نامآوران ایرانی
همایش جهانی از بلخ تا قونیه 26 و 27 آذرماه 1390 برگزار شد
- بزرگان
- نمایش از جمعه, 09 دی 1390 17:11
- بازدید: 7037
برگرفته از مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
همایش جهانی از بلخ تا قونیه 26 و 27 آذرماه 1390 با حضور مولانا پژوهان داخلی و خارجی در مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
برنامههای روز نخست همایش با سخنرانی آقایان کاظم موسوی بجنوردی، غلامعلی حداد عادل، سید حسین نصر، محمد علی موحّد «با موضوع ای که درون جان من تلقین شعر میکنی»، محمد علی اسلامی ندوشن «با موضوع غزلسرایی مولانا و سوررئالیسم اروپایی»، فتح الله مجتبایی «داستانهای هندی در مثنوی»، جاوید مجددی «نظریاتی درباره حلقه درس مولانا»، مهدی نوریان «از حکیم غزنوی بشنو تمام؛ اثرپذیری مولانا از سنایی»، صادق سجادی «تاریخ عصر مولانا»، لئونارد لوئیسن «هستیشناسی وجد و طرب در شعر مولانا»، کریم زمانی عقل و مراتب آن نزد مولانا»، توفیق هاشمپور سبحانی «معرفی دفترهای چهارم و ششم مثنوی به خط سلطان ولد فرزند مولانا»، صفر عبدالله « مولویشناسی در شوروی سابق و روسیه» همراه بود. پایان بخش همایش در روز نخست اختصاص به معرفی و نمایش دو فیلم دربارۀ مولانا جلال الدین بلخی داشت. در روز دوم آقایان اصغر دادبه «ایرانیات در غزلیات شمس»، عدنان قره اوغلی اسماعیل «نگاه مردم آناتولی به مولوی»، نوید بازرگان «تغییرات در منطق گفتمان مثنوی»، حسن اکبری بیرق «رویکردهای اگزیستانسیالیستی جلالالدین محمد بلخی»، نصرالله پورجوادی «آسمانهاست در ولایت جان»، محمد مجتهدی شبستری «زبان حکایت در مثنوی معنوی»، دومینیکو اینجنیتو «ای سلطان ازل، مفتعلن کشت مرا؛ مولانا و محدودیتهای زبانی شعر»، علی محمدی «حسامالدین از منظر سلطان ولد»، سیروس شمیسا «مثنوی خود حقیقت نقد حال ماست»، خانم لیلی انور «آیا شعر محل تجلی ذات حق است»، آقایان حسن لاهوتی «مولانا جلالالدین محمد بلخی در آمریکا»، نور علی نورزاد «عناصر فرهنگ تاجیکی در آثار مولانا»، حسن جعفری تبار «نقش خدمت نزد مولانا»، فرهود صفرزاده «سرودههای مولانا و موسیقی ایرانی»، فرشاد فرشته حکمت «پیوند سینما با اندیشههای مولانا»، سعید کرد مافی «آیین سماع مولویه، به مثابه منبعی برای شناخت موسیقی قدیم ایران» به بیان موضوعاتی پیرامون مولانا پرداختند. سپس آقای حسام الدین سراج به همراه تک نوازی نی برنامه مثنوی خوانی را برگزار نمودند. در این همایش اجرای نقالی توسط هنرمند نوجوان بانو یاسمین گلزار را به همراه داشت.
نقش خدمت نزد مولوی
به گزارش روابط عمومی همایش مولانا، حسن جعفریتبار از دانشگاه آزاد اسلامی چنین گفت:
سخن حول این ابیات از مثنوی است:
گر گشایم بحث این را من به ساز تا سئوال و تا جواب آید دراز
ذوق نکتـۀ عشـق از من میرود نقش خدمت نقش دیگر میشود
و مدّعا آن است که مهمترین اصل نظام اخلاقی مولوی خدمت به دیگری است و او دقیقاً برای همین مقصود مثنوی را سروده. در تبیین این امر ارکان و عناصر این مفهوم و تشابه و اختلاف آن را با دیگرخواهی (= التروییسم) باید باز رسید. خدمت به دیگری به سه شیوه نمود مییابد. گاه با کردار میتوان دیگری را یاری کرد، و گاه با گفتار و آنگاه که مخاطب به سخن تو حاجتمند است هیچ کاری غیر از این او را خشنود نخواهد کرد. مولوی سخن خود را در استخدام مخاطب مینهد و به رغم میل فردیش به خاموشی تا جایی که میتواند در بسط کلامی مقصود خود سعی میورزد. شیوۀ سوم خدمت نزد مولوی یاد کرد دیگری در دعاست و نزد او، فراموش نکردن دیگری و نگاهداشت او در ذاکره، از خدمت فعلی و قولی مهمتر و مؤثرتر است؛ بزرگترین خدمتگزار اوست که در یاد دیگری است گرچه خود را پاک فراموش کرده باشد.
وی گفت : اما در دستگاه اخلاقی مولوی، خدمت اگرچه بیمزد است، بهترین خدمت پیش از اعلام حاجت صورت میپذیرد و حتی جایی که مخدوم، خود را بینیاز از یاری میداند خادم باید بر خدمت خود اصرار ورزد. در ظاهر عبارت مولوی این اصل اخلاقی محصول ذوق و عشق است به خلاف کانت که رفتار اخلاقی را زاییدۀ خرد میشمرد ذوق و احساس را سرآغاز بیاخلاقی.
زبان حکایت در مثنوی معنوی
مجتهد شبستری در دومین روز همایش مولانا سخنرانی کرد و گفت: مثنوی سرگذشت جدا افتادگی انسان از اصل است.
استاد محمد مجتهد شبستری در همایش از بلخ تا قونیه که هم اکنون در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی درحال برگزاری است گفت: زبان حکایت که میتوان آن را زبان روایت در مثنوی نامید اما با توجه به اینکه این کلمات در زبان فارسی مترادفند و خود مولانا هم در آغاز مثنوی از تعبیر «حکایت» بهره می جوید ما نیز از از همین کلمه استفاده می کنیم:
بشنو این نی چون شکایت می کند وز جدائیها حکایت می کند
او گفت: حکایت و زبان حکایت از دیرزمان ها وجود داشته است و بسیاری از حکایتهایی که مولانا استفاده کرده در بین مردم رایج بوده است. اما چرا زبان حکایت بوجود آمده است، با آنکه گویندگان حکایت نیز از دانایان روزگار بوده اند، و اینکه زبانهای دیگری چون زبان فلسفه نیز وجود داشته است؟ علت آن بوده است که عده ای از انسانها متوجه شده اند که همۀ حقیقتی که آنرا دریافته اند نه با زبان فلسفه قابل بیان است نه با زبان علم زیرا آن چیزی که با این دو زبان بیان می شود باید با واقعیت مطابقت داشته باشد. اینجا مفهومی مورد اختلاف مطرح می شود: «واقعیت»، واقعیت چیست؟ زبان فلسفه و علم گزاره هایی را بیان می کنند که مربوط به واقعیت است. حکایتگران متوجه شده اند که «حقیقت» را با زبان مربوط به واقعیت نمی توان بیان کرد یا به تعبیر دیگر واقعیت همه چیز نیست اینجاست که زبان حکایت یا روایت مطرح می شود و حقیقت، معنایش انطباق آن در ذهن با واقعیتهای خارجی نیست؛ «حقیقت» در حکایات مثنوی معنوی یک حادثه است که اتفاق میافتد و همدلی و همزبانی میطلبد، نه مطابقت حکم ذهنی با واقعیت خارجی.
وی گفت: زبان مثنوی زبان حکایت و روایت است. مولانا در دیوان شمس یک غزلسراست در فیه مافیه یک حکیم است اما در مثنوی یک روایتگر است؛ روایتگری غریب و حتی بی نظیر در طول تاریخ بشر.
این حکایتها فهمیدنی است نه دانستنی به همین جهت شخصی است نه عمومی یعنی نمی توان معیارهای ذهنی عقلانی و عمومی برای آن داد. این حکایتها گوش کردنی است و ممکن است تنها عدۀ قلیلی آن را بفهمند زبان حکایت و روایت دارای دو ویژگی است: اول اینکه در آن حقیقتی بیان می شود نه مطابق واقع دوم آنکه این زبان شنونده را در خود نگه می دارد در حالی که زبان علم و فلسفه این چنین نیست. برای همین محققان وقتی ساختار حکایت را تحلیل می کنند می گویند مهم ترین ساحت حکایت این است که شنونده را رها نمی کند و همواره برای خود حفظ می کند و درست در این رویارویی و گوش سپردن به حکایت است که حقیقت، خود را نشان شنونده می دهد. مولانا مرتباً به گوش کردن دعوت می کند تا آنجا که می گوید تو دم نزن تا روح دم بزند. مولانا موسیقی و وجد و سماع همه را در خدمت روایتگری قرار می دهد.
همۀ آنچه را که او می گوید حکایت است. موضوع روایت مثنوی چیست؟ پاسخ این سؤال در همان بیت اول مثنوی است:
بشنو این نی چون حکایت می کند وز جدائیها شکایت می کند
او روایتگر جدائیهاست، دور افتادگی از اصل با عنوان یک جریان، روند و حادثه که لحظه به لحظه اتفاق می افتد و باید لحظه به لحظه جاری شود؛ شکایتی است به صورت حکایت؛ یک روایتگرِ شاکی. این روایت، حکایت از سرگذشت انسان است؛ سرگذشتی که برای انسان رقم خورده، می خورد، خواهد خورد..حتی عنوان مثنوی را می توان گذاشت: سرگذشت جداافتادگی انسان از اصل.
او در این صدد نیست که یک حکمت بیان کند حتی آنجا که به ظاهر حکمت می گوید در واقع تجسم بخشیدن به یک صحنه است، صحبت از فلسفه نیست، سخن از سرگذشت بشر است. مولانا از ما گوش می طلبد: برای بیان حقیقتی که تنها با گوش سپردن آشکار می شود.
حسامالدین از منظر سلطان ولد
علی محمدی در سخنرانی خود در همایش مولانا از دانشگاه بو علی سینا که هم کنون درمرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی درحال برگزاری است اظهار داشت، حسامالدین چلبی، در زندگی روحانی و غیر روحانی مولانا نقشی مؤثر و از یاد نزدودنی دارد. تأثیر روحانی او، منجر به پدید آمدن کتاب عظیم مثنوی شد و در بخش دیگر زندگی مولانا، نقش خلیفگی و معاونت و معاضدت او چنان پراهمیت بودکه مولانا، کلید اختیار خانقاه و همۀ حساب و کتاب وجوهات را همراه با خلیفگی به او سپرد.
او گفت : با توجه به این چشمانداز، به سبب اینکه هیچ اثری از جمله شعر و نثر از حسامالدین باقی نمانده است، تحقیق و تحلیل قابل ملاحظهای هم از او تا آنجا که ما آگاهی داریم، به زبان فارسی یا زبانهای دیگر، صورت نگرفته است؛ تنها تکنگاری موجود، از میان مقالات و کتابها، مقالهای است با عنوان: «حسامالدین شاگردی معلمساز» اثر زندهیاد دکتر حسین لسان، استاد دانشگاه تهران، که در مجلۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، پاییز 1354، حدود چهل سال پیش نوشته شده است. مابقی هرچه هست در کنار نام مولانا است و البته نمیتوان از همین مقدار موجود، هم به نیکی یاد نکرد. نگارنده
وی گفت: این مقاله، از جهت های گوناگون، به جمعآوری اطلاعات و تحلیل شخصیت حسامالدین اقدام کرده است؛ اما از آنجا که ظرفیت هر مقالۀ علمی، محدود و فرصت تحلیل محتواهای به دست آمده، کوتاه است، در اینجا صرفاً به تحلیل و بررسی شخصیت حسامالدین، از زبان و نگاه سلطان ولد خواهیم پرداخت. این مقاله، با استناد به تحلیل دادهها و نشانههای موجود در متن ولدنامه و دیگر تذکرههای عرفانی و استنادات تاریخی، به روشنگری پیوندهای دقیقتر و عمیقتر میان حسامالدین و سلطان ولد میپردازد.
آسمان هاست در ولایت جان
نصرالله پور جوادی از مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در کنفرانس جهانی از بلخ تا قونیه، اظهار داشت: مولانا همانند عرفا و حکمای نوافلاطونی معتقد است که ورای عالم محسوس و جسمانی عالم دیگری است که عالم جان خوانده میشود و در آن همانند عالم جسمانی زمینی وجود دارد و آسمانی و در آسمان آن ابری است و از ابر آن نیز باران میبارد. در بیان این عقیده، مولانا از دو بیت معروف زیر هم در مثنوی و هم در فیه ما فیه استفاده کرده است:
آسمانهاست در ولایت جان کارفرمای آسمان جهان
در ره روح پست و بالاهاست کوههای بلند و دریاهاست
وی گفت این ابیات را مولانا به «حکیم» نسبت داده و محققان آثار مولانا پنداشتهاند که منظور از حکیم در اینجا سنایی غزنوی است، و لذا برای یافتن آنها به جستجو در حدیقۀ سنایی پرداختهاند، غافل از این که ابیات مزبور از سنایی نیست بلکه از شاعر دیگری است.
رویکردهای اگزیستانسیالیستی مولانا
دکتر حسن اکبری بیرق از دانشگاه سمنان در کنفرانس جهانی مولانا در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی در سخنانش با موضوع رویکردهای اگزیستانسیالیستی مولانا جلالالدین بلخی به تطبیق متن ادبی مثنوی با نحلۀ فلسفی اگزیستانسیالیسم پرداخت
او اظهار داشت یکی از مهمترین مکاتب فلسفۀ قارهای در قرن بیستم، مکتب اگزیستانسیالیسم است که باتوجه عمدۀ خود به مسائلی همچون وجود انسانی، فردیت، اخلاق و ایمان با ادبیات عرفانی و صوفیانۀ ایرانی مشابهت های فراوانی دارد.
مولانا جلالالدین بلخی، عارف و شاعر بزرگ پارسی، از جمله نمایندگان مهم ادبیات عرفانی و صوفیانۀ ایران است که دستگاه فکری و نبوغ و بدعت اندیشۀ عرفانی و فلسفیاش، از جهات بسیاری با تفکر اگزیستانسیالیستی مشابهت و مطابقت دارد.
وی گفت: در این مقاله پس از معرفی اصول کلی نحلۀ فلسفی اگزیستانسیالیسم و بیان ویژگیهای این مکتب و نیز مختصری از فلسفۀ سورن کییر کگارد، سرسلسلۀ تفکر اگزیستانسیالیستی، به جنبههایی از اندیشۀ مولانا که با نکات برجستۀ این نحله مناسبت و ملائمتی دارد، پرداخته و نشان داده شده است که مولانا در رویکرد به مقولاتی همچون ایمان و اخلاق به روش فیلسوفان اگزیستانسیالیست همچون کییر کگارد نزدیک است.
تغییرات در منطق گفتمان مثنوی
محمدنوید بازرگان در همایش جهانی از بلخ تا قونیه که در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی در حال برگزاری است، اظهار داشت: در یک اثر ادبی «منطق مکالمه» تعیینکنندۀ ساختار و شیوۀ بیان است. این سخن میخائیل باختین (1895-1985م) زبانشناسی روسی است که بعدها در مطالعات رومن یا کوبسن (1896-1982) تأکید بیشتری یافت. اما در مثنوی مولانا که یکی از برجستهترین آثار تعلیمی در قلمرو ادبیات فارسی است چگونه میتوان به منطق گفتمان دست یافت، درحالیکه سخن ارتجالی یا بالبداعۀ او دائماً دستخوش کششها و انگیزههای بیرونی و درونی است و این کشندهها به تناوب، وحدت ارگانیک و یا نظام فکری پلکانی آن را درهم میریزند و سخن در حین سرایش یک حکایت عطف عنان کرده، تغییر جهت مییابد.
او گفت :در این مقاله تلاش دارم ضمن دستهبندی عوامل مؤثر بر تغییر منطق گفتمان در مثنوی که به انواعی از مؤلفههای بیرونی و درونی تقسیم میگردند، بر نمونههایی که با عوامل و کششهای درونی و ذهنی او مرتبطاند تأکید بیشتری ورزم. به هر ترتیب مولانا گاه صراحتاً از یک «زبان حیران» سخن میگوید که با همۀ فصاحت قادر نیست وصفی از سیمای «آن حقیقت بزرگ» کند. زبانی که همه جا در تصرف نیروهایی است و مولانا از آنان تحت عناوینی چون: تقاضاگر درون، رهزنان، صاحب مرکزان و... یاد میکند. در این نوشتار بر این بخشهای مثنوی که در عین حال پرده از نوعی «مکاشفه در حین سرایش» برمیگیرد، تأکید ویژهای خواهد رفت.
پیوند سینما با اندیشههای مولانا
به گزارش روابط عمومی همایش مولانا در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، فرهاد فرشته حکمت از دانشگاه تهران «پیوند سینما با اندیشههای مولانا» جایگاه برخی از صور خیال مولانا در فیلم ماهی بزرگ (تیم برتون) با استفاده از نظریه بینامتنیت، ارائه کرد.
او گفت: با اینکه گسترۀ ادبیات کهن، اسطورهها، حماسهها و افسانههای ایران، منابع الهام سرشاری برای خلق آثار تصویری بهویژه در عرصه سینما بهشمار میروند، اما سینمای حرفهای ایران تا کنون به صورت جریانی پیوسته و چشمگیر از این گنجینه بهره نبرده است. با این حال با نگاهی تحلیلی در مییابیم که هنرمندان، نویسندگان و فیلمسازان جهان غرب برای خلق آثارشان، در رویکرد به این منابع به صورت آشکار و پنهان، پیشقدمتر و پیشروتر از فیلمسازان ایرانی بودهاند.
این مقاله به خوانش برخی از نشانههای صور خیال مولانا بر اساس نظریه بینامتنیت در حیطه برخی از فیلمهای سینمای معاصر جهان میپردازد. اصلیترین فیلم مورد مطالعه در این مقاله فیلم ماهی بزرگ اثر تیم برتون فیلمساز امریکایی است.
بر اساس فرضیه این مقاله، ردپای نگرشها و اندیشههای مولانا و برخی از صور خیال او در بستر زبان تصویر برخی از فیلمهای سینمای معاصر اروپا و امریکا به صورت به چشم میخورند. سعی بر این است تا با استفاده از نظریه بینامتنیت میخاییل باختین، ژرار ژنت و ژولیا کریستوا برخی از این نشانهها بهویژه در فیلم «ماهی بزرگ» مورد خوانش قرار گیرد.
وی گفت: تحلیل بینامتنی به کشف کاربرد آگاهانه یا ناخودآگاه متنی در متن دیگر به صورت صریح یا غیرصریح میپردازد. بینامتنیت را میتوان حضور بخشی از نشانهها و معناهای یک اثر در اثری دیگر دانست.
در این پژوهش، فیلم به عنوان متنی دیداری و شنیداری، وامدار رمزگان هایی است از متون ادبی. روایتهای فیلمهای سینمایی ــ همانند هر متن دیگری ــ همواره بر اساس روایتهای پیشین شکل گرفتهاند، بدون بهره بردن از روایتهای پیشین، هیچ روایت نوینی در سینما خلق نمیشود.
به باور نگارنده، اندیشههای عرفانی و اسطورهای مشرق زمین بهویژه رمزگانها و مفاهیم موجود در اشعار دیوان شمس و مثنوی معنوی مولانا؛ پیش متنهای متن فیلم ماهی بزرگ و پیش از آن ــ متن رمان ماهی بزرگ اثر دانیل والانس که فیلم برتون بر اساس آن ساخته شده است ــ به شمار میروند.
در شناخت بینامتنی فیلم ماهی بزرگ در مییابیم که نشانههایی مانند ماهی، دریا، گل، راه، چشم، رویا و مفاهیمی همچون عشق، زیبایی، جاودانگی، کودکی، رهایی، شهود، بینش، یگانگی و بیداری از صور خیال و اندیشههای عارفان شرقی بهویژه مولانا جلالالدین سرچشمه گرفته و روایت نوین فیلم را بنیاد نهادهاند.
سرودههای مولانا و موسیقی ایرانی
فرهود صفرزاده از دانشگاه علمی کاربردی ارومیه از سرودههای مولانا و موسیقی ایرانی می گوید
ارتباط مولانا و موسیقی ایرانی را ابتدا باید در ردیف آوازی موسیقی ایران جستجو کرد. با نگاهی گذرا به روایتهای مختلف ردیف آوازی و سازی، میتوان به این نکته پی برد که در این ردیفها از اشعار مولانا کمتر استفاده شده است. چراکه طرح و شکل ظریف و اسلیمیِ آواز ایرانی با اشعار خیالپرور و نغز حافظ و حتی سعدی بیشتر مأنوس است تا اشعار پر جوش و خروش مولانا. با این حال، کمابیش از اواخر دهۀ شصت از اشعار مولانا در آواز ایرانی استفاده شده و امروزه نیز بهرهگیری از غزلهای مولانا در آواز ایرانی با اقبال روبروست.
او گفت: تصنیفخوانی در موسیقی ایران، بیشترین بهره را از غزلهای پرشور مولانا برده است. از همان اواخر دهۀ شصت ، تصنیفسازی براساس غزلهای مولانا که وزن موسیقائیِ مستتری دارند، رونق یافت و به تجربۀ موفقی در این عرصه بدل شد. در ضمن، موسیقی صوفیۀ ایران بیشترین بهره را از این نوع تصنیفسازی برده است.
وی گفت: مثنویخوانی شکل دیگری از آوازخوانی است که اغلب، اشعار مثنوی مولانا در گوشۀ مثنویِ دستگاهها و آوازهای ردیف موسیقی ایران و با وزنِ فاعلاتن فاعلاتن فاعلات خوانده میشود. مثنویخوانی اغلب در آوازهای بیات ترک، افشاری، بیات اصفهان و دستگاههای سهگاه و چهارگاه اجرا شده و سپس به دلیل علاقۀ ایرانیان به مثنویخوانی، اجرای آن در آواز دشتی و دستگاههای ماهور و نوا نیز متداول گشت. در جمعخوانیهای صوفیه نیز معمولاً همراهی سازِ نی را با مثنویخوانی میبینیم.
در مجموع، میتوان از تأثیر چشمگیر سرودههای مولانا در تصنیفسازی و مثنویخوانی، و تأثیر کمِ اشعار او در آوازخوانی (غزلخوانی) موسیقی ایران بحث کرد.
عناصر فرهنگ تاجیکی در آثار مولانا
دکتر نورعلی نورزاد (نوراف)از دانشگاه دولتی خجند، تاجیکستان و عناصر فرهنگ تاجیکی در آثار مولانا:
دکتر نورعلی نورزاد در همایش جهانی گفت: مسلّم است، که بازتاب هنر شاعری مولانا جلوههای ویژهای دارد و یک بُعد کشف آن در کاربندی عناصر جغرافیای تاریخی و فرهنگ تاجیکی در آثار شاعر تظاهر میکند، که در محور بررسیهای این مقاله قرار میگیرد. حتی حدس هم میتوان زد، که این موضوع اکثراً از مرز مباحث دانشمندان مولویپژوه تا جایی هم بیرون مانده یا کمتر به آن توجه ظاهر گردیده است. وابسته به این، در مقاله مسائل ذیل مطرح و به معرض پژوهش گذاشته میشود.
1. کاربندی مفاهیم و مطالب مربوط به جغرافیای تاریخی فرارود در پیوند و مناطق مربوط به سرزمین قدیمه تاجیکان و بازتاب ارزشهای هنر شاعری در ضمن آنها.
2. بحث دوم مقاله به پرتو عناصر فرهنگی تاجیکی در آثار مولانا و حفاظت واژه و ترکیبهای خاص اشعار او در گویش معاصر تاجیکی پیوند میگیرد. در ضمن این موضوع بررسی تابشهای مختلف سنن فرهنگی، عناصر فرهنگی ملّی در آینه میراث مولانا نیز قرار میگیرد. از جمله، کاربندی امثال و حکم تاجیکی، کاربرد واژه و تعابیری، که از فرهنگ مردمی این منطقه سرچشمه میگیرد
جنبه دیگر این سمت پژوهش به کاربرد واژههای مربوط است، که امروز در گویش مردم تاجیک و زبان شفاهی به کار گرفته میشوند.
تحقیق این سمت پژوهش از دیدگاههای ذیل جریان میگیرد.
1. بررسی شیوهای کاربرد این نوع کلمات در آثار مولانا.
2. تعیین هماهنگی معنایی کلمات در آثار مولانا و گویش معاصر تاجیکی و تابشهای معنوی آنها در مقایسه و مقابله با فرهنگنامههای پیشین و جدید.
3. کارگاه هنری مولانا در جریان استفاده کلمات مذکور. در رهگذار بحث این مسئله با استفاده از این کلمات در آثار مولانا پدید آمدن ترکیبها و مفاهیم شاعرانه تحقیق میشود.
در کنار این، بازتاب عناصر سنّتهای فرهنگ تاجیکی هم در مثنوی بسامدی زیاد دارند، که در ضمن آنها تقویت هنر شاعری و جلوهای خواص ارزشهای ادبی آثار مولانا به مشاهده میرسند، که تحقیق موضوع از اهمیت ویژه برخوردار است. سنن یادشده هم بیشتر در بطن قسمتی از ترکیبها و عبارات نهفتهاند که اینجا نیز بخش دگر عبارات شاعرانه مطرح میشود.
3. برای تألیف مقاله به جز از آثار مولانا بیش از 30 سرچشمهای دست اول، کتب مرجع، فرهنگهای فارسی و آثار پژوهشی به کار گرفته میشود.
4. بررسی عمیق موضوع تحقیق مقاله تدوین دو فرهنگنامه مربوط به اشعار مولانارا در پی خواهد داشت.
الف) فرهنگ مفاهیم عبارات و مصطلحات مستعمل گویش تاجیکی در شعر مولانا.
ب) فرهنگ ترکیب عباره و کنایات اشعار مولانا