فروزش 1
بخش چکامه - فروزش شماره یکم - زمستان 1387
- فروزش 1
- نمایش از یکشنبه, 05 تیر 1390 07:23
- بازدید: 6414
برگرفته از فصلنامه فروزش شماره يكم (زمستان 1387) - بخش چكامه
دریچه باز میشود و شعر در نگاه تو
بخوان! نگاهِ مهربان، رفیق شاعرانهها...
بهپیشگاه فردوسی
استاد عبدالعلی ادیببرومند
الا ای سخنسنج بیداربخت / که بردی به فردوس جاوید رخت
تو بالیده در عهد سامانیان / سگالیده در کار ایرانیان
نه محمود پیدا و نی لشگرش / نه زرینهاورنگ و نی افسرش
که در سیصدوشصت برخاستی / به کاری گران، همت آراستی
چو دیدی که باشند ایرانیان / ز پیشینهی خویشتن بینشان
گروهی غماندوزِ ماتمکده / گروهی دگر خیلِ تازیزده
ز فر کِیی مانده بیآگهی / هم از نامدارانِ با فرهی
ز جنگیسواران فرخنژاد / جهانپهلوانانِ با فر و داد
هم از روزگاران نامآوری / ز گاهِ جهانداری و داوری
ز جور بد اندیش، سرکوفته / به مژگان، ره بندگی روفته
به نودولتان داده سنگین خراج / به بیگانگان باخته تخت و تاج
تو را تاب این جمله دیدن نبود / شکیبیدن از درد میهن نبود
به فرخندهپیغامِ فرخسروش / برآوردی از سینه پنهانخروش
برون آختی از بغل خامه را / قد افراختی نظم شهنامه را
نشستی پس زانوی آرزوی / چو در پشت سنگر یلی رزمجوی
نجات وطن را هدف ساختی / بسی تیر زی دشمن انداختی
پراکنده از هر سویی داستان / به کف کردی از دودهی باستان
کشیدی به نظم دری هر چه بود / خروش سواران جنگآزمود
هم از بخردان و ردان، بیشمار / نوشتی سخنهای آموزگار
نمودی ز یاد دلاور یلان / جوانمردی و داد را همنشان
همه پهلوانان ایرانسپاه / ز تو باز جستند دیرینهجاه
بِسُفتی به عزم گران کوه را / ستردی ز دل، داغ اندوه را
تو جوشندهخون در تن رستمی / به رزم اندرش جابهجا همدمی
چون ایران بخواند آن یل تاجبخش / تواَش بر نشاندی به تازندهرخش
چو دیدت به دشمن گره کرده مشت / تهمتن پسر را به پای تو کشت
تویی سوگمند سیاووشِ پاک / که خونش به یاد تو جوشد ز خاک
اگر کاوه شورید بر ماردوش / به جنگ ستم خونش آمد به جوش
تو دادی به دستش در این سالیان / شکوهآفرین پرچم کاویان
نهان در چکاچاکِ رزمآوران / تویی کرده راز درون را عیان
ز گرد سواران به دشت نبرد / تویی هر زمان سر برآورده مرد
در آویزش لشگر، آوای کوس / بود نعرهای کان برآمد ز توس
خود آن نعره آوای درد تو بود / ز درد وطن، یادکرد تو بود
هم از ماتم رستمی سوگوار / هم از مرگ رویینتن اسفندیار
گل آرزوهای رفته به باد / شکفت از دمت در گلستان یاد
دواندی تو خون در رگ آرزوی / مگر آبرو باز آری به جوی
به یزدانپرستی شدی راهبر / به مینوگرایی گشاینده در
نکوهیدی آیین بیداد را / ستودی نکوکاری و داد را
تو ما را شناساندی اندر جهان / نماندی گهر با هنر در نهان
دمیدی به تندیس ما تاب و توش / نمودی به پیکارمان سختکوش
تو ایرانیان را همه حلقهوار / به گرد هم آوردی از هر کنار
چو شهنامه این حلقه را شد نگین / ز نو زنده شد نام ایرانزمین
جهان تا جهان است و گیتی به پای / تو را کوه رفعت نجنبد ز جای
نه تنها «ادیبت» ستاینده است / که گیتی به ارجت فزاینده است
بخشی از شعر «به پیشگاه فردوسی»، از کتابی به همین نام
خیسِ نگاه |
|
مهر پیروز
|
|
||
شبنم حکیمهاشمی |
ماندا مهدوی فر |
||||
همیشه که نمیشد خواب تو را ببینم |
ایل عشق |
||||
یاور مهدیپور |
سیاوش یوسفی |
||||
دیکتاتور |
1 |
||||
احسان کرمی |
سمانه مرادی |
من زن ایرانیام
هیلا صدیقی
سرزمینم، خاکِ افسونگر، دلِ خاورمیانه
نامِ تو، تاریخِ تو، مردانِ کویت، جاودانه
من زنِ ایرانیام، ایرانی از جنسِ تنِ تو
هم صبور و هم غیورم، طفلی از آبستنِ تو
من زنِ ایرانیام، همسایه و همنسلِ شیرین
خواهر تهمینه و همقصهی پوران و پروین
من زنِ ایرانیام، اهلِ تمدّن، زادهی پارس
مثلِ دریا میخروشم، من خلیجم تا ابد فارس
من زنِ ایرانیام، یک چشمه شرمِ ناب دارم
قدِ صدها سدِ سیوند، پشتِ چشمم آب دارم
من زنِ ایرانیام، میسازمت با خشتِ جانم
میزنم تا سقفِ تو، صدها ستون با استخوانم
من زنِ ایرانیام، ایرانی از جنسِ تن تو
هم صبور و هم غیورم، طفلی از آبستنِ تو