاد باشد.
کلید واژه ها: شعر و شاعری، سنّت و نوآوری، ادبیات معاصر فارسی و عربی، نقد ادبی.
بررسی نقش ساخت اطلاعی، در دیریابی شعر صائب
نغمه دادور
صائب تبریزی یکی از سرآمدان طرز خویش است که سالهاست اشعار وی به عنوان نمونهای برجسته از غزل مضمون مورد بحث و فحص قرار گرفته و بسیاری برآنند که هنوز یک از صدِ گرههای معناییِ آن نیز گشوده نشده است. گرچه ادعای حل این مشکلات لافی گزاف مینماید و امری محال؛ امّا در این جستار خواهیم کوشید تا با نگاهی ساختارشناسانه به نحو در دیوان صائب و بررسی تفاوتهای پربسامد آن با نظم پایه و معیار دوران او، به ساخت اطلاعی اشعارش دست یابیم. واضح است که پس از رمزگشایی از ساخت اطلاعی، از یکسو میتوان برخی از مهمترین عوامل نحوی مؤثر در دیریابی شعر وی را استخراج نمود و از دیگرسو بر مبنای این ویژگیها، میتوان کلیدِ فهم بسیاری از ابیات دشوارفهم دیوان صائب را یافت.
کلید واژه ها: نحو. ساخت اطلاعی. گروه نحوی. استدلال نحوی.
خوانش بینامتنی شرق بنفشه اثر شهریارمندنی پور
بیتا دارابی
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی
نظریه پردازان امروزی بر این باورند که هر متن مجموعه ای است بر گرفته از منابع گوناگون فرهنگی و سرشار از نشانه هایی که منجر به خلق آن گردیده، و به بیانی دیگر هیچ متنی در انزوا شکل نمی گیرد و نمی توان آن را بدون ارتباط با متون دیگر خواند یا تفسیر کرد، بنابراین خوانش بینامتنی که با حرکت میان متون صورت می پذیرد، مخاطب را از ارتباط یک متن با متون دیگر آگاه می سازد. در برخی موارد بینامتنیت مانند شرق بنفشه اثر شهریار مندنی پور، حضور متون دیگر در متن اصلی به روشنی محسوس است. در واقع در این اثر مؤلف نشانه هایی به کار می برد که با بررسی این نشانه ها می توان بینامتن را تشخیص داده و منابع آن را شناخت. در این مقاله نگارنده بر آن است، با بررسی نشانه های موجود در شرق بنفشه که بیشتر در قالب ذکر نام کتاب های عرفانی و استفاده از اصطلاحات خاص عارفانه صورت پذیرفته، به تعریف وادی هفتم یا فنا که از مراتب حائز اهمیت در طی طریقت و سلوک عارفانه محسوب می شود، بپردازد.
کلید واژه ها: بینامتنیت، طی طریقت، هستی در نیستی، مرگ آگاهی، عرفان، تصوف، فنا.
آموزش انشا در دوره متوسطه شواهدی از چند کشور پیشرو در زبانآموزی و ایران
مریم دانایطوس
استادیار دانشگاه گیلان
پژوهش حاضر با هدف تدوین شاخص آموزش انشا (نوشتن خلاقانه) در دورهی متوسطه و نیز تبیین نقاط قوت و ضعف آموزش آن در این دورهی تحصیلی انجام شد. پرسشهای این پژوهش عبارت بودند از: الف) شاخص آموزش انشا در آموزش زبان ملّی در دورهی متوسطه چیست؟ ب) آموزش انشا فارسی در دورهی متوسطهی ایران چه نقاط قوت و ضعفی دارد؟ جامعه آماری پژوهش حاضر برنامهی آموزش زبان ملّی در دورهی متوسطه است. نمونهی آماری شامل برنامهی آموزش زبان ملّی آمریکا (2004)، انگلستان (2007) و راهنمای برنامهی آموزش زبان فارسی در دورهی متوسطه (ویراست 1386) بود که با ملاکهای ازپیشتعیینشده انتخاب شدند. برای پاسخ به پرسشهای یاد شده محتوای برنامهی آموزش زبان ملّی کشورهای یاد شده در دورهی متوسطه به شیوهی کیفی تحلیل و بررسی شدند. پژوهش حاضر نشان داد که در برنامهی آموزش زبان ملّی در کشورهای آمریکا و انگلستان تعریف مفهومی و عملیاتی از انشا ارائه میشود و سپس در راستای تعاریف مطرح شده هدفهای آموزش انشا به تفکیک پایه و دورههای تحصیلی ارائه میشود. امّا در چارچوب برنامهی آموزش زبان فارسی، انشا امری دانستهشده و بدیهی فرض میشود چرا که تعریف مشخصی برای آن مطرح نمیشود و خردهمهارتهای آن نیز معرفی نمیشوند. عدم تدوین چارچوب مفهومی برای انشا باعث شده است که هدفهای آموزش آن به صورت کلّی و مبهم ارائه شوند و آموزش آن به صورتی متناسب با موقعیت، انتقادی و با کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات برنامهریزی نشود.
کلیدواژهها: انشا، دورهی متوسطه، شاخص آموزش، تحلیل کیفی محتوا
تأثیر انسجام بر دریافت پیام از متن با بررسی دو شعر
«کتیبه» اخوان ثالث و «خوابی در هیاهو» از سهراب سپهری
مریم درپر
در الگوی انسجام متنی هالیدی و حسن، ارجاع، جایگزینی، حذف، عوامل ربطی و انسجام واژگانی ابزارهای انسجام و دریافت پیام از متن برشمرده شدهاست. حال در پژوهش حاضر، این پرسشها مطرح است که در شعر و کاربرد ادبی زبان چه عواملی میتواند سبب انسجام و دریافت پیام شود؟ و در شعرهایی که فاقد انسجام به نظر میآیند، دریافت پیام از متن چگونه صورت میگیرد؟ به منظور پاسخ به پرسشهای فوق، شعر «کتیبه» از اخوان ثالث و «خوابی در هیاهو» از سهراب سپهری از نظر کارکرد عوامل انسجام مورد بررسی قرار گرفتهاست. ابتدا کارکرد عوامل انسجام در «کتیبه» و ضعف یا فقدان آنها در «خوابی در هیاهو» نشان داده شده و در مرحلهی بعد، با توجه به اینکه هر دو متن انتخاب شده شعر هستند و میتوانند تأویلپذیر و چند معنا باشند، یکی از پیامهای قابل دریافت از آن دو ارائه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده که شعر اخوان با اصول زیباییشناسی کلاسیک که هنر را عبارت از هماهنگی، تناسب و اعتدال میداند، همسو است و در پرتو این نگرش به انسجامی نیرومند دست یافته اما شعر «خوابی در هیاهو»ی سپهری و اشعاری مانند آن در مجموعههای «زندگی خوابها» و «آوار آفتاب» با اصول زیبایی شناسی مدرن و هنر سوررئالیستی همجهت است؛ از این رو در ظاهر مجموعهای از ناسازها و دارای گسستگی، پراکندگی و فضاهای خالی است اما سرانجام به نوعی وحدت میرسد و آنچه موجب پدیدآمدن این وحدت است، دستگاه فکری شاعر و فلسفهی عمیقی است که شعر در بستر آن جریان دارد.
کلیدواژهها: فرم شعر، انسجام، زبان شناسی، زیبایی شناسی کلاسیک، زیبایی شناسی مدرن.
نگرشی بر پیوند ادبیات و فلسفه در ایران و مقایسه ی آن با مغرب زمین
مرتضی دررودی جوان
دانشجوی مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی
بشر در سیر تکاملی معرفت خویش از حیطه ها و گذرگاه های گوناگونی می گذرد که بنا بر حصری منطقی عموم این گذرگاه ها به دو دسته ی مجزای معارف عقلی و معارف شهودی قابل انقسام اند. از میان معارف دسته ی نخست، فلسفه و در میان دست آوردهای متعلق به دسته ی دوم، هنر و به طور خاص، ادبیات حایز برترین جایگاه می باشد. هرچند ادیبان بزرگ و مکاتب گوناگون ادبی با فلاسفه ی برجسته و نحله های مختلف فلسفی قرابت فراوان داشته اند و میان این دو قلمرو فرهنگی همواره تأثیرات و تأثرات فراوانی در جریان بوده است؛ لیکن نشان دادن کیفیت این تعاملات و تبیین تقدم و تأخر این دو مقوله نسبت به یک دیگر از اموریست که می تواند فهم و شناخت دقیق تر مکاتب ادبی و حکمی را در پی داشته باشد. نگارنده در جستار حاضر بر آن است که با بیان تفاوت های بنیادین میان ادبیات و فلسفه ی غرب با ادب و حکمت ایرانی – اسلامی و یافتن و ارائه نشانه هایی از تأثیر فلسفه ی اروپا بر ادبیات آن سامان، با ادله ای که فراپیش می نهد استقلال نسبی ادبیات فارسی از مکاتب فلسفی و بلکه تقدم نسبی آن بر حکمت اسلامی را به اثبات رساند.
کلید واژه ها: مکاتب ادبی، مکاتب فلسفی، معرفت شهودی، معرفت عقلی،
نگاهی زیبایی شناسانه به شگردهای کاریکلماتور نویسی پرویز شاپور
(با تکیه بر نظریۀ فرمالیسم و سوررئالیسم)
لیلا درویشعلی پور آستانه
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
دکترعلی صفایی
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
نظریه های فرمالیسم و سوررئالیسم، از نظریه های ادبی پرکاربرد ومدرنی هستند که شالودۀ بسیاری از نظریه های ادبی پس از خود را پیریزی نمودند. این دو نظریه بیشتر از همه به بازی با اضلاع مختلف فرم های تثبیت شده جهت آشنایی زدایی توجه دارند و فرم را در خدمت محتوا می دانند. در این میان، کاریکلماتور که جدیدترین ژانر طنز معاصر است، با مؤلفه های فرمالیسم و سوررئالیسم از قبیل ایجاز، آشنایی زدایی، ادبیّت، طنز، دیوانگی و وارونگی زبان، برجسته سازی و ... همخوانی چشمگیری دارد به گونه ای که با کاربست این مؤلفه ها و بدون وابستگی مستقیم به تحلیل بلاغی سنتی می توان این گونة طنز مدرن را تحلیلی زیبایی شناسانه نمود. این مقاله، با رویکرد تحلیل محتوا از نوع کیفی می کوشد تا ضمن تأملی بر مفهوم زیبایی شناسی و استقرای تام از مجموعۀ هشت کتاب شاپور با عنوان «قلبم را با قلبت میزان می کنم» به کار بست نظریۀ فرمالیسم و سوررئالیسم جهت تحلیل زیبایی شناختی این اثر بپردازد.
کلید واژه ها: بازتحلیل ، تصویر، زیبایی شناسی، طنز، کاریکلماتور.
وصاف الحضره: شاعری در سایۀ تاریخ
حکیمه دسترنجی
وصاف الحضره، شهاب الدین یا شرف الدین عبداللّه بن فضل اللّه شیرازی،ادیب و شاعر ایرانی در قرن هفتم و هشتم هجری است.اثرمعروفش،تاریخ وصاف،او را به عنوان ادیبی متکلف و مغلق نویس به دنیای تاریخ ادبیات معرفی کرده است.اما آنچه تاکنون کمتر بدان پرداخته شده«شاعری» وصاف است.وصاف علاوه بر تاریخ نویسی،شعر نیز می سروده و «وصاف»و«شرف»تخلص می کرده است.اما متأسفانه کتب تاریخ ادبیات به بررسی اشعار و سبک شعرگویی او نپرداخته اند.حتی در تحریر تاریخ وصاف به قلم استاد عبد المحمد آیتی نیز شعرهای فارسی وصاف نیامده و این درحالی است که وصاف ، هم عصر سعدی بوده و از لحاظ ذوق شعری نیز جایگاهی در خور توجه داشته است.نگارندۀ این سطور با تکیه بر نسخۀ خطی تاریخ وصاف، به شماره 844، موجود در کتابخانه گنج بخش اسلام آباد بیش از 1000بیت شعر از وصاف را استخراج و تصحیح کرده و از راه بررسی آن ها به مقام و سبک شاعری وصاف و تجزیه و تحلیل سبک ومحتوای اشعار او پرداخته است.با این هدف که این تحقیق گامی در جهت روشن ساختن بخشی از تاریخ ادبیات فارسی در ایران باشد.
کلید واژه ها: وصاف شیرازی ، شعر ، تاریخ ، فارسی.
پرسش بلاغی تشریکی در ادبیات معاصر فارسی
مصطفی دشتی آهنگر
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ولایت
از گذشته تا کنون، در کتب بلاغی برای جملات پرسشی، اغراضی را برشمردهاند مانند امر، نهی، بیان تحسر، ترغیب و…. این موارد تقریبا معانی ثانوی اکثر جملات پرسشی موجود در متون کهن را شامل میشوند. در دورهی معاصر به دلیل رویکرد خواننده مدارانه به متن، به پرسشهایی برمیخوریم که علم معانی سنتی دربارهی آنها سکوت کرده زیرا در ادبیات قدیم نمونههای آنها به ندرت دیده میشود. این جملات پرسشی که در اشعار و بهویژه در داستانهای دورهی معاصر دیده میشود، به دلیل متکثر کردن معنای متن ادبی اهمیت دارد. تکثیر معنا با سهیم کردن خواننده در آفرینش متن صورت میگیرد. به این ترتیب که متن از خواننده چیزی میپرسد و با این شگرد، به صورت غیر مستقیم از او میخواهد متن را معنا کند. این نوع پرسشها در این مقاله، پرسشهای بلاغی تشریکی نامیده شدهاند. این مقاله بعد از آنکه دربارهی ضعف علم معانی سنتی در تبیین این شگرد بحث میکند، از مباحث زبانشناسان و منتقدان ادبی در تبیین نظری جایگاه این نوع پرسش یاری میگیرد و در پایان به ذکر نمونههایی از جملات پرسشی در شعر و داستان معاصر میپردازد.
کلید واژه ها: علم معانی، اغراض ثانویهی جملات، جملات پرسشی، گفتمان، نظریهی کارگفت، رویکرد خواننده مدار به متن.
ادبیّات و رویکردهای آن
مهدی دشتی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی
رویکرد اصلی ادبیّات تأثیر است و نشانه تأثیر، تغییر؛ تغییری که در ذهن، زبان یا رفتار مخاطب و گاه هر سه رخ می دهد.این، اولین و اصلی ترین رویکرد ادبیّات است و باقی اعم از تعلیم، پس از آن قرار می گیرد و اما دلیل این معنا چیست؟ به گمان راقم این سطور، از آنجاست که ادبیّات، هنر است و رویکرد اصلی هنر، تأثیر است. هنر نمی خواهد چیزی را به ما بیاموزد بلکه می خواهد آنچه را که می دانیم، در ما بیدار کند و فعلیّت بخشد، به عبارت دیگر هویّتِ فراموش شده یا مورد تغفّلِ ما را به یادمان آورد که اگر این بشود، ما تغییر می کنیم و تولدی دیگر می یابیم لذا آموزش ادبیّات وقتی مفید است که اصل مذکور رعایت شود نه آنکه مخدوش گردد و به جای جذب مخاطب و تأثیر گذاری، او را از ادبیّات دور سازد.غرق شدن در جزئیات مواد سازنده آثار ادبی که امروز در همه جا به عنوان مباحث ادبی، مطرح است و غالباً تحت تأثیر نظریه پردازان غربی است، حاصلی جز ابهام، دوری و سرگردانی و نهایتاً سَتَروَن شدن ادبیّات ندارد. به همین خاطر امروز، ادبیّات در متنِ جامعه، زنده تر است تا در دانشگاه ها و محافل باصطلاح ادبی و مجلات و نشریات مزیّن بدین عناوین. البته ادبیّات، راه خود را رفته و می رود و زاویۀ میان آن و آنچه در درسها و بحثهای باصطلاح ادبی می گذرد، روز به روز بیشتر می گردد و تجربه تاریخی هم نشان داده است که آنچه باقی می ماند، ادبیّات است و نه مباحث مدعیان ادبی.
کلید واژه ها: ادبیّات، زبان، هنر، قرآن، تأثیر.
تصویر آتش زایا در شعر نیما یوشیج
نسرین دفترچی
مهدی ممتحن
گاستون باشلار شناختِ تخیل شاعر از ورای تحلیلِ تصاویرِ ادبی را مبنای اندیشۀ خود قرار می دهد. او تصاویرِ موردِ مطالعۀ خود را بر اساسِ عناصرِ چهارگانۀ «آب»، «باد»، «آتش» و «خاک» ؛ یا همان «آخشیج» که از دیر باز در تمدنِ کهنِ شرق نیز مطرح بوده است، قالبی برای سنجشِ عناصرِ مؤثر بر روی تخیلِ نویسنده در نظر می گیرد. در شعرِ ققنوس نیما یوشیج، کهن الگوی «تولدِ دوباره» مطرح است که تصویری بر محور عنصر آتش آفریده می شود. هدف از این مقاله این است که عنصر آتشِ نهفته در تصویرِ ققنوسِ نیما یوشیج را با استناد به دیدگاه گاستون باشلار موردِ تحلیل قرار دهیم.
کلید واژه ها : عناصرِ چهارگانه، تخیل، آخشیج، کهن الگو، اسطوره، آتش، تولدِ دوباره.
خوانشی ساختارگرایانه ازعاشقانه ترین داستان معاصر
" بار دیگر شهری که دوست میداشتم"
شهرام دلشاد
بی تردید عوامل متعددی در پسندیدگی یک اثر ادبی موثر می افتد که ممکن است به حوزه لفظ یا معنا مربوط باشد که بیشتر به ساختار و فرم سخن نوسینده مربوط است، لذا باید بیشتر از دیدگاه نقد ساختار گرایانه و فرمالیستی به آثار ادبی نگاه کرد ،داستانهای عاشقانه معاصر فارسی از حیث بررسی ساختار گرایانه بدلیل فضای رمانتیک وشاعرانه ای که دارند دارای اهمیت فراوان هستنند ، " بار دیگر شهری که دوست می داشتم" از نادر ابراهیمی یکی از شاهکارهای بی بدیل عاشقانه های داستانی ما بشمار می آید هر چند این داستان ، انباری از جملاتی لطیف و عمیق با مفاهیمی زیبا و تاثیرگذار است،اما با این وجود از لحاظ شیوه داستان پردازی دارای اهمیت فراوانی هست.بنابراین، نگارنده در این مقاله بر آن است، با کاربرد شیوههای جدید تحلیل داستانی، نقد روایتی (استفاده از فرایند پایدار و ناپایدار) و یکی از داستانهای برتر نادر ابراهیمی،را بررسی و تحلیل کند و به یاری روایتشناسی، ارتباط میان شخصیّتهای داستانی ودیگر عناصر داستانی را تبیین نماید و به این ترتیب زمینهای را برای آشنایی با داستانهای عاشقانه معاصر فارسی و اندیشههای نادر ابراهیمی در این زمینه و شناخت شیوهی داستانپردازی این نویسنده فراهم آورد.
کلید واژه ها : ادبیات معاصر ایران، داستانهای عاشقانه ؛ ساختار گرایی ، نادر ابراهیمی .
وندهای اشتقاقی درتاریخ بلعمی
نادیه دلفانی
محمود عباسی
اهمیت تحقیقات مربوط به زبان فارسی ـ این میراث گرانقدر ملی و فرهنگی ایرانیان ـ بر کسی پوشیده نیست تاکنون پژوهش های زیادی در این زمینه صورت گرفته ولی هنوز مواردی می توان یافت که بررسی بیش تر دربارهی آن ها ضروری به نظر می رسد ، ساختمان واژه یکی از این موارد است .از آن جا که زبان فارسی زبانی ترکیبی است ؛ یعنی می توان از پیوستن واژه های زبان به یکدیگر یا افزودن پیشوندها و پسوندها به آن برای بیان مفاهیم تازه بهره گرفت ، می توان با بررسی واژه های غیر بسیط ( مشتق ، مرکب و مشتق ـ مرکب ) در آثار گذشتگان ، الگوی ساختواژه را از آنها استخراج کرد و در ساختن واژه های جدید از آن ها بهره برد .یکی از آثار ارزشمند غنی زبان و ادب فارسی تاریخ بلعمی است ، این کتاب سوای جنبه های تاریخی ، زبانی بدیع و شگرف دارد و در سراسر آن واژگان مشتق ، مرکب و مشتق ـ مرکب برای بیان مفاهیم تاریخی به کار رفته است و واژه هایی شاخص در آن وجود دارد که به جرات می توان گفت مختص خود بلعمی است مثل : بنیرو، با هیبت، میران ، تبش ، پذیرفتار،فروختار،بزرگفرمدارو. . موضوع این مقاله پسوند هایاشتقاقی در تاریخ بلعمی است ، ابتدا کتاب تاریخ بلعمی به صورت دقیق مطالعه شده و واژه های مشتق آن استخراج گردید و سپس با استفاده از منابع متعدد ساختمان واژه ها مورد بررسی قرار گرفت و واژه های مشتق با نمونه مثال هایی ذکر گردید .باتوجه به بسامدبالای وندهاوپرهیز ازاطناب مقاله فقطپسوندهاموردبررسی قرارگرفته است. ابتدانمونه مثال هایی آورده شده وبقیه واژه ها باآدرس سطروصفحه ذکر شده است.
کلیدواژه ها:زبان فارسی،تاریخ بلعمی،واژه های مشتق،پسوندها.
حافظ و بوسعید دو هم مشرب
( ارتباط فرازبانی اسرارالتوحید و غزلیات حافظ )
مهدی دهرامی
جلیل مشیری
بینامتنیت یکی از رویکردهای خوانش متن در ارتباط با متون دیگر است . بر اساس این نظریه ، هر متنی برخاسته و شکل یافته از متون پیش از خود است . به تعبیر دیگر، بینامتنیت ، تعامل و گفتگوی بین آثار و هنرمندان را تشریح می کند . در این راستا اندیشه های یکسان ، واقعیت های اجتماعی و سیاسی ، فرهنگ همگانی و مردمی جامعه ، سنت های رایج یک ژانر ادبی ، مشرب یکسان و ... در پر رنگ کردن این ارتباط ها تاثیر گذار است . حافظ و ابوسعید دارای تشابهات روحی و عقیده ای بسیاری اند که این تشابهات موجب گفتگوی فرازبانی دو متن غزلیات حافظ و اسار التوحید شده است . در این مقاله سعی بر این است ای ندو متن بر اساس یکدیگر باخوانی شودند . بر همین اساس،علاوه بر اینکه به بررسی عوامل بیروین و زمینه های تعامل و گفتگوی بین آنها پرداخته شده ، تشابهات این دو متن در دو حوزه ی مکتبی و اختاصی نیز تحلیل و بررسی دشه تا نشان داده شود حافظ و ابوسعید از نظر شخصیت و اندیشه قرابت های بسیاری با هم دارند .
کلید واژه ها: بینامتنیت ، ارتباط فرازبانی ، اسرارالتوحید، غزلیات حافظ، تعامل ، تشابهات مکتبی و اندیشه ای .
تأملی در اصطلاحات مکاشفه و مشاهده عرفانی
احمد دهقان
مکاشفه یعنی درک و دریافت چیزی که که بر فهم انسان پوشیده است و مشاهده و قرب و نزدیک شدن است ، ولی معنی اصطلاحی هر دو به هم نزدیک است و بیشتر به معنی دیدن حق است و به قلب و چشم مربوط می شود.در این گفتار این اصطلاحات از دیدگاه عرفانی به معنای وسیع و با شمولیت مکاتب بزرگ از جمله اسلام، مسیحیت و زرتشت و با محوریت عرفان اسلامی نگریسته می شود. و از منظری دیگر آنها را بر اساس بنیان های ساختاری آنان که مشتمل بر پیکرپذیری اندیشه، و سفر به ناخودآگاه است، مورد بررسی قرار گرفته است.این پژوهش نشان می دهد که مشاهده و مکاشفة بنیان های ساختاری یکسانی دارند و در واقع هر دو ارتباط با خودآگاه و دریافت مفاهیم فراوری شدة ذهنی و دیدن تصاویری است که در اثر پردازش عناصر اعتقادی و داده های محیطی در اثر سالها تمرکز در ذهن ساخته می شود و در رؤیا و یا در حالت بیداری به صورت پیکرینه شده قابل مشاهده است، بخش عمدة این تجارب منبعث از الگوبرداری از دریافت های گذشتگان جستجوگری است که با وجود مجهولات عظیم شان از پدیده های جهان در پی حل معمای هستی بوده اند، و تدبر سالیان آنها در کاینات باوری عمیق به جهان غیب را در آنها ایجاد کرده است. عناصرشهودی این متفکران حاصل همین جستجوگری و نگرش ژرف آنها در پدیده های عالم است.
کلید واژها: مکاشفه،مشاهده، عرفان، پیکرپذیری اندیشه، ناخودآگاه.
نقد و بررسی مراثی نظامی گنجوی
مسعود دهقانی
(دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز)
حسین رسولزاده
(دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز)
مرثیه به عنوان بخشی از ادبیات غنایی،از دیرباز در ادبیات ملل گوناگون همچون اعرابویونانیان، در مفهوم سوگبر عزیزانِ ازدست رفتهوگذرا بودن عمر به کار رفته استواز این نظر میتوان گفتکهمرثیه یک نوع ادبیجهانی است که محتوای آن در ادبیات تمامی ملتها مشترک است. مرثیه در ادب فارسی سابقهای دیرین دارد و از نخستین دوران شعر فارسی وجود داشته است؛ اما در آثار برخی از شاعران جزو عناصر اصلی محسوب میگردد.نظامی از جمله شاعرانی است که در باب مرثیه نمونههای موفق هنری بر اساس عناصر عاطفی ارائه کرده است. مراثی نظامی که اغلب به صورت داستانی هستند از نقاط اوج مثنویهای وی به شمار میآیند. نظامی در این مراثی از تمامی فنون شاعری خود بهره جسته است تا اشعارش هرچه بیشتر به سمت هنر حرکت کنند. بنابراین مراثی نظامی کاملا بیانگر بوطیقای شعر وی هستند. در این مقاله مراثی نظامی بر اساس تقسیمبندی مدونی که از انواع مرثیه در ذهن نویسندگان این مقاله شکل گرفته است که نیاز به بررسی در مقالهای دیگر دارد، بر اساس چهار دیدگاه عاطفه، موسیقی، فنی و هنری و پشتوانة فرهنگی بررسی شده است.
کلید واژه ها: نظامی، مرثیه، انواع مرثیه، عاطفه، موسیقی، پشتوانة فرهنگی.
ارتباطات کلامی در داستانهای مثنوی
محمد ذاکری
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
علیرضا محمدی کلهسر
عضو هیات علمی دانشگاه شهرکرد
بر اساس تعریف وتن و کمرون، ارتباط حمایتی، ارتباطی است که میکوشد تا ضمن حفظ رابطة مثبت بین دو طرفِ ارتباط، به حل مسأله مورد نظر نیز بپردازد. برپایة این تعریف، مسألهمداری، صراحت، توضیحی بودن، اعتبار بخشیدن به گیرندة پیام، ویژهگویی، ارتباط با مطالب گذشته، مسئولیتپذیریِ فرستندة پیام ودوسویه بودنِ پیام، هشت مشخصة اصلی یک ارتباط حمایتی هستند. در مقالة حاضر میزان حضور این ویژگیها در ارتباطات کلامی میان شخصیتهای داستانی مثنوی و موفقیت یا شکست آنها در برقراری ارتباط بررسی شده است. میتوان گفت رعایت نشدن این مؤلّفهها در داستانهای مثنوی موجب گسست ارتباط و تبدیلِ آن به موضعی دفاعی، و رعایت آنها از سویی حلّ مسأله و از سویی دیگر حفظ ارتباط را در پی داشته است.
کلیدواژها: ارتباط حمایتی، گفت و گو، داستان، مثنوی.
موتیف(بنمایه)های تلمیحی قصهی عیسی(ع) در غزل مولوی و حافظ
دکتر رحمان ذبیحی
روحاله یوسفی
موتیف(بنمایه) از اصطلاحات رایج در حوزة هنر و ادب است. مهمترین ویژگی آن تکرارشوندگی، معنی افزایی، معنی آفرینی و ... است. به کمک موتیف میتوان جنبههای صوری و محتوایی آثار ادبی را نقد و تحلیل و مقایسه نمود. در حوزة غزل عرفانی مولوی سرآمد دیگر شاعران است و غزل حافظ نیز با اینکه دارای ابعاد مختلف است، اما وجه عرفانی آن برجسته و قابل بررسی است. یکی از جنبههای قابل توجه در غزل این دو شاعر تلمیحات قرآنی و بهخصوص قصص پیامبران است که بررسی و مقایسة آنها شباهتها و تفاوتهای نگاه این دو شاعر را به این مقوله روشن میسازد. در این پژوهش ضمن ارائة تعریفی از موتیف تلمیحی، بنمایههای تلمیحی قصة عیسی(ع) بهعنوان یکی از موتیفهای رایج در غزل مولوی و حافظ، بررسی شده است. در غزل مولوی بسامد و تنوع بنمایههای قصة عیسی(ع) بسیار بیشتر از غزل حافظ است. مولوی عیسی(ع) را بهعنوان رمز و نمادی از انسان کامل، عشق، معشوق، شمس، روح و عقل بهکار برده و محور اندیشههای خود را در این موتیف، عشق والای الهی قرار داده است. عیسی(ع) در غزل حافظ گاهی رمز و نماد انسان کامل و زمانی نماد معشوق/ممدوح است. محور اندیشههای حافظ نیز در این موتیف گاهی عشق والای الهی و زمانی نیز عشق زمینی و انسانی است. لزوم ترک تعلقات و پیروی از انسان کامل بهعنوان پیر و مرشد برای بهرهمندی از عنایت الهی از اندیشههای مشترک دو شاعر در این موتیف به شمار میرود. توصیف طبیعت با استفاده از بنمایههای این قصه نیز از مشترکات دو شاعر است که نگاه عارفانه و عاشقانة دو شاعر را به این موضوع نشان میدهد.
کلیدواژه ها: غزل مولوی و حافظ، موتیف تلمیحی قرآنی، قصة عیسی(ع)، کارکردهای معنایی، اندیشههای شاعران.
روان شناسی رنگ ها در مجموعه اشعار اقبال لاهوری
دکترآسیه ذبیح نیا عمران ، استادیار دانشگاه پیام نور
دکتریدالله شکیبافر، استادیار دانشگاه پیام نور
در ادبیات فارسی رنگ هم چون کلامی گویا برای بازگو کردن خلق و خوی ٬حالات وشخصیت و موقعیت به کارمی رود؛از نظر روانشناسی نیز رنگ بیانگر نگرانی ها ، ناراحتی ها٬ شادی ها وتحولات روحی روانی شخصیت ها است٬ در نتیجه می توان با کمک رنگ پل ارتباطی بین روانشناسی و ادبیات ایجاد کرد. روانشناسان با دقت در کاربرد رنگ به بازشناسی لایه های پنهان شخصیت افراد می پردازند.مضمون و محتوای برخی از ابیات و اشعار فارسی حاوی نکات روانشناختی است که در این میان،رنگ جایگاه بسیار ویژه ای را دراین ساحت دارد٬وبیانگراحوال گوناگونند. اقبال هنرمندی خود را به حدی رسانده است که به کمک رنگ ها شوق خواننده را در سراسر دیوان خود بر می انگیزد و با دقت در عنصر رنگ و شیوه هایی که در اشعاروی به کاربرده شده می توان دریافت که شاعر از به کاربردن رنگ ها چه چیز را مدنظر داشته است.از آن جایی که تا کنون به بررسی رنگ ها از بعد روانشناختی در کلیات اشعار اقبال پرداخته نشده ؛ لذا در این پژوهش سعی شده با آمار بسامدی رنگ کارکردی در روان شناسی در مجموعه اشعار اقبال ومرتب کردن آن ها به ترتیب فراوانی با تکیه برتحلیل روانشناسی رنگ ها وطبقه بندی خروجی در آن ها به وضعیت روانی اقبال نزدیک شویم . سبز پربسامدترین رنگ در اشعار اقبال است، که این رنگ نشان دهنده ی فرد گرایی واستقلال طلبی شاعر ودنباله رو ولایت الهی بودن وثبات عقیده وخود آگاهی او می با شد.این رنگ ثبات ومقاومت شاعر را در برابر تغییرات می رساند .
کلیدواژه ها:روانشناسی رنگ ها ،اقبال ، دیوان اشعار،روانشناسی لوشر ، نقد روانشناختی .
تجلّی قرآن و حدیث در دیوان قاسم انوار
رحمان ذبیحی1
یونس جلوداری2
علیرضا شوهانی3
تأثیر قرآن و حدیث بر شعر فارسی یکی از زمینههای عمدهی مطالعات تطبیقی بین زبان فارسی و عربی است. تأثیر این منابع معرفتی همگام با تطوّر شعر فارسی روی در فزونی داشته است. در قرن نهم نیز چون قرون پیشین آثار این توجّه در دیوان شاعران مشهود است. قاسم انوار (م: 837 ﻫ . ق)، شاعر برجسته، عارف مسلک و پارسیگوی این دوره، توجّه ویژهای به قرآن کریم و احادیث دارد. وی به اقتضای تربیت خانوادگی و سنّت عرفا و صوفیه در استناد به قرآن و حدیث، با این منابع معرفتی آشنایی عمیق داشته و در اشعار خود به مناسبتهای مختلف از آنها بهره گرفته است. در این مقاله، پس از معرّفی شخصیّت شاعر، به شیوههای مختلف استفادهی وی از قرآن و حدیث از جمله تلمیح، تصویر، اقتباس، تأویل و تفسیر، حلّ و ترجمه پرداخته شده است. همچنین اهداف شاعر از کاربرد قرآن و حدیث از جمله توصیف، استشهاد و استناد، تعلیل و توجیه، تشبیه و تمثیل و برهان و استدلال بررسی گردیده است. او در دیوان در بیش از 900 بیت متأثّر از آیات، اشارات، داستانهای قرآنی و احادیث است که از این میان سهم استفادهی وی از آیات 802 بیت و احادیث 110 بیت میباشد. از آنجا که وی شاعری غزلسراست، بیشترین میزان بهرهگیری وی از آیات و احادیث در این قالب است. شیوهی غالب اثر پذیری او تلمیحی و بیشتر با هدف توصیف است. این شاعر عارف، هنگام بیان معانی و مفاهیم عرفانی خویش از واژگان و اصطلاحات عرفانی فراوانی بهره گرفته که در به کارگیری آنها وامدار قرآن و حدیث است. برخی آیات و احادیث بیشتر مورد توجّه شاعر است؛ به گونهای که در سراسر دیوانش تکرار میشوند.
کلید واژه ها: قاسم انوار، دیوان اشعار، ادبیّات تطبیقی، تأثیر قرآن و حدیث بر شعر فارسی، شیوههای تأثیر پذیری.
1 و 3. استادیاران گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه
2. دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه ایلام
رمانتیسم و مقایسه آن با ادبیات رمانتیسم ایران
سهیلاذوقی1
بروز برخی از جلوههای مکتب رمانتیسم اروپایی که پس از نفوذ به ادب ایران، با ویژگیهای خاص خود، رمانتیسم ایرانی نام گرفته بود. در اشعار شعرای پس از مشروطه، به ویژه شعرای عصر نیمایی و حتی پس از آن تا امروز امری بدیهی و آشکار است. اما نمود برخی از مولفه های این مکتب از جمله «بازگشت به طبیعت (بدوی گرایی)، احساس گرایی، درون گرایی، آزادی و ...» در آثار شاعران پیش از مشروطه به خصوص شاعران ادبیات غنایی ایران نیز امری مسلم و غیرقابل انکار است. جستار حاضر، تحلیل و پژوهشی است از وضعیت رمانتیک نگاری شاعران عرصه ادبیات ایران تا بر این باشیم که فرهنگ و ادبیات ایران یکی از منابع و آبشخورهای کهن رمانتیسم محسوب می گردد. به همین دلیل عمده محور بحث حاضر تحلیل ویژگیهای رمانتیسم ایرانی در آثار شاعران کلاسیک ومعاصر می باشد که نتیجه آن محصول، تعمق در اشعار رمانتیک شاعران در مجموعه شعرهای آنهاست.
کلید واژهها : رمانتیسم، اصول مکتب رمانتیسم، احساس گرایی، رمانتیسم ایرانی، شاعران پیش از مشروطه، شاعران پس از مشروطه.
1-عضو هیات علمی تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامی نظرآباد- دانشجوی دکترای دانشگاه واحد کرج
انسان کامل از دیدگاه ابن عربی وجامی
وداد الزیموسی
انسان کامل، اصطلاحی است که در عرفان نظری، جزو واژههای کلیدی محسوب میشود. اندیشهها و دیدگاههای گوناگونی که دربارة مفهوم انسان کامل ارائه شده، چنان گسترده است که ارائه تعریف جامع و فراگیر را دشوار کرده است. میتوان گفت اشکال تاریخی انسان گرایی، در تمام ملتها کمابیش وجود داشته و آدمی در طول تاریخ، پیوسته در جستجوی انسان کامل بوده است. گاهی، این کمال در ربّ النوعها و گاه در صورت قهرمان افسانهای و اساطیری و حتی گاهی در چهرة افراد برجستة تاریخ مملکتی جلوه گر شده است. اگر چه مفهوم انسان کامل همگام با پیدایش عرفان اسلامی وجود داشته و حتّی پیش از ظهور اسلام، در نزد متفکّران ایران باستان و نیز متفکّران هند و یونان و … مطرح بوده است، با این همه ابن عربی، نخستین عارفی است که اصطلاح انسان کامل را در عرفان اسلامی وضع کرده و آن را با نبوغ سرشار خویش در پیوند با سایر اجزای تفکر خود بویژه مبحث وحدت وجود و مبحث اسماء و صفات و …. در دستگاه عرفانی خویش وارد نمود، چنانکه پس از مبحث وحدت وجود و اسماء و صفات، مبحث انساکامل را به همراه مباحث فرعی آن همچون نبوّت، رسالت و ولایت، میتوان سوّمین رکن عرفان نظری دانست.جامی نیزدر مبحث انسان شناسی پا جای شیخ آکبر نهاده وهمان عقیده اورا پیرامون انسان شناسی در لباس نظم وکسوت نثر شرح وبیان نموده است .
کلید واژه ها:انسان کامل، ابن عربی، جامی،عرفان،شیخ اکبر.
گذر و نظری سبکشناختی در رسالهای عرفانی
سیدمحمد راستگو، دانشیار دانشگاه کاشان
محمدفرید راستگوفر، کارشناس ارشد ادبیات دانشگاه تهران
از میان نسخههای فراوان کتابخانهی گرانبهای استاد دکتر اصغر مهدوی، رسالهی عرفانی ارزشمندی است به زبان فارسی و به گمان بسیار از آغازههای سدهی ششم که به دلیل افتادگیهای آغاز و انجام و به دست نرسیدن نسخهی دیگری ازآن، نه نام خود رساله شناخته است و نه نام نویسندهی آن. بررسی این رساله که به گمان بسیار بازنوشت مجالس پیری عارف است نشان میدهد که گوینده عارفی دانشمند بوده است از گونهی کسانی چون احمد غزالی و عین القضات همدانی که افزون بر آگاهی بسیار از قرآن و حدیث و علوم شریعت با سلوک صوفیانه و تجربههای عارفانه نیک آشنا بوده و آنچه میگفته از سر تجربه و آزمودگی بوده است. معرفی گستردهتر این رساله همراه با بازنمایی پارهای از ویژگیهای زبانی آن، چیزی است که این مقاله بدانها پرداخته است. این ویژگیهای زبانی گاه مانند «نبودمانی»، «خواسته نبودتی» و ... بسیار کهن مینمایند و این گمانه را که این متن از سده ششم است قوت میبخشند و گاه مانند فراوانی واژگان و ترکیبات عربی اندکی تازهتر مینمایند و آن را با متون سدهی هفتمی نزدیک میسازند. بررسی و بازنمایی نکتههای ناب و نایاب عارفانهای که در این متن آمده، به جستاری دیگر واگذارشده است.
کلیدواژهها: رسالهای عرفانی، سبکشناسی، مجالس، ویژگیهای زبانی.
نکتهسنجیهای نغز عرفانی در رسالهای ناشناخته از سدهی ششم
سیدمحمد راستگو، دانشیار دانشگاه کاشان
محمدفرید راستگوفر، کارشناس ارشد ادبیات دانشگاه تهران
از میان نسخههای فراوان کتابخانهی گرانبهای استاد دکتر اصغر مهدوی، رسالهی عرفانی ارزشمندی است به زبان فارسی و به گمان بسیار از آغازههای سدهی ششم که به دلیل افتادگیهای آغاز و انجام و به دست نرسیدن نسخهی دیگری ازآن، نه نام خود رساله شناخته است و نه نام نویسندهی آن. بررسی این رساله که به گمان بسیار بازنوشت مجالس پیری عارف است نشان میدهد که گوینده عارفی دانشمند بوده است از گونهی کسانی چون احمد غزالی و عین القضات همدانی که افزون بر آگاهی بسیار از قرآن و حدیث و علوم شریعت با سلوک صوفیانه و تجربههای عارفانه نیک آشنا بوده است. معرفی گستردهتر این رساله همراه با بازنمایی پارهای از نکتهسنجیهای ناب و نایاب عارفانهی آن، چیزی است که این مقاله بدانها پرداخته است. نکتههای ناب ونایاب عارفانهای که نشان آشکاری هستند بر اینکه نویسنده آنچه را میگفته از سر تجربه و آزمودگی بوده است و نه بازگویی سخنان دیگران؛ تجربه و آزمونهایی که دل و دید نویسنده را فراخا و روشنا بخشیدهاند و او را با گونهی دیگری از شور و شعور آشنا ساختهاند و در پی، ذهن و زبان او را به نکتهسنجی و نغزگویی توانا کردهاند. بررسی و بازنمایی ویژگیهای زبانی متن که نشانی بر کهنگی آناند ، به جستاری دیگر واگذارشده است.
کلیدواژهها:رسالهای عرفانی، مجالس، منازل سلوک، زبان مرغان، شاهدبازی، تأویل، هویت.
بازنگری معنایی «التفات» در شعر معاصر فارسی
دکتر عبدالله رادمرد
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
هما رحمانی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
التفات یکی از شگردها و آرایههای ادبی است که با در هم شکستن روال معمول کلام، نقش بسیار مؤثری در بیداری و جذب مخاطب دارد. این صنعت در بیشتر کتابهای بلاغی عربی و فارسی با عنوان انتقال گوینده از خطاب به غیبت و برعکس تعریف و انواع محدودی برای آن برشمرده شده است. این مقاله کوشیده است، ابتدا ضمن بررسی روند تاریخی آرایهی التفات در کتب بلاغی، با در نظر گرفتن توسعهی معنایی آن، تعریفی نو و تصویری روشن از گونههای مختلف التفات و کارکردهای ادبی _ بلاغی آن ارائه دهد، سپس نقش بارز آن را در کلام گویندگان و شاعران معاصر به تصویر بکشد. حاصل این پژوهش، نشان از آن دارد که از یک سو؛ التفات با تعاریف و انواع محدود خود در کتابهای بدیع سنتی، جوابگوی نیازهای متون ادبی معاصر نیست و بر خلاف گذشته، تنها با توجه به پیکره و محور عمودی شعر قابل شناسایی است. از سوی دیگر انواع التفات در دورهی معاصر، بیشتر شامل واگردانیهای معنایی است که شناخت و کشف آنها به دقت و صرف وقت بیشتری نیازمند است.
کلیدواژهها: التفات، توسعه معنایی، واگردانی، بازنگری، شعر معاصر.
داستان پردازی مدرن در داستان های مثنوی
فاطمه رحمتی
مدرس وکارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه گیلان
بحث شخصیتپردازی از مباحث اصلی داستان است. مولانا چون استادی چیرهدست کاملاً به اجزای زنده و عناصر پویای داستان آشناست. او عناصر داستانی را به تناسب نوع قصه و پیام آن مطابق با تعاریف قصهپردازان امروز در مثنوی به کار گرفته. یک داستاننویس برای آنکه عناصرداستان را خوب به خواننده بشناساند باید او را نسبت به خصوصیات ظاهری و اخلاقی شخصیتهای داستانش آگاه سازد. مولانا در شخصیتپردازی از گونههای شخصیتهای ایستا، پویا، قراردادی، تمثیلی، تراژیک، قالبی، تیپ، متناقض، متضاد، ساده، جامع و... استفاده میکند. شخصیتهای داستان او از محیط اطراف، از مغز و ذهنش که قبلاٌ آنها را پرداخته و یا در اثنای سرودن مثنوی به آن شکل و شمایل داده است، شکل گرفته است. در ادبیات داستانی قدیم، توجه به عناصر داستانی از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است و نویسندگان قدیم در ساختار داستان توجه بدان نمیکردند. دراین مقاله به مقایسه داستانی از مولاناو عطار می پردازیم تا هنر مولانارادر توانایی پرداختن به عناصر داستانی مدرن آشکارتر سازیم.
کلید واژه ها: داستان پردازی مدرن ، مولوی، عطار.
بررسی تطبیقی دو سفرنامه حج
زهره رحیمی مهرکارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
دکتر زهرا درّی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
سفرنامهها در زمرهی یکی از بهترین گنجینههای فرهنگی و ادبی کشورها هستند که به سان آیینهای، نگرشهای مرتبط با اوضاع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ادبیو دینی جامعه را به تصویرکشیدهاند.سفرنامهها، با هر شکل و هدفی که نگارش یافته، مورد توجّه قرار گرفتهاند، به ویژه سفرنامههایی که از قلم سیاحان بزرگ و فرهیختگان ادب خلق شده باشند. در این میان سفرنامههای سرزمین وحی به صورت عام و خاص از دیدگاههای گوناگون حائز اهمیت به حساب میآیند ، رهاوردی که ادیبان و نویسندگان با ذوق کشورها وقایع سفر خویش را در آن نگاشتهاند،از یک سو با مباحث عارفانه و دریافتهای ذوقی مرتبط است و از سویی دیگر با دنیای ظاهر و تفاوت فرهنگهاپیوند میخورد بنا براین از هردو جهت شایستهی بررسی است. هیچ شهری در سراسر جهان مانند مکّه و مدینه تاکنون این همه مسافر به خود ندیده است. این دو شهر بیهیچ تردید مقدّسترین شهرهای جهانند. از این رو سفرنامههای حج از بزرگترین دستاوردهای فرهنگی ، ادبی ، اجتماعی ومذهبی است که با مطالعهی آن میتوان به نگرش، اندیشه، آرمان و توان پردازش نویسنده به جهت ادبی پی برد. این پژوهش در پی تجزیه و تحلیل و مقایسه ی دوسفرنامه ی حج از نگاه دو بانوی مسلمان است که یکی ازآنها غیرایرانی است.
کلید واژه ها :سفرنامه ،حج، دوره ی معاصر، زن،دین،نگاه غربی.
شیوه های اثر پذیری نفثه المصدور از قرآن مجید
یداله رحیمی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه اراک
یکی از مشخصات و ویژگی های بارز متون منثور فنی و مصنوع فارسی اقتباس و اثر پذیری از آیات قرآن مجید به صورت ارکان زینتی است که از نیمه های قرن پنجم هجری در نثر فارسی راه یافته است. نفثه المصدور زیدری نیز از جمله آثار گرانبها و ارزشمند زبان فارسی در زمینه نثر فنی است که بسیاری از آیات قرآن را به شیوه های گوناگون مورد استفاده قرار داده است و از این طریق بر غنای نثر خود افزوده است. این مقاله در پی آن است که شیوه ها و چگونگی اثر پذیری نفثه المصدور از قرآن را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. اثر پذیری تطبیقی، واژگانی، تاویلی،تفسیری و... از شیوه های اثر پذیری زیدری نسوی است. بررسی نشان می دهد بیشترین بهره گیری وی از قرآن به روش اثر پذیری تلمیحی است به طوری که می توان گفت در میان انواع شیوه های اثر پذیری این شیوه جزو اصالت سبکی او به شمار می آید..
کلیدواژه ها: نفثه المصدور، قرآن، اثرپذیری، نقد.
نقد اسرائیلیات داستان سلیمان(ع) در کشفالاسرار
و تأثیر آن بر عرفانیات میبدی
حسین رزیفام
دانشآموختة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب
دکتر عزیز حجّاجی
عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب
داستانهای زندگی پیامبران، از طریق ادیان یهود و نصارا، وارد احادیث و در نتیجه تفاسیر قرآن شده است، که به آنها اسرائیلیات اطلاق میشود. میبدی در تفسیرش از اسرائیلیات متأثّر شده، بر متن عرفانی کشفالاسرار تأثیر گذاشته است. هرچند در تقسیمبندی تفاسیر، کتاب وی در زمرة تفاسیر عرفانی قرار میگیرد، نه مأثور، اما تأثّر وی از راویان احادیث جعلی مشهود است. این مقاله، نفوذ اسرائیلیات را در داستان سلیمان(ع) و تعابیر عرفانی این تفسیر نقد و بررسی میکند .
کلیدواژه ها : اسرائیلیات ، تفسیر کشفالاسرار ، سلیمان .