نگاه روز
خمسه کمدین یا کمیک؟
- نگاه روز
- نمایش از دوشنبه, 14 مرداد 1398 20:38
تیرداد بنکدار
اخیرا ویدئویی از علیرضا خمسه، هنرپیشه ایرانی که گویا به تازگی به کانادا مهاجرت کرده است، در شبکههای اجتماعی انتشار یافته که طی آن وی با تقلید صداهایی که از سگها و کلاغهای ایران و کانادا شنیده است، بر مبادی آداب و مسالمتجو بودن کاناداییها -اعم از حیوان و انسان- تاکید و به نتیجه منطقی قیاس خود که ایرانیان لابد به زعم وی فاقد این ویژگیهاهستند، (به صراحت در مورد حیوانات و به اشاره در مورد انسانها) میرسد.
میتوان همه آنچه که خمسه گفته است را در حد مزهپرانی یک کمدین دید و جدی نگرفت و حتی به اداهایش هم خندید و گذشت. اما این مستلزم آن است که بتوان دستکم خمسه را در قامت یک کمدین، حتی در قواره کوچک کمدینهای ایرانی دید که چنین نیست. خمسه علیرغم فوقلیسانس بازیگریاش از فرانسه، هیچوقت از حد یک بازیگر متوسط کاراکترهای سربههوا که همیشه علیرغم تلاشش لزوما کمدی هم نبودند، فراتر نرفت. اوج هنرنمایی او در این اواخر بازی در سریال دستپخت موسسه اوج با نام پایتخت بوده که در آن هم جز ساطع کردن اصوات نخراشیده و تکرار تکیه کلام الکی میگه، چیزی برای ارائه نداشت. بنابراین باید از زاویهای دیگر به مزهپرانی خمسه نگریست. زاویهای که میتوان آن را روانشناسی اجتماعی مهاجرت عنوان کرد که علیرغم اهمیتش برای جامعه امروز ایرانی، کمتر به آن پرداخته میشود. در این مختصر هم حتی مجال درآمدی بر این مقوله مهم و تخصصی نیست، اما به اختصار میکوشم از این زاویه که البته خود نیز بیش از اندکی از آن نمیدانم، به آنچه خمسه گفته است بپردازم.
مهاجرت به مثابه یک تصمیم پرریسک، به مانند هر عمل پرریسک دیگری بیش از هرچیز مستلزم اقناع درونی فرد عامل است. یعنی وی باید به هر ترتیب خود را برای درستی عملی که کرده است، متقاعد کند. فرد مهاجر پس از تلاش در جهت اقناع خود، سعی در متقاعد کردن دیگرانی هم که در وضعیت مشابه یا مقابل او قرار دارند میکند. احتمالا هرچه زمینههای مهاجرت مطلوبتر باشد، ادله فانتزی چون صدای سگ و گربه کمتر به کار میآید و نامساعد بودن زمینهها، این ادله را به جهت اقناع فردی وگروهی تقویت میکند. این میتواند نقطه اشتراک خمسه با مخاطبان مهاجرش باشد و همین هم آنها را در وضعیتی کمیک قرار میدهد. چه خمسه که موقعیتی مانند مثلا ماز جبرانی ندارد که برای تمسخر فرهنگ نیاکانی خود، مخاطب از کشور دوم (البته برای امثال جبرانی کشور اول) پیدا کند، و چه مخاطب او که در پی مهاجرت هم به دنبال فرهنگ و زبان نیاکانی، به پای برنامه خمسه مینشیند.
حالا گیریم که اینها به صدای سگ و گربه و کلاغ و الاغ ایرانی بخندند و گیریم هم که در وضعیتی آرامشبخشتر از انسان و حیوان ایرانی درون ایران به سر میبرند. اما این در واقعیتِ موقعیتِ کمیکشان تغییری ایجاد نمیکند!