تاریخ كهن و باستان
پوریوتکیشی
- تاريخ كهن و باستان
- نمایش از شنبه, 17 آذر 1397 20:29
رضا آقازاده
کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی
1- دیباچه
در این مقاله به «پوریوتکیشی» یا کیش نخستین مردمان ایرانی میپردازیم، هرچند متأسفانه به دلیل منابع محدود وآگاهیهای کم جز یادآوریهای نیاکان در بعضی اندرزنامههای پهلوی آگاهی چندانی نسبت به پیدایش این کیش نداریم، لیکن همین آگاهی کم چنان مینماید که کیش نخستینِ مردمانِ ایرانی با آمدن آیین زرتشت کاملا از میان نرفته بلکه به دلیل قوت نکات مثبت با دین نو آمیخته و به ماندگاری خود ادامه داده است.
در این مقاله پس از ذکر واژه و موارد به کار رفته در اوستا ومتون پهلوی کوشش کردهایم تا با دادههای موجود جدایی میان پوریوتکیشی و مهرپرستی را نشان دهیم، کاری که انجام آن سخت و نتیجهاش ناچیز است. نخست اینکه منابع برای پژوهش اندک است و دوم اینکه متنهای مربوط به پوریوتکیشی بیشتر مربوط به اندرزنامه است ولی درباره مهرپرستان چنین نیست. درباره پوریوتکیشی متن مینوی خرد اندکی ما را با رویکرد این دین آشنا میسازد.
2- معنا و مفهوم:
2-1- واژه:
بخش نخست در اوستایی: پَئو ئیریُو و در پهلوی: پوریوت>فرَتوم. (fratum <pūryūt <Paoiryo)/ واژه انگلیسی priority به معنای «اولویت» قابل مقایسه با شکل اوستایی و پهلوی این واژه است.
بخش دوم در اوستایی: تِکَـِشان و درپهلوی و پارسی: کیش. ( kīš <tkaeša). این بخش دوم یعنی کیش را عموماً و البته در امروز به معنای دین میگیریم ولی کیش در پارسی امروز معنای تبار را نیز میرساند و حمل معنای امروزی در معنای دیروز باید کمی آهسته انجام بگیرد.
فرهنگ واژههای اوستای احسان بهرامی پوریوتکیشان را چنین تعریف میکند: «دارندگان پوریوتکیشی. کسانی که دینشان و یا کیششان، کیش نخستین میباشد. در اوستا: Paoiryo-tkaeša: دینداران پیش از زمان زرتشت (پیشترین دین) دین یکتاپرستی که همیستارش «نبا نزدیشْتَ» است. /Nabanazdištaیشت13-90: / Paoiryo-tkaešanąn3/6 یسنا: 1و18. یسنا 3و22. یسنا 4و24. یسنا 26و6. یشت 13و 156»(واژههای اوستا، احسان بهرامی).
2-2- معنا
متنهای ایرانی (اوستا، متون پهلوی) از نخستین دینِ مردمانِ ایرانی نام میبرند و برخی قواعد و آثار اخلاقی این دین را برمیشمرند ولی نامی بر آن نمینهند و صرفاً از آن به گونه «کیش نخستین» یاد میکنند. هرچند برخی از پژوهشگران عبارت «پوریوتکیشی» را نامِ دین فرض کردهاند. صاحب دانشنامه مزدیسنا زیر واژه پوریوتکیشان مینویسد: «در یسنای1 بند 18، و یسنای 23 بند 2 و فروردین یشت بند 17 آمده و به معنای نخستین آموزگاران کیش است. در سنت متأخر برخی از نامداران را در جزو آنان شمردهاند که از این جملهاند: ویونگهان و تریتَ. پئوئیریو به معنی نخستین و تکئیش به معنی کیش است. خاورشناسان پوریوتکیشان را به نخستین آموزگاران دین یا نخستین پیامبران یا نخستین گروندگان دین و پیروان اولیه ترجمه کردهاند. نَبا-نزدیشتان نیز با پوریوت کیشان به معنی نخستین آموزگاران و دانایانِ پیش میباشند. در خود اوستا هم به چنین دانایانی که رهنمای مردم و پیشوای دینی بودهاند اشاره شده است از آن جمله ویونگهان پدر جمشید و آبتین پدر فریدون و اَترَت پدر گرشاسپ و پوروشسپ پدر زرتشت. به قول کتب پهلوی اگر آنها را به معنی داناکانِ پیشینکان بگیریم به خطا نرفتهایم.» (دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری).
مهرداد بهار پوریوتکیشان را نخستین آموزندگان دین مزدا دانسته که در عصری مقدم بر زرتشت یا هخامنشیان به تبلیغ دین مزدایی مشغول بودهاند. (پژوهش در اساطیر ایران: 507).
ذبیح الله صفا از قول دوهارله چنین گفته است: «در روایات مذهبی مزدیسنان تاریخ بشر ظاهراً به سه دوره تقسیم میشود: نخست عصر مردمی بنام «پَرَذاتَ». دوم دوره گروهی موصوف به صفت «پئوئیریو تْکَئِشَ» یعنی نخستین آموزندگان کیش یا نخستین دینداران که مرکب است از دو جزءِ پَئوئیریو یعنی نخستین و تْکَئِشَ که معادل آن در زبان فارسی کیش است. سوم دوره مردمی به نام «نَبانَزدیشْتَ» یا مردم دوره-های نزدیک و معاصر و بنا بر عقیده اشپیگل نیاکان نزدیک.»(حماسه سرایی در ایران: 397).
3- پوریوت کیشی- مهرپرستی
اینکه «پوریوتکیشی» را جدای از «کیشِ مهر» بدانیم و یا همان، مطلبی است که نیاز به اثبات دارد.
منابع پژوهش درباره پوریوتکیشی متنهای پهلوی است که ویژگیهایی را در قالب اندرزنامه برای «پوریوتکیشان» به اثبات رساندهاند که میتوانیم تا حدودی با رویکردها و ویژگیهای این دین آشنا شویم.
منابع پژوهش درباره مهرپرستی جدای از سنگنگارههای احتمالی در ایران و سایر کشورها ابیاتی از «شاهنامه» است که میتوان آنها را به یاری گرفت، ابیاتی که با وجودِ مخدوش بودن احتمال افزوده بودن آن میرود هرچند این موضوع نمیتواند ما را از اشارات این ابیات غافل سازد.
ما از میانِ منابع موجود درباره کیش مهر و برای پرهیز از زیادهنویسی صرفاً شاهنامه را به دلیل نقل روایات ملی برگزیدیم تا رویکرد ایرانی به این مهم را در بوته آزمایش قرار داده باشیم. به هر حال از روی همین متون اندک خواهیم دید که تفاوتی اساسی میان راه و روش پوریوت-کیشان با مهرپرستان وجود دارد.
1-3- نخست: مهرپرستان در دو بیت از شاهنامه
در شاهنامه اشاراتی است که سابقه مهرپرستی را به دوره هوشنگ میرساند و میدانیم که هوشنگ به دوران پیشدادیان تعلق دارد. پاسخ خسروپرویز به نامه قیصر روم را از نظر میگذرانیم:
که ما را ز «دین بهی» ننگ نیست
به گیتی به از «دین هوشنگ» نیست
همه «راه داد» است و «آیین مهر»
نگه کردن اندر شمار سپهر
این ابیات اشاراتی به دین زمان هوشنگ میکند (مهرپرستی)، ولی بسیار به هم ریخته است. «دین بهی» دین زرتشتی را گویند و «به دین» زبانزد زرتشتیان است. در زمان ساسانیان دین مردم «به دینی، یا همان دین بهی» است و خسروپرویز نیز درست میگوید ولی خسروپرویز چگونه دین بهی را به دین هوشنگ و کیش مهر پیوند میزند؟! این مسأله کمی دشوار مینماید. چرا که زرتشت گویا بر خلاف تفکر موجود در زمان خودراه و رسم کیش کهن (شاید مهر) قیام کرده است تا آن جا که رستم نیز از پذیرشِ آن سرباز زده است و یکی از ایراداتی که اسفندیار بر رستم وارد میداند باقی ماندن بر دین کهن و عدم پذیرش دین زرتشت است. به هر حال زرتشت در زمان گشتاسپ آمده و اگر ابیات بالا درباره کیش هوشنگ یعنی مهرپرستی را درست بدانیم، آنگاه «کیش نخستین: پوریوت کیشی» که متون از آن نام میبرند را مطابق روایت ذبیح الله صفا بایستی پس از هوشنگ بدانیم چه هوشنگ به پَرَ ذاتَ تعلق داشته است، (حماسه سرایی در ایران: 397) و یا منظور از کیش نخستین را همین مهرپرستی بدانیم. که این هم بعید به نظر میآید چه زرتشتیان گویا مظاهر پوریوتکیشی را پذیرفتهاند که اگر چنین باشد با توجه به اختلاف دینی رستم و گشتاسپیان بایستی مهرپرستی که کیشی خردگرایانه بوده با پوریوتکیشی تفاوت داشته باشد. ما از روی بیت دوم به ویژگیهایی درباره مهرپرستی میرسیم که رویکرد دانشی و خردورزی را در این کیش بهتر میبینیم:
همه «راه داد» است و «آیین مهر»
نگه کردن اندر شمار سپهر
کیش هوشنگ بر آیین مهر است: در پاره سوم برخی ویژگیهای «دین هوشنگ» را بیان کرد، از جمله: دادگری و آیین مهر و در پاره چهارم ویژگی مهم این دین را بیان می دارد: «نگه کردن اندر شمار سپهر.» یعنی رویکرد دانشی به سپهر(آسمان و زمین) داشتن. شمارش روز و ماه و سال و آمارش اختران و اپاختران،... همان است که می گوید: «شمارش سپهر.»
از همین «شمار سپهر»است که اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی «جشن نوروز» و «جشن مهرگان»، بلندترین روز (تیرگان، جشن تیرگان) و بلندترین شب (روز نخست از دیماه، روز میلادِ/ یلدا/ مهران؛ مهر، شب چله، چلهگیری در گاهشماری ایرانی) در محاسبه میآید. اقالیم هفتگانه زیر نام هفت کشور(اوستایی: کَرشوَر)، شکل میگیرد و ایران در میان آن وخورشید ویژه اقلیم چهارم میشود و پرچم شیر و خورشید بدان صورت که میدانیم بر پایه دانش تصویرگری میشود. البته جشن نوروز در زمان جمشید به پیدایی میآید ولی دو بیت بالا شیوه زندگی کردن مردمان در زمان هوشنگ را بیان میکندکه بر اساس خرد و دانش بنا شده است.
بدین ترتیب کیش مهر به حتم و یقین تنها کیشی آیینی نبوده بلکه رویکرد دانشی داشتن به آسمان و زمین و زندگی، حتی نامگذاریهای جغرافیایی، از ویژگیهای مهم این دوره از فرهنگ ایران است.
این دو بیت یا افزوده است و یا پیوستگی اندیشههای ایرانی را از باستان تا امروز(زمان خسروپرویز) نشان میدهد و یا این که بایستی در عقایدِ زرتشتیِ شاهان ساسانیان کمی درنگ کرد که این خود مسألهای دشوارتر است!
2-3-دوم:پوریوتکیشان در متنها
در متون مختلف پهلوی از این واژه نام برده شده است. این اشارات از پوریوتکیشی در قالبِ«اندرزنامه» در متون پهلوی منعکس یافته است و بیشتر جنبه اخلاقی این کیش مورد توجه نویسندگان بوده است.مهمترین نظر درباره این دین را متن مینوی خرد به ما مینمایاند آنگاه که ویژگیِ چندی از نگرش مردمان در ایران ویچ را باز میگوید:
و دروغ نمیگویند(29) و شیون و مویه نمیکنند(30) و دیو آز به تن آنان کمتر مسلط است(31). قانون مردمان ایران ویچ را بهی(؟) و دین-شان را پوریوتکیشی برمیشمرد.
آن چه در متنها یافتهایم را از نگاه میگذرانیم:
1-2-3- «گزیده اندرزهای پوریوتکیشان»:
سرآغاز متن چنین است:
Puryutkīšānī fratōm dānīšnān pat pētāk-īh ī hač dēn bē gūft ēstet kū:…
«پوریوتکیشان» که دارای نخستین دانشها در پیدایی از دین [هستند]، بگفتهاند که:...(عریان، سعید، متون پهلوی).
ترجمه بندهای 41و42: به فرهنگ خواستاری کوشا باشید. چه فرهنگ تخم دانش است ومیوه آن خرد و خرد را راهبری هر دو جهان است.در(باره) آن گفته(شده) است که فرهنگ اندر فراخی پیرایه و اندر سختی پناه و اندر نیاز دستگیر و اندر تنگی پیشه(است).
2-2-3- «ارداویراف نامک»:
Ušguftdātārōhrmazdhačmenoganafzūnīktūmkūbēgōwtōartāywīrāf ō mazdyasnān ī getīkkūewak hast rās ī ahrāzīrās ī puryutkīšīh uhān ī apārīkrāshamāk ne rās.
و او (ارداویراف را) گفت: داتار اهرمزدِ از مِنوکان افزونترین که بگو تو ارداویراف به مزدیسنان گیتی که، یک است راه اهراذی، (یک است) راه «پوریوتکیشی» و آن دیگر راه(ها) همه نه راه(است).
3-2-3- «مینوی خرد»:
مینوی خرد در ضمن معرفی ایران ویچ، کیش مردمان را در ایرانویچ پوریوتکیشی میداند و برخی آداب و رفتارهای آنها را نیز بر میشمارد که دارای اهمیت بسیاری است:
«(17) دیو زمستان در ایرانویچ مسلطتر است،(18) و از دین پیداست،(19) که در ایرانویچ ده ماه زمستان و دو ماه تابستان است،(20) و در آن دو ماه تابستان نیز آب سرد و زمین سرد و گیاه سرد است،(21) و آفتشان زمستان است،(22) و مار در آن بسیار است،(23) ولی آفتهای دیگر کم دارند،(24) و پیداست که اورمزد ایرانویچ را از دیگر جایها و روستاها بهتر آفرید،(25) و نیکیاش این است که زندگی مردم در آنجا سیصد سال است،(26) و زندگی گاوان و گوسفندان صد و پنجاه سال(27) و درد و بیماری کم دارند،(28) و دروغ نمیگویند،(29) و شیون و مویه نمیکنند(30) و دیو آز به تن آنان کمتر مسلط است(31) و ده مرد از نانی که میخورند سیر میشوند(32) و به هر چهل سال از زنی و مردی فرزندی زاده شود،(33) و قانونشان بهی و دینشان «پوریوتکیشی» است(34) و چون بمیرند پارسایند(35) و رَد آنان گوبد است و سرور و پادشاهشان سروش است.»(مینوی خرد: 62).
4-2-3- «دینکرت پنجم»:
18. باید به آن هیزم خشک و بایسته و بوی(خوش) را به خوبی ببرند(تقدیم کنند)، دوستانه ببرن، به نیکی ببرند، از بالا ببرند، از آن خوب مراقبت کنند و مطابق قانون بر آن سالاری کنند. هنگامی که نیرو برای آن لازم است، بنا بر دستورالعمل «پوریوتکیشان» زوهر و دیگر(نثارها) به او دهند. (دینکرت5: فصل19: بند18)
رضا آقازاده
بهار 1388 خورشیدی
منابع:
1. صفا، ذبیح الله، حماسه سرایی در ایران، امیرکبیر، 1389
2. تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، نشر سخن، 1378
3. تفضلی، احمد و آموزگار، ژاله، کتاب پنجم دینکرد، چاپ اول، نشر معین، 1386
4. ---------، مینوی خرد، چاپ بنیاد فرهنگ ایران، 1354
5. بهرامی، احسان، فرهنگ واژههای اوستا، نشر بلخ، 1369
6. عریان، سعید، متون پهلوی، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1371
7. بهار، مهرداد، پژوهش در اساطیر ایران، انتشارات آگه، 1381
8. اوشیدری، جهانگیر، دانشنامه مزدیسنا، نشر مرکز، 1371