تاریخ كهن و باستان
کشاورزی؛ کهن میراث فراموش شده
- تاريخ كهن و باستان
- نمایش از دوشنبه, 23 فروردين 1389 10:20
- بازدید: 5462
کشاورزی از جمله بزرگترین حرکتهای بشری در جهان بوده که زندگی انسان را با تغییرات گستردهای همراه میکند. گفته میشود که از حدود 14 تا 12 هزار سال قبل انسان اهلی کردن غلات را آغاز کرده و از آن پس به تولید غذای خود پرداخته است. به همین علت شهرها شکل گرفتند و پیشهوری آغاز شد. اما امروز استفادههای بیرویه از آبهای زیرزمینی و بهرهبرداری بی برنامه از زمینهای کشاورزی، این میراث کهن را با مشکلاتی مواجه کرده است.
«کامیار عبدی»، باستانشناس و استاد دانشگاه درباره آغاز کشاورزی در ایران به CHN میگوید: «منطقه غرب ایران از جمله مناطق شکلگیری اقتصاد کشاورزی روستایی و یکجانشینی است. ایران را یکی از کشورهای خواستگاه کشاورزی میدانند و شواهد باستانشناسی نشان میدهد که در کنار عراق، سوریه، ترکیه و اردن، برای اولین بار کشاورزی در این منطقه آغاز شده است.»
وی در ادامه میگوید: «تمام محدوده خاور نزدیک از جمله غرب ایران را میتوان به عنوان زادگاه کشاورزی نامید. اینجا جایی است که انسان یکی از بزرگترین حرکتهای زندگی خود را انجام داده و با دست کشیدن از شکارگری به کشاورزی و تولید غذا روی آورده است. دشت دهلران یکی از قدیمیترین سوابق کشاورزی دنیا را دارد. کوهپایههای مشرف به دشت دهلران در ایلام، کرمانشاه و از طرف دیگر خوزستان و فارس مناطقی هستند که برای اولین بار به کشاورزی روی آوردهاند.»
عبدی معتقد است که چند غلات مهم مثل گندم، نخود، عدس و جو در خاور نزدیک اهلی شدهاند و در این موضوع شک و شبهای وجود ندارد. خاور نزدیک از سواحل مدیترانه شروع میشود و تا کوهپایههای شرقی زاگرس که بر مرکز فلات ایران مشرف است ادامه دارد. در کنار اهلی شدن غلات، تعدادی حیوانات از جمله گوسفند، بز، خوک و گاو هم در این منطقه اهلی شدند.
این استاد دانشگاه میگوید: «کشاورزی پدیده جالبی است که به نظر میرسد ابتدا در قسمتهای غربی خاور نزدیک، یعنی سواحل شرقی مدیترانه، آنجایی که فرانسوی زبانها "لوانت" میگویند به وجود آمده باشد. مدارکی که تا کنون از حوزه آبریز رودخانه اردن بدست آمده حکایت از اهلی شدن گندم و جود در حدود 14 تا 12 هزار سال قبل در این منطقه دارد. اهلی شدن به معنای بزرگتر شدن سمبلهها و دانهها است و این موضوع زمانی رخ میدهد که تعداد دانهها روی یک سمبله افزایش پیدا میکند. زمانی که گیاه اهلی میشود، تغییرات ژنتیکی رخ میدهد و دیگر بدون دخالت انسان نمیروید.»
اما از سوی دیگر در شرق خاور نزدیک و در حوزه زاگرس مرکزی، یعنی جایی که گنجدره و سراب (کرمانشاه امروزی) قرار گرفته، مردمان در حال اهلی کردن بز بودند. همچنین در کوهپایههای زاگرس و اطراف دهلران نیز مردمانی گوسفند را اهلی میکردند. این اتفاق حدود 12 تا 10 هزار سال قبل رخ داده است.
عبدی در ادامه میافزاید: «در گوشه شمال شرقی مدیترانه که امروز سوریه در آن قرار گرفته خوک اهلی میشود. اما چون محیط زندگی این حیوان با محیط زیست خاور نزدیک مطابقت ندارد منقرض میشود. در همین زمان در نقاط مختلف از جمله دهلران و خوزستان نخود و عدس اهلی میشدند. به واقع کشاورزی پدیدهای است که در قسمتهای مختلف منطقه رخ میدهد و در نهایت آنچه در شرق و غرب اهلی شدهاند با هم مخلوط شده و جوامع روستایی کشاورز را شکل میدهند.»
تا همین اواخر، حدود 5 یا 10 سال قبل باستانشناسان تصور میکردند که وقتی انسان به کشاورزی روی آورد به ناچار و برای مراقبت از مزارع یکجا نشین شد. پس گمان میرفت که اول تولید غذا صورت گرفته و بعد یکجانشینی رخ داده است.
عبدی دراینباره میگوید: «اما طی سالهای اخیر تعدادی محوطه باستانی مثل "قرمز دره" در شمال بین النحرین و "حالت چمی" کاوش شد و در آن آثاری که نشان از یکجانشینی داشت کشف شد. اما اثری از حیوان و یا گیاه اهلی شده در این محوطهها یافت نشد و این پرسش که چرا این مردم یکجا نشین شدهاند پیشآمد. پس از مطالعات این نظر مطرح شد که در این دوره به علت تغییرات آب و هوایی تودههای گیاهان خودرو به وجود آمده است که در مساحت گستردهای به چشم میخورند و مورد استفاده مردم بودند.»
وی در ادامه میافزاید: «این ماجرا حدود 12 هزار سال قبل رخ داده است. در حال حاضر دیدگاه ما عوض شده و به نظر میرسد که اول یکجانشینی رخ داده و بعداز آن بر اثر این نزدیکی و برهمکنش بین گیاهان وحشی خودرو و انسان، آهسته روند اهلی سازی آغاز شده و تقریبا جوامع کشاورزی در همین منطقه که به نام "هلال حاصلخیزی" از آن نام میبرند شکل گرفته است.»
عبدی با اشاره به آغاز تحولات چشمگیر در کشاورزی میگوید: «اما حدود هزاره 5 پیش از میلاد (7 هزار سال قبل) اتفاق دیگری رخ میدهد و به نظر من در تحولات آتی که به گسترش جوامع کشاورزی و آغاز شهرنشینی بود منجر شد. این اتفاق اهلی کردن گاو است. از اواخر دوره نوسنگی و آغاز مس سنگ ما مدارک مربوط به اهلی کردن گاو را در دشت دهلران داریم.»
گاو نسبت به بز و گوسفند حیوان مفیدتری است. گاو حیوان بزرگتری است و قدرت بیشتری دارد و برای شخم زدن زمین استفاه میشود. عبدی با اشاره به این موضوع میگوید: «قبل از این مردم با دست خودشان شخم میزدند و حداکثر زمین را 10 تا 15 سانت میکندند اما با شخم گاو زمین تا 30 سانت زیرو رو میشد و خاکی که در پایین قرار گرفته و از نظر مواد معدنی و عالی غنی است استفاه میشد. این درست زمانی است که خر و اسب هنوز اهلی نشده و تنها حیوانات اهلی این زمان بز، گوسفند، خوک، سگ و گربه است که هیچکدام برای شخم زمین مناسب نیستند.»
به کمک گاو آب از رودخانه کشیده شده و به کرتهای مزارع ریخته میشد. این کار محدوده آبیاری را بزگتر میکرد. اما یکی از نکات مهم اهلی شدن گاو تولید شیر بیشتری است. عبدی دراینباره میگوید: «بعد از اینکه مردم رو به کشاورزی میآورند از نظر تندرستی افت میکنند؛ در عوض جوامع شکارگر تنوع غذایی بیشتری نسبت به جوامع کشاورز داشتند. کشاورزها از غلات استفاده میکردند و گوشت آنچنانی در غذای آنها وجود نداشت اما شکارگرها گوشت زیادی مصرف میکردند و پروتئین زیادی به آنها میرسید و محصولاتی از قبیل میوهها و دانهها متنوعتری فراهم میکردند. شکار یه کار تفریحی است و مثل ورزش میماند. در حالی که کار کشاورزی کار طاقت فرسا بوده و باعث فرسودگی بدن میشود. شیر باعث جبران پروتئین از دست رفته میشد.»
این باستانشناس و استاد دانشگاه میگوید: «گاو منافع دیگری هم دارد. پوست آن چرم است و به عنوان لباس استفاده میشود. با آرد کردن شاخ و سم آن چسب درست میشود و از همه مهمتر مدفوع گاو است که به طرق مختلف استفاده میشد. هم کود خیلی خوبی است و هم اینکه از این مدفوع کیکهای تاپاله ساخته میشود و میسوزانند تا گرمای بیشتری تولید کنند. این گرما در سفالگری استفاده میشود و همین امر در دوره مس سنگ تحولی در ساخت سفال به وجود آورد و آن سفالهای پوک دوره نوسنگی به سفالهای نخودی خیلی قوی تبدیل شد. انسان با این حرارت دست به ذوب فلزات زد و کمکم وارد عصر مفرغ شد.»
گفته میشود که کشاورزی در ایران از کوهپایههای زاگرس در دهلران و خوزستان شروع شده و به سمت شمال کشیده شده است. یعنی به جاهایی مثل زاگرس مرکزی، تپه گوران در لرستان، تپه آسیاب و سراب و بعد آهسته به آذربایجان و مناطقی مانند حاجیفیروز رفته و از آنجا به فلات مرکزی مثل سیلک و زاغه کشیده شده است. کشاورزی همچنین از خوزستان به فارس رفته و از آنجا به کرمان رسیده است.
از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که از سمت شرق نیز جریانهای وابسته به کشاورزی وارد مرکز فلات ایران شده باشد اما چون تا کنون آثار نوسنگی پیش از سفال در آسیای مرکزی دیده نشده، احتمالا کشاورزی از فلات مرکزی ایران به آنجا کشیده شده باشد. به نظر میرسد که این فرهنگ تا حدود پاکستان و جاهایی مانند موندیگا و مهرگارو را نیز در بر گرفته باشد.
عبدی با بیان این مطلب که گسترش کشاورزی نقش مهمی در شکلگیری شهرها داشته میگوید: «سابقه شهرنشینی در ایران تا 4500 قبل از میلاد به عقب بازمیگردد. محوطهای مثل چغامیش در خوزستان چنین قدمتی دارد. تعریف شهر در باستانشناسی مشکل است و به طور کلی محوطههای مسکونی با بیش از 2 هزار نفر جمعیت را شهر میدانند. اما از نظر جامعه شناسی و جمعیت شناسی، شهر باید خصوصیات دیگری داشته باشد که در باستانشناسی قابل مشاهده نیست. جمعیت شناسان میگویند نه تنها شهر باید دارای جمعیت زیادی باشد که این جمعیت باید به طور ناهمگن در آن منطقه مسکونی زندگی کنند. یعنی این جمعیت نباید صرفا ارتباط فامیلی داشته باشند و از جاهای مختلف به آن منطقه آمده باشند؛ در غیر این صورت شهر محسوب نمیشود و یک روستای بزرگ است.»
وی در ادامه میافزاید: «از سوی دیگر وسعت محوطههای باستانی به نسبت قرار گرفتن در مناطق خاص نیز در تعریف شهر مهم است. در خوزستان یا در جنوب بینالنهرین باید محوطه 30 تا 40 هکتار باشد که شهر نامیده شود. ولی در زاگرس مرکزی محوطهای با 10 هکتار را هم شهر میدانند. این اختلاف به دلیل مواجه با دو سیستم اقتصادی که شهر را پشتیبانی میکنند به وجود میآید. در دشتهای آبرفتی مثل جنوب بینالنهرین و منطقهای مثل خوزستان یک سیستم کشاورزی توسعه یافته وجود داشته که مواد غذایی بیشتری را تولید میکرده، پس بنابراین شهرها بزرگتر میشدند.»
برای مثال شوش به 400 هکتار میرسد، و یا چغامیش هم به همین شکل شهر بزرگی میشود. اینها شهرهایی هستند که اقتصاد وابسته به کشاورزی دارند، اما آهسته به سمت تخصصگرایی پیش میروند. پیش از این و در روستاهای نوسنگی یک کشاورز علاوه بر حرفه خود کارهایی از جمله تولید سفال، ساخت خانه و بهرهبرداری از محصول خود را به تنهایی انجام میداد، اما در شهرهای آغازین سفالگری، ساخت ابزار کار، معماری تخصصگرایی میشود. درکنار این موضوع تفاوتهای طبقاتی شکل میگیرد و جوامع از آن حالت مساوات خارج میشود.
عبدی میگوید: «بی شک شهرها و در کنار آن شکلگیری حکومتها نیازمند نظام اقتصادی متکی بر کشاورزی بوده است. گفته میشود که تمدنها نیز به واسطه اقتصاد کشاورزی رشد کردهاند. حال آنچه برای گسترش و شکوفایی این اقتصاد لازم بوده زمینهای آبرفتی و کاشت محصول در آن است. به همین دلیل تمام تمدنهای آغازین بینالنهرین مثل ایران، مصر، چین و هند در جاهایی شکل گرفتهاند که رودخانههای بزرگ و زمینهای مستعد برای کشاورزی دارند.»