کتاب
فرهنگ هخامنشی و سنتهای محلی در آناتولی، قفقاز جنوبی و ایران
- كتاب
- نمایش از یکشنبه, 11 آذر 1397 22:33
کتاب فرهنگ هخامنشی و سنتهای محلی در آناتولی، قفقاز جنوبی و ایران به کوشش اسکولد ایوانچیک و واختانگ لیچلی و با ترجمۀ شاهین آریامنش را پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری منتشر کرد.
این کتاب دربردارندۀ مقالههایی از سومین همایش ایبریای قفقاز و همسایگان آن در دورۀ هخامنشی و پساهخامنشی است که از 7 تا ۱۴ اکتبر ۲۰۰۶ در بورجومی گرجستان برگزار شده بود. با توجه به پیوندها و ریشههای ژرف و عمیق فرهنگی میان ایران و جهانِ بشکوه ایرانی که از سدهها بلکه هزارههای دور و دراز برجا بوده است و همواره دل و دین به آن سپردهایم و در دهههای اخیر تلاش دشمنان بر آن بوده تا این پیوندهای ژرف را بگسلند و ریشههای عمیق را با تیشه برکنند، این کتاب که دربارۀ فرهنگ بِشکوه هخامنشی در قفقاز و آناتولی و نیز ایران است به فارسی ترجمه شده است.
این سومین همایش از همایشهایی با عنوان ایبریای قفقاز و همسایگان آن در دوره هخامنشی و پساهخامنشی بود. نخستین همایش در سال 1998 در تفلیس به همراه دانشگاه هاله به ابتکار پژوهشگر برجستۀ گرجستان، اُتار لردکپیانیدزه، بنیانگذار مرکز پژوهشهای باستانشناسی آکادمی علوم گرجستان بود که سالهای سال مدیر آن مرکز بود. همایش دوم در سال 2000 برگزار شد. شوربختانه مرگ ناگهانی اتار لردکیپانیدزه در 19 می 2002 به این معنی بود که بسیاری از پروژههای مهم پژوهشی در گرجستان دستکم برای مدتی قطع شود. بااینحال، دانشجویان و همکاران اتار لردکیپانیدزه هر کاری را که از دستشان برمیآمد انجام دادند و سومین همایش را برگزار کردند.
کتاب فرهنگ هخامنشی و سنتهای محلی در آناتولی، قفقاز جنوبی و ایران دربردارندۀ 8 مقاله به قلم پژوهشگرانی از جمهوری آذربایجان و گرجستان و ارمنستان و ترکیه و ایران است که تلاش کردهاند تا یافتههای باستانشناسیِ مربوط به دورۀ هخامنشی را معرفی و بررسی کنند.
نخستین مقاله تصویرگری پیروزی ایرانی: نقاشی صحنۀ نبرد بر چوب مونیخ نام دارد که نوشتۀ لطیف سامرر است. سامرر در این مقاله به نقاشیهای یافتشده در ترکیۀ امروزی میپردازد که زمانی بخشی از قلمرو شاهنشاهی هخامنشی بوده است و در این نقاشیها که نقاشیهای تاتارلی نامیده میشود هنر مربوط به دورۀ هخامنشی دیده میشود.
مقالۀ دوم نوشتۀ الیاس بابایف، ایولان گاگوشیدزه و فلوریان س. کنوس که دربارۀ کاخ هخامنشی یافتشده در قراجمیرلی جمهوری آذربایجان است. نویسندگان در این مقاله به کاوش باستانشناسی در تپهای کوچک در نزدیکی روستای قراجمیرلی در غرب جمهوری آذربایجان پرداختهاند که در آن بقایای یک ساختمان یادمانی و همچنین قطعاتی از پایهستونهای آهکی از دورۀ هخامنشی به دست آمده است. سازههای مانند قراجمیرلی در ساریتپه جمهوری آذربایجان و گومبتی گرجستان نیز شناخته شده است که میتوان آنها را بهعنوان محل اقامت بلندپایهگان ایرانی تفسیر کرد.
مقالۀ سوم دونگوزتپه، محوطۀ عصر آهن اودابنو-استپ، کاخِتی شرقی نام دارد که به قلم جنز نیلینگ نگاشته شده است.
نوآوریهای شرقی در سامتسخه (جنوب گرجستان) در هزارۀ یکم پیشازمیلاد مقالهای به قلم واختانگ لیچلی است که او در این مقاله به محوطۀ سامتسخه و گورستان آتسکوری در جنوب گرجستان پرداخته است که گورهای غنی کاوششده در آتسکوری در سالهای اخیر دربردارندۀ گورآوندهای بیشماری از نوع هخامنشی بوده است که اقتباسی از اشیاء هخامنشی است. نویسنده به این برآیند میرسد که این مواد نشان میدهد که سنتهای هخامنشی همچنان در جنوب گرجستان تا دورۀ پساهخامنشی ادامه داشته است.
قلمزنی کُلخیس در سدههای پنجم-چهارم پیشازمیلاد، سنتهای محلی، تأثیرات خارجی و نوآوریها نام مقالۀ میخاییل یو تریستر است که به ظرفهای سیمین و مفرغین در این دوره میپرازد.
امیران کاخیدزه نویسندۀ مقالۀ سرمهدان ایرانی در گور یونانی پیچوناری در سدۀ پنجم پیشازمیلاد است. او در این مقاله به سرمهدان ایرانی یافت شده هنگام کاوشهای گورستان سدۀ پنجم پم پیچوناری میپردازد که بهاحتمال از سرزمینهای شرق گرجستان وارد کُلخیس شده است.
مهرهای هخامنشی یافتشده در گرجستان نوشتۀ کتوان دژاواخیشویلی است که او در این مقاله شش مهر هخامنشی را معرفیمیکند که در گرجستان یافت شده است. دو تا از این مهرها براساس دیدگاه جی بردمن به سبک همایونی شرقی است و سومین آنها سبک همایونی غربی دارد. یکی دیگر در دستۀ یونانی-شرقی جای میگیرد و دوتای دیگر در گروه برن قرار میگیرند. بررسی مهرهای یافتشده در گرجستان از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما نهفقط از دید مطالعۀ حکاکی دورۀ هخامنشی بلکه در زمینۀ رابطۀ گرجستان و جهان هخامنشی جالب است.
نقاشی دیواری دهانۀ غلامان سیستان نوشتۀ سیدمنصور سیدسجادی است که وی در این مقاله به نقاشی دیواری گردونهسوار در دهانۀ غلامان در سیستان میپردازد و آن را تحلیل میکند. این صحنۀ بسیار مهم مردی ایستاده را نشان میدهد که گردونهای میراند و با کمانی که در دست دارد به جانوری تیری زده است که بهاحتمال آن جانور گراز وحشی است.