نامآوران ایرانی
فهم درست مولانا با تسلط بر زبان فارسی میسر است
- بزرگان
- نمایش از یکشنبه, 09 مهر 1391 21:24
- بازدید: 6552
محمدعلی موحد در روز بزرگداشت مولانا با بیان اینکه امروز تاجیکستان و افغانستان و ترکیه و ایران هر یک به وجهی در برگزاری بزرگداشت مولانا خود را صاحبخانه میدانند، فهم درست و استفاده کامل از آثار مولانا را تسلط بر زبان فارسی دانست.
Oakley MOD5 MIPS SNOW HELMET – ADULT - SneakersbeShops | adidas hockey stick bows for girls on sale - S23764 - Buy now Adidas Forum 84 Low
به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، محمدعلی موحد در مراسم روز بزرگداشت مولوی در مرکز آموزش مؤسسه فرهنگی اکو، با اشاره به برگزاری مراسم مختلف و انجام سخنرانیهای زیاد در شرق و غرب به نام مولانا در این روز، گفت: این گردهماییها در این سمت جهان که ما زندگی میکنیم، با شور و شوق بیشتری همراه است، زیرا نوشتههای مولانا چه به نظم و چه به نثر به زبان فارسی است و فهم درست و استفاده کامل از آنها جز با تسلط به این زبان و آشنایی کامل با آثار نویسندگان و گویندگانی که در «مثنوی معنوی» و سلوک روحانی با او همسفر و همسو بودهاند، میسر نمیشود.
این مولاناپژوه در ادامه با بیان این که مولانا به اغلب احتمال در وخش زاده شده که ظاهرا جزوی از تاجیکستان بوده و امروز نیز جزو تاجیکستان است، ادامه داد: مولانا خود را بلخی معرفی کرده است که در تقسیمات سیاسی امروز، بلخ جزو افغانستان است؛ اما او از اوایل جوانی تا پایان عمر در آناتولی زیسته و در همانجا هم به خاک سپرده شده است. پس تاجیکستان و افغانستان و ترکیه و ایران هر یک به وجهی در این همایشها خود را صاحبخانه میدانند.
موحد سپس به سخنان و اظهارنظرهای مولاناشناسان مختلف در سراسر دنیا دربارهی مولانا اشاره کرد و دربارهی رهآورد مولانا برای انسان امروز گفت: مولاناپژوه صاحبدل آلمانی، آنهماری شیمل، در مقالهای زیر عنوان «مولانای دیروز تا امروز و فردا» میگوید، من غالبا از خود میپرسم که مولانا امروز چه چیزی برای آموختن به ما دارد و عارفی که در قرن هفتم از بلخ برخاست و در آناتولی زیست، چه ارتباطی با ما مردم عصر جدید میتواند داشته باشد؟
او ادامه داد: شیمل برای این سؤال جوابی میدهد که البته در مورد امثال او صدق میکند، اما این جواب از سر شیفتگی و تملق نیست. او میگوید مولانا شاید وجدان ناآگاه زمانه است که در پیچ و تاب گرفتاریهای هولناک ما را متوجه خود میکند.
موحد در ادامه سخنانش با اشاره به دوران زندگی مولانا، سختیها و گرفتاریهای آن دوره و از جمله حملات وحشیگرانه چنگیز خان مغول و ویرانگریهای او در ایران، گفت: مولانا در چنین روزگاری متولد شد. قرن هفتم شاید از مصیبتبارترین و فاجعهآمیزبارترین قرونی بود که بر ملتهای اسلامی بویژه ایران گذشت و به اغلب احتمال، سال حمله مغول همان سالی است که مولانا به بلاد روم مهاجرت کرد.
او در ادامه با خواندن چند مثنوی که نشانگر دوران ویرانگری چنگیزخان مغول است و همچنین با اشاره به خونریزیهای چنگیزخان مغول، به جنگها و خونریزیهای دنیای امروز اشاره کرد و با مقایسه آن با دوران زندگی مولانا گفت: اگر در زمانه مولانا یک خونخوار مانند چنگیز وجود داشت، امروز در جهان چندین خونخوار وجود دارد.
محمدعلی موحد در ادامه به شکلگیری سازمانهای جهانی برای جلوگیری از جنگ و خونریزی بین انسانها اشاره کرد و با اشاره به بیانیهی حقوق بشر، تصریح کرد: من در نیت خیر و صلاح اندیشه کسانی که نشستند و اعلامیه حقوق بشر را تنظیم کردند، شک ندارند. اما ای کاش این کوششها به جای اعلامیه حقوق بشر صرف تدوین اعلامیه تکالیف میشد، زیرا چیزی که امروز انسانها نیاز دارند، تکالیف بشری است؛ حقوق یک امر ذهنی است و حق یک تعریف مشخص ندارد، برای همین است که امروز هر کسی به عنوان حقخواهی فجیعترین کارها را انجام میدهد، به گونهای که امروز همه مفاهیم خوب و مقدس ملعبه قرار گرفتهاند.
بخش دوم سخنرانی این مراسم به ادامه درسگفتارهای محمدعلی موحد با موضوع «کلید فهم شمس و مولانا» اختصاص داشت که در این بخش، او با خواندن بخشهایی از مقالات شمس و اشارههایی به سفرهای شمس تبریزی بیان کرد: شمس در سفرها میکوشید تا گمنام بماند. او نمیخواست نظر کسی را به خود جلب کند و اگر تصادفا کسی درمییافت که در این غریب چیزی بیش از دیگر درویشان غریب وجود دارد، به ناگاه از آنجا میگریخت و به جای دیگری میرفت تا همچنان ناشناس بماند.
این شمسپژوه با اشاره به اینکه در زمانی که شمس در تبریز میزیست، این شهر از مراکز فرهنگی عمده اسلام به شمار میآمد، گفت: او در مجالس وعظ و خطابه و همچنین در مجالس عارفان بزرگ دوره خود شرکت میکرد، اما از اینکه در یکی از دو گروه بُر بخورد، پرهیز میکرد. او مانند هوشیاران در میان مجلس مستان بود. از منزل کردن در خانقاه سر باز میزد و در کاروانسراها منزل میگزید. گذران زندگی او از دسترنج خودش بود. عملگی میکرد، بند شلوار میبافت و در شهرهایی هم که مدت زیادی در آنها اقامت داشت، مکتبخانه دایر میکرد.
موحد در ادامه درسگفتارش از مقالات شمس، روایات مختلفی از داستان بازرگان، غواص و مروارید را برای حاضران خواند و به تفسیر و رمزگشایی این روایتها برای حاضران پرداخت.
او همچنین در بخش دیگری از سخنانش به نوع بهکارگیری کلام از سوی شمس تبریزی اشاره کرد و گفت: کلام شمس تبریزی بافتی ممتاز و غیرعادی دارد. عبارتها ظاهرا از جملات متداول ترکیب یافته است. در سخنان او هیچ نشانی که از آنها بوی اظهار فضل به مشام برسد، مشاهده نمیشود. در مقایسهای با همدوران او میتوان به راحتی فهمید که افرادی مانند جوینی بسیار سخت و متکلف سخن میگفتند، آنها مفهومی ساده را با جملات سخت و دشوار بیان میکردند، اما شمس مفاهیم سخت را با بیانی ساده میگفت.
موحد سپس درباره تلقی شمس و مولانا درباره مرگ و همچنین ملاحظات آنها در باب معرفت و علم سخن گفت.