اسفندگان روز مهر ایرانی
به انگیزۀ اسفندگان روز زن و مادر در ایران باستان - توران شهریاری (بهرامی)
- اسفندگان روز مهر ایرانی
- نمایش از چهارشنبه, 03 مهر 1392 08:02
- بازدید: 8232
توران شهریاری
اسفند روز از اسفندماه همان سپندارمذ روز در ایران باستان روز ویژۀ زنان و مادران بوده است. در صورتی که دنیای متمدن غرب در قرن بیستم روزی را به نام روز زن برگزید، اگرچه هر روز روز زن و مادر است.
در هر روی این نمودار برابری زن و مرد در ایران و ارج و پایگاهی است که زن داشته است.
به همین انگیزه این شعر را به همهی خوانندگان گرامی به ویژه مادران و زنان پیشکش می کنم .
زن در ایران باستان
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینهی روشن باستان
به بگذشته ها، رفته ها، دورها
به سرچشمه روشن نورها
زن و مرد با هم برابر بدند
زنان کاردانان کشور بدند
بسی کار را زن بگرفتی به دست
که در آن نبودیش ضعف و شکست
چو مردان به نیروی دانشوری
بگردید شایسته سروری
گهی گشت الهام بخش هنر
ز سر پنجه اش شد هنر جلوه گر
گهی رزمجو گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشت و کار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیزفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری
چو «دغدویه»1 آن مادر پاکزاد
که در پیش اهریمنان ایستاد
«پوروچیستا»2 دختر زردهشت
زنی بود نیکو ودانا سرشت
ز «رکسان»3 به یاد آر و از« پانته آ»4
ز« موزا»5 و« آرتا»6 و از« ارشیا»7
گهی «آرتمیس»8 و «کاساندان»9 شدند
کهی هم «پروشات»10و« ماندان»11 شدند
«آتوسا»12که مام خشایار بود
گرامی زنی راد و بیدار بود
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیم ها را بیاراسته است
که دیهیم ها را بیاراسته است
همان عهد در گوشه ای از جهان
چه بسیار دختر یکان بر یکان
به دست پدر زنده در گور شد
بر او روز چو شام دیجور شد
ستم ها بر زن رفت و بیدادها
که هرگز نخواهد شد از یادها
ولیکن در آن دور وآن روزگار
به ایران زمین بود زن شهریار
که در رای و دانشوری سر بد است
سزاوار دیهیم و افسر بد است
به شهنامه بس بانوی نامدار
بود تامشان مایه افتخار
چنان خواهران جم سرفراز
یکی« شهرناز»13 و یکی« ارنواز»14
«فرانک»15 زنی راد و آزاده بود
فریدون آزاده را زاده بود
خردمند«سیندخت»16 فرخنده رای
که بود آگه و بخرد و رهنمای
ز «رودابه»17 راد نیکو نهاد
جهان پهلوانی چو رستم بزاد
چو یادآوری نام «تهمینه»18 را
ز شوق آکنی از نفس سینه را
نبینی تو گردی چو «گردآفرید»19
دلیر و خردمند و با فر و شید
«فرنگیس»20 بانوی نام آوریست
سرافراز و آزاده و پاک زیست
پر آوازه «بانوگشسب»21 دلیر
که بودست مردفکن و شیر گیر
هم او دختر رستم زال بود
نکو نام و فرخنده احوال بود
«منیژه»22 که بد بانویی نامور
ز فرمان عشق نپیچد سر
«کتایون»23 که او بانوی شاه بود
خردمند وم دانا و آگاه بود
«هما»24 شاه بانوی نیکو نهاد
نمادیست از دانش و دین و داد
به دوران ساسانین بارها
سرافراشت زن، در گران کارها
ز« پوران»25 خسرو نماییم یاد
که دیهیم شاهی به سر بر نهاد
بجا مانده نام نکو یادگار
ز «آذرمیدخت»26 آن زن شهریار
دگر «کردیه»27 خواهری چاره گر
که روشن روان بود و نیکو گهر
چو برگشت بهرام چوبین ز شاه
به او روز سختی نمایاند راه
خردمند« شیرین»28 بیدار دل
که ماه فلک شد ز رویش خجل
نمادیست از بانویی دیده ور
نکوچهر و دانا و نیکوگهر
در آن دوره شامخ باستان
گرانقدر بودند یکسر زنان
نه کمتر بود دختری از پسر
گرامی تر آنکو خردمند تر
پی نوشت ها:
1- مادر زرتشت كه اصلاً از شهر ری بود و در آنجا با كَویها و كَرپَنها كه مردم را گمراه میكردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی میخواستند و دین را وسیلهای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود كرده بودند به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یكی از بستگان خود به دریاچه چیچست فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج كرد و ثمرۀ این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایران است.
2-دختر كوچك زرتشت كه باهوش و خردمند بود و با جاماسب وزیر گشتاسب كه دانشمند و ستاره شناس معروفی بود ازدواج كرد.
3- ركسان یا ركسانا یا روشنك دختر داریوش سوم است كه بنا به مقتضیات سیاسی و برای ایجاد حسن رابطه بین ایران و یونان، همسری اسكندر را پذیرفت.
4- یكی از زنان فداكار زمان كوروش بزرگ. او همراه همسرش كه فرمانده سپاه كوروش بود به میدان جنگ رفت. همسرش در میدان جنگ كشته شد. به خواست پانتهآ مراسم سوگواری با شكوهی برای همسرش برپا شد و آرامگاه مجلل و شایستهای برای او ساختند. پانتهآ پس از سخنرانی مهیجی كه برای لشكریان كوروش ایراد كرد و آنان را به ادامه رزم و پیروزی تشویق نمود بر بالای آرامگاه همسرش با خنجری كه به همراه داشت خود را كشت.
5- زن فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم كه در سكههای مكشوفة از زمان اشكانیان تصویر این ملكه مقتدر اشكانی كنار پسرش فرهاد پنجم بر روی سكهها منقوش است.
6- آرتادخت وزیر خزانهداری در زمان اشكانیان
7- از زنان با كفایت دوران هخامنشی
8- یا آرتمیز از زنان بنام زمان هخامنشیان كه فرماندهی یكی از ناوگانهای خشایار شاه را در جنگ ایران و یونان به عهده داشت در حالی كه بسیاری از ناوگانهای دیگر كه تحت فرماندهی مردان بود كه از دشمن شكست خورد، ناوگان تحت فرماندهی ارتمیس بر یونانیان پیروز شد.
9- همسر باكفایت كوروش
10- یكی از زنان مشهور دوران هخامنشی.
11- ماندان یا ماندانا دختر آژیدهاك آخرین پادشاه ماد كه همسر كمبوجیه پدر كوروش شد و از این وصلت كوروش متولد گردید. او در تربیت و نیز انتقال قدرت به كوروش سهم بسیار موثری داشت.
12- دختر كوروش و همسر باكفایت داریوش و مادر خشایار شاه.
13- خواهران جمشید جم.
14- همسر آبتین و مادر فریدون كه در رهاندن و زنده ماندن فریدون از دست دژخیمان ضحاك رنجها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت.
15-همسر خردمند مهرآب كابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم كه در همسری زال و رودابه و جلب موافقت مهرآب پدر رودابه به این وصلت نقش مهمی داشت و نیز در موقع تولد رستم از مادر، سیندخت یار و مددكار دخترش رودابه بود. كوتاه سخن اینكه سیندخت یكی از خردمندترین چهرههای شاهنامه است.
16- دختر مهرآب كابلی و همسر زال و مادر رستم كه به روایت شاهنامه دلباختگی زال به او یكی از زیباترین صحنههای شاهنامه است. رودابه در موقع تولد رستم اولین زایمان سزارین را انجام داد. بنابراین، چنین زایمانها را باید «رستمی» گفت نه «سزارین». زیرا سزار قرنها پس از تولد رستم، بدنیا آمده است.
17- دختر زیباروی پادشاه سمنگان كه شبی همسر رستم بود. ثمرة آن تولد سهراب است كه داستان زندگی و مرگ دردناكش به دست پدر در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است. تهمینه برای آنكه تمام وقت خود را صرف پرورش سهراب كند، باوجود جوانی و زیبایی ازدواج نكرد.
18- دختر زیبا و دلاور و چابكسوار كژدهم كه پدرش در مرز ایران و توران مرزبان بود. هنگامی كه به دستور افراسیاب لشكری بسركردگی سهراب برای جنگ با ایرانیان وارد مرز ایران شد گرد آفرید لباس به رزم به تن كرد و به جنگ سهراب رفت. مبارزة تن به تن بین سهراب و گردآفرید شروع شد. سهراب نمیدانست كه گردآفرید زن است زیرا او در لباس و كلاه رزمی شبیه مردان بود، ناگاه در حین جنگ كلاه از سر گردآفرید به زمین افتاد و موهایش نمایان شد، سهراب آن موقع دانست كه طرف مقابل او دختر است؛ دلباخته و عاشقش شد و از او خواستگاری كرد ولی گردآفرید چون سهراب را ایرانی نمیدانست و از هویت او كه پسر رستم است آگاهی نداشت این همسری را نپذیرفت زیرا نمیخواست همسر یك نفر غیرایرانی كه فرماندهی لشكر دشمن را به عهده داشت بشود.
19-دختر افراسیاب كه با سیاووش اخراج كرد. كیخسرو پادشاه نامدار ایران كه از طرف پدر نوه كیكاووس و از طرف مادر نوة افراسیاب بود از این پیوند به دنیا آمد. شرح زندگی و مرگ سیاووش در شاهنامه به تفصیل آمده و در ادبیات ما جای ویژهای دارد. كیخسرو و مادرش پس از مدتی از توران به ایران آمدند. كیخسرو به راهنمایی و یاری رستم پهلوان نامدار ایران برای گرفتن انتقام خون سیاووش به جنگ پدربزرگش افراسیاب رفت لشكر توران را شكست داد و افراسیاب و عدة زیادی از نامداران توران از جمله اشكبوس را از بین برد. در پایان زندگی چون انسانی مقدس و پاك و منزه بود در چشمهای از نظر ناپدید شد به همین جهت مردم ایران در آن روزگار و زرتشتیان همیشه او را «سوشیانت» كه به معنی سودرسان است میدانند و منتظر بازگشت و ظهور او هستند.
20- دختر رستم كه در موقع كشتی پهلوانان را به خاك میافكند، دلیری این بانوی ایرانی مشهور است.
21- دختر افراسیاب كه بیژن سردار معروف ایران عاشق و دلباخته او گردید و به بند اسارت افراسیاب افتاد به دستور افراسیاب بیژن را در چاهی كه به همین نام معروف است انداختند تا سرانجام رستم كه خود را به صورت بازرگانی درآورده بود توانست او را نجات بخشد.
22- دختر قیصر روم همسر گشتاسب شاه و مادر اسفندیار و یكی از اولین كسانی است كه كیش زرتشت را پذیرفت. موقعی كه اسفندیار به دستور گشتاسب میخواست به جنگ رستم برود كتابون به سختی با رفتن او مخالف بود و او را بخردانه پند داد ولی اسفندیار نپذیرفت و در جنگ با رستم كور و سپس كشته شد و كتایون با غم و دردی جانكاه به سوگ فرزند نشست.
23- دختر اسفندیار و خواهر بهمن و ملكه نامداری از سلسلة كیانیان.
24- پوران خسرو منظور پورانداخت دختر خسرو پرویز است كه زنی با كفایت و خردمند بود ولی متأسفانه به علت وضع آشفته و نابسامان آن دوران و جنگهای طولانی ایران و روم در زمان خسرو پرویز و نفوذ دین مزدك و نارضایی مردم از وضع موجود نتوانست آن طور كه باید از كفایت و دانایی خود به سوی مملكت استفاده كند.
25- دختر دیگر خسروپرویز كه مثل خواهرش پوراندخت زنی با كفایت و لایق بود اما به همان دلایل او نیز نتوانست كاری از پیش ببرد.
26- خواهر خردمند بهرام چوبینه
27- برادر زاده و جانشین مهین بانو حاكم ارمنستان، كه زنی خردمند و وفادار بود. داستان عشق او و خسروپرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این كه خسروپرویز بدست پسرش شیرویه نداد و به او گفت كه من به عنوان ملكه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم در حالی كه زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشیع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست كه او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در كنار جسد همسرش، خود را كشت.