نامآوران ایرانی
غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم
- بزرگان
- نمایش از یکشنبه, 17 مهر 1390 11:59
- بازدید: 5101
برگرفته از مرکز خبری و سامانه اطلاع رسانی امید
هدف از موسیقی شعر حافظ ، دست یافتن به نیروی مرموز و ساحرانه ای است که در ارتباطِ واژگان یک بیت با یکدیگر و ارتباط بیت با کل غزل وجود دارد. دست یافتن، به همان نیروی پری واره ای که گهگاه نهفته و پنهان در لابلای اشعار وی نفس می کشد و گاه جسورانه حجاب می درد و هل من یزید می طلبد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی امید، شعر حافظ توانسته چون رودی خروشان علاوه بر غنی کردن ادبیات ایران به پربار شدن شاخههای دیگر فرهنگ ایران زمین همچون موسیقی نیز یاری رساند. شاید لحن آهنگین اشعار حافظ یکی از رازهای جاودانه شدن آن و انس گرفتنش با موسیقی کلاسیک کشورمان باشد که برخی از صاحبنظران این حوزه را به سوی تحلیل موسیقیایی شعر حافظ سوق داده است.
دره دادجو، استاد ادبیات کلاسیک فارسی که کتابی با عنوان مویسقی شعر حافظ تالیف کرده در این باره معتقد است: منظور از موسیقی شعر، فن و دانش و هنر موسیقی نیست. دانستن موسیقی برای کسی که میخواهد با موسیقی شعر آشنا شود شاید شرط لازم باشد اما کافی نیست. در شعر حافظ وقتی سخن از موسیقی شعر است منظور عامل و عنصری است که در شعر او زیبایی خلق میکند و هر عامل و عنصری را شامل می شود که شعر حافظ را از دیگر اشعار متمایز می کند.
وی در توضیح این مطلب افزود: برای دست یافتن به موسیقی شعر ناگزیر هستیم که درونمایههای شعر حافظ را بررسی کنیم و به مباحثی مثل قافیه و ردیف سر بزنیم. قافیه های شعر حافظ از این لحاظ که چقدر در زیبایی ابیات حافظ موثر بوده اند و ردیف ها را از این حیث که چقدر در مضمون و مفهوم تاثیر داشته اند می توان مورد بررسی قرار داد.
مولف کتاب «موسیقی شعر حافظ» با تاکید بر اینکه قافیههای شعر حافظ به عنوان یکی از حیاتیترین واژههای شعر حافظ محسوب می شوند، ادامه داد: نکته قابل توجه این است که در اشعار حافظ بار معنایی هر بیت را قافیه به دوش میکشد. در واقع قافیه درخشانترین واژه در شعر حافظ به شمار میآید. ردیف نیز با اینکه یک کلمه تکراری است ولی در چند غزل حافظ که بررسی شده، نشان میدهد ردیفها با اینکه برداشت است ولی هر کدام یک معنا میدهند . یعنی ردیف ها فقط جای خالی را پر نکرده اند بلکه به مفاهیم تازه بیت کمک کرده اند.
این پژوهشگر با اشاره به جنبه های آکوستیک کلمات در اشعار حاقظ گفت: در اشعار حافظ مثلا وقتی بحث راه رفتن مطرح شده کلمات برای آن به گونه ای انتخاب شده اند که صدای راه رفتن برای ما تداعی میشود. برای مثال در شعری از حافظ که صحبت از بلندی مو می شود با آوردن یک کسره اضافه این امر به خوبی نشان داده میشود. در مصرع «شرح زلف بلند خم اندر خم جانان» بلندی مو با کسره کلمات نشان داده میشود.
به گفته دادجو که دستی در موسیقی سنتی ایران نیز دارد، واژههایی که حافظ درغزلیاتش به کار میگیرد هرگز ناگهانی به ذهنش خطور نکرده بلکه همه آنها با دقت انتخاب شده و در جای مناسب خود قرار گرفتهاند و حتی توسط حافظ ویرایش نیزشدهاند.
دره دادجو ارتباط شعر و موسیقی را در اشعار حافظ این گونه بیان می کند: شعر لحظه بازدم است که آدمی به خویش برمی گردد . لحظه ی شاعرانه همیشه لحظه مکث است. لحظه ای که انسان در می یابد فراتر از روزمرّگی ها نیز می توان سِیر کرد و این نوع سِیر نوعی ارضای معنوی را به انسان هدیه می کند. هدف از موسیقی شعر حافظ ، دست یافتن به نیروی مرموز و ساحرانه ای است که در ارتباطِ واژگان یک بیت با یکدیگر و ارتباط بیت با کل غزل وجود دارد. دست یافتن، به همان نیروی پری واره ای که گهگاه نهفته و پنهان در لابلای اشعار وی نفس می کشد و گاه جسورانه حجاب می درد و هل من یزید می طلبد.
سید حسن امین سردبیر مجله حافظ نیز با بیان اینکه حاقظ موسیقیدان نیز بوده، در این باره گفت: حافظ خود در شعری می گوید «غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم». از دیرباز اشعار حافظ در موسیقی آوازی ایران استفاده شده است و یکی از دلایل این امر شاید آشنایی حافظ با موسیقی بوده که در شعرش نیز بروز یافته است. تا آنجا که برخی محققان واژه حافظ را علاوه بر حافظ قرآن بودن او این گونه نیزعنوان می کنند که در زمان حافظ به کسانی که اهل هنر موسیقی آوازی بودند نیز حاقظ اطلاق می شده است. چنانکه در ابتدای نام بعضی موسیقی دانان گذشته کلمه حافظ آورده شده است.
این محقق و حافظ پژوه یکی از عمده ترین شاخصه های شعر حافظ را علاوه بر تخیل، داشتن موسیقی ویژه اشعار عنوان کرد و گفت: این موسیقی ممکن است حاصل عروضی باشد یا خارج از آن که قطعا شعر حافظ را با موسیقی سنتی ایرانی ارتباطی تنگاتنگ بخشیده که به همین دلیل اکثر کسانی که در موسیقی آوازی ایران فعالیت داشته اند از این اشعارآهنگین استفاده کرده اند.
مزدا شاهانی، محقق و مدرس موسیقی نیز، درباره جنبه موسیقیایی اشعار حافظ گفت: 21 وزن از اوزان ادب فارسی بیشتر در اشعار حافظ دیده می شود در حالیکه مولانا 48 وزن از اوزان را استفاده کرده که همین اوزان فرم ریتمیک موسیقی ایرانی را تشکیل داده و بر اساس آنها بسیاری از گوشه ها مثل گوشه کرشمه در دستگاه شور، ماهور و... درموسیقی ایرانی شکل گرفته است.
این آهنگساز در ادامه درباره چگونگی ساخت یک تصنیف توضیح داد: اول باید شعر را به لحاظ مفهومی کاملا درک کنیم و بعد آن را در گوشه یا دستگاههای موسیقی قرار دهیم. در ردیف های آوازی استاد دوامی از غزلیات حافظ در جای جای مختلف ردیفها استفاده شده است.
او با تاکید بر اینکه وجود ادیبان بزرگی همچون فردوسی، سعدی، حافظ، خیام و مولانا تاثیر بیساری بر روی مویسقی ایرانی گذاشته، تاکید کرد: دوره های محتلف سبکهای ادبی همچون خراسانی، عراقی، هندی و...در موسیقی ایرانی بی تاثیر نبوده است. برای مثال در گذشته رباعی را ترانه تلقی می کردند بعدها دوبیتی یا پهلوی یا فهلوی نام ترانه به خود گرفت و معمولا این نوع اشعار را با آواز موسیقی می خواندند.
شاهانی ساختار شعر و موسیقی را بسیار به هم نزدیک خواند و تصریح کرد: حافظ سرآمد غزل سراهای ایرانی است که غزل را به کمال خود رسانده است. به همین جهت شاید از غزلیات حافظ بیشتر از دیگران در موسیقی ایرانی استفاده شده است. حافظ از خوش ترین و مطبوع ترین عروض ادب فارسی در شعرش استفاده کرده و وزن سوگلی شعر او در بیت «در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد» «عشق ییدا شد و آتش به همه عالم زد» است که بحر رمل است. یکی دیگر از نشانه های مهارت حافظ در موسیقی هم آوایی و به خوبی در کنار هم نشاندن کلمات است یعنی همان رعایت صنایع بدیع لفظی است.
از این گفتارها میتوان یکی از دلایل پرداختن به موسیقی در شعر حافظ را کشف رازهای شاعرانهی "حافظ" عنوان کرد که به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران این حوزه « عظمت وی ، نه در بیان مضامین شگفت انگیز ، که در چگونگی شگردهای وی در کاربرد زبان است».