گردشگری
ایران دورت بگردم - مجموعه تاریخی پاسارگاد
- گردشگری
- نمایش از یکشنبه, 05 آبان 1392 17:17
- بازدید: 5969
برگرفته از تارنمای بنیاد پارسه پاسارگاد - تخت جمشید
عکس از مجتبی عالیخانی - ایرانبوم
مجموعه تاریخی پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار که در زمره آثار ثبت جهانی قرار گرفته است، به عنوان تارک آثار تاریخی ایران و جهان میدرخشد. از شاخصترین بناهای این مجموعه میتوان به بنای آرامگاه کوروش بزرگ اشاره نمود، این بنا مقبره یکی از مقتدرترین شاهان هخامنشی میباشد. از دیگر آثار موجود در پاسارگاد میتوان به کاخ دروازه ، بارعام و اختصاصی، تل تخت، زندان سلیمان و مجموعه باغ شاهی پاسارگاد اشاره نمود. این مجموعه، پنجمین مجموعه ثبتشده در فهرست آثار میراث جهانی در ایران است که در نشست یونسکو که در تیرماه سال ۱۳۸۳ در چین برگزار شد به دلیل دارا بودن شاخصهای فراوان با صد در صد آرا در فهرست میراث جهانی به ثبت رسید.
آرامگاه کوروش کبیر
کاروانسرای مظفری
کاخ اختصاصی
آب نماهای باغ شاهی
دروازه ورودی
کاخ بارعام
برج سنگی
تل تخت
محوطه مقدس
تنگ بلاغی
موزه نا تمام
آرامگاه کوروش بزرگ
این بنا آرامگاه نخستین منادی آزادی و حقوق بشر، کوروش بزرگ است که همانند گوهری در میان دشت پاسارگاد خود نمایی میکند. کوروش بزرگ به سال 599 پیش از میلاد در سرزمین پارس به دنیا آمد. پدرش کمبوجیه یکم از شاهان محلی پارس و مادرش ماندانا دختر آستیاک آخرین پادشاه ماد بود. کوروش در سال 550 پیش از میلاد امپراتوری (شاهنشاهی) هخامنشی را پایه گذاری کرد.
قلمرو این امپراتوری در اوج قدرت خود از مشرق تا کرانههای رود سند و از مغرب تا یونان و مصر گسترده بود. در سال 538 پ م کوروش، بابل را فتح کرد و در این اینجا بود که بیانیه حقوق بشر خود را به صورت استوانهای گلین تدوین نمود و فرمان آزادی و برابری را صادر کرد. وی پس از سالها تلاش جهت توسعه و پیشرفت کشور و برقراری صلح و امنیت در سال 529 پیش از میلاد چشم از جهان فرو بست و پیکرش در این بنا آرام گرفت. آرامگاه در گذشته میان باغهای سلطنتی قرار داشته که از هر سوی دشت نمایان بوده است. این بنا در عین سادگی بسیار زیبا و چشم گیر است و در زمان حیات کوروش بزرگ به دستور وی ساخته شده است. بنای آرامگاه با تکنیک و مهندسی دقیق اجرا شده به گونهای که پس از گذشت 25 قرن هنوز استوار و پابرجاست. مساحت آرامگاه 156 متر مربع و ارتفاع آن نزدیک 11 متر است. سنگ هایی که در ساخت بنا به کار رفته از نوع سنگ سفید مرمر نماست که از کوه سیوند در فاصله 30 کیلومتری جنوب غرب پاسارگاد استخراج شده و به این مکان انتقال یافته است. مهندسان و سنگ تراشان هخامنشی با دقت و شیوه ای خاص سنگها را روی هم قرار داده، به گونه ای که از هیچ نوع ملاتی در ساخت آرامگاه استفاده نشده و تنها از بستهای فلزی (آهن و سرب) جهت وصل کردن بلوکهای سنگی به یکدیگر استفاده شده است. آرامگاه در هفت طبقه اجرا شده که برگرفته از عدد مقدس هفت در میان ایرانیان است. ساختار کلی آرامگاه از دو قسمت تشکیل شده، قسمت نخست به صورت سکویی شش پلهای پایه و اساس بنا است که ریشه در بناهای آئینی همانند معبد ایلامی چغازنبیل دارد. قسمت دوم که به صورت اتاقکی با سقف شیب دار روی قسمت نخست اجرا شده، یادآور سنتهای معماری آریایی است. ابعاد اتاقک آرامگاه 17/3 متر در 11/2 متر به ارتفاع 10/2 است. این اتاقک در واقع محل نگهداری کالبد کوروش کبیر بوده که پس از مرگ، پیکرش را دورن تابوتی زرین قرار داده، به همراه وسایل شخصی از جمله ردا و جنگ افزارش در اتاقک آرامگاه قرار داده اند. زیر سقف شیبدار آرامگاه دو حفره بزرگ وجود دارد که برای سبک کردن وزن سنگ ها و کم کردن بار وارده به اتاقک ایجاد شده است.
بنا به گفته مورخانی که پس از شکست امپراتوری هخامنشی به دست اسکندر مقدونی همراه وی به پاسارگاد آمدند بر دیواره آرامگاه نوشتهای وجود داشته به این مضمون « ای انسان، هر که هستی و از هر کجا که بیایی، زیرا می دانم که خواهی آمد، منم کوروش، پادشاه هخامنشی که این امپراطوری گسترده را برای پارسیان به یادگار گذاشته ام، که اکنون به این مقدار اندک از سرزمین بزرگ کشورم بسنده کرده ام بر گور من رشک مبر و بر ویران کردنش دل خوش مدار که تو نیز بر گور خود چنین نگاری، هرگاه فرمانبردار اهورامزدا باشی» این متن اکنون وجود ندارد و به احتمال زیاد روی یک پلاک سنگی نوشته شده و بر دیواره آرامگاه نصب گردیده که در گذشته های بسیار دور از محل خود برداشته شده است.
آرامگاه کوروش در همه دوره ها مقدس و محترم بوده است. پادشاهان هخامنشی مراسم تاجگذاری خود را در این مکان انجام میدادهاند. این تقدس پس از دوره هخامنشی و با از یاد بردن نام و جایگاه پاسارگاد کم رنگ شد تا اینکه در دوره اسلامی به گونهای دیگر احترام و تقدس خود را باز یافت. در دوره اسلامی به دلیل اینکه اسناد و مدارکی از هویت اصلی آرامگاه وجود نداشت این بنا را به آرامگاه مادر سلیمان نسبت دادند. مردم بر اساس اعتقادات خود ساختن بناهای بزرگ سنگی همانند آرامگاه کوروش بزرگ را خارج از قوه بشری می دانسته و ساخت آنها را به حضرت سلیمان که دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است، نسبت می داده اند. به همین جهت آرامگاه کوروش را هم از بناهای آن حضرت می شمردند و آنرا به مادر او نسبت داده و «مشهد مادرسلیمان» می خواندند. در دوران اتابکان فارس که پاسارگاد و تخت جمشید اهمیتی دوباره یافت و حتی پارس و ایران هم «ملک سلیمان» خوانده شد، با استفاده از ستون ها و سنگ های کاخ ها، مسجد جامعی پیرامون آرامگاه ساخته و محرابی نیز بر دیواره جنوبی اتاق آرامگاه حجاری شد. در سال 1350 خورشیدی، پس از مطالعه و بررسی، سنگ ها به جای اصلی خود منتقل شدند. از سال 1820 میلادی با کشف و خوانده شدن خطوط میخی و مطالعه اسناد و مدارک، هویت اصلی بنا به عنوان آرامگاه کوروش بزرگ مشخص گردید. این بنا به همراه دیگر بناهای مجموعه پاسارگاد در تیرماه 1383 در فهرست میراث جهانی جای گرفت.
کاروانسرای مظفری
در نزدیکی آرامگاه کوروشکبیر بنایی است مشتمل بر حیاتی به وسعت 40/16*5/18 متر که بصورت نامنظم از سنگ های سفید ربوده شده از کاخ های کوروشکبیر ساخته شده و نیز ایوانی به پهنای 30/3 متر با جرز های سنگی نا منظم و چهار گوش با اتاق های کوچک و بزرگ در پشت آن درب بنا به سمت مشرق بوده سنگ های بنا را با ملات گچ به هم وصل کرده و در بعضی حاهها حتی ملات هم بکار نبردند. در زمان سامی قسمتی از این محل تعمیر شده و بدفتر فنی سامی اختصاص داده شده بود ولی امروزه متروک می باشد.
ج- اطراف مسجد مادر سلیمان قبرستان بوده حتی تا زمان معاصر (محمد رضا شاه پهلوی) هم در اطراف آرامگاه مرده دفن می کردند که بعضاً سنگ قبرهای با ارزش (از همان سنگ های کاخ ها) استفاده کرده اند، کتیبه هایی زیبا در بین آنها دیده می شوند این سنگ قبر ها در حال حاضر در موزه هفت تنان ( موزه سنگ شیراز ) نگهداری می شوند.
مسجد اتابکی
در اطراف آرامگاه کوروش با فواصل نا منظمی ( 10 و11و12 متر ) به طور متفاوت و بدون رعایت جهات و نکات معماری و مهندسی در ادوار اسلامی ستونهایی گزارده و آنجا را بصورتی در آوردند که درب ورودی این مسجد به سمت غرب بوده و روی آن این کتیبه دیده می شده است : « الاماره المسجد الجامع الملک العادل العالم المعید…والاسلام المسلمین ملک سلیمان سلغرسلطان سعدبن زنگی اتابک ناصر امیرالمؤمنین خلدالله سلطانه …عشرین…»
از مفاد نبشته بالا چنین مستفات می گردد که مسجد در زمان فرمان روایی اتابک سعدابن زنگی (اتابکان فارس یا سلغیان) در اواخر سلطنت سلجوقیان سال 543 هجری به فارس آمدند و تا سال 686 در فارس فرمان فرمایی میکردند.
سنگ های ستونی این مسجد را از دو قصر کوروش آورده اند بدین معنی که ستون های سه ایوان شرقی و غربی را با ستون های قطور قصر بار وستون های ایوانی شمالی با ستون های باریک قصر اختصاصی کوروش ساخته گردید.1
این مسجد از نظر معماری قابل توجه نبوده اما از نظر فلسفی و آئینی بسیار اهمیت داشته و نمودار احترامی بوده که مردمان روزگار را به کوروش و آرامگاه او می داشته اند.
در داخل اتاق آرامگاه، در سمت قبله، محراب کوچکی در زمان اتابک سعد زنگی، یعنی در سال 621ه.ق حجاری کرده اند قرون بر آن، تصویر شاخصی که نشانگر قبله می باشد، همزمان با حجاری محراب، حجاری شده و در همان سمت قرار دارد و در حاشیه دور محراب چهار آیه اول سوره فتح با خط ثلث معمولی کنده کاری شده که امروزه به راحتی قابل خواندن نیست.
کاخ اختصاصی
در 230 متری شمال غربی « کاخ بارعام » و شمال شرقی «بوستان پاسارگاد » بقایای کاخی واقع است که مختصات یک بنای مسکونی را دارد و از این روی به « کاخ نشیمن » یا « کاخ اختصاصی» شهرت یافته است. استروناخ این کاخ را کاخPمی نامد .تا آغاز سده بیستم چون تنها یک جرز سنگی از این کاخ بیرون از خاک بود،آن را « کاخ جرزدار » می نامیدند.
طرح این کاخ مستطیلی به طول 76 متر و عرض 42 متر میباشد با تالاری 30 ستونی (6*5ردیفی) با یک ایوان داراز 40 ستونی (20*2ردیفی) در شرق و ایوانی 24 ستونی (12*2) درغرب بوده است. هرایوان دو اتاقی جانبی هم داشته است. دو درگاه بزرگ تالار را به ایوان متصل کردند که در مرکز قرار نگرفته و از سمت شمال واقع شده اند.
کف بندی در این کاخ قابل توجه است می توانیم مرمت های دوره هخامنشی را ببینیم به طوری که هرجا رگه ای در سنگ بوده تعمیر کرده اند و وصله های هخامنشی تا کنون باقی مانده اند. زیر ستون ها همه مکعبی دوپله ای هستند. امر غریبی که در مورد این ستون ها می توان اشاره کرد این است که همه آنها فقط تا ارتفاع حدود 190 سانتی متر (از روی شالی) باقی مانده اند و هیچ اثری از قلمه بالایی ستون و یا سرستون یافت نشده است. از سوی دیگر،مشخصات معماری مخصوصاً ارتفاع جرز سنگی موجود(درگوشه جنوب شرقی ایوان شرقی) نشان می دهد که هر یک از ستون ها احتمالاً 10 jyمتر ارتفاع داشته است. با توجه به مقداری قطعات گچی قوس دار و مزین به رنگ های مختلف که در درون خاک های انباشته شده در تالار یافته اند،این احتمال وجود دارد که در طرح اصلی بنای این تالار فقط بخش زیرین ستون ها را از سنگ ساخته بودند و بقیه آنها را از چوب ساخته و رویشان را با گچبری مزین آراسته اند. این گچ اندود، رنگ های بسیار درخشان آبی لاجوری، زرد (زرین)، سرخ و سفید، سبز مسی و فیروزه ای داشته است و یقیناً روشنی و زیبایی خاصی به تالار می بخشیده.
هریک از درگاه های اصلی را از یک تخته سنگ سیاه خوب تراشیده درآورده و به نقوش برجسته مزین کرده بودند. کناره های درگاهها را همچون قابی برای نقوش برجسته به صورت مقعر نگه داشته اند. بر هر جرز، صحنه ای از «گذر شاه» نقش کرده بودند که شاه را درلباس پارسی و چکمه های بی بند پارسی جلوه گر می ساخت در حالی که عصا در دست، پیشاپیش مستخدمی از تالار خارج می شد. بر روی چین های لباس شاه کتیبه ای به خط میخی و به سه زبان ایلامی، بابلی و فارسی باستان کنده شده که شخص تاجدار را به عنوان « کوروش، شاه بزرگ، یک هخامنشی » معرفی می کرد. پیداشدن قطعه ای از یک کتیبه محصور در خطوط موازی، نشان می دهد که احتمالاً سه زبانی بالای جرز، برفراز نقش شاه و مستخدمش هم کنده شده بوده. جزئیات تزیینی این نقوش، قاب دور آنها، اثار استعمال ابزارهای سنگ تراشی و صیقل زنی و استعمال زر و زیور آلاتی که در سنگ نشانده اند، همه بیانگر مشخصات هنر دوره داریوش بزرگ، به ویژه حدود 510 ق.م است و به همین جهت می توان تعیین کرد که این نقش بنا به فرمان داریوش بر درگاه ها حکاکی شده است. اگر چه طرح کاخ ، نوع سنگ فرش ، انواع جرزها ، ستون ها و ایوانها همه از زمان کوروش وجود داشته است.
تنها جرز جنوب غربی تالار بر پای مانده است که مانند جرز کاخ بارعام دارای کتیبه ای سه زبانی در چهار سطر به خط میخی همه در بردارنده معنای«من،کوروش،شاه هخامنشی» هستند.
آبنماهای باغ شاهی:
باغ شاهی پاسارگاد جلوهگاه یکی از قدیمیترین باغهای ایرانی است. این باغ که با نام پردیس کوروشکبیر معروف است به عنوان الگوی اولیه باغسازی ایرانی به شمار میآید. باغ پر از درختان گوناگون، گلهای رنگارنگ و پرندگان بوده که کوروش آن را با سلیقه و نظر خود به صورت پردیسی بیهمتا درآورده بود. این باغ با سیستم گردش آب در جویهای سنگی که به آبنما معروف است آبیاری میشده است. آبنماها جدای از آبیاری پردیس، جنبه تزئینی و زیبایی بخشی باغ را نیز به خوبی انجام میداده است. دو سوی باغ دو کوشک طراحی و اجرا شده که از آنها جهت استراحت و تماشای فضای دلانگیز باغ استفاده میشده است. همه کاخها درون پردیس قرار داشتهاند، به گونهای که هر کاخ دارای فضایی سرسبز و آرام بخش پیرامون خود بوده است. باغ شاهی آب مورد نیاز خود را از طریق انشعابهایی که از رودخانه پلوار جدا میشده تأمین میکرده است. آبنماها از دو قسمت تشکیل شده است:
1- جویهای عبور آب
2- حوضچهها
در هر 5/9 تا 5/13 متر جوی یک حوضچه وجود دارد، که حوضچهها در ابتدا عمل تقسیم آب و آرام کردن سرعت آب در مسیر جویها را انجام میداده و دیگر اینکه موجب ته نشین شدن گل و لای موجود در آب میشده است. ابعاد دهانه داخلی این حوضچهها 87 در 87 سانتیمتر و عمق آنها حدود 52 سانتیمتر است. عمق و دهانه جویهای سنگی حدود 25 سانمتیمتر و لبه حوضچهها و جویها حدود 15 تا 16 سانتیمتر است. نزدیک به 1100 متر از آبنماهای باغ کاوش شده و از زیر خاک بیرون آورده شدهاند.
کاخ دروازه:
کاخ دروازه با وسعت 726 متر مربع در شرق مجموعه پاسارگاد واقع است. این بنا دارای تالاری به وسعت 686 متر مربع است که سقف آن را هشت ستون سنگی با ارتفاع تقریبی 16 متر نگاه می داشته اند. زیر ستون ها با ابعاد 2*2 متر و به شکل مکعب دو پله ای از سنگ سیاه ساخته شده اند که اکنون در پوششی از کاهگل حفاظت می شوند. وجود این زیر ستون های بزرگ نشان دهنده عظمت ستونهای کاخ است که متاسفانه هیچ اثری از آنها بدست نیامده است. این تالار، دارای دو درگاه اصلی در سمت شمال غربی و جنوب شرقی و دو درگاه فرعی در سمت شمال شرقی و جنوب غربی بوده است. پیرامون کاخ، دیواری بلندی از کاهگل وجود داشته است و دو اتاق نیز در نزدیکی درگاه های شمال شرقی و جنوب غربی برای نگهبانان پیش بینی شده است. ارتفاع درگاه ها 9 متر بوده است و هم اکنون تنها یکی از جرزهای درگاه شمالی برجا مانده است. بر این جرز، نقش انسانی را با چهار بال در حال نیایش حجاری کرده اند. این نقش تنها سنگنگاره تقریبا سالم موجود در بناهای پاسارگاد است. این کاخ دروازه ورودی به مجموعه پاسارگاد بوده که همانندی زیادی با کاخ دروازه ملت ها در تخت جمشید دارد.
سنگنگاره انسان بالدار:
سنگنگاره انسان بالدار سالمترین و زیباترین نقش ایجاد شده در بناهای پاسارگاد است که دارای مفاهیم عمیق اندیشه والای انسانی کوروش بزرگ است.
سنگ نگاره مردی را نشان میدهد با ریش انبوه کوتاه، ردای بلند و تاجی بر سر در حالی که چهار بال او را در بر گرفتهاند رو به سوی مرکز کاخ دارد. عناصر تزئینی و هنری سنگ نگاره بسیار زیبا، چشمگیر و معنادار است. بر بلندای نقش تاجی زیبا است که روی شاخهای بلند و تابدار یک قوچ حبشی، در حالی که دو مار کبرای پشت به هم کرده که هر یک گویی را به نماد خورشید بر سر دارند قرار گرفته است. سه دسته گل نی بخش اصلی تاج را که هر یک گوی خورشید را بر فراز دارند و با پر شترمرغ احاطه شدهاند تشکیل دادهاند. انتهای این سه دسته گل را سه گوی بزرگ خورشید پوشاندهاند. بالها با ظرافت و زیبایی دو سوی مرد را در بر گرفته در حالی که دو بال به سوی آسمان و دو بال به سمت زمین گسترده شدهاند. اندام این مرد با ردایی بلند و حاشیه دار پوشانده شده که مزین به گلهای رزت است. دستها یکی به سوی جلو و دیگری در امتداد بال به سوی بالا قرار گرفتهاند در حالی که پاها عریان هستند.
بالای نقش برجسته تا سال 1243 خورشیدی، مزین به سنگنبشتهای میخی سه زبانه بوده با مضمون «من کوروش شاه هخامنشی ام». ولی پیش از سال 1256 خورشیدی این سنگ نبشته را از بالای نقش برداشتهاند.
نقش انسان بالدار را یک مفسر هندی به نام مولانا ابوالکلام آزاد و علامه طباطبایی با شخصیت ذوالقرنین (صاحب دو شاخ) که در قرآن مجید از او به عنوان شاهی جهانگیر و دادگر و نظر کرده یاد شده یکی دانسته و بیان میکنند که ذوالقرنین یاد شده در قرآن همان کوروش بزرگ است.
کاخ بارعام
کاخ بارعام یا کاخ پذیرایی کوروش بزرگ. وسعت این کاخ 2472 متر مربع است که در محور شمال غربی ـ جنوب شرقی ساخته شده است. این کاخ شامل یک تالار گسترده مرکزی با هشت ستون است که وسعت آن 705 متر مربع است. چهار ایوان در چهار سمت کاخ با ستونهایی کوچکتر و دو اتاق، دیگر قسمتهای اصلی بنا را تشکیل میدهد. ارتفاع تالار کاخ به گونهای بوده که چند متر از سقف ایوانهای اطراف بالاتر بوده است. از هشت ستون این تالار تنها یک ستون آن پابرجاست که ارتفاع کنونی این ستون به 10/13 متر می رسد. زیر ستونها و سر ستونهای تالار مرکزی از سنگ سیاه و قلمه ستونها از سنگ سفید ساخته شده است. دیگر ستونهای تالار، در زمان اتابکان برای ساختن مسجدی در اطراف آرامگاه کوروش به آنجا منتقل شده بود که هم اکنون به جای اصلی بازگردانده شده است. تالار مرکزی از چهار درگاه به چهار ایوان کاخ ارتباط دارد. درگاه ها و ستون های ایوان ها از سنگ سیاه بوده است. درگاه شمال غربی، با نقش پای انسان و عقاب به ایوان 16 ستونی شمال غربی ارتباط دارد و درگاه شمال شرقی نیز به بزرگترین ایوان کاخ، که 48 ستون داشته ارتباط دارد. درگاه جنوب شرقی با نقش ترکیبی انسان، ماهی و گاو به یک ایوان 16 ستونی راه دارد. درگاه جنوب غربی با نقش پای انسان و حیوان به ایوانی 28 ستونی راه دارد. در دو سوی این ایوان، دو اتاق وسیع قرار داشته است.
در این کاخ قسمتهایی از سه جرز سنگی باقی مانده که بر بلندای جرز جنوبی یکی از کهن ترین سنگ نبشته های میخی بر آن حک شده است. این سنگ نبشته به سه زبان پارسی باستان، ایلامی و بابلی نوشته شده و متن آن چنین است:
«آدم کوروش خشایثی یه هخامنشی یه»
«من کوروش شاه هخامنشی( ام) »
کاخ بار عام کوروش مکانی است که در آن شاه از میهمانان و مقامات ملل مختلف که زیر چتر امپراتوری هخامنشی قرار داشتند پذیرایی میکرده و در مورد مسائل مختلف با یکدیگر بحث و گفتگو میکرده اند. تالار بارعام نخستین مقر سازمان ملل است که در بیست و پنج قرن پیش اندیشه های والای انسانی، حقوق بشر و آزادی و برابری انسانها در آن مطرح شد و به تمامی جهان آن روز گسترش یافت.
برج سنگی
یکی از بناهای بسیار زیبای مجموعه پاسارگاد برج سنگی است که ساخت آن مربوط به آغاز دوره هخامنشیان است. بنایی چهار گوش برج مانند که اکنون تنها یک دیواره از آن باقی مانده است. ارتفاع برج نزدیک به 14 متر و قاعده آن 23/7 * 27/7 متر است که بر سکویی سه پله ای قرار گرفته است. ورودی بنا به سوی شمال غربی تعبیه شده و نزدیک به 50/7 متر از سطح زمین ارتفاع دارد که با یک پلکان 29 پلهای به اتاق بالای برج دسترسی داشتهاند. این بنا از نگاه معماری و هنری یکی از شاهکارهای مهندسان و هنرمندان هخامنشی به شمار میآید. بلوکهای سنگی به گونهای روی هم قرار گرفتهاند که در برخی از رجها به سختی میتوان دو بلوک را از هم تشخیص داد. سنگهای به کار رفته در ساخت بنا از گونه سنگهای سفید مرمر نما است که از معدن کوه سیوند آورده شدهاند. مقداری هم سنگ سیاه آهکی در پنجره های کور استفاده شده است. نمای دیواره دارای تعداد زیادی تو رفتگی مستطیل شکل است که احتمالا جهت زیباسازی یا در ارتباط با کارکرد بنا بوده است. 10 عدد گودی پنجره مانند که (پنجره کور) نامیده میشده) در دیوارهای آن در آورده اند و این پنجره ها را با سنگ های سیاه قاب گرفته اند.
در مورد کاربری بنا نظرهای گوناگونی مطرح است. گروهی آن را مقبره کمبوجیه پسر و جانشین کوروش می دانند و بعضی هم آن را آتشکده یا نیایشگاه بشمار می آورند و برخی نیز آن را (گنج خانه کوروش) خوانده اند که در آن اسناد و مدارک مهم دولت هخامنشی بایگانی میشده است. به احتمال زیاد این بنا با توجه نقشه و معماری آن کارکردی آیینی داشته است. نمونه ای از این بنا در نقش رستم با نام کعبه زرتشت وجود دارد که از روی این بنا الگوبرداری شده است.
این بنا در دوره اسلامی به نام زندان سلیمان معروف بوده است.
تل تخت
تل تخت در فاصله 2300 متری شمال شرق آرامگاه کوروش بر بلندای تپهای طبیعی ساخته شده و نزدیک به دو هکتار وسعت د ارد. ارتفاع تختگاه از کف دشت50 متر است که پس از صاف کردن قسمتی از تپه تختگاه را به صورت مصنوعی روی آن ایجاد کردهاند. جهت ساخت تختگاه از سنگهای زیادی استفاده شده که شامل دو گونه سنگ سفید مرمر نما و سنگ ماسهای کبود رنگ است. دیواره بیرونی تختگاه از بیست ردیف سنگ آهکی بزرگ مرمر نما بنا شده و نمای تل تخت را تشکیل میدهد.
بلوکهای این دیواره با استفاده از بستهای فلزی (آهن و سرب) به یکدیگر متصل شده که این بستها در گذشته از جای خود در آورده شده و تنها جای آنها اکنون به شکل سوراخهایی در بدنه صفه هویدا است. برای استقامت بیشتر دیواره سنگی، ردیفهای پایین بلوکها را جلوتر و به صورت پنجه بنا ساخته اند. سنگهای دیواره بیرونی به شیوهای زیبا تراش خورده به گونه ای که پیرامون آنها قاب بندی شده و میان آنها برآمده است. این شکل تراش، نمایی بسیار زیبا به وجود آورده است که به آن اصطلاحاً " باد بر " میگویند. تعدادی نشانه و علامت روی این بلوکها وجود دارد که مربوط به معماران و سنگتراشان دوره هخامنشی است.دیواره درونی که پشت دیواره بیرونی قرار دارد از لاشه سنگهای مسی و کبود رنگی تشکیل شده است که بدون ملات و به گونه ای ماهرانه در هم قفل شدهاند تا دیواره بیرونی و کف سازی بنا را حفاظت کنند. هسته بنا که سطح درونی تپه و قسمت مرکزی آن را تشکیل میدهد، جای ساختمانهای روی تختگاه بوده و همه از خشت و لاشه سنگ ساخته شده است. برای ورود به صفه سنگی، دو راه پله در بخش شمال شرقی تعبیه کرده بودند که بخشهایی از آنها بر جا مانده است ولی معلوم میشود که پس از کوروش یکی از آنها را بستهاند و پلکانی بزرگتر در شرق پلکان نخست تعبیه کردهاند. با توجه به وضعیت بنا و موقعیت آن، احتمالاً نخستین جایی است که در مجموعه پاسارگاد ساخته شده و به صورت قلعهای است که از بالای تپه بر همه دشت مشرف بوده است. این تختگاه را احتمالا کوروش جهت ساختن کاخهایی روی آن ساخته است.با توجه به کاوشهای باستان شناسی، تختگاه دارای قسمتهای مختلف بوده است. پیرامون آن را برج و باروی خشتی فرا گرفته که آثاری از آنها هنوز وجود دارد. اتاقهایی برای اقامت سربازان و نگهبانان، آب انبار، حمام و سیستم جمع آوری آب باران قسمتهایی از ساختار تختگاه را تشکیل داده است.تل تخت آثار چهار دوره را در خود جای داده است. آثار دوره نخست مربوط به دوره پادشاهی کوروش و ساخت دیواره های صفه و پلکان ورودی است.آثار دوره دوم مربوط به سالهای 500 تا 280 پیش از میلاد یعنی از زمان سلطنت داریوش هخامنشی تا آخر سلطنت سلوکوس اول است. در دوره داریوش، دژی محکم با دیوارهای آجری و خشتی روی محوطه بنا شده و تغییراتی در مجموعه بالای صفه به وجود آوردهاند. مثلاً دیوار بلندی از خشت با 15 برج در اطراف صفه ساختهاند. آثار دوره سوم بین سالهای 280 تا 180 پیش از میلاد یعنی از زمان سلطنت آنتیوخوس اول تا زمان سلطنت آنتیوخوس چهارم ایجاد شده و دوباره تغییراتی در اتاقها و راهروها داده شده است. به احتمال زیاد پاسارگاد در این دوره، در دست پادشاهان محلی فارس به نام" فرترکه" بوده است. پس از یک دوره بلند مدت فراموشی، آثار دوره چهارم مشاهده میشود که مربوط به سدههای آغازین اسلامی است و نشان میدهد که دوباره این بخش مورد استفاده قرار گرفته و پس از آن مجدداً متروک گردیده است. این بنا در دوره اسلامی به تخت سلیمان معروف بوده است.
محوطه مقدس
در فاصله حدود 1200 متری شمال غرب مجموعه پاسارگاد و پشت تپه ماهوری های سنگی مشرف به دشت، محوطه ای باستانی وجود دارد که شامل دو سکوی سنگی سفید رنگ و یک تپه مستطیل شکل پله ای است که معروف به محوطه مقدس است.
در این محوطه با استفاده از سنگ های سفید دو سکوی نزدیک به هم ایجاد شده که یکی دارای پله و دیگری بدون پله است.
قاعده سکوی جنوبی 43/2 متر و بلندی آن 16/2 متر است. این سکو دارای 8 پله با خیز 27 سانتی متر یعنی برابر با ارتفاع پله های دیگر بناهای پاسارگاد است.
قاعده سکوی شمالی 80/2 متر و بلندی آن10/2 متر است. مطالعه و بررسی سکوها نشان می دهد که آنها در دوره کوروش و به عنوان آتشدان جهت اجرای مراسم آیینی ساخته شده اند. درون آتشدان ها جهت سبک کردن وزن، خالی شده و روی شالوده ای به عمق حدود یک متر قرار داده شده که پیرامون آنها را نواری از سنگ سیاه دربر گرفته است.
در فاصله 120 متری غرب آتشدان ها روی صخره های طبیعی موجود در محوطه ساختاری خشتی و سنگی ایجاد شده که اکنون به صورت یک تپه درآمده است. طول تپه حدود 85/74 متر، عرض آن حدود 50 متر و ارتفاعی نزدیک به 40/5 متر دارد. این ساختار دارای پنج طبقه بوده که طبقه های یکم تا چهارم از سنگ لاشه و طبقه پنجم از خشت ساخته شده است. در نمای شمالی ساختار، یک پله جهت دسترسی به طبقات بالاتر با استفاده از سنگ لاشه ایجاد شده که 20/2 متر ارتفاع و 50/1 متر عرض دارد.
با توجه به بررسی ها و مطالعات انجام شده می توان نتیجه گرفت که این ساختار در ارتباط با آتشدانهای سنگی و جهت اجرای مراسم قربانی یا تشریفات مذهبی ساخته شده است.
تنگ بلاغی
تنگ بلاغی در جنوب غربی مجموعه میراث جهانی پاسارگاد قرارگرفته که نزدیک به 18 کیلومتر طول دارد و به عنوان یکی از قدیمیترین گذرگاههای فارس به شمار میآید. در این تنگه رود پلوار جریان دارد که اهمیت تاریخی و طبیعی تنگه وابسته به همین جریان آبی میباشد. از نگاه طبیعی تنگ بلاغی پوشیده از درختان گوناگون و کهنسالی است که قدمت گونهای از آنها همانند درخت بنه به چند هزار سال میرسد. این تنگه در دوران هخامنشی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و مراکز امپراطوری هخامنشیان را به یکدیگر متصل می ساخته است. این تنگه تا چندین سال پیش به عنوان یک شکارگاه مطرح بود و گونههای حیوانات و پرندگان وحشی در گوشه و کنار تنگه به چشم میخورد که اکنون کمتر اثری از آنهاست. همین ویژگیها موجب شده که تنگ بلاغی از گذشته دور تاکنون مورد توجه انسانها قرار گیرد. در مورد نام این تنگ باید گفت، کلمه بلاغی به معنای سر چشمه یا چشمه است که مردم این منطقه در روزگاران گذشته بر آن نام نهاده اند. از این دره رودخانه پلوار (بلاغی یا سیوند) که سرچشمه آن در کنار روستایی به نام قصر یعقوب در حدود50 کیلومتری شمال پاسارگاد سرچشمه میگیرد و پس از گذر از تنگ بلاغی، دشت سعادتشهر، سیوند و جلگه مرودشت در جنوب شهرستان مرودشت به رودخانه کر میپیوندد.
رودخانه بلاغی (سیوند) از وسط تنگ بلاغی میگذرد و این دره را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرده است. وجود این رودخانه که در کتاب فارسنامه ابن بلخی مورخ قرن چهارم هجری به نام پلوار معروف است. بررسی باستانشناسی که طی چند سال گذشته انجام گرفت نزدیک به 140 محوطه و اثر از دورههای مختلف را معرفی کرد که قدمت گونهای از آثار شناسایی شده در تنگه مربوط به دوره فرا پارینه سنگی است. از دوره های دیگر نیز محوطه ها و آثاری شناسایی شده که دارای اهمیت فراوانی می باشند، همانند دوره نو سنگی، آغاز روستا نشینی ( جری، مشکی، باکون) و دوره های تاریخی هخامنشی، اشکانی، ساسانی و دوره اسلامی تا کنون. تعدادی از این محوطه ها پیش از آبگیری سد سیوند مورد کاوش باستان شناسی قرار گرفتند که آثار ارزشمندی از محوطه های کاوش شده بدست آمد. از جمله چندین محوطه دوره پیش از تاریخ (باکون) کاوش شد که کوره سفال پزی، بقایای معماری، تدفین، ظروف سفالی و تعدادی اشیاء سنگی و گلی ازجمله آثار بدست آمده از این محوطه ها بودند. آثار بدست آمده از این محوطه. نزدیک به 7000 سال قدمت داشتند که کورههای سفال پزی و تدفینهای یافته شده در محوطه ها از مهمترین یافتههای باستان شناسی ایران و جهان به شمار میآیند.
بر اساس بررسیهای صورت گرفته در تنگ بلاغی (از پوزه کوه کوچک در شمال تا روستای رحمت آباد در جنوب تنگ بلاغی) تاکنون بیش از 140 اثر باستانی از دوره پیش از تاریخ تا دوره اسلامی شناسایی شده است. اگرچه بیشتر قسمتهای تنگ بلاغی دارای نام محلی بود ولی به دلیل کثرت آثار، بیشتر محوطه ها با شماره نام گذاری شدند.
آثار شناسایی شده در تنگ بلاغی
تاکنون بر اساس بررسیهای انجام شده در تنگ بلاغی آثار متعددی از دوره پیش از تاریخ تا دوره اسلامی در تنگ بلاغی شناسایی شده است. که هریک را بر اساس قدمت آنها مورد بررسی باستان شناسی قرارخواهیم داد.
آثار دوره میانی پارینه سنگی در بستر رودخانه پلوار و دره های کوچک در کوههای تنگ بلاغی ، مایکل روزنبرگ در بررسیهایی که در دشت مرودشت خصوصاً حوزه رودخانه کَر انجام داده از شناسایی 328محوطه باز با تک یافته هایی از دوره میانی پارینه سنگی نام میبرد که در آنها فقط یک عدد ابزار سنگی پیدا شده است که بر اساس مطالعات انجام شده این دست افزارها احتمالاً دارای قدمتی بین 250000 هزار سال تا 40000 هزار سال هستند.در حوزه رودخانه پلوار(سیوند) که شاخه ای از رود کر است و همچنین در دره های مجاور تک یافتههای از این دوران بدست آمد.
آثار دوره پارینه سنگی جدید و فرا پارینه سنگی در غارها و پناهگاههای صخره ای
تاکنون دربررسی کامل تنگ بلاغی بیش از 45 غار و پناهگاه صخره ای شناسایی شد که 15عدد از آن دارای دست افزارهای سنگی مربوط به این دوره می باشد. قدمت این غارها به هشت هزار سال تا دوازده هزار سال قبل می رسد .
تپهها و محوطههای پیش از تاریخ
(محوطه های دارای فرهنگ مشکی، باکون و لپویی) در بررسیهای صورت گرفته در تنگ بلاغی تاکنون 4 محوطه شامل محوطه شماره 73 (احتمالاً دارای فرهنگ، مشکی، لپویی و باکون) محوطه شماره91 (دارای فرهنگ باکون)، محوطه شماره119(دارای فرهنگ باکون)، محوطه131(فرهنگ باکون) و تپه رحمت آباد (دارای فرهنگهای مشکی، باکون از هزاره ششم تا چهارم ق. م) شناسایی شد. در بررسی دوباره تنگ بلاغی محوطه ای کوچک شناسایی شد که دارای سفال آغاز نگارش (هزاره3و2ق.م) است این محوطه با شماره 132 معرفی شد.
تنگ بلاغی حدود 4 هزار سال پیش به دلایل نامعلومی خالی از سکنه می شود (دلیل این ادعا عدم کشف آثار فرهنگی حد فاصل دوره پیش از تاریخ "استقرار در روستاها" تا دوره هخامنشی یعنی حدود2500سال)، بعد از این وقفه طولانی دوباره زندگی در تنگ بلاغی در دوره هخامنشی از سر گرفته می شود.
آثار دوره هخامنشی
-کندهکاریهای موسوم به راه شاهی در سمت راست رودخانه پلوار
تاکنون 9 قسمت از این کندهکاریها به صورت مجزا از هم در خطی به طول حدود 5/4 کیلومتر شناسایی شده که بزرگترین قسمت آن بنام دختر بر (با طول250متر وعرض تا20/2مترو ارتفاع قسمت کنده شده بیش از 10 متر است ) معروف است. سایر قسمتهای مختلف نیز دارای طول بین 4 تا 89 متر و عرض بین 20/1تا20/2 متر میباشد.
در مورد کاربرد این کندهکاریها نظریات مختلفی توسط برخی از باستانشناسان نظیر هرتسفلد، علی سامی، استروناخ، شاپور شهبازی و رمی بوشارلا ارائه شده است؛ برخی آن را راه ارتباطی بین پاسارگاد و تخت جمشید میدانند و برخی آن را کانال آب رسانی برای آبیاری زمینهای مزروعی جنوب تنگ بلاغی و حتی دشت سعادتشهر میدانند، گروهی نیز دو کاربرد فوق را برای آن در نظر گرفته اند.
کنده کاریهای موسوم به راه شاهی از آن نظر برای ما اهمیت دارد که اولاً در نوع خود در ایران و حتی جهان بی نظیر است و در ثانی یک بنای عام المنفعه می باشد. به هرحال تمام قسمتهای کنده کاریهای موسوم به راه شاهی براساس شواهد و مدارکی هرگز به مرحله بهره برداری نرسیده است.
-کنده کاریهای سمت چپ رودخانه
در سمت چپ تنگ بلاغی و در خطی به طول بیش از 5/6 کیلومتر 16 کنده کاری کاملاً مجزا شناسایی شد که تاکنون هیچگونه گزارشی در مورد آن ارائه نشده است.
این کنده کاریها از شمالی ترین نقطه رشته کوه کوچکک در ابتدای تنگ بلاغی شروع شده وتقریباً تا وسط تنگ بلاغی ادامه یافته است.
طول بزرگترین قسمت کنده کاری بیش از 150متر و عرض آن60 سانتیمتر تا 30/1متراست. کنده کاریهای قسمت چپ رودخانه نیز همچون قسمت راست دارای لبه بیرونی (اصطلاحاً جان پناه) تا ارتفاع 5/1متر است. در مورد کاربرد آن باید گفت که از آن احتمالاً به دلیل عرض کم فقط به عنوان کانال هدایت آب برای رساندن آب به زمینهای جنوب تنگ بلاغی و محوطههای هخامنشی استفاده شده است.
- تپه ها (محوطههای گسترده) هخامنشی
از آثار دیگر دوره هخامنشی درتنگ بلاغی، تپه های باستانی ( محوطههای گسترده ) است. تاکنون چند محوطه در تنگ بلاغی شناسایی شد که دارای سفال شاخص دوره هخامنشی می باشد.
از مهمترین نتایج حفاری کشف یک روستا از دوره هخامنشی است که با کاوش در آن برخی از زوایای تاریک زندگی مردم عادی در دوره هخامنشی آشکار شد.
در محوطه ای که به نام محوطه ساسانی معرفی شده بود، آثاری از یک سازه معماری با پی سنگی عریض شناسایی شد که مربوط به دوره هخامنشی می باشد.
کوشک داریوش:
یکی از مهمترین محوطه های باستان شناسی که در تنگ بلاغی شناسایی و مورد کاوش قرار گرفت، کوشک داریوش می باشد که در سمت شرق رودخانه و در شمال صخره ای عظیم بنام تنگ تیرانداز قرار دارد. متاسفانه در سالهای قبل قسمتی از این محوطه ارزشمند به وسیله ماشین آلات راه سازی به شدت تخریب شده بود. کاخ دارای یک تالار مرکزی با ته ستونهای مکعبی شکل بود که در خلال حفاری دو ستون آن در جا بودند و بیرون آورده شدند. ایوان غربی که رو به رودخانه بوده، قسمت زیادی از آن تخریب شده بود و در خاکهای حاصل از تخریب یک ته ستون زنگوله شکل با تزئیناتی به شکل برگ نخل با شال ستون آن کشف شد. علاوه بر این در این کاخ قسمتی از دیوار و روی کاهگل آن رنگ شده بود. از مواد فرهنگی بدست آمده از آن می توان به چشم های مصنوعی و سفالهای شاخص آن نام برد.
- گورستانهای فرا هخامنشی
از دیگر آثار شناسایی شده در تنگ بلاغی قبور درون خاک می باشد که برای اولین بار درتنگ بلاغی شناسایی شد. این قبور بنام گورهای خرسنگی نام گذاری شد. فرم ساخت این قبور به صورت اشکال هندسی نامنظم و منظم مانند دایرهای و مستطیلی است که در ساخت آن بیشتر از سنگهای بزرگ به ابعادی با میانگین (1*1متر) استفاده شده است و به همین خاطر، این قبور به گورهای خرسنگی نامگذاری شده اند.
در ساخت این گورها ابتدا جسد را در چاله ای به عمق نیم متر تا20/1 در ابعاد اندکی بیش از 1*1 متر به صورت دست پا جمع (جنینی) در جهات مختلف دفن کرده و در کنار آنها اشیائی نظیر مهره تزیینی، گوشواره برای زنان و خنجر و سرپیکان و سرنیزه برای مردان میگذاشتند و روی آن را با خاک پوشانده و سنگچینی با قطرهای متفاوت بین 5/1تا 5 متردر اطراف آن میچیدند به طوری که بیش از نیمی از این سنگها در خاک و نیمی دیگر بیرون از خاک است و بعد گذر قرنها هنوز هم قابل مشاهده هستند.
با توجه به شواهد موجود، تقریباً تمام این قبور در دامنه کوهها و در میان دره های غیر قابل کشت قرار دارند و با توجه به همین نکته احتمالاً صاحبان این قبور دارای اعتقادات زرتشتی بوده و بازماندگان این اموات اصول دین زرتشت پیامبر را که همانا پاک نگه داشتن خاک حاصلخیز (خاک، آتش، باد و آب از عناصر اربعه پاک در دین زرتشت است) از هرگونه نجاست ( در دین زرتشتی مرده نجس می باشد) را مراعات کرده اند .
تاریخ گذاری دقیق این قبور هنوز کاملاً مشخص نشده است ولی بسیاری از باستان شناسان معتقدند که این قبور مربوط به دوره فرا هخامنشی تا دوره ساسانی می باشد.
از این نوع قبور در تنگ بلاغی به تعداد زیادی وجود دارد و برای اولین بار در تنگ بلاغی مورد کاوش باستان شناسی قرار گرفت. بر اساس آخرین مطالعات صورت گرفته، در این قبور جسد به دو صورت جنینی و تدفین ثانویه دفن شده اند. از مواد فرهنگی مکشوفه از این قبور می توان به مهرهای از جنس عاج و فیروزه و اشیاء فلزی نظیر سر پیکان، سر نیزه، گوشواره مفرقی، النگوی آهنی، خنجر آهنی اشاره کرد که از بعضی از قبور کشف شده اند.
- مرز سنگچین
در تنگ بلاغی و کوهای مجاور آن آثار و بقایایی سنگچینی به طول بیش از 9کیلومتر در دشت بلاغی و 35کیلومتر در روی کوههای شمالی کوچکک دیده می شود. از این نوع سنگچین درسایر قسمتهای استان فارس مانند شمال تخت جمشید (بین بارو و آرامگاه اردشیر 2)، بین فراشبند و فیروزآباد، بین کامفیروز وبیضاء، غرب ارسنجان و در کوههای شمالی بیشاهپور کازرون نیز به صورت منقطع دیده می شود.
طولانی ترین قسمت از غرب ارسنجان شروع شده و بعد از گذر از روی کوه های سرپنیران و کوه های کوچکک در نزدیکی پاسارگاد وارد دشت شده و در یک خط مستقیم به طرف مجموعه میراث جهانی پاسارگاد کشیده شده و بعد از آن در جنوب غربی پاسارگاد وارد تنگ بلاغی شده و به طرف جنوب فارس (البته به صورت منقطع که گاهی فاصله یک قسمت از قسمت بعدی بیش از ده ها کیلومتر می باشد) کشیده شده است.
در مورد قدمت سنگچینها به چند دلیل که یکی از آنها، وجود قبور توده سنگی (قبور اشکانی) در داخل آن و یا در روی آنها است، قدمت آن به دوره اشکانی یا قبل ازآن می رسد.
احتمالاً این مرز سنگچین که سالمترین قسمت (دارای طول حدود100متر، عرض20/2متر و ارتفاع بیش از دومتر) آن در تنگ بلاغی و در روی یکی از صخره های کوه وجود دارد، مربوط به فرترکه می باشد که با این کار خود احتمالاً چند هدف را دنبال کرده اند.
هدف اول احتمالاً با کشیدن این مرز می خواستند حد ایالت فارس را از سایر ایالتها جدا کنند.
هدف دوم چون فرترکه خود را از نسل هخامنشیان می دانستند و زرتشتی بودند با کشیدن این مرز شاید می خواستند یک ایالت مقدس را از سایر ایالتهای دیگر جدا سازند با توجه به اینکه این مرز سنگچین آنقدر بزرگ نیست که بتوان جنبه دفاعی برای آن در نظر گرفت.
آثار دوره اشکانی
از دوره اشکانی نیز آثاری بدست آمده که مهمترین آنها به شامل موارد زیر می باشد.
- انواع تدفین مربوط به دوره اشکانی و معاصر آن
تا کنون در تنگ بلاغی چهار نوع از این قبور شناسایی شده که در مورد هریک مختصری توضیح داده خواهد شد.
- قبور توده سنگی(خرف خانه ها)
در تنگ بلاغی و کوهای مجاور آن، گورهای شناسایی شدکه به صورت هرمی شکل و به وسیله سنگ خشکه چین با قطر 5/1 متر الی12متر به ارتفاع 1تا5/2متر دیده می شود. در ساخت این قبور ابتدا سنگچینی دایرهای در روی زمین چیده شده و حفره گور را به صورت دایره ای کوچک یا بیضی شکل به ابعاد 1تا5/1متر به صورت تو خالی ساخته اند و اطراف آن را با سنگ خشکه چینی کرده اند و بعد از آنکه به اندازه دلخواه بالا آمد جسد را در داخل آن به صورت جنینی دفن کرده (بر اساس شواهد موجود احتمالاً در این گورها از خاک برای پوشاندن اموات استفاده نشده است) و بعد از گذاشتن هدایا در آن، روی آن را با تخته سنگ پوشانده اند. این قبور برای اولین بار توسط استروناخ معرفی شده است و متاسفانه بیش از95 درصد از این قبور حفاری غیر مجاز شده است.
- قبور صخره ای
نوع دیگری از قبور شناسایی شده درتنگ بلاغی، قبور صخره ای می باشد. این قبور با استفاده از حفره های طبیعی (غارهای کوچک) ساخته شده است به این صورت که احتمالاً جسد را به صورت دست و پا جمع (با توجه به ابعاد حفره ها) یا جنینی در داخل حفره گذاشته و در کنار وی اشیاء تزیینی شامل سکه، مهره و سفال گذاشته و روی آن را با خاک پوشانده اند. از این نوع قبور تاکنون بیش از 30 مورد در تنگ بلاغی شناسایی شد که متاسفانه نمونه سالمی در میان آنها دیده نشد. در کنار یکی از این قبور سکه ای از فرمانروایان فارس کشف شد که در روی آن نقش پادشاه اشکانی (احتمالاً ارد اول) و در پشت آن یک حکمران محلی نا شناخته قرار دارد.
- قبور خرسنگی
از دیگر قبور شناسایی شده در تنگ بلاغی، قبور خرسنگی است که هنوز به طور قطع قدمت آن مشخص نشده ولی بر اساس نتایج بدست آمده از حفاری محوطه های 64 ،88 و120 این قبور از دوره فرا هخامنشی تا دوره ساسانی قدمت دارند و احتمالاً در دوره اشکانی نیز ساختن چنین قبور برای دفن اموات وجود داشته است.
در ساخت این قبور ابتدا چاله ای به عمق نیم متر تا یک متر در خاک کنده شده و سپس جسد را به صورت دست و پا جمع به همراه هدایا در داخل آن قرار داده و روی آن را با خاک پوشانده و در اطراف آن سنگچینی که به صورت دایره ای یا مربع و یا چند ضلعی نامنظم به مساحت 2 تا10متر ساخته اند. در ساخت سنگچین از سنگهای بزرگ به ابعاد بیش از یک متر مربع یا کمتر استفاده شده است و به همین خاطر از این قبور بنام قبور خرسنگی نام برده شده است.
- قبور درون غارهای بزرگ
در تنگ بلاغی دو غار شناسایی شد که درون آن تدفین صورت گرفته است، با توجه به ا ندازه غارها احتمالاً در آن تدفین دسته جمعی صورت گرفته است. از این دو غار یکی توسط حفاران غیر مجاز، به شدت تخریب شده و اشیاء داخل آن غارت شده است. در داخل غار مقدار زیادی استخوان انسانی و حیوانی پراکنده شده است. از داخل غار سفالی بدست نیامد. خاکی که از آن برای پوشاندن جسد استفاده شده است قرمز رنگ (احتمالاً گل اَخرا) است.
- محوطه های اشکانی
تاکنون محوطه مهمی از این دوره در تنگ بلاغی شناسایی نشده ولی با توجه به وجود گورهای توده سنگی شاخص این دوره در تنگ بلاغی، احتمالاً از این دوره در این قسمت محوطه های نیز وجود دارد.
آثار دوره ساسانی
در تنگ بلاغی تا کنون چند محوطه و گورستان از این دوره شناسایی شده است. بزرگترین و مهم ترین محوطه مربوط به دوره ساسانی در تنگ بلاغی می باشد. بر اساس آخرین نتایج بدست آمده این محوطه ها مربوط به اواسط تا اواخر دوره ساسانی است و در آن حوضچه های بزرگ با استفاده از مصالح سنگ و ساروج خاکبرداری شد که مربوط به کارگاه تولید مواد غذایی بوده است.
آثار دوره اسلامی
کوره های ذوب فلز یکی دیگر از آثار شناسایی شده در تنگ بلاغی می باشد که در بررسی باستان شناسی صورت گرفته در تنگ بلاغی تعداد 4 کوره شناسایی شد. در ابتدا بر اساس سفالهای پراکنده در سطح محوطه، احتمال داده شد که مربوط به دوره هخامنشی میباشند ولی پس از کاوش معلوم گشت غالب کورهها مربوط به دوره اسلامی می باشند.
اثر مهمی که در تاریخ گذاری این محوطه کمک زیادی به گروه کرد، کشف یک ظرف سفالی شکسته با نقش استامپی می باشد که بنام سفال شاخص استخر معروف است و از اواخر دوره ساسانی تا اوایل دوره اسلامی (قرون اول تا سوم هجری شمسی) در منطقه فارس رواج داشته است.
علاوه بر کوره ها در این محوطه تعدادی سردوک، سفالینههای کوچک منقوش، انواع ابزارسنگی، دو قطعه مهرسنگی و گلی کوچک با تزئین هندسی پیدا شدند.
از دیگر آثار دوره اسلامی قبرستانی مربوط به دوره صفوی و کومه کرههای عشایر با قدمت حدود 300سال می باشد.
موزه پاسارگاد
در حدود سالهای 1349 پروژه طراحی و ساخت موزهای وسیع که کاربریهای نمایشگاهی ـ فرهنگی را در خود جای دهد، از سوی وزارت فرهنگ و هنر وقت تعریف شد. وظیفه طراحی معماری این مجموعه عظیم به مهندسین مشاور امانت و همکاران که طراح بناهای فراوان و مهمی در کشور ایران از جمله میدان و برج آزادی تهران، ساختمان سازمان میراث فرهنگی کشور، دانشگاه صنعتی شریف تهران، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و ... میباشند، سپرده شد. مشاور مذکور در سالهای 56- 1355 حدود 70 شیت نقشه ارائه داد که شامل نقشههای معماری، سازه، تأسیسات و الکتریکی و جزئیات مربوط به هر بخش میباشند. همچنین مسیر تعریف شدهای نیز حرکت بازدیدکنندگان را به سمت موزه و سپس از موزه به محوطه مشخص میکرد.
نکته جالب توجه که بسیار مدنظر معمار موزه بوده است، مخفی نگهداشتن آن در زیرزمین و تظاهر متواضعانه این مجموعه عظیم در برابر آثار پرقدمت محوطه پاسارگاد میباشد، به گونهای که تظاهر بیرونی این مجموعه عظیم به چشم بیننده از بیرون، تنها بصورت تپهای طبیعی که از چشماندازهای عادی آن منطقه به حساب میآید میباشد. در این مجموعه که فضایی فراتر از یک موزه را در خود جای میدهد، بخشهای مختلفی پیشبینی شده که شامل گالریهای موزه، گنجینه، سمعی بصری، نمایشگاه موقت، کتابخانه، سالن کنفرانس، نگهبانی، تأسیسات و پشتیبانی و ... میباشد که در صورت بهرهبرداری، جوابگوی نیازهای مردم و متخصصین منطقه و کشور خواهد بود.
... طرح این موزه بصورت یک جعبه بتنی T شکل است که از سه بلوک A، B وC تشکیل شده و بصورت نیمه مدفون در در زمین طراحی گردیده است. این مجموعه بصورت Cut Cover طراحی شده که این سیستم سازهای به علت جعبهای بودن بصورت دیوار و دال است و بخشهایی از سازه شامل شالوده دیوارهای برشی و حتی بخشی از سقف (دالهای بتن آرمه سقف) احداث و سازه در همان وضعیت رها گردیده است. وجود اماکن تاریخی ارزشمند در مجاورت این موزه مشاور و طراح را وادار نموده است که تا سرحد امکان ساختمان مذکور را در زمین مدفون نماید تا سایتهای تاریخی مجاور تحتالشعاع سازه حجیم بتنی مذکور قرار نداشته باشند. از طرف دیگر لزوم ایجاد موزه مذکور در نزدیکی سایت تاریخی پاسارگاد جهت حفظ و نگهداری اشیاء تاریخی مکشوفه، ساماندهی و مدیریت بر مجموعه تاریخی فرهنگی منطقه و داشتن پایگاه فرهنگی و تاریخی دائم و مستقر در منطقه شدیداً احساس میشود. لذا موضوع بررسی و کنترل طرح قدیمی موزه از نظر سازهای و کنترل ظرفیت باربری مقاطع از نظر پایداری، تغییر شکل، نشست و ... مطرح شد و طی قراردادی این مشاور موظف به تکمیل طراحی و محاسبه موزه بزرگ پاسارگاد در شرایط فعلی و با وضع موجود گردید.
بر این اساس مطالعات تکمیلی، کنترل طرح و محاسبه سازه موزه بزرگ پاسارگاد با توجه به وضع موجود و نقشههای تهیه شده توسط مهندسین مشاور امانت و همکاران در بخشهای زیر انجام میشود:
1. مطالعات زمینشناسی و مهندسی زمین.
الف. مطالعه و شناسایی زمین مربوط به ساختگاه.
ب. مطالع پی، تغییر شکلپذیری و باربری (Deformation & Bearing)
2. مدلسازی و تحلیل سازه مطابق نقشههای موجود.
3. طراحی و کنترل مقاطع با توجه به نقشههای موجود.
4. تکمیل و تهیه نقشههای اجرایی با توجه به طراحی و محاسبه.
5. بررسی وضع موجود (عیبیابی و آسیبشناسی سازه اجرا شده موجود)
6. مطالعات هیدرولوژی و هیدرولیک
- آبهای سطحی
- آبهای زیرزمینی و جهت جریان آنها.
7. تهیه طرح زهکشی اطراف موزه و ارائه نقشههای اجرایی.
8. برآورد عملیات اجرایی کارهای انجام شده.
9. برآورد عملیات اجرایی کارهای باقی مانده.
10. ارائه برنامهکاری CPM در راستای تکمیل و اجرای پروژه.
در حال حاضر با تلاشها و پیگیریهای مدیریت بنیاد پژوهشی پارسه ـ پاسارگاد و همکاری اداره میراث فرهنگی مرودشت، این پروژه در حال گذراندن مراحل قانونی جهت به اجرا رسیدن است.