سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان به مناسبت درگذشت دکتر سیدجعفر سجادی - سرمشقی برای نسل جوان

نام‌آوران ایرانی

به مناسبت درگذشت دکتر سیدجعفر سجادی - سرمشقی برای نسل جوان

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره  25790، سه‌شنبه یکم بهمن 1392

دکتر مهدی محقق ـ عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی

 

برخاستم از جای و سفر پیش گرفتم

نز خانم یاد آمد و نز گلشن و منظر

گه حبل به گردن بر مانند شتربان

گه بار به پشت اندر مانندۀ استر

پرسنده همی رفتم از این شهر بدان شهر

جوینده همی گشتم از این بحر بدان بر

روستازادۀ اصفهانی که بعدها با عنوان دکتر سیدجعفر سجادی یکی از استادان فاضل و مبرّز دانشگاه تهران گردید و آثار ارزنده‌ای همچون «فرهنگ علوم عقلی» و «ترجمه حکمه‌الاشراق» و «تفسیر حدائق‌الحقایق» و دهها تألیف و تصحیح و ترجمه به جامعه علمی این کشور عرضه داشت، زندگی پرماجرا و مشقتی را طی کرد و شوق و ذوق به تحصیل علم و دانش او را به بلاد مختلف کشانید و او را در برابر بهترین استادان و مشایخ قرار داد تا بدین مقام و پایه والای علمی رسید:

هر که او پیش خردمندان به زانو نامدست
با خردمندان نشاید کردنش هم‌زانوی

زندگینامه پرشور و حادثه دکتر سجادی می‌تواند سرمشقی برای نسل جوان و دانشجویان باشد که با پشتکار و کوشش می‌توان از هیچ آغاز کرد و به مدارج عالیه کمال رسید. عباراتی که دکتر سید جعفر سجادی از دوران کودکی خود در این زندگی‌نامه یاد می‌کند، مانند:

ـ با پای برهنه قاچ قاچ و دستهای کوچک یخ بسته از شدت سرما، چوبکی در دست، چهارگوسپند خانواده را از پس نماز صبح تا شامگاهان به چرا می‌بردم...،

ـ آن سالها مجبور بودم در روزهای متوالی در روستاهای دور و نزدیک در گرما و سرما به مزدوری روم...،

ـ چند روز به عنوان کارگر ساختمانی به ناوه‌کشی پرداختم...،

ـ در یکی از کارخانه‌های ریسندگی اصفهان مشغول به کار شدم...،

ـ در یک تابستان هندوانه و خربزه از روستا به امانت گرفته، در شهر فروختم و سودی بردم...

همه و همه نشانه‌ای از همت راسخ و کوشش خستگی‌ناپذیر اوست که در چنان شرایطی، از هر موقعیتی اختلاس فرصت کند و به طلب علم و دانش اندوزی بپردازد. این جد و جهدی که او در کودکی از خود نشان می‌داد، در بزرگی نیز از او جدا نشد و همین کوشش و جدیت بود که او را در ردیف یکی از پرکارترین و پر اثرترین استادان دانشگاه تهران در آورد.

دکتر سجادی ظاهر و باطنش یکی است. آنچه در دل دارد، به زبان می‌آورد و دوستی و دشمنی خود را آشکار می‌سازد. در برخورد با ناملایمات و نادرستی‌ها خویشتن داری نمی‌کند و زبان به انتقاد می‌گشاید. از این روی افراد مخلص، خلوص و یکرنگی او را درک می‌کنند؛ ولی آنان که در دلشان غل و غش است، کینه او را در دل می‌پرورانند.

علی‌رغم اینکه دکتر سجادی در تدریس و تألیف کتاب موفق بوده، در محیط کار با درگیری‌هایی مواجه می‌شده‌است و از سوء حظّ او آنکه وی از کسانی که به آنان محبت کرد و آنان را برکشید، بیشتر رنج دیدکه: «اتّق شرّ من احسنت الیه». برخی از افرادی که «گاه با باد شمال و گاه با باد صبا» هستند و در زمان مدیریت دکتر سجادی در برابرش دست به سینه می‌ایستادند و او امیدوار بود که از محبت و یاری آنان برخوردار خواهد گردید، با گشت زمان روی از او برگرداندند و امید او را تبدیل به یأس کردند:

و اخوان حسبتهم دروعا فکانوها ولکـن للاعادی

و خلتهم سهاما صائبات فکانوها و لکن فی فوادی

دوستان را من زره پنداشتم بودند هم

لیک بهر دشمنان جاهل بی‌دین من

راست خواهی، تیرشان پنداشتم در راستی

همچنان بودند، لیکن در دل غمگین من

هر چند با بازنشستگی او، دانشگاه تهران بیست سال از شمع وجود استادی پرتوان محروم ماند، ولی او موفق گردید آثار نفیس و ارزنده‌ای در زمینه‌های مختلف علوم و فرهنگ و تمدن اسلامی ـ ایرانی به علما و افاضل تقدیم دارد و نیز فرزند برومندی را پرورش دهد که هم اکنون از علم و دانش او در نهادهای علمی از جمله مرکز دایرۀ‌المعارف بزرگ اسلامی و فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی استفاده کامل می‌شود. «و حق علی ابن الصقر ان یشبه الصقرا».

انجمن آثار و مفاخر فرهنگی این افتخار را دارد که یاد بزرگان و دانشمندانی را که خود ترجیح می دهند، در گوشه‌های پنهانی و زوایای خمول به سر برند زنده نگه دارد، و آنان را به نسل جوان و دانشجو معرفی نماید، وآثارشان را در دیدگاه عموم قرار دهد که: «لمثل هذا فلیعمل العاملون».

*مفاخرنامه

زندگی پربار

گفتنی است که مرحوم دکترسجادی در سال 1303ش در یکی از روستاهای استان اصفهان زاده شد. از 5 سالگی ضمن تحصیل، به کار در مزارع پرداخت. تا سال 1322 در مدارس اسماعیلیه، مدرسه صدر، مدرسه جده، مدرسه عربان و مدرسه ملا عبدالله مشغول به تحصیل شد و علوم حوزوی چون فقه، اصول، ادبیات و فلسفه را خواند. پس از آن به کرمانشاه رفت و در مدرسه حاج شهبازخان به تدریس طلاب پرداخت و سپس به اصفهان بازگشت و بعد از آن در دانشکده معقول و منقول به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1329 فارغ‌التحصیل شد و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در ارومیه و کرمانشاه مشغول شد. در سال 1334 به تهران انتقال یافت و در 1353 به درجه استادی نائل گشت و در 1358 بازنشسته شد.

از آثار این محقق عرفان‌پژوه می‌توان به مقدمه بر منطق، فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی، فرهنگ علوم عقلی، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، فرهنگ علوم نقلی و ادبی و فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی ملاصدرا اشاره کرد. وی همچنین در زمینه تصحیح متن نیز آثار ارزشمندی تالیف کرده است که می توان به تصحیح و تحشیه تفسیر حدائق الحقایق، تصحیح توضیح فرهنگ المرقاه، ترجمه و تحشیه آراء اهل مدینه الفاضله فارابی، ترجمه و تحشیه سیاسات مدینه اشاره نمود.

او روز سه‌شنبه 24 ماه جاری دار فانی را وداع گفت. از مقالات اوست: سهم ایرانیان در پایه‌گذاری فرهنگ و تمدن اسلامی، استفاده از علوم عقلی و منطقی در معارف اسلامی، علوم عقلی در خدمت ادب و فرهنگ اسلامی، بحثی در علم یا وجود ذهنی، حواس پنجگانه از نظر فلسفه اشراق، حکمت سهروردی، عقل در فلسفه و عرفان، تأثیر اخوان‌الصفا و حمیدالدین کرمانی در صدرالدین شیرازی، آراء متفکران اسلام درباره «عقل و نفس»، عقل از نظر فلاسفه، خرد نزد فلاسفه اسلامی ایران، هستی، انسان کامل (مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل تصفیف عزیزالدین نسفی به تصحیح و مقدمه ماژیران موله)، وقف در ایران، بنیان اصول فقه و تاریخچه آن، سیر تفسیر قرآن و تاریخچه آن، تاریخچه تأویل و تفسیر قرآن، کیفیت نزول قرآن، کیفیت نزول قرآن (مبدأ ورود اسرائیلیات)، کیفیت نزول قرآن (تفسیر فقهی)، تجلی عرفان و تصوف در ادب پارسی، حکمه‌الاشراق، تحلیل افکار اخوان الصفا و بررسی تشکیلات ایشان، حکمت اسلامی و فلسفه یونانی، هدف و فائده علوم فلسفی، سید قطب، سخنی چند پیرامون مدینه فاضله فارابی، احکام یا عناوین ثانویه، نقدی بر نظریه‌پردازان مذهب باطنیه، اوضاع اجتماعی نیم قرن اخیر (داستانهایی از پنجاه سال)، در استخدام فرهنگ، مقبره ابن سینا در اصفهان است، بیمارستانی در هند و تبعیت از اداره اسقفی اصفهان، و...

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید