کتاب
معرفی کتاب «ایران فرهنگی»، نوشته دکتر داریوش فرهود
- كتاب
- نمایش از جمعه, 04 آبان 1397 20:30
کتاب «ایران فرهنگی»: 10 دفتر
نوشته: داریوش فرهود (استاد ژنتیک و انسانشناسی دانشگاه مونیخ، عضو فرهنگستان علوم جهان سوم - تریست، کارشناس سازمان جهانی بهداشت - ژنو، عضو پیوستهٔ فرهنگستان علوم پزشکی ایران- تهران، عضو کمیتههای اخلاق سازمان یونسکو ایران- تهران)
اول دفتر به نام ایزد دانا
ایـران مهـد فرهنـگ جهـان
(اخلاق، ادب، زبان، دین، حکومت، هنر و ...)
پیشگفتار
این نوشتهها، جـوشیده از فزونی دانستههای من نبوده، بلکه در جستجوی پاسخی به انبوه نادانستههای من شکل گرفته است.
زمان کودکی و پرورش اینجانب در محیط معنوی خانواده، به ویژه با الگوبرداری از روحیه و رفتار مرحوم پدر، که یک فرهنگیِ بسیار با اخلاق، با ایمان، ایراندوست و استاد ادبیات فارسی و عربی بود، سپری شد.
به یاد دارم که در دوران پیش از دبستان، همواره از سخنان پدرم که شامل گزیدههای اخلاقی، پند و اندرز، سخنان پیامبران، پیشوایان اسلام، زرتشت پیامبر، دانشمندان، نویسندگان و شعرای ایرانی بود، لذت میبردم. به این ترتیب در واقع پایههای فرهنگ (اخلاق، ادب و ایمان)، از همان دوران دبستان و دبیرستان در وجودم شکل گرفت.
در دوران تحصیلات دانشگاهی در آلمان غربی (از 19 سالگی) نیز به فرّ ایزدی، با حفظ فرهنگ شریف ایرانی، از لغزشهای درشت و پندار ناپاک و کردار نادرست، در امان ماندم. در اردیبهشت ماه 1351 به ایران بازگشتم و با تمام وجود بوسه بر خاک میهن زدم.
به عنوان عضو ثابت کمیتهٔ اخلاق سازمان جهانی بهداشت 1372/1993 ژنو، با همکاری در تنظیم اولین آییننامهٔ ملاحظات اخلاقی در ژنتیک پزشکی، عملاً قدم در راه پاک و باصفای آموزش اخلاق حرفهای و فرهنگسازی گذاشتم، که فرّ ایزدی بار دیگر مرا چراغ راه بود.
از سال 1383، با گردآوری مجموعه کاربردهای اخلاق، به عنوان یکی از شاخصهای فرهنگی، در زمینههای گوناگون علوم، به نظرم رسید که اخلاق را باید در لایههای فرهنگ، تاریخ و ادب ایران باستان، جستجو کنم و چنین بود که کار این مجموعه آغاز شد.
فرهنگ ایرانیانِ باستان، بر اخلاق، راستی و یکتاپرستی استوار بود و هرگز در این سرزمین، نمونهای از بتپرستی دیده نشده است. همین آیین آزادگی بود که مردانی ستُرگ چون کوروش بزرگ و داریوش بزرگ، در آن پرورش یافتند؛ به گونهای که در 2500 سال پیش که قدرتهای آن زمان، گرفتار جنگ و قتل و غارت بودند، کوروش بزرگ، منشور حقوق بشر را برای نخستینبار ارائه کرد که تا به امروز همواره مورد احترام و تحسین جهانیان بوده و زینتبخش سرسرای سازمان ملل است.
در زمان پادشاهی داریوش بزرگ نیز خدمات ارزندهای همچون ساخت شهر پارسه «تخت جمشید»، ضرب اولین سکه رایج دادوستد جهان «درک»، ساخت راهها، ایجاد سپاهی دائمی به نام «سپاه جاویدان»، حفر آبراه بین دریای سرخ و دریای مدیترانه «کانال سوئز»، تأسیس اولین چاپار یعنی پست منظم در جهان، برپایی اولین سنگنبشتهٔ سه زبانه در بیستون «هنر ترجمه»، برقراری شاهنشاهی ایران بزرگ از بخش شرقی هند کنونی تا سرزمینهای شمال آفریقا، به صورت حکومتهای محلی «ساتراپها» انجام شد.
دربار پادشاهان ایران (پاتروناژها) در واقع فرهنگستانهایی بودند که در آنجا ادیبان، شاعران، دانشمندان، ریاضیدانان، فیلسوفان و نخبگان، بالیده و نوازش میشدند. بسیاری از شاهان بزرگ، نه تنها برای سرزمین پر افتخار ایران، بلکه برای تمامی جهان، تاریخساز بودهاند. آنهایی که فکر میکنند همهٔ شاهان کشورها، جز رنج و بدبختی و ظلم و ستم، چیزی برای کشورشان نداشتهاند، سخت افراط میکنند.
تمدن جهان غرب و به ویژه کشورهای اسلامی، عمیقاً وامدار فرهنگ، اخلاق، ادب و هنر ایران بوده و هست. افراد سرشناسی از خاندان برمکیان و نوبختیان و دیگر ایرانیان، تمامی فرهنگ و ادب غنی ایرانی، اندرزنامهها و پندنامهها را از متون پهلوی به عربی و حتی یونانی ترجمه کردند. (نقل از ابن ندیم)
تاریخ ایران همانند تاریخ مصر، چین، هند و ...، بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ جهان است. باید توجه داشت که مرزهای فرهنگی ایران به مراتب فراتر از مرزهای سیاسی ایران کنونی است و آثار و پیامدهای مطلوب آن، هنوز هم در هند، پاکستان، افغانستان، آسیای میانه، کشورهای عربی خلیج فارس، ترکیه، عراق، سوریه، لبنان و حتی یونان و مصر و ... و امروزه نیز در امریکا، کانادا، استرالیا، اروپا و کشورهای خاور دور، دیده میشود.
در این کتاب، پیدایش فلات ایران، دوران باستان و تمدنهای بزرگی همچون سومریها، ایلامیها، آشوریها و آریاییها، عظمت دوران هخامنشیان و شگفتیهای دوران اشکانیان و ساسانیان تا ویرانیهای حاصل از رومیان، تازیان، تاتاریان، همگی در یک توالی زمانی آورده شده است.
همچنین، دربارهٔ شهرهایی که این تمدنها و دودمانها، آنجا را به عنوان پایتخت خود برگزیده و رونق بخشیده و آثار باشکوهی به جای گذاشتهاند و نیز موقعیت جغرافیایی هر تمدن و درفش و پرچم هر دودمان، سخن گفته شده است.
در این کتاب، گزیدهای از ایرانشناسان برجستهٔ ایرانی و خارجی که تلاش بسیار برای شناساندن فرهنگ، ادب و تمدن پر آوازهٔ این سرزمین به جهانیان داشتند، معرفی شدهاند.
در این گردآوری کوشش شده تا بدون نگاه و جهتگیریهای خاص، واقعیتها در مورد گذشتگان نوشته شود تا مفید حال آیندگان باشد.
در اینجا لازم است از جلدهای بعدی این مجموعه نام برده شود:
• جلد دوم؛ شامل شناسنامهٔ شاعران، نویسندگان و دانشوران ایران، از دوران باستان تا پایان سدهٔ سیزدهم (حدود 4000 نفر).
• جلد سوم؛ شامل شناسنامهٔ شاعران و نویسندگان و دانشوران ایران، از آغاز سدهٔ چهاردهم تاکنون (حدود 3000 نفر).
• جلد چهارم؛ گزیدهای از یکصد اختر تابناک، از کهکشان شعر و ادب و اخلاق ایران.
• جلد پنجم؛ دربارهٔ ایرانشناسان، باستانشناسان، زبانشناسان و سفرنامهنویسان (حدود 1000 نفر).
• جلد ششم؛ دربارهٔ پیشینهٔ روستاها، شهرها، استانهای ایران باستان و همچنین کشورهای در قلمرو فرهنگی و سیاسی ایران بزرگ.
• جلد هفتم؛ دربارهٔ زبان و ادب فارسی، در شش بخش: پیشینهٔ زبان فارسی، پیشینهٔ خط فارسی، سبک شناسی نثر فارسی، سبکشناسی شعر فارسی، قالبهای شعر فارسی و گویشها و لهجههای محلی ایران.
• جلد هشتم؛ گاهشماری ایرانی، شامل پیشینه و تاریخچهٔ شکلگیری و محاسبات تقویم خورشیدی ایرانی و برتریهای این گاهشمار بر گاهشمار قمری عربی و گرگوری و دیگر نمونهها.
• جلد نهم؛ دربارهٔ فرهنگ و هنر پارسی، شامل بخشهای: جشنها، سوگواریها، گورها و خاکسپاری؛ موسیقی، خوانندگی، خونیاگری، سرودها (مذهبی، رزمی، بزمی)؛ نقاشی، صورتگری، نقش سنگها، تندیسسازی؛ لباس و تنپوش (مردانه، زنانه، بچگانه)؛ داد و ستد، بازرگانی، سکه، پول (طلا، نقره، مفرغ).
• جلد دهم؛ دربارهٔ همانندی و همپوشانی اخلاقی ادیان گوناگون جهان، شامل سه بخش: ادیان آسیایی، ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت، اسلام) و باورهای آزاد.
امید است که این گردآوری، در آینده از سوی بزرگان فرهنگ، تاریخ، ادب و زبان که در این سرزمین بسیارند، در کیفیت و کمیت، تکمیل شوند و کاستیهای موجود را که برخاسته از انگیزهٔ بسیار و توان اندک گردآورنده بوده است، ببخشایند.
به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست
دکتر داریوش فرهود
چهارم فروردین 1392
اول دفتر به نام ایزد دانا
سرآغاز
ایران، سرزمین کهنی است با افسانهها، اسطورهها و رویدادهای تلخ و شیرین. گذرگاه یونانیان مقدونی و اعراب تازی، مغولان تاتار که حاصل آن پیوند تمدن یونانی، هندی، اسلامی، برهمنی و بودایی بود و فرایند برخورد این تمدنها، فرهنگ بینظیر و استثنایی ایرانی را به وجود آورد. تمدنی که بدون فهم آن درک تمدن بشری ناقص و ابتر خواهد بود.
زبان ادبی، زبان هنری و زبان علمی، واسطههایی هستند که ما با آنها با جهان پیرامون و زندگی روزانه خود رابطه برقرار میکنیم. زبان از طریق ساخت، به کارگیری واژهها و معنیسازی، زندگی ما را شکل میدهد. زبان در ابتدا به صورت گفتاری و بعدها به صورت نوشتاری، تاریخ یک ملت و بالاتر از آن، هستی یک ملت را گزارش میکند.
آدمی فربه شود از راه گوش
جانور فربه شود از راه نوش
اگر زبان را بازتاب اندیشه و تفسیر زندگی بدانیم، میتوانیم با بررسی زبان فارسی به گسترهٔ فهم گذشتگانمان و آنچه به عنوان زبان، یعنی تمدن و فرهنگ، برای ما به ارث نهادهاند، برسیم. دانشمندان، شعرا، هنرمندان و عرفا، مهمترین و اصلیترین بازیگردان این نمایش بودهاند که از واژههای زمانهٔ خود به بهترین گونه استفاده کردند.
بیشک، زبان فارسی از دورهٔ هخامنشیان تا پایان ساسانیان و دوباره از قرن دوم و سوم هجری، زبانی حامل علوم تجربی، احساسات مذهبی و عرفانی بوده است. اما با برآمدن اقوام تازی، بربر و تاتار و فشار فرهنگی آنها، زبان علم و تجربه علمی و طبیعتگرایی، جای خود را به زبان رازآلود شعری و نمادین داد. ترکیب تمدن ایرانی و اسلامی و حوادث تلخی که بر ایران گذشت، بیشک با انتقال به زبان فارسی، بالاترین تجارب عرفانی و معنوی در زبان فارسی را جاری کرده است. برای چند سده، چنان بیمهری به زبان فارسی روا داشتند و زبان عربی را جایگزین زبان فارسی کردند که اجازه هیچ توصیف علمی و حتی انجام فرایض دینی و دعا و نیایش را به زبان فارسی ندادند.
جامعه جهانی باید بداند که این اندیشمندان ایرانی هستند که برخی از کشورهای همسایه که خود زمانی بخشی از قلمرو شاهنشاهی پهناور ایران و پرورش یافته از دانش و فرهنگ پارسی بودند، دانسته یا نادانسته به عنوان افتخارات خود از ایشان نام میبرند. با اندک تأملی در خصوص زبان فارسی میتوان گفت که این زبان از بالاترین و استثناییترین توانها برای بیان دانش، فلسفه، لطایف شعری و عرفانی و صوفیانه، برخوردار بوده است.
زبان فارسی امروزی نیز از ظرفیتهایی لازم برای انتقال و اعتلای علوم جدید برخوردار است، ولی انجام چنین عملی به برنامهای دراز مدت و انسانهای بزرگ و امکانات سختافزاری و نرمافزاری نیاز دارد و این مسئولیت حتی فراتر از توان دولتها و برگزاری نشست و برخاستهای خشک و کم محتوی و بیانگیزهٔ دولتی است، بلکه به همتی برآمده از دل مردم و نهادهای مدنی و انجمنهای علمی که همواره در درازای تاریخ، حافظ و سروش فرهنگ دیرین ایران بودهاند، نیاز دارد.
باری، هدف و انگیزه از این گردآوری، علاوه بر مطرح کردن بزرگان سرشناس دانش و ادب، شناساندن شاعران و نویسندگانی بود که نه در دوران خود شهرت چندانی داشتند و نه در دورههای بعد شناخته شدند، بلکه در گمنامی و تاریکی آمدند و بودند و رفتند و اکنون فقط نامی و یا بیتی از آنها باقی مانده است. در ابتدا، تصور نمیشد که با این تعداد از شاعران و نویسندگان روبرو شویم، ولیبا پیشرفت کار، اندک اندک بر این مجموعه افزوده شد.شناسنامه شاعران و دانشوران ایرانی، در دو مرحله آورده شدهاند؛دفتر اول شامل شاعران، نویسندگان و دانشوران ایران زمین، از پیش از اسلام (دوره ساسانی) تا پایان قرن سیزدهم، دربرگیرندهٔ بیش از 3000 نفر و دفتر دوم، از آغاز قرن چهاردهم تاکنون، شامل حدود 2500 نفر میباشد.
نامهای به جای مانده دانشمندان پیش از اسلام، بسیار محدود میباشد زیرا همانطور که پیشترگفته شد، در آن زمان بیشترمطالب به صورت شفاهی نقل میشده و بسیاری از نوشتههای آن دوران نیز در جنگها و فرهنگ سوزی و خرد ستیزی اقوام مهاجم، از بین رفتهاند.
نگارش و چینش این نامها، به ترتیب تاریخ تولد و یا تاریخ فوت و در صورت نبودن این تاریخها، بنا بر اطلاعات موجود دربارهٔ آن شخص است. مزیت قرار دادن هر شاعر و نویسنده بر اساس تاریخ تولد یا فوت، در این است که شاعران بزرگ در کنار شعرای دیگر قرار میگیرند و به این ترتیب میتوان دریافت، هر شاعر با کدام شاعر و نویسندهٔ دیگر هم زمان بوده و احتمالاً از آنان تأثیر پذیرفته است. همچنین مشخص شده است که هر شاعر و نویسنده در دوران کدام دودمان و کدام پادشاه، زندگی میکرده است.
در جمعآوری این مجموعه، از کتابها و منابع بسیاری استفاده شده تا این گردآوری سندیت و مرجعیت لازم را داشته باشد که فهرست آنها، در پایان کتاب آورده شده است. از جمله این منابع؛ تاریخ ادبیات در ایران (ذبیحالله صفا، در 8 جلد، حدوداً شامل 700 نفر)، اثرآفرینان (محمدرضا نصیری، در 6 جلد)، از صبا تا نیما و از نیما تا روزگار ما (یحیی آرینپور، در 3 جلد، حدوداً شامل 130 نفر)، دُرّ دَریای دَری (جلالالدّین کزازی، حدوداً شامل 330 نفر) و فرهنگ شاعران پارسی زبان (عبدالرفیع حقیقت، در 2 جلد، حدوداً شامل 1150 نفر) که با سپاسگزاری فراوان، مورد استفاده قرار گرفتهاند. البته بسیاری از افراد آورده شده در این چند اثر، تکراری بودند.
دربارهٔ نمایهٔ کتاب، باید گفته شود که اسامی و شهرتهای متنوع شاعران، افزون بر نامهای آورده شده، توضیح داده شدهاند که این امر برای اطلاعات بیشتر خواننده میباشد.
مجموعهٔ پیش رو، با جمعآوری شناسنامهای حدود 3500 نفر از شعرا و نویسندگان، به عنوان پیام آوران، فرهنگ فاخر ایرانی، راه را برای فعالیتهای آتی هموار نموده است. امید است با کمک سایر دلسوزان این مرز و بوم، این کار، همیشه رهروانی شایسته داشته باشد تا باهمت بلند، به دور از نگاههای ایدئولوژیکی و مرزبندیهای نابجای سیاسی و جناحی و فرقهای و مذهبی، تاریخ و فرهنگ گسترده و اثرگذار ایرانی را مورد بازشناسی عالمانه قرار دهند.
این گردآوری، حاصل هفتاد سال اندیشه و انگیزه و هفت سال همت و زحمت میباشد که امید است مورد استفادهٔ خوانندگان به ویژه صاحبنظران و ادب دوستان، استادان و دانشجویانعزیز قرار گیرد و اطلاعاتی افزون بر آنچه که تاکنونداشتهاند، به ایشان بدهد.
ما به آنچه از دیگران گرفتیم، چیزهایی افزودیم، شما هم بخوانید و بر آن بیافزایید و تحویل آیندگان دهید و به همین گونه ...
با آرزوی توفیق الهی در ادامه خدمتگزاری
دکتر داریوش فرهود
اول دفتر به نام ایزد دانا
سرآغاز
سرزمین ایران را میتوان زادگاه بخش مهمی از تاریخ جهان دانست و در واقع شناخت تاریخ جهان و تمدن بشری بدون نام ایران ناقص و ناکامل خواهد بود. قدمت تاریخ ایران، در کنار تاریخ و تمدن یونان، چین، هند و مصر، برابر با قدمت تاریخ جهان است. فرهنگ و تمدن کهن ایران را میتوان سرچشمهٔ بسیاری ازتمدنهای بشری دانست، کشوری که به قول هِگِل، در آن با تشکیل اولین امپراطوری جهان در عصر هخامنشی، حاکمیت عقل را بر روی کرهٔ خاکی بنیان نهاد. تشکیل اولین امپراطوری جهانی در ایران که نیمی از جهان شناخته شدهٔ آن روز را شامل میشد، منطقهٔ گستردهای را در درون خود به وجود آورده بود که شاید برنامهریزی و مدیریت برای ادارهٔ قدرتمند این شاهنشاهی از یک سو و تنوع اقوام، زبانها و آیینهای گوناگون از سوی دیگر، زمینهساز زندگانی با تعامل و مدارای میان مردم، از مهمترین اجزاء منطق کشورداری را تشکیل میداد. بیشک شجاعت، ژرفاندیشی و بزرگمنشی و حاکمیت عقل و علم در آن، از اضلاع دیگر مدیریت بود که بدون وجود آن، برپایی و نگهداری بزرگترین حکومت چند تیرهای، آن هم در آغاز دوران تمدن بشری، غیر ممکن بوده است. بدینگونه تاریخ مدون شش هزار سالهٔ ایران، تا قرنها در ساخت فرهنگ و تمدن جهانی از نقشی بیبدیل برخوردار بوده است، به گونهای که هرگز تا پیش از دوران مدرن که سرنوشت دیگری برایش رقم خورد، این تمدن در مقابل هیچ تهاجم خارجی سر فرود نیاورد، آنچنان که قوم مغول، خونخوارترین مهاجم تاریخ، پس از نیم قرن حکومت در ایران، در فرهنگ ایرانی ذوب شد.
موقعیت ژئوپولتیک ایران که از آن به نام دروازه تعامل تمدن شرق و غرب نام برده میشود و بلندی نام آن، کافی بود تا هر مهاجمی، از اسکندر مقدونی تا تازیان و تاتارها، با افتخار در پی فتح ایران باشند. این شرایط باعث شد تا ایران به کشوری چند فرهنگی و یا پهنهٔ تعامل فرهنگها و آداب و رسوم تبدیل شود. از فرهنگ چین تا فرهنگ هند، فرهنگ و تمدن یونانی، فرهنگ اسلامی - عربی با فرهنگ پارسی در هم تنیده و از تداخل این فرهنگها با هنر پارسی، فرهنگ غنی ایرانی شکل گرفت.
همانطور که پیشتر گفته شد، ایران از دیرباز محل فرود تمدن چین، هند، یونان، عرب و ترک بوده و در آن انواع گوناگونی از علوم فلسفی، تجربی، طبیعی، ریاضی، طب و دینی تعریف شد و زبان فارسی به مهمترین ابزار ثبت و پخش دانش، ادبیات و شعر و عرفان درآمد و بزرگترین اشعار عاشقانه و عارفانه بر خاک آن رویید، ولی این رویش و شکوفایی ادبی و عرفانی، هرگز باعث سرکوب علوم عقلانی و تجربی مانند طب، هندسه، فلسفه، نجوم، ریاضیات نشد.
گذشت زمان و بروز حوادثی که ذکر آن در این مجال نمیگنجد، باعث شد تا آن جوان برنا و توانا، اینک به پیری فرتوت، اما با کولهباری از تجربه و خاطرات مفید، بدل شود. اینک برخورد آن گذشتهٔ پربار با مدرنیته که فرهنگی متفاوت از تمام تجارب تاریخی این سرزمین کهن دارد، باعث شده تا برای حفظ اصالت فرهنگ ایرانی، بازخوانی تمدن کهن این آب و خاک، بار دیگر ضرورت پیدا کند. بیتوجهی حاکمان دغلباز و مستبد به تمدن کهن و تلاش برای تغییر نگرش، هویتزدایی و پایین نگاه داشتن فهم و شعور اجتماعی مردم، به منظور سهولت حاکمیت بر آنها، باعث شده تا این تمدن بزرگ و تاریخ ساز جهان، در زیر آوار جهالت و تهمت و فرهنگ ستیزی، مدفون شود.
پس از شلیک گلولههای روس در دوران قاجار، وجدان ایرانی میهنپرست را از خوابگران تاریخی بیدار کرد، ارادهٔ مردم و ضرورت تاریخ بر این اصل قرار گرفت تا تاریخ غنی و بینظیر ایران به عنوان مهمترین سپر دفاعی و حفظ فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی مورد بازخوانی قرار گیرد.
آنچه که در صفحات بعد، پیشکش خوانندگان عزیز میشود، تلاشی است تا با رجوع به تاریخ کهن ایرانی، جلوههایی هرچند کوتاه و ناتمام از بزرگان علم و ادب، فرهنگ و اخلاق ایرانی را به تصویر بکشانیم. در حال حاضر میان نسل جوان ایرانی که در جهان ارتباطات و اطلاعات پایان ناپذیر پهنای باند مجازی زندگی میکند با تاریخ و تمدن گذشتهاش فاصلهای عمیق وجود دارد و همین امر باعث سرگشتگی و بیهویتی و بیشناسنامه شدن جوانان میهن گردیده که مورد بهرهبرداری برخی از گروههای متعصب قرار میگیرد. بیشک آشناسازی جوانان و سایر طبقات اجتماعی با تاریخ فاخر و تمدن سرفراز ایرانی، میتواند بار دیگر با اعتماد به نفس، موجب بالندگی ایرانی و توسعهٔ پایدار در جهان معاصر شود. تمدنی که اگر آگاهانه و مسئولانه مورد خوانش قرار گیرد، نه تنها در ایران، بلکه در تمدن جدید جهانی جایگاه ویژهای خواهد داشت. همانگونه که هانری کُربن، ریچارد فِرای، گیرشمن و بسیاری از خاورشناسان غربی که به دنبال فرهنگ و معنویت بودند، با فرود آمدن در خاک ایران و آشنایی با تمدن علمی و معنوی ایرانی، از دل و جان سرسپرده آن شدند و ایران را به عنوان منزلگاه اصلی و مدفن ابدی خود انتخاب نمودند. به گفته سیّدحسن نصر از نظر هانری کُربن:«فلسفهٔ غرب از دکارت تا به امروز یک بازی کودکانه ذهنی بوده است». کُربن از اینکه ایرانیان به ریشههای فرهنگ و تمدن بزرگ خود توجه ندارند، تأسف میخورد. اگر حتی در این گفتهٔ کُربن بوی غلو هم به مشام برسد، ولی در خصوص عظمت تمدن ایرانی که امروزه برای اهلش هم ناشناخته است و از گنج بزرگ زیر پای خود غافل است و حتی با کمال تأسف، برخی از صاحبان تفکر در ایران، از دیرباز به ستیز و براندازی این تمدن برخاستهاند و سعی در پوشاندن آن از چشم مردم مینمایند تا آنها را با مفاهیم دیگر مشغول بدارند، هیچ تردیدی نیست.
شناسنامهٔ شاعران و دانشمندان ایران، در دو کتاب جداگانه، شامل بیش از شش هزار نفر، به ترتیب زمان تولد گردآوری شده که در دست انتشار میباشد.
در این گردآوری، زندگینامهٔ یکصد نفر از بزرگان این سرزمین که کوشش بسیار در پیشبرد دانش، فرهنگ، ادب و اخلاق ایران عزیز داشتهاند، فراهم آمده است.
هرچند شمار خدمتگزاران و طلایهداران تاریخ و فرهنگ پارسی، هرگز در چنین مجموعهٔ کوچکی نمیگنجد و برای برخی از ایشان دهها و صدها کتاب و مقاله نوشته شده، ولی به ناچار به یکصد نفر بسنده شد و از اینرو زندگینامهٔ این افراد را که هر کدام در عرصههای مختلفی مانند: فرهنگ، تاریخ، ادب، فلسفه، اخلاق، پزشکی، نجوم و سیاست، خدمتهای فراوانی به ایران و شاید جهان، کردهاند، به زبانی ساده و چکیده، بازنویسی شده است.
در این کتاب از سرچشمههای بسیاری بهره برده شده، ولی برخی از آنها بیشتر مورد استفاده قرار گرفتهاند، مانند لغتنامهٔدهخدا، لغتنامهٔ معین، فرهنگ مصاحب و چند منبع دیگر.
نموداری بر حسب تعداد شاعران و بزرگان برجسته هر قرن،تنظیم شده، تا نشان داده شود که در هر سده و حکومتهای مختلف، چه بر فرهنگ و هنر این مرز وبوم گذشته است. با این نمودار مشخص میشود که دربار پادشاهان،بارگاه اصلی پرورش دانشمندان و شاعران بوده؛ زیرا در زمان پادشاهانی که هنر دوست بودهاند و به علم و فرهنگ بهای بیشتری میدادند، تعداد دانشمندان و بزرگان، بیشتر از دورههای دیگر بوده است.
از دوران پیش از اسلام،نوشتهها و آثار بسیار کمی برجای مانده،زیراپس از حملهٔ اعراب، این آثار و کتابها سوزانده ویا به گونهای از بینبرده شدهاند و فقط تعداد کمی از آنها در نوشتههایمیهنپرستان و ایراندوستانپیدا شدند.
به گفتهٔ ابن ندیم، بسیاری از نوشتهها و اندیشههای بزرگان ایرانی پیش از اسلام در قرنهای دوم تا پنجم هجری، به عربی ترجمه شده و به نام بزرگان حکومتی و مذهبی اسلام، باز نشر شدند و نسخههای اصلی را از بین بردند.
بنابه دلایلی که ذکر آن خارج از گنجایش این مقدمه است، از جمله تنبلی مزمنی که در طی تاریخ هزار سالهٔ ایرانیان حاکم شده، بسیاری از منابع ایران پیش از اسلام در کوران حوادث، از میان رفته و تنها بخشی از آن به همت خاورشناسان به دست ما رسیده است. اما در ایران پس از اسلام که از آن میتوان به عنوان اسلام آغشته با مظاهر جاهلیت عرب نیز نام برد و خشونتها و برتری جوییهای داعشی، برخلاف حقیقت اسلام که در آن تقوی الهی ملاک برتری انسانها بود و تساوی در خلقت در آن پذیرفته شده و قرار بود همه از حقوق یکسان برخوردار باشند، با ایرانیان فرهیخته به عنوان موالی، عجم، گَبر (کفر) و شهروند درجه دو رفتار میشد. در نتیجه پس از سپری شدن دو قرن، به گفتهٔ عبدالحسین زرینکوب در کتاب دو قرن سکوت، بار دیگر ایرانیان به خود آمده و با تشکیل حکومتهای محلی مانند طاهریان، صفاریان و سامانیان پرچم تمدن ایرانی در لوای دین پاک، به احتزاز در آمد و بار دیگر در مدیریت حکومتهای محلی و در غیاب قشریگری دینی و تعصب مذهبی، پرچم علم و دانش اعم از علوم دینی و تجربی برافراشته شد و تا پیش از برآمدن حمله ترکان به ایران، دهها و بلکه صدها دانشمند در علوم فلسفی، طب، ریاضی، نجوم، شیمی، هندسه و... در این دیار درخشیدند ولی صد افسوس که بار دیگر حاکمیت قشریگری مذهبی با لبه شمشیر جهالت، درخت پر بار فلسفه و دانش را هدف گرفت و به سوزاندن و خشکاندن آن حکم نمود و با حاکمیت جهل و تعصب در قرن دهم به جای بلندنظری و فرهیختگی، خاک جهالت و عقب ماندگی بر گسترهٔ این کشور پهناور پاشیده شد. اما ققنوس دانش و معرفت هر بار علیرغم فشارهای قشریت و تعصب و علم ستیزی از خاکسترهای موجود برخاسته و یکپارچگی خود را حفظ کرد.
شعور بزرگ ایرانی نشان داده که تمدن ایرانی برای حفظ هویت خود از هر وسیله به تناسب زمان استفاده نموده است. گاه همچون فردوسی زبان پارسی را سپر قرار داده و گاه همچون مولانا و حافظ پوشینه عرفان عاشقی را بر تَن کرده و گاه جامه فاخر منظومههای عاشقانه جامی و سنایی را بر تن آراسته و زمانی نیز در گلستان و بوستان حکمت و ادب و اخلاق سعدی به گردش پرداخته است و به این ترتیب بزرگترین دستاوردهای تمدنی در حوزه شعر و ادبیات عارفانه، سیاسی و اجتماعی را به تاریخ بشر اهدا نموده است. به عبارتی دیگر هرچند تمدن کهن ایرانی در طی تاریخ، بارها زخم تازیانهٔ استبداد و خشونت و کشتار قومی، مذهبی را بر تن خود درک کرده است، ولی این فرهنگ غنی با تنی زخمی، از حیات خود در تاریخ دفاع کرده و عالیترین مضامین علمی، فلسفی، عرفانی و دینی را به جهان ارائه کرده است.
اینک بر ماست که با احیای این تاریخ پربار و غنی با نگاهی فاخر و محتشم بدون در افتادن با اندیشههای تنگ ایدئولوژیک، به بازخوانی و بازسازی مجدد آن همت کنیم و آیندهای در قالب بازآفرینی آگاهانه از گذشته برسازیم.
پاینده باد ایران فرهنگی
پوینده باد فرهنگ ایرانی
دکتر داریوش فرهود
استاد ژنتیک و انسانشناسی دانشگاه مونیخ
عضو فرهنگستان علوم جهان سوم - تریست
کارشناس سازمان جهانی بهداشت - ژنو
عضو پیوستهٔ فرهنگستان علوم پزشکی ایران- تهران
عضو کمیتههای اخلاق سازمان یونسکو- تهران
اول دفتر به نام ایزد دانا
سرآغاز
چو ایران نباشد تن من مباد
ایرانشناسی، شاخهای از دانش خاورشناسی است که در آن به بررسی فرهنگ ایران، شامل: زبان، خط، هنر، ادبیات، اخلاق و ...، از زمان باستان تا روزگار حال میپردازد.
کتاب پیشرو، پنجمین جلد از مجموعه کتابهای «ایران فرهنگی» است که در آن به معرفی کتیبهنگاران ایرانی، ایرانشناسان، باستانشناسان و تاریخنگاران ایرانی و خارجی پرداخته شده است.
ایران بزرگ، قدمتی به بلندای تاریخ و تمدن بشری دارد که میتوان سالها در مورد آن نوشت و جلوههای بدیع آن را از نو کشف کرد. از اینرو، از زمانهای دور، همواره شخصیتهای جستجوگر و فرهنگشناس به سوی این سرزمین کهن جذب میشدند و ایران به عنوان یکی از کهنترین امپراتوریهای جهان باستان، همیشه جزو اولین جاذبهها برای پژوهشگران و گردشگران تاریخی، از سراسر جهان بوده است.
ایران در کنار هند، چین، مصر و یونان، کشوری فرهنگساز بوده و تأثیر انکارناپذیری بر دیگر فرهنگهای جهان داشته است.
این کتاب در سه فصل، به ترتیب در مورد شخصیتهای اثرگذار بر تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ، تاریخنگاران و ایرانشناسان خارجی و همچنین ایرانی، کوشش شده است.
فصل نخست، دربارهٔ پادشاهان بزرگ و اثرگذار که به گسترش مرزهای ایران فرهنگی همت گماشتند و ایران را تا دورترین سرزمینهای آن دوران شناساندند. پادشاهان و بزرگانی که نه تنها در فکر پیشرفت بشریت در زمان خودشان، بلکه آیندگان بودند که با نوشتن کتیبهها، سنگنگارهها و ساخت بناها و دیگر آثار، گویی ایران را به شکل یک موزهٔ بزرگ باستانی، برای تمام دورانها، درآوردند. شاید هیچکدام از کشورگشایان و پادشاهان ایرانی در آن دوران، تصور نمیکردند که چند هزار سال بعد، این نقوش و کتیبهها، بسیاری از جهانگردان را از جای جای جهان به ایران بکشاند. سخن گفتن از این کشورگشایان که ناخودآگاه جزو اولین تاریخنگاران و فرهنگ گستران بودند، وظیفهٔ ماست. در این بخش علاوه بر توضیح زندگینامهای کوتاه از ایشان، در مورد روند و انگیزهٔ ساخت و محل کتیبهها، توضیحاتی بیان شده است.
فصل دوم، دربارهٔ باستانشناسان، ایرانگَردان و تاریخنگاران خارجی است که با تلاش و سختکوشی و تحمل رنجهای فراوان در قرنها و سالهای دور، کمر همت بستند و غبار تاریخ را پاک کردند تا همگان چهرهٔ فرهنگی ایران را بشناسند. ما نیز تلاش کردیم نام تک تک آنان را با بزرگداشت، در این کتاب بیان کنیم و اینگونه سپاسگزار زحمات آنها باشیم. البته در کنار آسیبها و دستبردهایی که برخی از آنان به آثار فرهنگی و تاریخی ایران زدند، این کنکاش و جستجوگری، به روشن شدن قسمتهایی از قدمت تاریخ ایران کهن انجامید. لازم به یادآوری است که نمونهها و اشیاء تاریخی و باستانی ایران، هم اکنون در بزرگترین موزههای جهان (پترزبورگ، پاریس، لندن، برلین، نیویورک و ...) میدرخشند و چه بسا در امنیت بیشتری نگهداری میشوند.
فصل سوم، به ارج نهادن زحمات و مشقات آن ایرانیان با انگیزه و میهنپرست پرداخته شده که با همتی بلند و عزمی راسخ، پرچم ایران خسته از فراز و نشیب تاریخ را برافراشته نگاه داشتند و سهمی بسزا در جهانی کردن افتخارات و تمدن ایران کهن دارند.
شایان توجه است که مجموعه کتابهای «ایران فرهنگی» نیز شاید به گونهای ادامهٔ راه ایرانشناسان، فرهنگپژوهان و تاریخنگاران ایرانی است، که با پرداختن به زوایای شخصیتی و انساندوستی و فرهنگپروری آن افراد، راه ایشان را در شناساندن فرهنگ سترگ ایرانی به جهانیان، ادامه میدهد.
یادشان گرامی، روانشان شاد و راهشان پر رهرو باد.
با آرزوی توفیق الهی در ادامه خدمتگزاری
دکتر داریوش فرهود
استاد ژنتیک و انسانشناسی دانشگاه مونیخ
عضو فرهنگستان علوم جهان سوم - تریست
کارشناس سازمان جهانی بهداشت - ژنو
عضو پیوستهٔ فرهنگستان علوم پزشکی ایران- تهران
عضو کمیتههای اخلاق سازمان یونسکو ایران- تهران
فروردین ماه 1395
*****
داریوش فرهود (متولد فروردین ۱۳۱۷ در تهران) پدر علم ژنتیک ایران و پژوهشگر حوزه ژنتیک، روانشناسی،انسانشناسی و اخلاق است. او عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی ایران است.
ایشان دکترای علوم طبیعی در ژنتیک انسانی و PHD انسانشناسی را از دانشگاه ماینس آلمان (۱۹۷۲–۱۳۵۱ش) و درجه پروفسوری در ژنتیک پزشکی از دانشگاه مونیخ (۱۹۹۱–۱۳۷۰ش) اخذ کرده است. ایشان بنیانگذار، استاد و مدیر گروه ژنتیک انسانی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران (۱۳۵۲ تا ۱۳۸۲) میباشد. دکتر فرهود برگزیده جشنواره بینالمللی خوارزمی میباشد.