سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان یادواره‌ شادروان محمد مهرداد

نام‌آوران ایرانی

یادواره‌ شادروان محمد مهرداد

دکتر هوشنگ طالع

یادواره‌ سرور محمد مهرداد - جانباز نهضت پان‌ایرانیسم

محمد مهرداد در سال 1307 خورشیدی در شهر کرمان، چشم به جهان گشود. او پس از پایان دوره‌ی تحصیلات ابتدایی، همراه خانواده به تهران آمد و در دبیرستان شرف نام‌نویسی کرد. محمد مهرداد می‌گوید :
«سال 1325 در 17 سالگی در سال پنجم دبیرستان شرف بودم؛ معلم زبان فرانسه‌ای داشتیم، یادش به خیر، ساعتی درس می‌داد و ساعت دیگر بحث‌های اجتماعی می‌کرد که آن روزها بازارش سخت گرم بود و بعد به مسایل فلسفی می‌پرداخت و از آزادی رای مردم و حق مردم در تعیین سرنوشت خویش و زمینه‌های فلسفی آن سخن می‌گفت که اغلب یکی دو ساعتی پس از درس، سخنانش ادامه داشت و در پایان به پرسش‌ شاگردان پاسخ می‌گفت...» ( چنین‌اند مردان ایرانزمین ـ معصومه میرزا محمدی ـ تهران، ‌بهمن 1386 ـ ر7 )

به گفته‌ی محمد مهرداد، سخنان این آموزگار باعث شد که «آن سال و سال‌های بعد ما با اشتیاق به سوی مطالعه مقالات و کتاب‌هایی از این دست می‌رفتیم و سعی می‌کردیم بر اندوخته‌های علمی خود بیفزاییم». ( همان )

محمد مهرداد در باره‌ی آغاز نخستین تلاش‌های تشکیلاتی می‌گوید. در همان سال (1325)  :
 «من و چند نفر از دوستان درصد برآمدیم تا لزوم یک جمعیت دانش‌آموزی برای سیکل 2 دبیرستان شرف و دیگر دبیرستان‌ها را گوشزد کنیم. پیش‌رفت در گام‌های نخستین امیدوارکننده بود حتی موفق شدیم دبیرستان‌های اطراف مانند دبیرستان خرد در منیریه و دبیرستان اسلام در چهارراه پهلوی به طرف حسن‌آباد را با این فکر آشنا کنیم. بالاخره جلسات اولیه تشکیل شد. شور و شوق بسیار بود، سعی می‌کردیم از گروه‌های رایج در جامعه جدا باشیم و به آن جنبه ملی بدهیم.  متاسفانه با رسیدن تابستان و تعطیلی مدارس به علت ناآگاهی از امور تشکیلاتی... انجمن ما از هم پاشید و من خود به دبیرستان  دارالفنون رفتم  که در آن جا با روانشاد داریوش فروهر در سال 1326 آشنا شدم و بعد هم در در دانشکده‌ی حقوق با هم بودیم...» ( همان ـ رر  ـ 8 ـ 7 )

محمد مهرداد در سال 1327 در کنکور دانشکده‌ی حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد  و در آن جا بود که به مکتب پان‌ایرانیسم پیوست و تا پایان زندگی، باور مند به این اندیشه و گستراننده‌ی این اندیشه بود.

با پیشگامی محمد مهرداد و تلاش دیگر یاران مکتب پان‌ایرانیسم، در برابر سندیکای لکومتیو رانان ایران که در اختیار حزب توده بود، «کانون ملی لکومتیو رانان ایران» بنیان گذاری گردید و روزنامه «پل‌پیروزی» را که در دست بیگانه‌پرستان بود، در اختیار نهضت ملی قرار داده شد.

 محمد مهرداد، در سال 1330 همراه با سروران علی‌محمد لشگری و منوچهر تیمسار، سازمان پرچمداران پان‌ایرانیست را بنیاد گذارد. در مهرماه همان سال، هفته‌نامه‌ی «پرچمدار» به مدیریت محمد مهرداد منتشر گردید.
 اما دوران کنش‌گری‌های میدانی او خیلی کوتاه بود. وی در 16 بهمن 1330 مورد ترور از سوی یک تن از اعضای سازمان جانسپاران میهن وابسته به دربار قرار گرفت. سازمان جانسپاران میهن که معروف به «جانسپاران انگلیس» بود، از سوی دربار برای رویارویی با نهضت ملی ایجاد شده بود و گروهی از عناصر ارتش و شهربانی را در بر می‌گرفت. محمد مهرداد در باره‌ی ترور خود از سوی سازمان جانسپاران میهن می‌گوید :
«روزنامه جانسپاران علیه ما شروع به سمپاشی کرده بود... من از روزنامه شکایت کردم و از دادگستری به نام مفتری، تقاضای تعقیب مدیر روزنامه را کردم. با وجود چند بار مراجعه، کوچک‌ترین اقدامی به عمل نیامد.
بالاخره شبی به دفتر روزنامه جانسپاران رفتیم [ همراه با منوچهر تیمسار و علی‌محمد لشگری ] تا با مذاکره مسایل روشن شود. به ما پاسخ دادند : مدیر نیست، ممکن است در چاپخانه باشد. به آن‌جا هم سری زدیم، آن‌جا هم نبود. ما از آن‌جا خارج شدیم و سوار تاکسی شدیم. تاکسی تازه حرکت کرده بود که عده‌ای از چاپخانه بیرون ریختند که یک افسر [ ارتش ] در میانشان دیده می‌شد. با پرتاب پاره‌‌‌آجر به تاکسی، تاکسی متوقف شد که با اسلحه‌ی کمری به طرف من شروع به تیراندازی شد. من توانستم فقط سرم را تا زانویم خم کنم که تیر اول بالای سر راننده خورد و گلوله‌ی دوم در پشت من نشست که از میان ستون فقرات گذشته وارد ریه شد و تا نزدیکی قلب جلو رفت و هم‌اکنون، گلوله در ریه‌ی چپ من قرار دارد. از آن تاریخ ( 16 بهمن 1330 ) تا امروز من دچار پاراپژی ( فلج نیمی از بدن )  ‌شده ام». ( همان ـ رر 9 ـ 8 ) گلوله‌ی دیگری نیز پای وی را زخمی کرد.
در صندلی عقب تاکسی، سرور محمد مهرداد در میان نشسته بود و سروران علی‌محمد لشگری و منوچهر تیمسار در دو سوی اوقرار داشتند.

پرونده‌ی این جنایت پس از کودتای 28 امرداد،‌ مسکوت ماند و تاکنون نیز بدان رسیدگی نشد ؟!

در اثر این جنایت، محمد مهرداد ناچار از ترک تحصیل شد؛ اما در سال 1334، در حالی که برروی صندلی چرخدار قرار داشت، با دفاع از پایان نامه‌ی خود، موفق به دریافت لیسانس در رشته‌ی حقوق قضایی گردید.
سا‌ل‌های سال، پسین آدینه‌ها، دوستان در خانه‌ی سرور مهرداد، گرد می‌امدند و از تفسیرهای وی در باره‌ی مسایل سیاست خارجی و داخلی بهره مند می‌گردیدند. سروران علی‌محمد لشگری و منوچهر تیمسار، پای همیشگی این دیدارها بودند.

محمد مهرداد،، در واپسین روزهای زندگی می‌گفت :
«من که روزگاری در آسمان‌ها پرواز می‌کردم و سرشار از آرزوهای بزرگ برای میهنم، برای مردمم، برای تاریخم ؛ صد افسوس که امروز، راکد و جامد افتاده‌ام و اگر جرقه‌ای از پایداری و مقاومت ملاحظه می‌کنید، کم‌تر از آن است که در آرزویش بودم... کسی که می خواست کوهه‌ای باشد از آتش، آتش پردوام، نه سوزنده ؛ بلکه زندگی بخش ؛ اما امروز شعله‌ی کبریتی است ناچیز و کم دوام، کاهنده‌ی جسم و جان خود و دیگران». ( همان ـ ر64 )

سرانجام سرور ارجمند و گرامی محمد مهرداد، درست 54 سال پس از آن که مورد ترور ناجوانمردانه‌ی عوامل دربار قرار گرفت و «تخت‌بند» گردید، در بامداد 16 بهمن 1384، از میان ما رفت و یاران را تنها گذاشت. روانش به سپنتامینو.

پاینده ایران
آبان ماه 1357 ـ هوشنگ طالع

 



از چپ به راست : مهندس علی محمد لشگری - مهندس آشور پور - منوچهر تیمسار - دکتر هوشنگ طالع

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید