یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی کوروش بزرگ چرا کورش پدر ایران است؟ (گفتگوی دکتر علی علی بابایی درمنی با «هفته نامهٔ امرداد»)

کوروش بزرگ

چرا کورش پدر ایران است؟ (گفتگوی دکتر علی علی بابایی درمنی با «هفته نامهٔ امرداد»)

 

دکتر علی علی بابایی درمنی


امرداد : « چرا کورش تنها شخصیت سیاسی روزگار باستان است که مردمان امروزی و دست کم وارثان فرهنگی او، برایش یک روز ویژه در نظر گرفته اند؟ در حالی که برای شخصیت های سیاسی یونانی و رومی که از شهرت بالایی برخوردار هستند، چنین بزرگداشتی برگزار نمی شود؟ »

دکتر علی بابایی :« کورش بزرگ آغازگر فصل نوینی در تاریخ جهانی بود، تا آنجا که می توان دوران تاریخی ای را که پس از فتح بابل به دست کورش بزرگ آغاز می شود، « عصر کورش بزرگ» نامید. در عصر کورش مناسبات سیاسی، فرهنگی و تجاری جهان در مقایسه با دوران پیش از آن به طور کامل دگرگون شد. پس از آن قلمروی این مناسبات یک «کلیت جغرافیایی» یعنی «جهان متمدن عصر باستان» بود . در این ساختار نوین، هر یک از شهربانی های هخامنشی نقش خود را ایفا می کردند. موسسات تجاری بابِل مانند «اگیبی» و «موراشو» هزینه های گوناگون شاهنشاهی هخامنشی را تامین می کردند و در ازای آن ، زمین های کشاورزی و آبراهه ها را از شاهان هخامنشی اجاره می کردند، و به رونق تجارت و آبادانی کشور یاری می رساندند. قلب شاهنشاهی هخامنشی جلوه گاه هنرمندی استادانی از لیدیه و کاپادوکیه و .. بود و دریانوردان فنیقی و کاریایی از قلمرو شاهنشاهی هخامنشی پاسداری می کردند. همکاری تیره ها و ملت های گوناگون در قالب شاهنشاهی هخامنشی به آفرینش تمدنی شکوهمند و با عظمت در سه قاره ی جهان انجامید. ساکنان این «اتحادیه ی جهانی» دریافتند که فرمانروایانی نیز وجود دارند که به جای جنگ و خونریزی - چنانچه رسم فرمانروایان آشوری و بابلی بود- به صلاح و نیکبختی مردمان خود و سایر ملت ها می اندیشند. دلگرمی تیره ها و ملت های گوناگونی که در زیر درفش هخامنشیان گرد هم آمده بودند، به عدالت فرمانروایانشان، آنها را به مشارکت بیشتر در ساخت تمدن شکوهمند هخامنشی ترغیب می کرد. حال باید دید که منشا تغییر نگرش کورش بزرگ به عنوان بنیانگذار حکومت هخامنشیان در قبال زیردستانشان چه بوده است؟
بدون تردید «سرشت قدرت» و «نماد مشروعیت» کورش با فرمانروایانی که پیش از او بر قلمروی حکومتش، فرمانروایی می کردند، متفاوت بوده است. این تفاوت از پیروی کورش از آموزه های مزدایی سرچشمه می گرفت. منشا مشروعیت و قدرت «شاه فرهمند مزدایی» از اهورامزدا بود و شاه مزدایی به امید پیروزی نهایی نیروهای خیر در برابر نیروهای شر، باید رهبری نیروهای خیر را در برابر نیروهای شر را در گیتی به دست می گرفت و از هرگونه بدی پرهیز می کرد، این پرهیزکاری نقطه ی مقابل فرمانروایان جاه طلب و ستمکار پیش از کورش بود. یکی ار نمادهای پیروزی نیروهای خیر در برابر شر، آبادانی ملک و سعادت رعیت است و شاه مزدایی می بایست در برای آسایش خلق در حد توان خود بکوشد.

 

امرداد: « چرا ایرانیان، کورش را پدر معنوی خود برمی شمارند؛ در صورتی که ما هم برپایه ی منابع نوشتاری ملی خودمان و هم یافته های باستان شناختی و هم منابع بیگانه، فرمانروایان کهن تری برای ایران سراغ داریم؟»

دکتر علی بابایی: « سرشت قدرت شاهان هخامنشی و در راس آنها کورش بزرگ، وجهه ای آرمانی به او بخشید. کوشش او برای آسایش و نیکروزی مردم در حافظه ی تاریخیِ ایرانیان و غیرایرانیانیِ که در قلمروی شاهنشاهی هخامنشی می زیستند، باقی ماند. آنها دریافتند که کورش دارای نیرویی معنوی بود که منشا آسمانی داشت. با این حال باید بپذیریم که آموزه های مزدایی حضرت زرتشت نخست در شرق ایران رایج شد. آگاهی پژوهشگران از حکومت های شرق ایران در هزاره های سوم و چهارم پیش از میلاد مسیح، بیشتر مبتنی بر اسطوره های ایرانی است. چنان که از این اسطوره ها برمی آید، شاهان کیانی ایران نیز منشا قدرت خود را آسمانی، و خویشکاری خود را یاری رساندن به نیروهای خیر، آبادانی گیتی و خدمت به خلق می دانستند ؛ و در غیر این صورت «فره ایزدی» از آنها روی برمی تافت. با این حال عالی ترین الگوی تجلی این قدرت معنوی در دوران تاریخی و به شهادت تاریخنگاران ملت هایی دیگر کورش بزرگ است. »

 

امرداد : « آیا کورش را می توان یک نقطه یا محور بنیادین برای اتحاد جمعیت های مختلف ایرانی امروز به شمار آورد؟»

دکتر علی بابایی : « یکی از وجوه شخصیت کورش که متاسفانه در مورد آن غفلت شده است «وحدت بخشی» او در میان تیره های ایرانی است؛ او مادری مادی، پدر پارسی و اندیشه ای آسمانی داشت. جدا از نیروی معنوی منحصر به فرد او، خویشاوندی او با دو تیره ی مهم ایرانی ، برای نخستین بار سبب شد تا همه ی تیره های آریایی بر گرد درفش او جمع شوند.
با اینکه پیشینه ی فرهنگ ایرانی و برپایی فرمانروایی های ایرانی در شرق و غرب فلات ایران بسیار کهن تر از پدیدارشدن کورش و برپایی شاهنشاهی هخامنشیان است، با این حال نخستین بار پس از منتقل شدن مراکز سیاسی ایران از شرق به غرب و جنوب فلات ایران، این کورش بود که تیره های آریایی شرق و غرب فلات ایران را با یکدیگر متحد کرد.»


امرداد: « می دانیم که کورش حتی برای شخصیت های بزرگ باستانی مانند سیسرو و یا برخی از بنیانگذاران آمریکا یک الگو بوده است؟ به نظر شما آیا هنوز می توان از کردار و اندیشه های ثبت شده از وی به عنوان یک الگو برای حل مسائل و مشکلات سیاسی یا اجتماعی یک کشور بهره برد؟»

دکتر علی بابایی : « نگاهبانی و استواری هرچه بیشتر همبستگی تیره های ایرانی بزرگترین نیاز جامعه ی امروز ماست . کوشیدن در این کار گونه ای ارجگزاردی به میراث کورش بزرگ و خویشکاری (وظیفه)امروز ماست .ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که نخستین اقدام کورش بزرگ که پیروزی های بعدی او را رقم زد، اتحاد تیره های ایرانی بود. غفلت از تقویت اتحاد میان تیره های ایرانی نه تنها راه پیروزی های آتی ملت ایران را سد می کند، بلکه ایرانیان را در موضع ضعف و سستی قرار می دهد. نباید فراموش کنیم که جنگ تحمیلی هشت ساله ی بعثی ها علیه ایران با فتنه ی برخی از عناصر تجزیه طلب مانند برادران شبیر خاقانی در داخل خاک ایران آغاز شد که متجاوزان بعثی را به درون مرزهای ایران دعوت می کردند. امروز نیز بیگانگانی که در سالیان اخیر در برابر عزم و همت ملت ایران عاجز و ناتوان بوده اند، تنها دستاویز خود را برای ضربه زدن به ملت ایران ،اختلاف افکنی در میان تیره های ایرانی می دانند که با الهام از «وحدت بخشی» بزرگان تاریخ ایران و از جمله کورش بزرگ می توان با این توطئه مقابله کرد.»

 

امرداد : « ارزیابی شما از جایگاه کورش در تاریخ ایران و جهان چیست؟

دکتر علی بابایی: « بنیانگذاری شاهنشاهی هخامنشی به دست کورش بزرگ ، نقطه ی عطفی در تاریخ نه تنها ایران، بلکه جهان باستان بود. جهانیان با کورش بزرگ دوران «عتیق» جهان را پشت سر نهادند و به دوران تمدن «نوین» جهانی پای نهادند.»


برگرفته از هفته نامه امرداد، سال پانزدهم، شماره ۳۱۴ ، شنبه ۳ آبان ماه ۱۳۹۳ ،رویه ۶

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه