نامآوران ایرانی
یادمان هنرمند فقید فرهاد ارژنگی، با رونمایی کتاب «نقش فرهاد» برگزار شد
- بزرگان
- نمایش از جمعه, 29 مهر 1390 16:15
- مینا محیطیان
- بازدید: 5206
مینا محیطیان
مجموعه عکسهای زنده یاد فرهاد ارژنگی
نمونه آثار موسیقی و نقاشی زندهیاد فرهاد ارژنگی
نگاهی به زندگی و آثار فرهاد ارژنگی
مراسم یادمان هنرمند فقید «فرهاد ارژنگی» و رونمایی از کتاب «نقش فرهاد» در روز شنبه، 23 مهرماه 1390 با حضور جمعی از اساتید و پیشکسوتان عرصه موسیقی و خانواده ارژنگی در تالار هنر و تجربه فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. بهار1390، خاموشی فرهاد، پنجاه ساله میشود. فرهاد ارژنگی؛ نقاش، نوازنده برجستۀ تار و آهنگساز، (1340-1317) نوازندگی تار و هنر را نزد علی اکبر شهناز آموخت. هنر آموز تار و سازنده نغمه هایی برای تار و ارکستر بود. از آثار او چند ضبط رادیویی و تعدادی ضبط خصوصی از تکنوازی های او و همنوازی های او همراه سنتور داریوش صفوت به جای مانده است. از آثار و فعالیتهای دیگر فرهاد ارژنگی میتوان به پیش درآمدها و رنگهای متعدد، تصنیف کنج قفس، بیخبر، اتود چهارگاه و چندین برنامه گلهای رنگارنگ اشاره داشت. و از اقدامات مهم او میتوان به آوردن ساز رباب به ایران اشاره کرد.
او در سن 22 (1340 خورشیدی) سالگی شبی با دوستانش در فضای شهر سپری میکند، اما سحرگاه آن شب دیگر از خواب برنخواست. در حالی که پردههای تارش نیز از یکدیگر گسسته شده بود خانواده ارژنگی به مرگ مشکوک این هنرمند معتقدند.
سرزمینی پررنگ، پر اشارت تلویح ودرآن مام وطن. مادری که به سرش تاجِ خِضِر، سینه ریزش البرز وبه پا دامن پر چین خلیج فارس، پر ز مرواریدِ آریایی، ایران. در دل این جغرافی تاریخیست، جاریه خون جگر، سرزمین پر رمز، پرنشانه، ایهام، اسم سهراب و سیاوش، رمز فرزند کُشی، لعل، لفافه لب، غنچه دهان، نرگس چشم، تیغ مژگان و پرستوی بهار، ماه رازیست ز رخساره و رمز گیسو، سنبل. شوریده سریها، بلبل و بنفشه سر به دامان، به دریغ سر سپردن سر دار، قلندر، حلاج، سر نهادن به بیابان، مجنون فرطُ پرخون، فرهاد سرو آزاد. و دراین جغرافی تاریخیست، همه رمز، همه آیات و اشارت، شمع شب، زهره و زیتون و زحل یا که نیلوفرو آب.
هدهد و حاتم و هنزل ودر این رمزکده آری آری نام سهراب و سیاوش اسم اسفندیار، رمز فرزند کُشی و کنون نام تو فرهاد؛ فرهاد ارژنگی نام تو رمز جوانمرگی، نام تو رمز جوانمرگی شد.
این نثر زیبا شروعی بود بر یادمان فرهاد ارژنگی نوازنده تار بعد از 50 سال که توسط علیرضا پورامید به گوش دل میهمانان حاضردر مجلس نشست. میهمانانی که همه دستی چه دور و چه نزدیک بر آتش هنر و شعر و ادب پارسی داشته و دارند. میهمانانی که برخی از همدورهایهای ایشان و برخی نیز بواسطۀ شناخت سلوک وتبحر نوازندگی ایشان وخانواده بزرگوارشان پای دراین مجلس نهادهاند.
علیرضا پورامید (مجری همایش) با یادآوری این نکته که موسیقی نواخته شده در شروع مجلس در دستگاه چهارگاه از نواختههای فرهاد ارژنگی است به بیان زندگینامه کوتاه ایشان پرداختند.
خانواده ارژنگی با قدمتی که ثبت شده در تاریخ هنر در حدود 4 الی 5 قرن در حوزه فرهنگ وادب این سرزمین تاثیرگذار بوده اند. از میر حیدر در زمان ایلخانان ونوادگان تیمور، مکتب هرات وبعد در تبریز سیدمحسن تا پدر بزرگ فرهاد وبعد پدرگرامیشان وعموی بزرگوارو پدر بزرگ شان میرزا ابراهیم که بعد از متداول شدن نام خانوادگی، خانواده میرزا ابراهیم نام ارژنگی به خود گرفتند. فرزندان میرزا ابراهیم سید حسین با میر مصور تخلص هنری وپدر فرهاد سید عباس ارژنگی (رسام ارژنگی) فرد بزرگواری که در دوران کودکی و نوجوانی قابلیتهای هنری بسیار درخشانی از نگارگری، نقاشی وتصویرگری از خود بروز دادند که بعدها به توصیۀ یکی از دوستان به روسیه مهاجرت میکنند.
فرهاد ارژنگی جوانی که فقط بیست و سه بهار از عمرش را دید متولد 15 بهمن 1317 ومتوفی به سال 1340 با مرگی مشکوک وجانسوز بود.
فرهاد ارژنگی با قابلیتهای بسیاری که درنواختن تار و بخصوص شناخت دقیق ردیف استاد شهنازی داشت بسیار از همدوریهای زمان خود جلوتر و از پیشگامان ردیف استاد شهنازی بود بطوری که در سنین جوانی در گروه استاد فرامرز پایور عضو ثابت گروه بود که این خود گواهیست بر تبحر ایشان در نواختن تار.
سپس فیلم کوتاهی ازاجرای فرهاد با گروه پایورکه نوازندگان بنامی چون، استاد هوشنگ ظریف، استاد فرامرز پایور، عمادرام، ربیعالله بدیعی، منوچهری و... به سمع ونظر میهمانان رسید وآه عمیق استاد ظریف، که نشان از فقدان چنان نوازنده ایی بود به گوش همۀ میهمانان رسید.
اجرای فرهاد کم بود اما درهمان مدت کم اعجاز نوازندگی ایشان وقتی زخمۀ تار را روی سیمها بصدا درمیآورد ونالۀ زیبا و آهنگین تار به گوش جان میرسید میفهمیدیم که نوازندگی دل عاشق میخواهد و زبان ساز.
فرهاد ارژنگی همچنین تمام ردیفهای حسین قلی خان و پسرش علی اکبرخان شهنازی را به رشته نت کشید، قطعاتی که درموسیقی سنتی ساخته و پرداخته، آوردن ساز رباب به ایران که سالها بدست فراموشی سپرده شده بود، سرپرستی گروه واجراهای بیاد ماندنی، معلمی هنرستان موسیقی، کاری که در بیست ویک سالگی، فرهاد با ظرافت اما مقتدرانه به پرورش استعدادها میپرداخت، همه وهمه نکات و سجایای اخلاقیست که ایشان بواسطۀ تربیت صحیح خانواده وعلی الخصوص پدر بزرگوار وفرهیختۀ خود کسب کردهاند.
کوهکن هرکاسۀ خون که خورد ازدست سنگ
برمزارش در لباس لاله می آید برون
بعد از این بیت زیبا اقای پورامید از خواهر فرهاد، بانو هما ارژنگی شاعر ونویسنده به پاس تمام زحماتی که در برگزاری این یادمان متحمل شدند دعوت کرد تا برای میهمانان قطعه شعری در فراق برادر بسُرایند.
هما ارژنگی که برادر خود را در دوران نوجوانی از دست داده وبسیار دلسوخته، شعری از پدر خود، رسام ارژنگی که پس از خاکسپاری دومین فرزندش (فرهاد) درسوگ ایشان سروده بودند به گوش جان میهمانان رساند.
ای گل تو زیر خاکی و گل روی خاک تو آنقدر
ریختند که گل شد مُغاک تو
در آسمان فضل هنر کرده زود افول
چنان کوکب سهیل، رخ تابناک تو
پاکیزه روی بودی و پاکیزه خوی، چه سود
برباد شد به راه هنر خون پاک تو
در عمر کوتهی که نمودی تو همچو گُل
با دانش و هنر همه خورد و خوراک تو
صد ترس وبیم داشتم از دشمن پلید
دیدی چه دید آن سر بی باک تو
فریاد زیرو بم بکشد چون تو روز و شب
مانند تارتو ، پدر سینه چاک تو
سر مست مهر روی تو بودم
ولی چه سود انگورِ زهر داد سرانجام تاک تو
آتش بزد به هستی رسام و جان بسوخت
این مرگ جانگداز و غم سوزناک تو
این شعر چکیدۀ اشعاری بود از دل سوختۀ پدر در سوگ فرزندش که حتی نتوانست مرگ مشکوک فرهاد را پیگیری کند.
علیرضا پورامید با تشکراز خواهر بزرگوار فرهاد به ذکر مطالبی پرداختنند که همزمان با تولد رادیو واقع شد که بعدها سهم گستردهایی در شعر و موسیقی برای هنر و هنرمند داشت. نوازندگان و خوانندگانی که از همنسلان رادیو بودند: استاد محمدرضا شجریان، استاد فخرالدینی، علیرضا مشایخی، شفیعی کدکنی، فرهاد ارژنگی، هوشنگ ظریف، کل شاگردان نسل اول استاد خالقی، خانم وزیری تبا، خانم پرتو، خانم ارفع اطرایی و........... همگی در دورهایی زندگی میکردند که بدلیل اشغال ایران توسط نیروهای خارجی کمتر کسی به مقوله هنر وموسیقی توجه داشت این خفقان و روزهای تحقیر ایران بر ضمیراین نسل تاثیر بسزایی گذاشت وسالهای جوانی اینان برابر شد با برنامه سازیهای رادیو وپخش موسیقی تا این جوانان بتوانند حرفهای
ناگفته را با زبان موسیقی و ازطریق رادیو بیان کنند.
یکی از کسانی که با فرهاد همدوره ودوست بود استاد گرامی آقای هوشنگ ظریف (نوازنده سرشناس تار ایران) بودند که به روی صحنه دعوت شدند تا خاطرهایی از فرهاد بگویند. تشویق میهمانان باعث شد استاد ظریف بار دیگر خاطرات خود با فرهاد را مرور کند اما اینبار با صدای بلند که به گوش همه برسد. در آغاز سخن بسیار گلهمند بودند از بانو هما ارژنگی خواهر فرهاد که چقدر دیر یادمان را برگزار کردند و سپس خاطره ای از همکاری خود با فرهاد در گروه استاد دهلوی نقل کردند و کنسرت بسیار زیبایی که ایشان به همراه فرهاد در استانبول ترکیه برگزار کردند وچون هر دو نوازنده تار بودند وخانم خاطره پروانه خوانندگی گروه را برعهده داشتند سخنها گفتند که شوری در میهمانان پدید آمد وهمه دریغ ودرد داشتند از مرگ جوانی به رعنایی و شیرینی با پنجههایی طلایی چون فرهاد ارژنگی که فقدانش هنوزهم پابرجاست.
استاد ظریف از مرگ نابهنگام فرهاد ارژنگی گفتند که بواسطه مرگ ایشان کنسرتی که مدتها برای اجرای آن رنج فراوان کشیده بود برگزار نشد. سکوتی که از مرگ ناگهانی فرهاد به میهمانان منتقل شد بهترین مرحم برای این یادمان بود. در ادامه تاکید کرد: اگر فرهاد ارژنگی خیلی زود به دیار باقی نمی شتافت و اکنون در قید حیات بود، به عنوان بهترین نوازنده تار کشور مطرح میشد.
علیرضا پورامید با تشکر از استاد ظریف برای ازبین بردن سکوت طولانی از یکی ازهنرجویان استاد ارفع اطرایی، که از دوستان وهمدوره ایهای فرهاد بود دعوت کردند که یکی از قطعات زیبایی را که فرهاد ارژنگی ساخته بود در دستگاه چهارگاه با سنتور بنوازند. ایشان هم به زیبایی هرچه تمامتر قطعه ایی را نواختند که درآن زمان بارها از رادیو پخش شده بود.
استاد ارفع اطرایی (نخستین بانوی نوازنده حرفهای سنتور ایران) بعد از اجرای این قطعه توسط «سوده مولایی» از خاطرات خود با ایشان حرفها زدند و بروشوری که 50 سال پیش برای کنسرتی که ایشان با فرهاد داشتند و فیلم کنسرت که در 31 فروردین 1338اجرا شده بود پخش شد بنوعی چشم نواز میهمانان نیز بود هنوز بیادگار نگه داشته که بعنوان هدیه به خواهربزرگوار فرهاد تقدیم کردند.
بعد از ایشان اقای پورامید از شاعر معاصر کشورمان استاد تقی محمدی فکور زاده تقاضا کردند قطعه شعری که بمناسبت درگذشت فرهاد سروده بودند، بخوانند. ایشان که فرهاد را میشناختند و وصف پنجههای طلایی اورا بسیاردیده وشنیده بودند، به گوش میهمانان برساند.
بر سیم زهم گسستگی میزد تار در گوشۀ دل شکستگی میزد تار
چون زورقِ در گریزاز طوفانها فریاد به گل نشستگی میزد تار
انگشت به بزم پرده ها میرقصید غم نالۀ رنج و خستگی میزد تار
میسوخت زهم بردیدگیها میسوخت بر شعلۀ مهر و بستگی میزد تار
مضراب میان پنجه اش میلرزید بیداد از این دو دستگی میزد تار
با اینکه فرو نشست غوغای دلش در شوخ، سخن ز رستگی میزد تار
در ابرِ نگاه آسمان پیمایش فرهاد زبند جستگی میزد تار
میهمانان با تشویق حضور پر رنگ خود را بار دیگر به خانوادۀ فرهاد ودوستانش نشان دادند.
کتاب «نقش فرهاد» که شامل تبدیل ردیفهای فرهاد ارژنگی به نت است در این نکوداشت رونمایی شد. این کتاب به کوشش هما ارژنگی فراهم آمده است.
پیشتر تنها گناهم بود فرهنگ و هنر گشته ایرا ن دوستی اکنون جُرمی دگر
درکذشته بی هنرها دشمنم بودند و بس بسته اکنون بی وطنها بهر آزارم کمر
این دو بیتی از پدر فرهاد رسام ارژنگی که نشان از خفقان حاکم بر فضای شعر و هنر و موسیقی آن زمان بود مقدمه ای شد برای پرداختن به مقولۀ کتابی که قرار است توسط خواهر فرهاد و با کمک دوستان به چاپ مجدد با محتوایی ارزنده تر برسد. کتابی که ردیف های استاد شهنازی تماما توسط فرهاد به رشتۀ نت درآمده، ساختههای خود فرهاد ودیگر آثاراز هنرمندان آن دوره. که نام کتاب نقش فرهاد اثر بیادماندنی در مقولۀ هنر موسیقی درفرهنگ ایرانی همیشه برقرار خواهد ماند.
علیرضا پورامید با بیان این مطلب تشکر ویژهایی از نویسندۀ مقدمۀ کتاب آقای سید علیرضا میر علینقی (نوازنده سنتور و پژوهشگر تاریخ موسیقی) داشتند و در پایان این یادمان که به حق دیر اما بسیار تاثیرگذار، ازهمۀ میهمانان و برگزار کنندگان این یادمان، بخصوص بانوی فرهیخته هما ارژنگی که زحمات و رنج ایشان برای به چاپ رساندن کتاب و برپایی این مراسم پوشیده نیست تقدیر سپاسگزاری بعمل آوردند. علیرضا میر علینقی درادامۀ نشست با اشاره به کتاب نقش فرهاد تاکید کرد: من بسیار خوش اقبال بودم که توانستم در این گردآوری سهم کوچکی داشته باشم و متعجبم که چرا فکر و آثار خلاقانه این هنرمند در سکوت بود و کسی به آنها توجهی نداشت که بخشی از این بی توجهی به اقبال فردی افراد و بخشی دیگر نیز به تغییر سیستم زندگی ما باز می گردد.
برای حّسن ختام این مراسم معنوی و پّر محتوا که مروری بود بر خاطرات دور اما بیادماندنی فرهاد ارژنگی، گروه موسیقی که نوازندگان نام آشنایی چون بهنام جاوید نوازنده کمانچه، محمد احمدوند نوازندۀ تار ویوسف احمدوند نوازندۀ تنبک به اجرای قطعاتی در دستگاه شور و اجرای قطعاتی از فرهاد ارژنگی چند دقیقه ایی میهمانان را به خرسندی حضور فرهاد دراین محفل گرم دعوت کردند.
به جای رنگ بمالم به پرده خون جگر
فلک ندیده هنرور به سخت جانی من
بیتی از اشعار رسام ارژنگی پایان بخش این مراسم بیادماندنی بود.
این مراسم زنگ آغازینی بود برای هنرمندان و هنرپروران در فرهنگ و شعر و ادب پارسی. که امیدواریم دست اندرکاران بیشترین توجه را به اساتید هنر که به حق در دورانهای مختلف تاریخی تنها و غریب با کمترین پشتوانه به بالا بردن سطح فرهنگی کشور کمر همت بسته اند، داشته باشند.
به امید روزیکه هنرو هنرمند و هنر پرور به جایگاه اصلی خود بازگردند.
شایان ذکر است در پایان همایش کتاب «زندگی بیست و دو سالۀ فرهاد ارژنگی» در میان حاضران توضیح شد. این کتاب به همت بانو هما ارژنگی (خواهر هنرمند) و استاد رسام ارژنگی (پدر خانواده)، پس از درگذشت فرهاد در "کانون فرهنگی نادر" منتشر شده بود. گفتنی است در این نشست دکتر هوشنگ طالع، استاد ادیب برومند، دکتر علیقلی محمودی بختیاری، منوچهر پیشوا، شمس خلخالی، دکتر حسین وحیدی، سید حسن امین و ... نیز حضور داشتند.