سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ كهن و باستان دروغ هرودوت درباره‌ی کمبوجیه و ماجرای گاوآپیس

تاریخ كهن و باستان

دروغ هرودوت درباره‌ی کمبوجیه و ماجرای گاوآپیس

برگرفته از تارنمای فر ایران

اروپایی‌ها به هرودوت لقب پدر اتریخ را داده‌اند. اما بسیاری از خاورشناسان و ایران‌شناسان او را دروغ‌گوی بزرگ می‌دانند. البته باید به یاد داشت که هرودوت در قلمرو شاهنشاهی ایران به دنیا آمده بود و شهروند دولت ایران به شمار می‌رفت، گرچه از نظر نژادی، یونانی تبار بود.

یکی از دروغ‌های بزرگ هرودوت کشتن «گاو آپیس»، گاو مقدس مصریان از سوی کمبوجیه بود. اگر مدارک بعدی که در زیر به نظر می‌رسد، پیدا نمی‌شد در آن صورت، این دروغ مسلم نیز به عنوان حقیقت تاریخی پذیرفته می‌شد (فر ایران).

 

هرودوت نسبت‌های ناروایی به کمبوجیه داد و وی را متهم کرد که گاو آپیس ]گاو مقدس مصریان[ را به دست خود کشته بود. ]اما[ بررسی‌های تاریخی و ژرفی که پژوهندگان کرده و نبشته‌هایی که از خود او در همین باره به دست آمده، نه تنها تایید شده که کمبوجیه چنین رفتاری ننموده بلکه وی دستور داده بود که از سنگ خاکستری رنگ، تابوتی برای گاو تهیه و عباراتی همانند آن چه فرعون‌های مصر بر روی تابوت می‌نوشته‌اند، بنویسند.

گاو آپیس در سال 35 شاهنشاهی برابر با 524 ق.م هنگامی که کمبوجیه در مصر نبود و به حبشه و دیگر نواحی آفریقایی رفته بود، به مرد و گاو آپیس پس از او، و در سال پنجم پادشاهی کمبوجیه زاییده شد و تا سال چهارم پادشاهی داریوش بزرگ (سال 39 شاهنشاهی برابر با 518 ق.م) زنده بوده است.

این سنگ نبشته در سال 1841 میلادی توسط ماریت باستانشناس به نام فرانسوی در خلال کاو‌ش‌های گورستان «سراپئوم» نزدیکی ممنفیس به دست آمد. بلندی آن 66 سانتیمتر و پهنایش 44 سانتیمتر و کلفتی آن نه سانتیمتر می‌باشد و در موزه لوور پاریس نگاهداری می‌شود.

نوشته روی آن در دو قسمت و بخط مصر باستان می‌باشد: یک قسمت زیرِ نگاره خورشید بالداری که بال‌های گسترده‌ آن همه‌ی هلال لوح را فرا گرفته و میزی به نام میز پیشکشی‌ها نقش گردیده. سوی راست نبشته نگاره گاو آپیس با خورشید و یک مار عینیکی هم در بین دو شاخ آن نقش شده. این مار همان است که گاهی در آرایش‌های کلاه و تاج فرعون‌های مصر هم دیده می‌شود.

سوی چپ نگاره، کمبوجیه دیده می‌شود که در برابر آپیس زانو زده و بالای سرش نام و عنوان‌های او در سه ستون نبشته‌اند. بنابراین مصریان که نام‌شاهانشان را درون یک خط بیضی می‌نوشته‌اند، نام کمبوجیه نیز درون یک بیضی دیده می‌شود. آن عناوین به این گونه است: « نماد هوروس، پروردگار آفتاب درخشان، شاهنشاه مصر بالا و پایین. پروردگار «رآ» کمبوجیه خداوندگار مهربان و سرور دو کشور.

در قسمت دوم مطالبی در ده سطر نوشته شده که قسمتی از آن محو گردیده، ولی توانسته‌اند همه آن نوشته را بفهمند. مضمون آن چنین است:

در سال ششم، سومین ماه از فصل شمسو، روز دهم در دوران پادشاهی شاهنشاه دو مصر بالا و پایین و « ازبس»، پروردگار بزرگ
« رآ» که او را زندگی جاودانی باد. خداوند « آپیس» با آرامشی تمام به سوی باختر زیبایش (یعنی آرامگاهش) راهنمایی شد. و او را در گورستان و در جایی که شاهنشاه برای او ساخته بود، جای دادند. پس از انجام همه مراسم که برای مومیایی کردن آن لازم بود، جامه‌ای گرانبها بر او پوشانیدند و همه آرایش‌ها و گوهرهای گرانبهایش را با وی در آرامگاه جاودانیش جای دادند. اینها همه به همان روش انجام شد که شاهنشاه کمبوجیه که جاویدان باد، فرموده بودند.

بر روی سنگ تابوت هم نوشته شده: « مظهر هوروس، پرورگار آفتاب درخشان، شاهنشاه دو مصر بالا و پایین، پسر پروردگار بزرگ
« رآ» کمبوجیه که جاودانی باد. این ساختمان بزرگ را از سنگ خارا برای آرامگاه آپیس ازیریس برپا داشت، و این تابوت از سوی او یعنی کمبوجیه که شاهنشاه  دو مصر بالا و پایین و پسر پروردگار بزرگ « رآ» است، پیشکش شد. بهره‌مندی از همه خواسته‌ها، زندگی جاودانی و بخت خوب، تندرستی، و شادی فراوان او را باد که پادشاه دو مصر بالایی و پایینی است.

هاپی، هاپیس، آپیس بنابر معتقدات مصر باستان، بدون پدر به دنیا آمده، نور ماه مادرش را باردار کرده، و گاو آپیس به وجود آمده است. این گاو به عقیده مصریان، مظهر دو خدای بزرگ «پتا» و « ازیریس» بود. ]به باور مصریان[ او از ماده گاوی به دنیا می‌آمده که از صاعقه باردار شده بود و پس از زاییدن، آن گوساله هرگز نباید باردار شود. رنگ این ماده گاو باید سیاه، و در پیشانیش لکه سفید سه گوشی و بر پشتش شکل یک عقاب وجود داشته باشد. موهای دمش دو برابر دم گاوهای معمولی باشد، و زیر زبانش هم شکل حیوانی نقش بسته باشد. چنین گاوی را با سرور و شادمانی به پرستشگاه ممفیس برده و می‌پرسیدند. چنان چه، عمر او از 25 سال می‌گذشت، او را در آب چشمه مقدس غرق نموده و جسدش را با تجلیل مومیایی کرده، در گورستان مقدس «سراپیوم» دفن می‌کردند.

نقل از مجله فرهنگ و هنر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید