ایران پژوهی
بازاندیشی در تاریخ (6)
- ايران پژوهي
- نمایش از پنج شنبه, 22 ارديبهشت 1390 11:41
- میترا بختیاری
- بازدید: 3624
برگرفته از هفته نامه امرداد - شماره 252 - رویه 6
میترا بختیاری
شاید که خوانندگانی چند، از خواندن نوشتههای چند ستون پیشین دچار سر در گمی گشته، و آنچه را خواندهاند، با آنچه تاکنون شنیدهاند، جور در نیامده باشد. در اینجا برای روشنتر شدن اندیشۀ شما گرامیان، بخشی از گفتار ارزشمند «شادروان ذبیح بهروز- دیباچۀ کتابِ "قصۀ سکندر و دارا"» را برهان سخنمان میگیریم، که در زیر میآید (این نوشتار از شمارۀ دهمِ نامۀ درونی انجمن افراز برگرفته شده است):
"تمدن یونان، «اقتباسی» است. یونان یکمرتبه طلوع میکند و یکمرتبه غروب میکند و تاریخش تجدید نمیشود؛ چه آن سرزمینِ کموسعت و نامساعد، استعداد پروراندن جمعیتی که به تدریج از خود تمدنی ایجاد کند، نداشته و اگر داشت از دو هزار سال به این طرف هم بایستی دانشمندان و هنرمندانی در آنجا پیدا شده باشند. با وجود این، ملاحظه میشود برخی اصرار دارند که به خلاف واقع، وانمود کنند، تمدن اروپا از یونان سرچشمه گرفته است! در صورتی که حتا در قرون وسطی هم کتابهای فلسفی و علمی و طبی و ریاضی اروپا از دانشمندان ایران بود، و ارقام هندسی نیز از این سرزمین به آنجا منتقل گردید. مشهورترین دانشمندانی که نوشتههای آنها در اروپا تدریس و چاپ میشده است خوارزمی، رازی، پورسینا، نصیرالدین توسی و ... هستند. در اروپا کسی از کتابهای یونانی اطلاعی نداشت و آنها را بعدها پیدا کردهاند. و اما از مطالب مهم و قابل بحث و دقت، اینست که تحقیق کنیم این کتابهای یونانی را چه کسانی پیدا کردند و در چه تاریخی پیدا شده، و نسخۀ آن تا آن وقت کجا بوده و در آن وقتی که پیدا شده، چه موضوعهایی در آن مطرح بوده است؟!
قرنها پیش از اینکه در آثار باستانی جهان، به یونان برخوریم، مغرب آسیا محل سکونت مردمان متمدن ایرانی بود و هنگامی تمدن یونانی صورتی به خود میگیرد که این نواحی از قلمرو شاهنشاهی ایران به شمار میآید. بزرگترین و قدیمیترین فیلسوفان و متفکران یونان، در عصر هخامنشی پیدا شدهاند و چنان که در تاریخهای یونانی مذکور است، ایشان برای دانشاندوزی به ایران سفر میکردند..." (خط و فرهنگ، رویۀ 215).
در نوشتار «یونان؛ نگاهی دیگر» از نامۀ همان انجمن (افراز)، و باز هم به قلم شادروان ذبیح بهروز میخوانیم:
"در دورانهای قدیم، پیشرفتهای علمی محدود بوده است. تنها دانشهایی که پیشرفت شایان کرده بودند ستارهشناسی و ریاضیات و جغرافی و نقشهکشی و کشتیرانی بودند. حال باید ببینیم که یونانیان در این رشتهها چه پیشرفتهایی کرده بودند که ملل دیگر از آنها اقتباس کردهاند(!): بر پایۀ فقرۀ دوم از کتاب اول هرودت، یونانیان طول سال قمری و خورشیدی را که دو موضوع مقدماتی برای ستارهشناسی است، نمیدانستند. همچنین یونانیان برای انواع و اقسام ماهها و سالهای قمری و خورشیدی که در ستارهشناسی و احکام آن، احتیاج به آنها پیدا میشود، ناماصطلاح نداشتند. جای تعجب است که اصطلاحهای زیر که اساسیترین اصطلاحهای مقدماتی نجوم است، از زبان یونانی نیست: زِنیت، نادیر، هُرا، تروپیکال، سیدِریال، آنومالیستیک، سینوس، کسینوس، تانژانت و... . در ستارهشناسی و احکام آن، به دو قِسم عددنویسی و چندین علامت قراردادی احتیاج داریم. یونانیان هیچ یک از این دو قِسم عددنویسی را نمیدانستند و علامتهای قراردادی برای نوشتن تقویمهای رقمی نداشتند، و نیز جای تعجب است که عددهای بزرگتر از دههزار در یونانی نام ندارند!!".