زیست بوم
رسم مهمانکشی!
- زيست بوم
- نمایش از شنبه, 10 بهمن 1394 06:18
پرندگان سلاخیشده روی میز چیده شدهاند. بخشی از گندمی که صیادان به عنوان طعمه برای شکار پرندهها ریختهاند هنوز پایین نرفته، که گلویشان را بریدهاند. گندمها با خون قاطی شده و کنار جای چاقو دیده میشود. روی برخی از آنها روسری پهن کردهاند و به محض اینکه مشتری بالای میزی حاضر میشود، فروشنده مثل یک شعبدهباز روسری را برمیدارد تا جنس قابل فروشش را عرضه کند. این توصیف بخشی از بازار فروش پرندگان کشته شده در فریدونکنار است.
Oakley MOD5 MIPS SNOW HELMET – ADULT - SneakersbeShops | Nike Newsزیر میز هر کدام از فروشندگان تعداد بیشتری از پرندگان سربریده هم هست و به محض اینکه یکی از آنها فروخته میشود یکی دیگر از زیر میز جایش را میگیرد. هر پرندهای برای خودش قیمتی دارد. قیمت دو غاز هوایی 450 هزار تومان است و هر دو حدود 10 تا 12 کیلو وزن دارند و به گفته یکی از فروشندهها پرندگان نه کیلویی حساب میشوند و نه دانهای، بلکه آنها را دیمی حساب میکنند.
بازارچه پرندگان محلی فریدونکنار گوشه یک پیاده رو در حاشیه خیابان اصلی قرار گرفته است. بازارچهای که از ابتدای ورود، انتهای آن را میتوان دید. نه مغازهای در این بازارچه دیده میشود و نه دیواری، همهی فروشندگان یک میز جلوی شان گذاشتهاند و پرندگان صید شده را روی آنها قرار دادهاند، روی میز اثری از ترازو نیست و تنها چاقو و دستگاه کارتخوان دیده میشود. پشت هر میز فروشندگان روی صندلیهایی که با قالیچههای کهنه تزیین شده نشستهاند، برخی هم درحال کندن پرهای پرندهگان هستند.
به محض ورود به بازارچه هر فروشندهای سعی میکند تا شب نشده پرندههایش را بفروشد و هر نوع آن را به خریدار معرفی میکند. از «خوتکا» های سه ماهه گرفته تا پرندگان یکساله. وزن خوتکاهای سه ماهه 250 تا 300 گرم است و فروشنده دوتای آن را 75 هزار تومان میفروشد و برای تبلیغ بیشتر میگوید: «خوتکا پرنده خوشخوراکی است و 10 سال عمر میکند که به درد فسنجان میخورد. با مرغابیها هم میتوان مرغ شکمپر با انار ترش درست کرد. مرغابیهای کوچک 250 تا 300 گرم هستند و دو تای آن 75 هزارتومان است. پرندگان دیگر هم تا 85 و 90 هزار تومان قیمت دارند.»
در راسته بازار نسل جوان فریدونکنار هم مشغول کار و کندن پرهای پرندگان هستند. فرز بودن در کندن پر پرندگان نشان از تجربه زیادشان در این کار میدهد و به گفته خودشان دو دقیقهای پرهای آنها را میکنند و برای این کار مقداری کارمزد میگیرند. آنها تا یک مسافر را در بازار میبینند سعی میکنند لهجهشان را پنهان کنند تا خریداران بیشتری را برای محصولاتشان جذب کنند. پرهای پرندگان را هم کیلویی 30 هزار تومان میفروشند. به گفته خودشان فقط کاسب هستند و صیادی بلد نیستند. آنها پرندهها را از صیادها میخرند و میفروشند.
قیمتهای پرندگان او با فروشنده کناریاش متفاوت است و دو غاز را 170 هزار تومان میفروشد. میگوید: گوشت مرغابی «کلهسبز» نر خوشمزهتر است و گوشت بیشتری نسبت به مادهاش دارد. هر کدام از آنها 90 هزار تومان است.
خوتکا، تنجه و مرغابی شورپسند، پرندگان دیگری هستند که نشان میدهد و قیمتی برای هر کدامشان میگوید.
مردم محلی برای خرید مرغابیها سر قیمت با فروشندگان چانه میزنند و همان مرغابی را که فروشنده دیگری 90 هزار تومان قیمت داده بود 35 هزار تومان میخرند!
معمولا فروشندگان به کسی اجازه عکاسی در بازار پرندگان را نمیدهند. یکی از فروشندگان حین اینکه قیمت پرندگان را میدهد، میپرسد «میخواهی از پرندهها عکس بیندازی!؟» ادامه میدهد: «بخر خانم. یکی را بخر. گوشتشان خیلی خوشمزه است.» میپرسم «گوشتشان بو نمیدهد؟» جواب میدهد «تنها گوشت چنگر بو میدهد. پخت کلهسبزها آسان است و زود پخته میشوند.»
اگر از پرنده زنده در بازار پرندگان سراغ بگیرید، همه میگویند «ما پرنده زنده نداریم؛ چون فروش پرندگان زنده غیرقانونی است.» بعد از پرس و جوی زیاد یکی از آنها میگوید «پرنده زنده را برای چه میخواهی؟» میگویم «میخواهم آزادش کنم؛ نذر دارم.» میگوید «چون نذر داری، یکی دارم اما به کسی چیزی نگو. اگر محیط زیست بفهمد، جریمهام میکند». میپرسم «چه پرندهای داری؟» پاسخ میدهد «مگر میشناسی؟» میگویم «نه، اما بالاخره باید بدانم چه میخواهم بخرم یا نه؟»
فروشنده من را پشت دخل میبرد و از داخل یخچال یک پرنده که داخل نایلون پیچیده شده را نشان میدهد و میگوید این «خروس کُلی» است. اجازه داد پرنده را لمس کنم، قلبش مثل گنجشک تند تند میزد. «میپرسم اگر آزادش کنم که برنمیگردد؟» میگوید «نه. قیمتش 70 هزار تومان است، اما به تو 50 هزار تومان میدهم. خودم 40 هزار تومان خریدهام و حداقل باید 10 هزار تومانی سود کنم؛ بالاخره من هم کاسب هستم و زن و بچه دارم.»
فروشنده کناریاش اشارهای میکند و میگوید «دروغ میگوید، زن و بچه ندارد.» سپس درباره پرندهای که میخواهد بفروشد توضیح میدهد: «قدرتش به اندازه ماشینهای آمریکایی و سرعتش به اندازه ماکسیما است. خروس کُلی هم جزء پرندگان مهاجر و گوشتش هم خوردنی است.»
مسیر سرخرود به فریدونکنار را که بروی پر از دامهایی است که با چوب و نخ به هم وصل شدهاند و کمی آن طرفتر زیستگاه پرندگانی است که بعد از کیلومترها پرواز کمی رفع خستگی میکنند؛ پرندگانی که نمیدانند قرار است خیلی زود خوراک شکم انسانها شوند.
«محمدعلی اللهقلی» که فعال محیط زیست است، درباره وضعیت پرندههای مهاجر این منطقه میگوید: «پرندگان مهاجر امسال زودتر، اما کمتر آمدند. سال گذشته بخشی از محل نشستن پرندگان مهاجر را گازوئیل ریختند تا آنها نتوانند در شالیزارها بنشینند، البته موفق هم شدند. گازوئیل ریختن در این زمینها کار سختی نیست. گازوئیل بوی زیادی دارد و تا از این زهکشها خارج شود زمان میبرد. »
بنا بر اطلاعاتی که او میدهد،پرندگان مهاجر فریدونکنار حدود 300 گونه هستند. غازهای وحشی هنگام رسیدن استرس دارند و تلاش میکنند اول راه هنگام نشستن بارها دور بزنند و پرواز کنند. انگار دچار تغییرات هورمونی میشوند و تا دو روز در ارتفاع پایین پرواز میکنند و این بهترین زمان برای شکار آنهاست. همه پرندگانی که به فریدونکنار پرواز میکنند از تالاب کشورهای کانادا، اروپا و آسیا میآیند. حتی در فریدونکنار پرندگانی که حلقه متعلق به کشور هند به پایشان بسته شده هم دیده شدهاند.
فریدون کنار و سرخرود یکی از پایگاههای مهم مهاجرت پرندگان مهاجر برای استراحت هستند که اصطلاحا به آن "اِستپ اِستون" میگویند. برخی از پرندگان همین جا میمانند و برخی دیگر هم بعد از استراحت مسیرشان به سمت جنوب را ادامه میدهند.
فریدونکنار به دلیل نزدیکی به دریا شکل یک گودی طبیعی میماند. زمینهای برنجکاری همیشه پرآب است و عرصههای شالیکاری و تالابی برای پرندهها باز است. در این محدوده از شمال کشور ارتفاع کوهها کوتاه است و پرندگان برای پرواز انرژی کمتری مصرف میکنند. مجموعه این اتفاقات، منطقه «فریدون کنار» را به یک نقطه مهم برای پرندگان تبدیل کرده است که تا جنوب ایران و آفریقا پرواز کنند. شاید یکی دیگر از دلایل اهمیت این منطقه خشک شدن نیمی از تالابهای کشور باشد که به تمرکز بیشتر پرندگان دامن میزند.
اللهقلی با بیان اینکه هر سال با ورود گونههای جدید پرندگان در این منطقه روبرو هستیم، میگوید: «در سالهای پیش فلامینگو نداشتیم اما چند سالی است که آنها را در این منطقه میبینیم. زیستگاه «اردکهای شورپسند»، «تنجه»، «آنقوت» اصلا اینجا نیست اما آنها را هم در این منطقه میبینیم. حتی امسال درنای خاکستری هم دیده شده است. هیچ کجای دنیا چنین تمرکزی از پرندگان مهاجر دیده نمیشود. من بزرگترین تالابهای اروپا و آسیا را دیدم که از نظر مهاجرت پرندگان در برابر اینجا حرفی برای گفتن ندارند.»
به نظر میرسد تا چند سال پیش مردم با ماشینهایشان تا وسط زیستگاه پرندگان میرفتند و حتی یک کانکس محیط بانی محیط زیست هم در آن منطقه وجود نداشته است. با فعالیت دوستداران محیط زیست و محیط بانان کمکم غذا دادن به پرندگان جا میافتد و مردم منطقه حالا برای آنها غذا میریزند، از طرفی از یک مسافتی زنجیری میکشند تا مسافران با ماشینهایشان از آن جلوتر نروند و پرندگان احساس خطر نکنند، اما هنوز هم افرادی پیدا میشوند که دلشان میخواهد با ماشینهایشان تا زیستگاه پرندگان بروند؛ بنابراین بدون توجه به اینکه چرا زنجیری نصب کردهاند آن را روی زمین میاندازند و با ماشینشان تا کانکس محیط زیست را رانندگی میکنند!
الله قلی بیان میکند: «تا چندسال پیش همه زمینهای این منطقه شالیکاری بودند اما هر سال بخشی از آن را خشک میکنند، نهالی کنارش میکارند و کمیسیون ماده 100 شهرداری هم به آنها مجوز ساخت وساز میدهد و تبدیل به خانه میشوند، درحالی که ما میتوانیم از این منطقه به عنوان بمب توریستم استفاده کنیم. این پرندگان قبلا برای مردم منطقه فقط مصرف گوشتی داشتند اما حالا مردم محلی که جلوی خانههایشان محصولاتشان را به گردشگران میفروشند و متوجه شدند این طبیعت چقدر به آنها آرامش میدهد. اینجا واقعا بهشت پرندهنگری و اکوتوریسم است.»
فریدونکنار بزرگترین زیستگاه زمستان گذرانی پرندگان
او ادامه میدهد: «در قسمتهایی از شالیزار درخت میکارند و بین و زیر درختان دام میگذارند. از قفس بزرگی به نام «کِرس» گرفته تا «گِذر». باد بوی انسان را با خودش میبرد و پرندگان احساس خطر میکنند و در آسمان به پرواز در میآیند به همین دلیل صیادان سعی میکنند محیط کاملا امنی برای پرندگان به وجود بیاورند. موسسه «Bird life international» که معتبرترین موسسه درباره پرندگان است «فریدون کنار» را به عنوان بزرگترین زیستگاه زمستان گذرانی پرندگان در جهان از نظر نسبت جمعیت با مساحت معرفی کرده است.»
صید پرندگان فریدون کنار روشهای مختلفی دارد. «کِرس» قفس بزرگی است که چند صیاد در آن جا میشوند و میتوانند به راحتی داخل آن رفت و آمد کنند. از این روش صید روزها استفاده میشود. «گِذِر» هم شب دامها و تورهای هوایی هستند. «دوماچال» هم روش صید سنتی قدیمی است که این روزها کمتر کسی از این روش استفاده میکند. در این روش یکسری اردک پرورشی را پرواز میدهند که دور پرندگان دیگر میچرخند و بعد روی نقطهای که جَلد هستند مینشینند. پرندگان وحشی هم به هوای غذا به دنبال آنها میآیند و مینشینند و درنهایت توری روی آنها میافتد، پرندگانی که برای این کار پرورش داده شدهاند از کنار تورها شنا میکنند و بیرون میروند و پرندگان دیگر هم صید میشوند.
بقیه روشها جدید هستند. در حال حاضر روش صید سنتی تقریبا منسوخ شده و بیشتر از روش «کِرِس» استفاده میکنند. استفاده از روش سنتی به جمعیت پرندگان آسیب نمیرساند و تنها اردکهای «خوتکا» و «سرسبز» صید میشوند؛ اما با استفاده از روشهای دیگر همه پرندگان صید میشوند. صید سنتی به نفع پرندگان است چون به واسطه آن صیادان محیط آرامی را برای پرندگان درست میکنند. بخشی از پرندگان که به زیستگاه جوجه آوری برمیگردنند به این دلیل که زمستان آرامی را پشت سر گذاشته و تغذیه خوب داشتهاند پرندگانی قوی هستند و حتی میتوانند در یک سال دو بار جوجه بدهند. این اتفاق برای زیستگاههایی که در آن به طور مداوم تیراندازی میشده است نمیافتد چون مجبور به پرواز و تغییر زیستگاه بودهاند و نتوانستند به درستی زمستان را بگذارنند بنابراین ضعیف شدند و ممکن است نتوانند جوجه بدهند.
الله قلی با بیان اینکه قرار است روش صید سنتی احیا شود، میگوید: «اگر صید غیر سنتی کنترل و محدود شود قطعا روش صید سنتی به صورت اتوماتیک فعال میشود. صیادان صرفا به دنبال بهرهبرداری هستند اما متوجه شدهاند برخی از گونهها که پیش از این فراوان بوده حالا دیگر نیستند. حتی «چَنگر» که گونه فراوانی بوده بسیار کم شده است. صیادان هم متوجه شدهاند با روشهای صیدی که ادامه میدهند تا 5 سال دیگر دخل پرندگان آمده است. اگر بخواهیم به صید پایدار نگاه کنیم باید تعادل را در منطقه برقرار کنیم.»
او اظهار میکند: «صیادان میتوانند بهترین راهنماها برای رونق اکوتوریسیم این منطقه باشند. هر سال تعدادی گردشگر از تمام نقاط ایران برای دیدن قوها میآیند، اما سال گذشته شوک بدی به این منطقه وارد شد. گردشگران آمدند و دیدند هیچ قویی اینجا نیست. میتوان گفت در یکسالی که درآب زیستگاه قوها گازوئیل ریختند و پرندگان پراکنده بودند، مردم منطقه قدر قوها را فهمیدند.»
این پرنده شناس درباره درنای سیبری نیز میگوید: «تنها یک پرنده نَر از جمعیت غربی درنای سیبری باقی مانده که تنهاترین پرنده آزاد دنیاست. این پرنده روز فعال است و از مواد جانوری و گیاهی تغذیه میکند بنابراین جذب غذایی که صیادها برای پرندگان میریزند، نمیشود. از طرفی چون شب پرواز نمیکند در شب دامها هم گیر نمیکند. چند سال پیش شبهایی که باد زیادی میوزید و باران میبارید فرصتی فراهم شد تا عدهای بیایند و تیراندازی کنند. صدای باد و باران صدای اسلحه را خفه کرد، از طرفی شرایطی فراهم شد تا پرندهها با ارتفاع پایین پرواز کنند. در این زمان جفت درنای سیبری تیر خورد.»
الله قلی درباره علت دیگر کم شدن تعداد درناها اظهار میکند: «البته اشتباهی که درباره درنای سیبری اتفاق افتاد این بود که در یک پروژه بزرگ بین المللی از سوی بنیاد درناهای دنیا، تعدادی درنا با مدیریت «جورج آرچیبالد» به ایران آمدند. در آن زمان هشت درنا داشتیم که هر کدام در این منطقه قلمرویی داشتند. قرار بر این شد که از آنها حفاظت شود و تعداد پرندگانی هم که در اسارت پرورش دادهاند را برای کمک به احیای مسیر استفاده کنند تا پرندگان پرورشی که به آنها آموزش داده شده با پرندگان وحشی به سرزمینهای شمالی برگردند، با این فرض که مسیر مهاجرت را از پرندگان وحشی یاد بگیرند تا این جمعیت احیا شوند.»
او ادامه میدهد: «در این بین تصمیم بر این شد که به چند پرنده وحشی نیز فرستنده ببندند و این کار را هم انجام دادند تا مسیر آنها ردیابی و شناسایی شود. برای اینکه پرندگان را بگیرند کاری کردند که موجب از بین رفتن درناهایی که به پای آنها فرستنده بسته بودند، شد. آنها از روش«کِرس» استفاده کردند و پرندههای پرورشی را داخل قفس گذاشتند، پرندههای وحشی را به همین وسیله زندهگیری کردند و فرستنده را به پای آنها بستند. یک گروه خارجی با یک میلیون دلار پول برای انجام این پروژه وارد ایران شد. دولت ایران هم متعهد شد که یک میلیون دلار برای این کار هزینه کند. از صیاد پرنده نیز به عنوان یک بازو برای گرفتن پرندگان استفاده کردند تا به آنها فرستنده ببندد. این پروسه صید به حدی به پرندگان آسیب جسمانی وارد کرد که هر پرندهای که به آن فرستنده بسته شد، وقتی آزاد شد، دیگر برنگشت. برخی از آنها شکار شده بودند. یکی از پرندهها در قزوین پیدا و چند سال هم در پارک پردیسان تهران نگهداری شد. سرانجام این پروژه با دو میلیون دلار شکست خورد و تنها یکی از درناها باقی ماند!»
این فعال محیط زیست اضافه میکند: «این پروژه عواقب بد دیگری هم برای این منطقه داشت. به عبارتی چراغ سبزی برای صیادان منطقه بود که هر کاری دوست دارند انجام دهند و تنها با درنای سیبری کاری نداشته باشند. از طرفی برای اینکه محیط زیست وارد دامگاهها شود یکسری از افراد از داخل دامگاهها به عنوان مامور محیط زیست انتخاب شدند، یعنی اشتباه در اشتباه.»
اللهقلی میگوید:« ما در منطقه فریدون کنار «غاز پیشانی سفید کوچک»، «اردک بلوطی»، «غاز پا زرد»، «اردک سر سفید»، «خروس کُلی اجتماعی» و «گیلانشاه» داریم که حفاظت آنها از نظر ملی و بین المللی اهمیت دارد. غاز پیشانی سفید کوچک از پلنگ هم مهمتر است، جمعیت جهانی آن بیش از 50 درصد کاهش پیدا کرده و در بسیاری از مناطق به کلی از بین رفته است. حدود 40 سال است که طرح حفاظتی از اردک سرسفید در دنیا پیاده میشود. امسال کارشناسانی از فنلاند آمدند و یک کارگاه آموزشی در تنکابن برگزار شد. دو منطقه «فریدون کنار» و «سرخ رود» برای غاز پیشانی سفید نیز سرنوشتساز است.»
او بیان میکند: «سالها پیش آقایی به نام احمدی که از بومیان منطقه بود پرندگان زنده صید شده را میخرید و به دست بچههای مدرسه میداد تا آنها را آزاد کنند، اما بعد از مدتی جلوی این کار گرفته شد. در بازار فروش پرندگان یکی از مشکلات اصلی این است که از شهرها و استانهای مجاور پرندگان را صید میکنند و چون امکان فروش در شهر خودشان را ندارند به بازار پرنده فریدون کنار میآورند تا بفروشند. خوشبختانه امسال محیط زیست به شدت با این موضوع برخورد کرد.»
این پرنده شناس اظهار میکند: «به حدی بازار برای خرید گوشت پرندگان زیاد است که همیشه مشتری دارند و متاسفانه مشتری اصلی این بازار هم مردم مازندارن هستند. پرندگانی هم که زنده بودند چون بعد از صید بالهایشان را گره میزدند اگر تا بعد ازظهر کسی آنها را نمیخرید، به دلیل شرایط سختی که داشتند، میمردند، به همین دلیل فروشنده سر آنها را میبرید اما حالا صیادان از همان ابتدا سر هر پرندهای که صید میکنند را میبرند. آن پرندگان هنوز هم خرید و فروش میشوند اما مرده، نه زنده. »
اللهقلی درباره انواع دیگر پرندگان منطقه توضیح میدهد: «پرندگان شکاری آرامش دامگاه را به هم میزنند. متاسفانه عدهای پول میگیرند تا با تفنگهای بادی قوی پرندگان شکاری را بزنند. جغدها، سُنقرها، عقابها مزاحم صیادان پرندگان هستند زیرا به محض اینکه از راه میرسند، پرندهها به پرواز درمیآیند. ما در اینجا «عقاب تالابی»، «عقاب شاهی»، «دریایی دم سفید»، «عقاب دشتی»، «عقاب طلایی»، «انواع جغد»، «شاهین»، «قوش» و «سارگپه» را هم داریم علاوه بر این «گربه وحشی»، «گربه جنگلی»، «گورکن»، «شغال» و «سمور» هم از مناطق دیگر میآیند تا از این سفره باز طبعیت استفاده کنند که هر کدام باید به نحوی توسط صیادان پرندگان حذف شوند. هر چیزی که امنیت دامگاه برای صید را از بین ببرد باید حذف شود. تا سالهای پیش این حیوانات به روش ساده در دامها گیر میافتادند و با حشرهکش کشته و تاکسیدرمی میشدند. من بارها از صیادان گربه جنگلی، گورکن و سمور را به قیمت 20 هزار تومان خریدم و کمی دورتر رهایش کردم اما من تنها برای یکی از صدها حیوان میتوانم چنین کاری انجام دهم.»
او میگوید: «بارها در اخبار شنیدهایم باغ پرندگان در فلان استانها افتتاح شد. بدون استثناء پرندگانِ باغ پرندگان از فریدون کنار تامین میشوند. پرندگان این باغها که شهرداری پُز ساختش را میدهد و به آن افتخار میکند به صورت غیرقانونی صید میشوند. این پرندگان در طول زندگی پایشان را جای سفت نمیگذارند و همیشه در پهنههای جلبکی، گِلی و تالابی هستند و هنگامی که آنها را در باغ پرندگان به اسارت میگیرند روی سنگ و سیمان راه میروند و بعد از مدتی پای آنها دچار عارضهای به نام «بامبر فوت» میشوند که شبیه میخچه است و در مدت زمان طولانی تبدیل به عفونت میشود و در نهایت پرنده را از پای درمیآورد.»
این فعال محیط زیست ادامه میدهد: «باید جایگاه پرندگان در باغی که به نام آنها میسازند مناسب باشد اما کسی که میخواهد این جایگاه را تعبیه کند به جای آنکه 20 میلیون پرنده بخرد و 100 میلیون برای فضای نگهداری پرندهها هزینه کند، ترجیح میدهد 100 میلیون را خرج نکند چون ما منبعی به نام طبیعت داریم و هرگاه که پرندهها بمیرند دوباره آنها را از طبیعت تامین میکنند. باغ پرندگان در کشورهای دیگر یک مرکز علمی و پژوهشی است و پرندگان در آن تولید مثل میکنند. اما در ایران پرندگان را از هر نوعی در یک جا جمع میکنند و هر روز یک مشت گندم جلوی آنها میریزند، تازه اگر به جای گندم ضایعات سبزیجات و مواد غذایی به خوردشان ندهند.»
الله قلی تصریح میکند: «اگر فلامینگوهای باغ پرندگان شمال را ببینید متوجه میشوید که پرهای آنها کاملا سفید شده و تغییر رنگ دادهاند، چون سوءتغذیه دارند و غذایی که به آنها میدهند رنگدانه ندارد. نوک قوهایی که در باغ پرندگان نگهداری میشوند سفید است در حالیکه قوهایی که در طبیعت زندگی میکنند نوک سرخ و زرد رنگی دارند. اکثر پرندگان در باغ پرندهها سوءتغذیه دارند اما پرهای آنها اجازه نمیدهد کسی متوجه شود که چقدر لاغر هستند. باغ پرنده یعنی پول در سیستم قاچاق تزریق کردن. اگر میخواهیم به مردم آموزش دهیم چرا آنها را در فصل مهاجرت به مکانهای طبیعی نمیبریم؟ سازمان محیط زیست جلوی کسی که هفتهای یکبار پرنده زنده میخرید و آزاد میکرد را میگیرد اما جلوی کسی که باغ پرنده دارد را نمیگیرد. گرچه فریدونکنار سه باغ پرنده غیرقانونی داشت که در حال حاضر تنها یک باغ مانده و دو تای آن را جمع کردهاند.»
او با بیان اینکه امسال جلوی صید غاز گرفته شد و به نظر میرسد برای سال آینده نیز 80 درصد صید کاهش پیدا میکند، میگوید:« این اتفاق خوبی است زیرا روش صید به صورت تورهای هوایی برای غاز دام کم شده است. محیط زیست از ابتدای فصل به دامگاه دارها کتبا ابلاغ کرد که هر دامگاهدار تنها اجازه استفاده از یک «کِرس» را دارد، چون این روش بهترین نوع صید برای صیادان و بدترین روش برای پرندگان است و از این طریق تعداد بیشتری پرنده صید میشود.»
این فعال محیط زیست بیان میکند: «پاسگاه محیط زیست فریدون کنار از زمانی که ساخته شده بود بدون استفاده ماند و امسال با کمک فرماندار و محیط زیست این شهر راهاندازی شد. پیش از این شهر فریدونکنار پاسگاه نداشت و تنها پاسگاه در بابلسر بود. خانم ابتکار امسال دوبار به استاندار مازندران نامه زد تا از محیط زیست این منطقه حمایت کند و جلوی صید بیرویه را بگیرد. فکر میکنم او و معاونانش به این موضوع کمک بسیاری کردند. محیط زیست 30 سال به حال خودش رها شده بود و تازه دارد جایگاه خودش را به دست میآورد. محیط زیست عرصه جنگ است و همیشه سد راه پول درآوردن برخی بوده است.»
به گفته الله قلی 120 نفر در دامگاه «اِزباران» که نمونه یک دامگاه متوسط در فریدونکنار است و 70 قسمت مختلف دارد، شریک هستند. حدود 500 نفر در کل منطقه سرخرود و فریدونکنار در دامگاهها مشغول به کار هستند.
او درباره یکی از مهمترین مناطق شب دامها میگوید: «چون زمینهای کشاورزی این منطقه منظم و به سبک ژاپنی ساخته شده است به «طرح ژاپنی» معروف است. دو طرف این زمینها کومه و شب دام کار گذاشته شدهاند. از بیستم ماه قمری تا پنجم ماه بعد، ماه در آسمان نیست. در 15 روزی که ماه در آسمان نیست شب دامها فعال میشوند و صیادان در زمینها دانه میریزند تا پرندگان از این دانهها تغذیه کنند. در این مدت امنیت کامل در منطقه برقرار است تا پرندگان نترسند و نگهبانان حتی به دوچرخه سوارها هم اجازه تردد در این منطقه را نمیدهند. پرندگان در شبهایی که ماه یا باد نیست، تورها را نمیبینند و اسیر آنها میشوند. در این شبها صید زیاد است و دست کم دهها هزار پرنده در این منطقه صید میشوند. طرح ژاپن یکی از مهمترین مناطق شب دامهاست. هنگام روز تورها را جمع میکنند تا دزدیده نشود و شبها آن را برپا میکنند. توری که از آن استفاده میکنند حتی برای صید ماهی هم قدغن است اما به راحتی در بازار فروخته میشود. صیادان اندازه آن را به دوزندگان سفارش میدهند و با قیمت پایین آن را تهیه میکنند.»
دامگاههای شبانه فریدون کنار نزدیک پاسگاه محیط زیست است که به گفته اللهقلی به این منطقه «نیویورک شب دام» میگویند. در پاسگاه محیط زیست 5 محیط بان کار میکنند که هر کدام بین 800 هزار تا یک میلیون تومان حقوق میگیرند. محیط بانان فریدونکنار زمانی دامگاه داشتهاند و پرنده صید میکردند اما به گفته خودشان ناخواسته وارد محیط زیست شدهاند و حالا نه راه پس دارند و نه راه پیش.
یکی از محیط بانان به خبرنگار ایسنا میگوید: «ما پرندهها را دوست داریم و دلمان برایشان میسوزد. برخی از پرندگان مهاجر اصلا آب این منطقه را نمیخورند که کشته میشوند. قبلا وقتی پرندگان مهاجر از زمین بلند میشدند زمین به لرزه میافتاد. صیادان شبی 150 تا 200 پرنده صید میکنند. سال به سال تعداد پرندگان کمتر میشود و اگر این طور پیش برود تا دو سال آینده پرندهای نمیماند. صیادان آنقدر به موبایل من زنگ میزدند و التماس دعا داشتند که مجبور شدم خطم را عوض کنم.»
او ادامه میدهد: «صید پرندگان مهاجر در فریدونکنار 400 سال قدمت دارد. پدران ما هنوز هم دامگاه دارند و اول خودمان جلو افتادیم و تور پدرانمان را پاره کردیم، چون متوجه شدیم تعداد پرندگان مهاجر هر سال کمتر میشود. تا حالا کسی نمیگفت در فریدونکنار چه میکنید اما حالا میگویند همه یکباره همه دامگاهها را خراب کنید! کسانی که سال پیش از سه کِرِس استفاده میکردند حالا از دو کِرِس استفاده میکنند اما میگویند باید یک شبه همه را جمع کرد. در برخی مواقع لاکپشتی عملکردن بهتر از خرگوشی حرکت کردن است اما محیط زیست میگوید نه.»
محیط بانان این منطقه 3 شب کار و یک روز استراحت میکنند و بسیاری مواقع هنگامی که مهمانی هستند هم به انجام ماموریت دعوت میشوند.
این محیط بان در ادامه توضیحاتش، اظهار میکند: «هنگامی که میگوییم نمیتوانم به ماموریت بیاییم، رییسمان میگوید تو بزرگتری مگر میشود نباشی!؟ فلانی راننده است مگر میشود نباشد!؟ برای یک ماموریت باید همه ما مشارکت کنیم. حق ماموریت هم به ما نمیدهند. ما محیط زیستی که در آن به دنیا آمدهایم را دوست داریم و دلمان میخواهد حفظ شود. تعداد کارکنان محیط زیست بسیار کم است و برای یک ماموریت کوچک زنگ میزنند تا از استانهای دیگر نیرو بیاید! تابستانها هم که مشکلات صید پرندگان مهاجر را نداریم ما را به میانکاله، هریجان و شهرهای دیگر میفرستند. ما حسابی درگیر این کار شدهایم.»
او اضافه میکند: «بارها و بارها صیادان ما را تهدید کردهاند. کافی است صیادان بدانند ما پاسگاه نیستیم تا تمام شیشههای آن را بشکنند. یک شب که در قسمت دیگری درگیر بودیم به محیط بان دیگری گفتیم تو با همسرت شب را در پاسگاه بمان تا بلایی سرش نیاورند. ما حتی خانوادههایمان را هم درگیر کارمان کردهایم و گاهی همسرانمان به خاطر علاقهای که به ما دارند قبول میکنند زمانی که لازم است در پاسگاه بمانند.»
پاسگاه فریدونکنار حتی برق و آب هم ندارد و به گفته یکی از محیط بانان قول کشیدن برق را به آنها دادهاند. در حال حاضر هم برق پاسگاه به وسیله موتور برق تامین میشود و چون استفاده از آن پر سر و صداست تنها باید یک یا دو ساعت روشن باشد چون سر و صدا زیستگاه پرندگان را ناامن میکند. آب منطقه پاسگاه شور است و آهن زیادی دارد محیط بانان هر روز 20 لیتر آب از خانههایشان میآورند. به دلیل شوری آب منطقه آنها نمیتوانند از آب چاه هم استفاده کنند.
او میگوید: «ببینید خدا چقدر پرندگان را دوست دارد. ما در زمینهایمان چاههای 5 یا 6 متری داریم اما در زمینهای اینجا نمیتوان چاه زد و اگر هم چاه بزنی آبش شور است. حکمتی در آن است. روستاهای دیگر چاه دارند اما در این منطقه بالای 100 چاه آب زدند که آب هیچکدام قابل استفاده نیست.»
5 هزار و 300 تومان بودجه غذایی 24 ساعت یک محیط بان
پاسگاه فریدون کنار دو طبقه است و در حال حاضر طبقه دوم آن بدون استفاده مانده است. به گفته محیط بانان، 860 میلیون تومان هزینه ساخت پژوهشگاهی شده که در طبقه دوم این پاسگاه ساختند و در نهایت این ساختمان با 8 پیمانکار و یک آشپزخانه مجهز به کابینت، چند دستشویی، حمام و اتاقهای بدون استفاده به حال خودش رها شده است.
منطقه اطراف پاسگاه فریدونکنار
این محیط بان همچنین بیان میکند: «درست نیست بعضی حرفها بیان شود اما بودجه هر وعده غذای روزانه ما برای 24 ساعت 5 هزار و 300 تومان است. 5 هزار تومان برای من با 120 کیلو وزن تنها پول صبحانهام میشود. به ما که متولد شمال هستیم و یک عمر با برنج فریدونکنار بزرگ شدهایم برنج هندی میدهند که ما هم اصلا آن را نمیخوریم و از خانه برنج میآوریم، یک بار هم نسبت به این موضوع به رییسمان اعتراض کردیم، او هم گفت اشکالی ندارد و 200 تومان دیگر هم به بودجه وعده غذایی ما اضافه کرد و حالا آن مبلغ 5 هزار و 500 تومان شده است!»
آنها برای صبحانه از خانه تخم مرغ محلی میآورند و ناهار هم نمیخورند. مجبورند در یک روز تنها یک وعده غذا بخورند. حتی از وسایل شخصی خودشان در کار استفاده میکنند و یک بار هم موتور شخصی یکی از آنها را در حین ماموریت دزدیدهاند.
محیط بانی که این توضیحات را میدهد، میگوید: «اگر ما اینجا نباشیم و شما یک ماه دیگر سر بزنید میبینید که جنگلی هم وجود ندارد. مدتی به دلیل آنکه به ما حقوق ندادند پاسگاه را وِل کردیم و یکماهی به آن سر نزدیم، وقتی برگشتیم همه چیز را دزدیده بودند. با موتور از پنجره به داخل پاسگاه آمده بودند. درها را شکسته، کلیدها، لامپها و کاشیهایی که از ساخت پاسگاه اضافه مانده بود را دزدیده بودند اگر کمی دیرتر میآمدیم همه چیز را برده بودند.»
خانم ابتکار چه میداند ما چه میکشیم
او بیان میکند: «خانم ابتکار نمیداند ما اینجا چه میکشیم! حتا اگر خانم ابتکار هم به این منطقه سر بزند آنقدر دور و برش را میگیرند که اجازه نمیدهند ما صحبت کنیم و از مشکلاتمان بگوییم. مگر این که از این طریق حرفمان را بزنیم. من از وسایل شخصی خودم برای سرکشی استفاده میکنم و اگر یک روز نتوانم وسیله بیاورم باید تا سر جاده پیاده بروم و به پسرم زنگ بزنم که بیاید من را ببرد. اینجا دوربین مدار بسته هم ندارد که هر وقت میآیند و ما را تهدید میکنند ابزاری برای ثبت این صحنه باشد. چند وقت پیش صیادان ما را تهدید کردند که یا تا 24 ساعت پاسگاه را خالی میکنید یا اینکه پاسگاه را روی سرتان خراب میکنیم.»
این محیط بان اضافه میکند: «زمانی که پرندگان تازه آمده بودند، چند نفر بالای کمربندی فریدونکنار با سرعت بالا رد شدند و چند تیر هوایی شلیک کردند، این کار موجب شد پرندهها بترسند و ننشینند، ما هم نمیدانیم آنها چه کسانی هستند. امکان ندارد طی دو هفته این کار را انجام ندهند. تازه از «منوّر» و «لیزر» هم استفاده میکنند و صیادان هم فکر میکنند این کارها را محیط بانی انجام میدهد و همه کاسهها سر ما میشکند. هر بار که تجمع پرنده زیاد میشود این کار را میکنند که پرندهها بپرند. معمولا از اول مهر که فصل مهاجرت پرندههاست این کار هم شروع میشود. یک بار هم ما شماره ماشین آنها را برداشتیم و به راهنمایی و رانندگی دادیم اما معلوم نشد چه شد.»
او ادامه میدهد: «چند شب پیش که این اتفاق افتاد 40 نفر از صیادان آمدند و گفتند جرات دارید شب را اینجا شب بمانید. آنها قرآن آوردند که قسم بخوریم منوّر انداختن و شلیک کردن کار ما نبوده است تا کاری با ما نداشته باشند. ما هم قسم خوردیم که این کار را انجام ندادهایم تا رفتند. »
برخی از صیادان، پرندگان مناطق دیگر را برای فروش به فریدونکنار میآورند و به اسم این منطقه میفروشند. پرندگانی که در فریدونکنار صید میشوند با پرندگان مناطق دیگر فرق میکنند، پرندگان این منطقه از ساقه برنج و پرندگان مناطق دیگر از جلبک تالاب تغذیه میکنند، بنابراین گوشت پرندگان این منطقه خوشمزهتر است. حتی کندن پرهای پرندگان این منطقه بعد از صید هم متفاوت است و شاخص منطقه فریدونکنار محسوب میشود.
برای مثال درمناطق دیگر بعد از صید، همه پرهای پرندگان را میکنند اما در فریدونکنار پرهای قسمت دُم را نمیکنند. پرندههای مناطق دیگر را به اسم فریدونکنار و به مردم غیربومی که عموما مسافر هستند، میفروشند، مسافران هم که با نوع پخت و طعم گوشت پرندگان آشنا نیستند آن را میخرند و بعد از آنکه آن را مصرف میکنند و متوجه طعم بد آن میشوند برای همیشه دور بازار پرندگان فریدونکنار را خط میکشند. صیادان و محیط بانان هر کدام به نحوی با این کار مخالفند. صیادان به دلیل از دستدادن مشتریهایشان و محیط بانان به دلیل بد نامی شهرشان.
محیط بان میگوید: «صیادان از برخی رابطهها متوجه میشوند که چه روزی صید فریدونکنار بالا بوده و همان روز پرندههای شکار شده را برای فروش به این منطقه میآورند. آنها حتی ماهی و برنجشان را هم به اسم فریدونکنار به این منطقه میآورند و میفروشند. هنگامی که پرندگان فریدونکنار از ساقه برنجها تغذیه میکنند کرم ساقه برنج را که ممکن است تبدیل به آفت شود میخورند و این کار موجب میشود که کشاورزان به محصول سال بعد کود شیمیایی ندهند. امسال پرندهها نسبت به سالهای قبل چند برابر کمتر شدهاند. سالهای پیش آنقدر تعداد پرندگان زیاد بود که همه ساقههای برنج را خورده بودند و شما فقط آب میدیدید اما امسال تعداد پرندهها کمتر شده و ساقههای برنج به جا مانده را میتوان دید. حتی بسیاری از صیادان شبها که گندم در آب میریزند دست خالی به خانههایشان برمیگردند.»
به بهانه تنش جلوی کارمان را میگیرند
یکی از محیط بانان اظهار میکند: «زمانی اینجا پرنده روی پرنده مینشست و صیادان سالی 2 هزار پرنده داخل کِرِس صید میکردند اما حالا تنها 400 پرنده داخل کِرس صید میکنند. تعداد آنها ده برابر سالهای قبل کم شده است. چند وقت پیش چند کارشناس از کشور فنلاند آمده بودند و میگفتند یعنی شما سه مرغابی کله سبز را دریک روز صید میکنید؟ خبر نداشتند که روزی 100 مرغابی کله سبز صید میشوند.»
او میگوید: «شکار زیاد است. در روستای کناری ما بچه که بدنیا میآید به آن یک تفنگ هدیه میدهند. فکر کنم بالای 400 تفنگ در آن روستا وجود دارد. انگار در مملکت ما مهم این است که معروف باشی، حتی در دزدی! یکی مثل هیتلر به آدمکشی معروف است و یکی مثل ادیسون به اختراع برق. یکی در این حوزه خلاف میکند و همه هم آن را میشناسند و اسم ما به جرم اینکه با او همکاری میکنیم هم بد در رفته است و هنگامی هم که با آن برخورد میکنیم ادعا میکند که بابرخی ارتباط دارد و .... به همان شخص مجوز باغ پرندگان دادهاند. یک بار تور یک صیاد را که 124 پرنده گرفته بود پاره کردیم اما به بهانه اینکه تنش ایجاد میشود جلویمان را میگیرند.! »
آنقدر داستانهای صید پرندگان فریدونکنار زیاد است که هرچه بخواهی به آن ریز نگاه کنی تنها در کلاف آن سردر گم میشوی. کلافی که محیط بانان و صیادان این منطقه هم هنوز نتوانستند به سر نخ برسند و هر کدام دیگری را مقصر میدانند. نام فریدونکنار همچنان به پرندگان مهاجرش زنده است و با کمی ذکاوت میتوان این منطقه را به بهشت گردشگری تبدیل کرد. بهشتی که با دقایقی گوش کردن به صدای پرندگان و قوهای فریادکش میتوان وارد آن شد و دنیایی دیگر را تجربه کرد. ایسنا خوانندگان این مطلب را در لینک زیر به گوش کردن صدای پرندگان مهاجر فریدونکنار دعوت میکند.
ایسنا - کبریا حسینزاده