سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست گردشگری رامهرمز از قلعه « دا و دختر» تا « عمارت صمیمی»

گردشگری

رامهرمز از قلعه « دا و دختر» تا « عمارت صمیمی»

برگرفته از روزنامه اطلاعات،  شماره 25931، یکشنبه 5 امرداد 1393

رامهرمز در کنار شوش و شوشتر، یکی از شهرستان‌های استان خوزستان است که برابر نظر تاریخدانان در دوره‌ای پایتخت ایران بوده است.

دهخدا آورده است: رامهرمز شهری از بناهای هرمز پادشاه ساسانی است در حوالی شوشتر، که در قدیم به آن «سمنگان» می‌گفته‌اند که آن را ساده کرده، «رامز» »«و منسوب به آن جا را «رامزی» می‌گویند. چون هرمز پادشاه وقت را آشفتگی در دماغ پدید آمد او را از مقر سلطنتی خود استخر بدان شهر آوردند و در آنجا شفا یافت پس آنجا را «رام هرمز» گفتند.

یاقوت حموی می‌گوید که رامهرمز متشکل از دو کلمه رام و هرمز (نام یکی از خسروان ساسانی) بوده است.

برخی می‌گویند رامهرمز نامی کوتاه شده از رامهرمز اردشیر بوده و این شهری است نامدار در خوزستان و عامه مردم خوزستان این شهر را رامز یا به گویش الوار مجاور که «ا» را به «و» تبدیل می‌کنند رومز گویند. برخی نیز گفته‌اند به دلیل بنا شدن شهر رامهرمز در دوره هرمز ساسانی نام این شهر رامهرمز شده است.

در جغرافیای تاریخی قدمت خوزستان را بیش از 10 هزار سال می‌دانند و پیدایش قدیمی‌ترین تمدن بشری در شوش و منطقه (انشان) یا (آنزان) ایذه کنون مشخص شده و در دوران هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان نه تنها بر عظمت منطقه افزوده شد بلکه شهرهایی نیز در آن دوران ایجاد شده که بدون شک رامهرمز یکی از آن شهرها بوده است.

ویرانه‌های «اسک» بین راه رامهرمز و ارجان در جاد بهبهان و ویرانه‌های طاق نصرت به جای مانده از دوره ساسانی در شهر رامهرمز، گذشته پرشکوه تاریخی آن را نشان می‌دهد.

در قرن 4 هـ.ق رامهرمز به سبب کرم ابریشمی که در آن به عمل می‌آمد و به دیگر نقاط صادر می‌شد شهرت جهانی داشت.

مردم رامهرمز از اقوام بختیاری و از طوایف چهارلنگ و نیز طوایفی از اقوام دیگر مانند، خدری دشتستان، زارع زاده، بیگدلی، و طلاوری هستند. همچنین مردمانی از شهرها و استان‌های مجاور به این شهر کوچ کرده‌اند.

این شهرستان با 4257 کیلومتر مربع مساحت از شمال به شهرستان‌های ایذه، مسجد سلیمان و شوشتر، از شرق به استان کهگیلویه و بویراحمد، از غرب به شهرستان اهواز و از جنوب به شهرستان بندر ماهشهر محدود است.

آب و هوای رامهرمز گرم بوده و رودخانه جراحی از شرق آن می‌گذرد.

رامهرمز بر سر چهارراهی قرار گرفته است که شامل راه آسفالته به سوی جنوب شرقی به درازای 90 کیلومتر تا بهبهان، راه آسفالته به سوی شمال شرقی به درازای 57 کیلومتر تا باغملک (جانکی)، راه آسفالته اصلی به سوی جنوب غرب تا راه اصلی آسفالته اهواز ـ بندر ماهشهر به درازای 39 کیلومتر و راه اصلی به سوی شمال غربی به درازای 15 کیلومتر می‌‌شود.

در شهرستان رامهرمز با توجه به قدمت آن، آثار تاریخی فراوانی به چشم می‌خورد مانند گور هرمز ساسانی، تل‌برمی، سدجره، آرامگاه علمدار(آرامگاه سیدمیرصالح)، عمارت صمیمی، قلعه داودختر، قلعه امیرمجاهد، قلعه یزدگرد، شهر مختارک، قلعه مربچه و تل سوبیتی مربچه که از آن میان با دو اثر تاریخی «قلعه داودختر» و «عمارت صمیمی» بیشتر آشنا می‌شویم.

 

*قلعه «دا و دختر»

قلعه «دا و دختر» یا «مادر و دختر» یکی از آثار گرانبهای فرهنگی ـ تاریخی استان خوزستان است که قدمت آن به دوران ساسانیان می‌رسد.

این قلعه که در 3 کیلومتری شمال شهر فعلی رامهرمز بر روی کوه‌های مرتفع گلچین مشرف بر شهر و دشت رامهرمز خود نمایی می‌کند، بقایای بنایی دژ مانند و نسبتاً بزرگی است که از زمان‌های دور مردم آن را به نام قلعه «دا و دور» می‌خواندند.

لفظ «داوودختر» «به زبان محلی» دا و دور ادا می‌شود. برخی از پژوهشگران و مردم‌نگاران می‌گویند: نام داوودختر بیانگر قدرت، اقتدار و نفوذ زنان در برهه‌ای از تاریخ است. گروهی دیگر نیز می‌گویند، شاید این لفظ تغییر کرده لفظ «دادور» به معنای دادگستر باشد. البته این نظریات چندان محکم نیست.

با عنایت به وجود چندی بنای دیگر در اطراف قلعه «داوو دختر» چنین به نظر می‌رسد که در این محل قلعه‌ای دیگر و کوچکتر و شاید امن‌تر وجود داشته که با این قلعه در ارتباط بوده که یکی را قلعه مادر و دیگری را قلعه دختر می‌خواندند و در اصطلاحات نظامی این‌گونه الفاظ و ارتباطات زیاد به چشم می‌خورد. این قلعه سترگ با مصالح ساختمانی متشکل از سنگ، ملات گچ و در برخی از نقاط آجر و قیر ساخته شده است که سنگ مورد استفاده را از رودخانه «اعلا» «و سنگ‌پی آن را از معادن سنگ اطراف که حدود سه کیلومتری شرق و شمال شرق قلعه قرار دارد. آورده‌اند.

گچ موجود در محل نیز به عنوان ملات استفاده شده است و در کف و قسمت بالای پی لایه‌هایی از قیر طبیعی مشاهده می‌شود که از معادن قدیمی که در سه کیلومتری ضلع شمالی قلعه وجود دارد به این محل آورده و مورد استفاده قرار گرفته است.

از دیگر مصالح به کار رفته در این قلعه،‌ آجر است که بیشتر در برج‌های ضلع جنوبی از آن استفاده شده است.

قلعه در ارتفاعی حدود 600 متر بر روی کوه قرار دارد و راه‌های ارتباطی آن بسیار سخت گذر و خطرناک است. هنگام رفتن به طرف قلعه، در سمت شمالی آن استراحتگاهی وجود دارد که از آنجا راه اصلی ورود به قلعه را می‌توان دید.

در نخستین پاگرد، محوطه‌ای حدود 20 مترمربع به چشم می‌خورد که آثاری از بقایای برجکی ویران شده در آنجا قرار دارد. از محل برج ویران شده تا قلعه اصلی مسیری 100 متری است که به صورت معبری به عرض 3 تا 4 متر برای جلوگیری از تخریب و فروافتادن تدریجی دیوارها است.


مصالح این برج سنگ و ساروج است و در برخی نقاط آن از قلوه سنگ و گچ استفاده شده است که در استحکام بخش‌های متفاوت دیوار بسیار مؤثر است. از 10 متری محل برج تا قلعه یک ردیف پی با مصالح گچ، سنگ و آجر به صورت اتاقک است.

این قلعه مستطیل شکل در یک محوطه تقریباً 1000 متری بنا شده است که پس از متروکه شدن و بی‌توجهی به ترمیم آن طی سالیانه متمادی تمامی سقف‌های آن ریخته است. ضلع غربی و ضلع جنوبی قلعه به وسیله چهار ستون نگه دارنده (پشت بند) استحکام بخشی شده است.

با توجه به بازدیدهای پی‌درپی از قلعه و وجود کارخانه و معدن گچ که انفجارهای این معدن در فاصله 500 متری قلعه انجام می‌شود و هر انفجار باعث تخریب قسمتی از قلعه است.

این بنا در شرایط مطلوبی قرار ندارد ولی خوشبختانه با تمام این مشکلات، حدود و گمانه‌های تعیین حریم قلعه بار دیگر مشخص شده است و ضروری است که یک برنامه پژوهشی باستانشناسی و عملیات اجرایی در قلعه «داو دختر» برای روشن شدن زوایای ناشناخته آن پیش‌بینی شود که دست کم بتوان پی دیوارهای دفاعی و غیره را مشخص و از طبقات زیرین قلعه اطلاعات علمی و لازم را به دست آورد. چنانچه این کاوش علمی انجام شود، به طور حتم به اطلاعات کاربری واقعی قلعه، معابر و سبک معماری آن می‌توان دست یافت.

 

* عمارت صمیمی

در کتاب تاریخ بختیاری به قلم ابوالفتح اوژن بختیاری چنین آمده است که پس از فوت اسفندیار خان سردار اسعد در سال 1321 هجری قمری، محمدحسین خان سپهدار و علیقلی خان (سردار دوم که بعد از بنیانگذاران مشروطه شد) ضمن بازگشت از اروپا رهسپار دارالخلافه تهران شدند و در آنجا لقب سردار مفخمی را از مظفرالدین شاه دریافت و پس از مدت کوتاهی اقامت به زادگاه خویش مراجعت نمودند و محمدحسین خان به سمت ایلخانی و نجفقلی خان برادر بزرگتر وی به سمت ایلگری تعیین و مشغول به کار شدند، در همان زمان محمدحسین خان سپهدار بختیاری باتوجه به این که علاقه مفرطی به رامهرمز داشت پارکی زیبا به همراه تجارتخانه‌های بسیار در قریه کیمه (یکی از قسمت‌های مهم رامهرمز) بنا نهاد و دختر امیرزاده بیگ زنگنه را هم که یکی از روسای طایفه جانکی گرمسیر بود به ازدواج خود درآورد و به دلیل تعلق خاطرش به وی شوق فراوانی داشت که در رامهرمز اقامت گزیند.

سپهبدار پیش از این که بتواند در عمارتی که بنا کرد استقرار یابد از دنیا رفت. پس از فوت محمدحسین خان سپهبدار در سال 1340 هـ.ق، محمد صمیمی به رامهرمز نقل مکان کرد و اجرای اصلاحات ارضی عمارت کیمه که بعدا به عمارت صمیمی مشهور شد به نام وی ثبت شد.

* تاریخچه بنا

تاریخ ساخت این بنا به حدود 110 سال پیش بازمی‌گردد. این ساختمان که یک خیابان در شمال آن واقع است، دو برج دیده‌بانی بسیار جالب در همان امتداد حد شمالی بعد از دروازه ورودی ساختمان داشته است.

همچنین اتاق‌های دو طرف آن در یک راهرو به عرض تقریبا سه یا چهار متر باز می‌شد و در میانه‌ها دارای یک محیط مدور با طاق ضربی بسیار زیبا و حوض آبی در وسط بود که تقریبا یک طرف ضلع شمال تا در ورودی را می‌گرفت و برای سواران، نگهبان‌ها و مراجعین ساخته شده بود.

ضلع شرقی سراسر به یک بازار سرپوشیده منتهی می‌شد که دارای دو در بود و در آن چند باب مغازه دو طرف مانند بازارهای قدیمی رامهرمز، اصفهان و دیگر شهرهای ایران ساخته شده بود که متأسفانه از بین رفته است و از جنوب هم به روستای کیمه و از غرب به باغ وسیعی محدود می‌شد، عمارت با طراحی زیبا در واقع بر یک زیرزمین وسیع بنا شده است که دور تا دور آنرا باغ مرکبات و درختان سرسبز می‌پوشانید. در مقابل پله‌های ورودی آن استخری زیبا به چشم می‌خورد.

هنوز با آنکه اتاق‌های آنرا با دیوارکشی تغییراتی داده‌اند و هر اتاق بزرگ به چند اتاق کوچکتر تبدیل شده است از بیرون می‌توان زیبایی طراح آن را تشخیص داد.

متأسفانه طی دوران‌های مختلف لطمات زیادی به ساختمان و درختان باغ آن وارد آمده است، با این حال در اتاق‌ها که از بهترین چوب‌های زمان خود ساخته شده‌اند پس از حدود 110 سال کوچکترین آسیبی ندیده‌اند.

عین این ساختمان را مرحوم سپهدار به وسیله همان معمار نخستین بدون زیرزمین در روستای دستگرد امامزاده شهرکرد ساخت که آن هم از بین رفته و فقط قسمتی از دیوارهای محصورکننده آن باقی مانده است.آب پارک (عمارت) از طریق جویبارهایی در دهستان شهریاری و از جوی معروف به بورشاهی تأمین می‌شد.

یک رشته جوی در کنار جاده ورودی پارک (که این جاده در شمال پارک ساخته شده است) آب حوض ساختمان را که به طور گنبدی ساخته شده و محل استراحت سواران و مراجعین و محافظین بوده، تأمین می‌کرد. از این آب که به طور مداوم جریان داشته باغ‌های پشت عمارت نیز آبیاری می‌شد.


پوشش گیاهی پارک بیشتر مرکبات به ویژه پرتقال و نارنج بوده و گل‌های تزئینی مانند گل کاغذی با رنگ‌های مختلف (سرخ، نارنجی و بنفش) در حوالی حوض مقابل ساختمان اصلی در کناره‌های باغچه کاشته شده‌اند.

بنا متعلق به دوره قاجار بوده و کاربرد مسکونی داشته است.

این بنا دارای ایوان ستونداری است که در سه سوی آن قرار دارد و فقط قسمت شرقی بنا ستون و ایوان ندارد.

زیرزمین بنا شامل راهرو، دو تالار، دهلیز و حوضخانه بوده است (که در حال حاضر بدون حوض است.) خود بنا نیز شامل دو تالار بزرگ، یک تالار کوچک، سه اتاق، اتاق خدمتکار و اتاق نگهبان بوده و حمام و مطبخ نیز جزو الحاقات بعدی بنا است که در انتهای قسمت شرقی ساخته شده‌اند.

مرمت عمارت صمیمی سال 84 توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شروع شد که همچنان ادامه دارد و باتوجه به اتمام مرمت کوشک مرکزی عمارت، موزه تاریخی و مردم‌شناسی آن در دو بخش همکف و زیرزمین طراحی و اجرا شده است. در تالارهای موزه اشیای سفالی، شیشه‌ای و فلزی از دوره‌های مختلف پیش از تاریخ تا اسلامی شامل مهر، سفالینه‌های ته دگمه‌ای و لعاب‌دار، خمره‌های سفالی ویژه نگهداری آذوقه و مایعات، انواع بطری‌های شیشه‌ای، پیکرهای مذهبی و تزئینی و سنگ‌نوشته‌ها با خط میخی به نمایش گذاشته شده است.

گزارش: محمدعلی یوسفی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید