نگاه روز
سازمانی که تنها دست بگیر دارد و نم پس نمیدهد
- نگاه روز
- نمایش از چهارشنبه, 07 بهمن 1394 10:15
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 60، سال هشتم، اسفندماه 1388 - فروردین 1389، ص 22
دکتر ودود حاجیزاده
انتشار گزارش روشنگر «سازمان تامین اجتماعی، قارون ورشکستهنما» در شمارهی 59 مجلهی گرامی خواندنی، و پس از آن، خواندن خبرهایی چند در مورد وضعیت بحرانی این سازمان غولآسا، در من این انگیزه را ایجاد کرد که جنبهی دیگری از ماهیت و عملکرد این سازمان را واگویه کنم.
این جنبه به شرحی که در زیر میخوانید، به اختیارات گسترده سازمان در پولستانی از مردم و « خدمت ندهی » به بیمهشدگان و سر دواندن کارفرمایان مربوط است.
با آن که عادت به کوتاهنویسی دارم، اما برای آن که مطلب برای خواننده گرامی روشن شود، ناگزیرم مقدمهای بچینم تا درک واقعیت ( که در فرازهای پایانی نوشتار آمده است ) آسان گردد. و البته، جای تردید نیست که خوانندهی ارجمند این نوشتار، خود پی میبرد که روندی که شرح می دهم محدود به منطقهی دورافتاده کلیبر و حرفهی من نیست، بلکه کارفرمایان و کارگران سایر رشتهها در سراسر کشور ( البته با تفاوتهایی ) با آن درگیرند حال برویم سر اصل مطلب:
بنده دامپزشک هستم و از 8 سال پیش، به عنوان پیمانکار، همانند بسیاری از همکاران دیگرم، کار مایهکوبی دامهای روستاییان را به صورت قراردادی ( طرف قرارداد با اداره کل دامپزشکی آذربایجان شرقی ) به کمک مایهکوبها ( واکسیناتورها ) انجام میدهم. در پایان دوره هر قرارداد، ما پس از واریز 5 درصد ارزش کل قرارداد به عنوان مالیات به حساب دارایی و 5/7 درصد تا 5/8 درصد ارزش کل قرارداد به عنوان بیمه به حساب تامین اجتماعی و گرفتن مفاصاحساب از بیمه، میتوانیم از اداره کل دامپزشکی استان، مبلغ کارکرد خود را دریافت کنیم. قانون تامین اجتماعی میگوید: در قراردادهای یاد شده، پیمانکار باید پیش از آغاز به کار، اصل قرارداد را به همراه نام مایهکوبها به شعبه تامین اجتماعی بدهد وتا پایان مدت قرارداد ـ که میانگین آن 30 تا 60 روز است ـ هر ماهه مبلغ بیمه آنان را بپردازد و سرانجام، پس از تایید اداره کل دامپزشکی ( تایید درستی انجام کار مایهکوبی ) مانده مبلغ بیمه را پرداخت و مفاصاحساب را دریافت کند. سازمان تامین اجتماعی نیز، در برابر دریافت حق بیمه، در زمان بروز حادثه و بیماری، مایهکوبها را یاری میدهد و نیز در طول دوره قرارداد، سابقهی بیمه برای آنان لحاظ میکند.
برای دامپزشک در این جا دو مساله پیش میآید: 1ـ در بسیاری موارد، بنا به دلیلهایی چند، اداره کل دامپزشکی پیش از آغاز به کار، نمیتواند قرارداد را آماده کند و به دامپزشک بدهد و گاهی، قرارداد پس از پایان کار به دست دامپزشک داده میشود. 2 ـ شمار مایهکوبها در هر گروه مایهکوبی معمولا بالاست و چون میزان حق بیمه هر نفر مبلغ بالایی است، در صورت داده شدن نام همهی مایهکوبها به تامین اجتماعی، مبلغ کل بیمه بسیار بالاتر میرود ( 3 تا 4 برابر آنچه باید پرداخت شود ) و از آن جا که مایهکوبها زیر بار پرداخت هیچ هزینهای بیش از آن چه باید باشد نمیروند، دامپزشک به ناچار نام یک یا دو نفر را به تامین اجتماعی میدهد ، اما وقتی کار شروع میشود. مشخص میگردد به عدهی بیشتری برای مایهکوبی نیاز است و لذا این گروه از پوشش بیمه بیرون میمانند.
در صورتی که پیش از آغاز به کار یا حین کار، اصل قرارداد نام مایهکوبها به شعبه تامین اجتماعی داده نشود و یا اگر مایهکوبها پیشتر خود را نزد تامین اجتماعی بیمه کرده باشند، تامین اجتماعی هیچگونه تعهدی در قبال گروه مایهکوبی به گردن نمیگیرد؛ اما از دریافت حق بیمه در زمان گرفتن مفاصاحساب و حتا جریمهی دیرکرد، به هیچ روی چشم نمیپوشد و نیز، تامین اجتماعی به کارمندان خود به خوبی آموزش داده است که هرگز نقش اربابی خود را در برخورد با مشتریان از یاد نبرند و نگذارند آنان پا از دایرهی رعیتی خود بیرون بگذارند.
بنده تاکنون با چند شرکت بیمه* در مورد بیمه قراردادهای یاد شده و بیمهی همهی مایهکوبهایم گفتگو کردهام و به خوبی روشن شده است با پرداخت یک دهم آن چه سالیانه به تامین اجتماعی میپردازم، میتوانم همهی مایهکوبها را در تمام طول سال زیر پوشش بیمه ببرم. پوشش بیمههای یاد شده بسیار گستردهتر از پوشش اسمی تامین اجتماعی است؛ این بیمهها، با گشادهرویی، تعهدهای خود را در قبال مشتری به گردن میگیرند و غرامت هر زیانی را که به عهده گرفتهاند، با خوشخویی میپردازند. ( نمونهی آن عملکرد بیمهی ... *، در بیمهی بروسلوز مایهکوبهای بنده بود. )
من و همکارانم، به هر دری کوبیدهایم تا مگر بتوانیم بیمهی قراردادهای خود را به شرکتهای بیمهی دیگری جز تامین اجتماعی ببریم، که بدبختانه جز پاسخهای سربالا سخن دیگری دریافت نکردهایم.
از آنجا که سازمان تامین اجتماعی با پیشینهی بسیارش، در ساختار جامعهی ایران ریشه دوانده است و رقیبی با همان نیرو و بزرگی، در زمینهی کاری خود ندارد، شرایط خود را به مشتریان دیکته و در این باره یکه تازی میکند. کارمندان تامین اجتماعی به ما میگویند: « تامین اجتماعی از بعضیها پول میگیرد و به بعضیها ـ که نیازمند هستند ـ پول میدهد. » اما در جایی که مایهکوب بنده، پانزده روز پس از پایان کار مایهکوبی بروسلوز، دچار بروسلوز میشود** و تامین اجتماعی با این استدلال که شما فقط در طول دورهی قرارداد بیمه بودهاید و پرداخت غرامت به شامل شما نمیشود، شر او را از سر خود باز میکند و نمیخواهد یک هفتم همان پولی که از خودم گرفته است، به مایهکوبم برگرداند، بنابراین من و همکارانم به خودمان حق میدهیم که بپنداریم پول دریافت شده از ما به نیازمندان داده نخواهد شد، بلکه ...
در سالهای گذشته، دولت ارجمند، با کوشش فراوان، وامهای کلانی با عنوان « بنگاههای اقتصادی زودبازده » به خواهندگان اعطا کرد ( که از قرار شنیدهها و خواندهها، بسیاری از وامهای یاد شده در جای خود به کار نرفتهاند. ) آیا بهتر نیست دولت ارجمند به جای پراکندن چنان وامهای گستردهای، تغییری اندک در قانونهای دست و پا گیر اقتصادی کشور بدهد؟ چرا ما نباید در بستن قرارداد با بیمه، حق گزینش داشته باشیم؟ چرا باید وادار شویم در پایان هر قرارداد، جلوی کارمندان تامین اجتماعی ـ که با نیم من عسل نمیشود خوردشان ـ گردن کج کنیم و یا منت بکشیم تا مفاصاحساب بگیریم؟ با حسابی سرانگشتی میبینیم که تامین اجتماعی، سالیانه بیش از یک صد و بیست میلیون تومان از همکاران دامپزشک، تنها در آذربایجان شرقی دریافت میکند. در برابر این هزینهی گزاف، تامین اجتماعی ـ که حتا از دادن دفترچه درمانی به مایهکوبها خودداری میکند ـ چه خدماتی به ما ارایه میکند؟
بخش خصوصی نوپای کشور نیازمند پشتیبانی است، آن هم نه با تزریق نقدینگی؛ که با برداشته شدن قانونهای منسوخ و دست و پا گیر.
* نام شرکتهای بیمه، برای جلوگیری از شائبهی تبلیغ برای آنان، از سوی هیات تحریریه مجله برداشته شده است
** مایهی بروسلوز که به دامها تزریق میشود، در تزریقهای تصادفی ، در انسان بیماری بروسلوز ( تب مالت ) پدید میآورد. دورهی نهفتگی بروسلوز در انسان ( زمان تزریق تا زمان بروز نشانههای بالینی بیماری ) بسته به شرایط از 5 تا 14 روز است. غالبا، نشانههای بیماری در زمان استرس و پریشانی، خود را بارزتر مینمایانند.