سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز قربانیان سراب رهایی

نگاه روز

قربانیان سراب رهایی

اشکان رضوی

چندی پیش خبری بر روی تلکس خبری رسانه ها منتشر شد مبنی بر کشته شدن بیش از پنجاه نفر از اعضای باقیمانده سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف .

بر اساس داده‌ها ی رسانه‌های رسمی سازمان مجاهدین و همچنین اعضای جدا شده از این سازمان، بسیاری از کشته‌شدگان از کادرهای رده بالای مرکزیت سازمان بوده‌اند. چرایی و چگونگی به قتل رسیدن این افراد نیز جای تامل و واکاوی بیشتر دارد اما نکته اینکه به یقین این کشته شدگان قربانی سیاست‌های متوهمانه و ضد بشری و ضد میهنی رهبران و همچنین رفتارهای گذشته خود بوده‌اند تا دشمنان این سازمان.

زمانی که بحث انتقال اعضای سازمان به کمپ لیبرتی مطرح شد رهبران این سازمان با پافشاری غیر منطقی دربرابراین انتقال عملا دولت عراق و سازمان ملل را با یک چالش مواجه ساختند و تلاش نمودند تا با پروپاگاندای گسترده تبلیغاتی و مظلوم نمایی ادامه استقرار خود در اردوگاه اشرف را توجیه و تضمین نمایند.

جنایتها و خیانت‌هایی که مجاهدین خلق در طی چندین دهه بر علیه ملت ایران و همچنین خیزش های ضداستبدادی و بعثی ملت عراق و کردهای ساکن شمال عراق انجام داده‌اند جای هیچ گونه دفاعی نداشته و ندارد و قطعا دفاع کردن تحت هر شرایطی و با هربهانه‌ای از این سازمان مذموم و محکوم است. باید دقت داشته باشیم که اگر یک سازوکار عادلانه‌ای در عرصه بین‌الملل و مجامع جهانی بر علیه تروریست و جنایت علیه بشریت وجود داشت حتما رهبریت این سازمان و چه بسا همین کشته شدگان اخیر باید به اتهام جنایت علیه بشریت و جنایت‌های جنگی بازداشت و محاکمه می‌شدند نه اینکه بعد از جنایتها و ترورهای بیشماری که مرتکب شده‌اند آزادانه در کشورهای مدعی مبارزه با تروریست و مدافع حقوق بشر گشت و گذار نمایند.

امروز نیزعلی‌رغم آنکه ریخته شدن خون هر بشری بر زمین اقدام ضد بشری ممکن است تلقی شود، باید بپذیریم که این سازمان و اعضای فریب خورده‌اش به رهبری افرادی بیمار و متوهم خود شیفته‌ای چون مسعود رجوی و مریم قجر پدید آورنده هزارن درد و رنج بر علیه ملت ایران بوده اند و ملت ایران تحت هیچ شرایطی و با هیچ توجیهی دلسوزی برآنان را نخواهند پذیرفت و چه بسا هر گونه دلسوزی به بهانه دفاع از حقوق بشراز اعضای این سازمان موجب نمک پاشیدن به زخم های ملتی  باشد که هنوز خیانت‌ها و جنایت‌های بی‌شمار این افراد را نتوانسته به دست فراموشی بسپارد. آیا قابل پذیرش است که عنوان کنیم کشته‌شدگان اخیر مجاهدین در جنایتها و خیانت های رهبران خود سهمی نداشته‌اند؟ از دیدگاه ملی نیز به هیچ عنوان نمی‌توان برای این جماعت دلسوزی نمود. چون آن روز که دست در دست دشمن ملت ایران به کشتار نظامیان و غیر نظامیان هم میهن خود دست زدند عملا شهروندی ایران را نیز از دست دادند. بایسته است کنشگران عرصه سیاسی و فعالین حقوق بشر به این مسئله توجه کنند هر میزان دلسوزی و دل نگرانی از عدم اعمال حقوق بشر!اگر برای صدام حسین و دیگر جنایت کاران قابل پذیرش بود،می تواند درمورد اعضای سازمان مجاهدین خلق هم مصداق داشته باشد.

حقوق بشر و مفاد آن به مثابه یک میثاق جهانی و دست آورد انسان متمدن قابل ستایش و لازم الاجرا است اما نوع بشر تعاریف ثابت اخلاقی وانسانی غیر قابل خدشه‌ای دارد و بشر بودن صرفا سخن گفتن و چهره انسانی داشتن نیست. حقوق بشر بر بشر مترتب است نه هر موجودی که لباس بشر بر تن کند. و چه زیبا گفت سعدی بزرگ؛

تن آدمی شریف است به جان آدمیت            نه همین لباس زیبا است نشان آدمیت

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه