نامآوران ایرانی
زندگینامهی عطاءالله جنگوک (1327- 1389)
- بزرگان
- نمایش از پنج شنبه, 02 ارديبهشت 1389 11:16
- بازدید: 5017
برگرفته از همشهریآنلاین
عطاءالله جنگوک آهنگساز و نوازنده تار و سه تار و ردیفدان در سال ۱۳۲۷ در جنوبیترین شهر استان فارس، شهر لار، دیده به جهان گشود.
از اوایل ورود به دبیرستان به ساز تار علاقهمند میشود و چنانكه خود در گفتوگویی با همشهری عنوان كرد، با بهره گیری از اشیایی مثل چوب و نخ ابریشم و تار به ساخت سازی روی میآورد.
به گفته جنگوک آن زمان «یك رادیوی دوموج داشتیم كه تنها معلم من بود. من نیز نوازندگی اساتیدی را كه در رادیو می نواختند در خانه تقلید می كردم. خوب، آن موقع در شهر ما استادی نبود، تا سال ها بعد كه خدمت استاد مرحوم عذاری در تبریز رسیدم»
علاقه مندی به تار سبب میشود تا وی پیش از رفتن به دانشگاه به سراغ استاد محمد حسن عذاری برود كه از جمله شاگردان درویشخان و مرحوم شهنازی بود، اما این آموزش كوتاه مدت پاسخگوی نیاز جنگوک جوان نمیشود و مدتی بعد با دادن امتحان در دانشكده هنرهای زیبای تهران در رشته موسیقی پذیرفته میشود و به تهران میآید.
موسیقی را در دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پی گرفت و همزمان نزد استادان علی اكبرخان شهنازی، محمد حسن عذاری و غلامحسین عذاری به آموزش نوازندگی تار و سه تار و رموز و ظرایف موسیقی سنتی پرداخت.
همزمان با ثبت نام در دانشكده نزد استاد علی اكبر خان شهنازی میرود و هفته ای دو جلسه در هنرستان و دو جلسه در مكتب صبا با ایشان كار می كند. چنگوگ از معدود شاگردان استاد علیاكبرخان شهنازی بود كه 9 سال مداوم از محضرش كسب فیض كرد.و چنانكه خود میگوید:«. خدا رحمتشان كند. منزلشان دماوند بود و من مرتب این مسیر را می رفتم و میآمدم.»اعتماد استاد به آموختههای جنگوک به حدی بود كه او را بعد از مدتی به تدریس در كلاسی جداگانه میگمارد و البته به گفته جنگوک «ایشان هم نظارت می كردند و اگر اشكالی در كار بود، درست آن را تذكر می دادند»
او در دانشگاه نیز با استاد نورعلی خان برومند چهار سال كار كرد تا این كه یك روز دكتر داریوش صفوت، مسئول مركز حفظ و اشاعه موسیقی آن زمان به دانشگاه میروند و با وسواس خاصی كسانی را كه علاقه مند بودند و می دانست كه حالا به نوعی جدیت بیشتری در كار از خود نشان می دهند، برای همكاری با مركز دعوت كرد كه به گفته چنگوگ« پرویز مشكاتیان، محمدعلی كیانی نژاد، علی اكبر شكارچی و من»از جمله آنها بودند . در سالهای ابتدایی فعالیت مركز از محضر بزرگانی چون استاد سعید هرمزی، استاد فروتن، استاد بهاری و استاد بیكجه خانی بهره برد.
او از بیكجهخانی یاد میكند كه « استاد بیكجه خانی فقط ماهی دو بار می آمدند مركز. وقتی هم كه می آمدند، من ایشان را رها نمی كردم و از محضر ایشان استفاده می كردم. خلاصه ضمن این كه استخدام شده بودیم و در گروه های مختلف با هم كار می كردیم برای ما یك فضای پژوهشی و كارگاهی هم بود كه از دانش و تجربه بزرگان موسیقی استفاده كنیم.»
برگزاری كنسرتهایی با مرحوم رضوی سروستانی و استاد اصغر بهاری از جمله كارهای چنگوگ در سالهای اولیه شكل گیری مركز حفظ و اشاعه بود. چنگوگ تا سال 1375 با مركز حفظ و اشاعه موسیقی صدا وسیما همكاری میكرد
درك چنگوگ از موسیقی نواحی ایران و ظرفیتهای این گونه موسیقایی سبب میشود تا او از سال 1358 به فكر فكر تنظیم و اشاعه موسیقی فولكلور بیفتد و چهار سال در این زمینه كار كند تا سال ۶۲ كه آلبومی را به نام «پرستاره» اتفاق آقایان آذرسینا، شناسا، شفیعیان و مرتضی اعیان، منتشر كرد. این آلبوم برداشتی تازه بود از موسیقی فولكلور و محلی استان فارس كه تا آن زمان هیچ كس در این زمینه كار نكرده بود و انصافاً خیلی تأثیرگذار شد و بدعتی شد برای كارهای فولكلور بعدی.
بعد از آن آلبوم، «مال كنون» را منتشر كرد. اثری كه شهرتی ملی پیدا كرد و نام جنگوک را بر سرزبانها انداخت.. مال كنون موسیقی فولكلور بختیاری ها است. بعد ازآن آلبوم «چشم به راه» را به اتفاق شهرام ناظری منتشر كرد. كار بعدی آلبوم، «هی جار» ،آلبوم تكنوازی نوروز بود كه تقریبا همزمان منتشر شد.
آلبوم سرو و ماه نیز با صدای بهرام باجلان از جمله كارهای بعدی چنگوگ بود.
چند سال بعد او آلبوم همسایه با صدای علیرضا افتخاری و «یار كدیم» كه برداشتی از موسیقی بندری است و آلبوم نوای بی نهفت را به همراه كتاب نت این اثر به بازار موسیقی عرضه كرد.
عطاءالله چنگوگ سالهای پایانی عمرش را با بیماری قلبی دست و پنجه نرم میكردو چند بار هم این بیماری وی را تا مرز مرگ پیش برد تا اینكه در نهایت ظهر روز یكم اردیبهشت، در حالی كه جمعی بزرگان موسیقی برای افتتاح ساختمان خانه موسیقی گرد هم آمده بودند، در همان مجلس خبر مرگش اعلام شد.