جلال الدین پارسی است نه رومی!
- ميراث معنوي
- نمایش از شنبه, 02 مهر 1390 19:42
- بازدید: 6167
یک محقق و پژوهشگر حوزه ادبیات و فلسفه با اشاره به کم توجهی به آثار ارزشمند و تثبیت شده ایرانی، مولانا را بخشی از هویت ایرانی معرفی کرد و گفت: برخی به سهو مولانا را جلال الدین رومی معرفی می کنند در حالیکه وی جلال الدین پارسی است.
75% - تسوق أونلاين في السعودية مع خصم 25 , أحذية ازياء رياضية الجري للرجال , adidas copa mundials in color today schedule 2016 , نمشي | jordan Release Dates
مؤلف کتاب "معنای زندگی از نگاه مولانا و اقبال " در ادامه افزود: در زمانهای بعد گروههایی را با نامهای مختلف در جریان فکری غرب مییابیم که از پدید آمدن شرایط بسیار منضبط صنعتی سر به عصیان برداشتند که بطور مشخص میتوان از طیف گستردهای به نام هیپیها نام برد. امروزه هم میبینیم که شاخههایی از این نوع حرکتها در قالبها و نامهای دیگر در کشورهای صنعتی شکل گرفته است.
وی یادآور شد: همه اینها مبین گرایش انسان به شرایطی است که نمیخواهد در آن نشانی از سلطه انقلاب صنعتی و دنیای ماشینیسم باشد در چنین شرایطی پیداست که عشق، نقش برجستهای در هدایت دنیای عقلگرا پیدا میکند. از آنجا که مولانا قافله سالار کاروان عشق است جهان بسیارعقلی کنونی اندیشههای او را عاملی برای تلطیف زندگی خشونت بار خویش یافته است.
این محقق و پژوهشگر حوزه ادبیات و فلسفه در ادامه یادآور شد: به همین سبب سالیانی است که اندیشههای او در میان غربیان رواج بسیاری یافته چندانکه حتی ترجمههای معمولی اشعار وی جزو پرفروشترین کتابها درآمده و معروفترین خوانندگان مفتخرند که اشعار او را میخوانند.
بقایی در مورد اینکه چه وجوهی از اندیشه مولوی بیشتر در دنیای امروز که با بحران هویت دست به گریبان است، می آید نیز گفت: حقیقت آنست که حضرت مولانا بخشی از هویت ایرانی است چنانکه مثنوی او را حماسه عرفانی لقب داده اند، این حماسه عرفانی که برخی اقوام غیر ایرانی سعی میکنند به خود نسبت دهند نشانه عظمت آن است و مبین والایی و توانمندی زبان فارسی است .
وی افزود: بنابراین توجه به مثنوی علاوه بر اینکه انسان امروزی را در دنیای صنعتی بسیار پیشرفته ماشین زده به معنویت ، تسامح، انساندوستی و عشق به عالم و آدم دعوت میکند هویت ایرانی را نیز که زبان فارسی از ارکان اصلی آن است به همراه بسیاری از اندیشههای برآمده از ایران ( از جمله خلقت انسان) رهنمون میشود.
مؤلف کتاب "مولوی و سنایی " در مورد اینکه تا چه اندازه ضرورت شرح و بازنویسی مثنوی برای استفاده غیرمتخصصان اظهار داشت: این کوشش توسط بسیاری از محققان صورت پذیرفته و مجلدات آن بیت به بیت شرح داده شده است همچنین داستانهای مثنوی بطور جداگانه به صورت منثور نگاشته شده ولی باید توجه داشت فهم مثنوی که اثری دشوار است و آنچه خواندن آنرا اندکی دشوار میسازد عدم توجه به آن است.
وی تأکید کرد: متأسفانه بسیاری از اهل قلم چندانکه به ادبیات غیر ایرانی میپردازند به آثار ارزشمند و تثبیت شده ایرانی که جنبه جهانی یافته و جهانیان نیز بدان بیشتر توجه دارند عنایت لازم را مبذول نمیدارند.
این نویسنده و مترجم در ادامه تصریح کرد: حتی رسانههای ما نیز فاقد این حساسیت هستند بطوریکه او را به سهو رومی خطاب میکنند حال آنکه او ایرانی و [جلال الدین پارسی] است نه جلاالدین رومی.
بقایی تأکید کرد: به نظر میرسد آنچه در مورد ارزش مولوی و امثال او باید گفت این است که متولیانش قدر این ستارگان درخشان را بدرستی نمیشناسند و اگر توجهای به آنها نشان میدهند به صورت نه چندان برجسته آنهم درمناسبتها است و گرنه هر ایرانی نیاز دارد هر روزش با مشاهیر فرهنگ ساز او مانند مولوی بگذرد زیرا حاصل چنین تلاشی پرورش هویت ملی است که به توفیق و سربلندی جامعه میانجامد.
***
مثنوی باید به زبان ساده برای نسل جوان بازنویسی شود
یک محقق حوزه ادبیات و فلسفه معتقد است: ضرورت شرح و بازنویسی مثنوی برای استفاده غیرمتخصصان خیلی زیاد است. این اثر سترگ باید به زبان ساده برای نسل جوان بازنویسی شود.
دکتر مهدی محبتی در مورد علت توجه زیاد به مولوی در جهان معاصر گفت: علت توجه به مولوی ناشی از تفکرات انسانگرایانه و روش صعودی مولانا و توجهاش به عشق و محبت است. یعنی روشش، روشی است که انسانها را دوست دارد و به مسائل انسانی احترام میگذارد. هفتاد و دو ملت برایش در درونش علیالسویه هستند و خیلی به این چیزها احترام میگذارد.
این پژوهشگر و کارشناس ادبی در مورد اینکه چه وجوهی از اندیشه مولوی امروزه به کار ما که با بحران هویت گریبانگیر هستیم میآید اظهارداشت: همان میل به بازگشت به اسطورههای جاودانی، بازگشت به ادبیات فارسی به عنوان محورهای ایرانی، زنده کردن قرآن به عنوان محور سنت و بازگشت به سنت پیامبر و در کل آن چیزی که میتواند مسلمانان را هم هویت بدهد و ایرانیها را به زبان فارسی نزدیکتر کند.
این محقق حوزه ادبیات و فلسفه در مورد ضرورت شرح و بازخوانی مثنوی برای استفاده غیرمتخصصان در دیار ما هم گفت: ضرورت شرح و بازنویسی مثنوی برای استفاده غیرمتخصصان خیلی زیاد است. اینکه به زبان سادهتر برای آنها شرح بشود و با زبان بسیارسادهای به صورت خلاقانه برای نسل جوان بازنویسی بشود که مجموعه اینها را من در کتاب "کارنامه مولوی پژوهی" همه را آوردهام و درآنجا گفتم که 1200 مقاله و 700 پایان نامه و 1000 کتاب، ایرانیها قبلاً راجع مولوی نوشتهاند ولی لازم است این کارها به زبان امروزی انجام شود.
* ممتاز: تمام تذكرهنویسان بلخی بودن مولوی را تأیید كردهاند
ابراهیم ممتاز گفت: خواستگاه مولانا بیهیچ تردیدی سرزمین مقدس ایران است.
ابراهیم ممتاز محقق، پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه ضمن بیان این مطلب به ستاد خبری كنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا گفت:در تمام تذكرهها و كتب تاریخی به بلخی بودن وی اشاره صریح شده و در این امر هیچ محقق ایرانی و خارجی تردیدی ندارد.
ممتاز افزود: بلخ چنانكه همه میدانیم به مانند شهرهای بخارا، سمرقند، غزنین، هرات و دیگر شهرهای خراسان وسیع و پهناور، در قرنهای پنجم، ششم و هفتم، شهری از شهرهای خراسان بزرگ محسوب می شده و البته خراسان آن زمان نه به اندازه خراسان فعلی كه چند برابر بزرگتر و وسیعتر بوده است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه تصریح كرد: خراسان فعلی و بخش وسیعی از كشورهای تازه استقلال یافته تركمنستان، ازبكستان، تاجیكستان و تمام خاك افغانستان، بخشی از خاك پاكستان و سیستان كه آن زمان نیم روز خوانده می شد همه و همه خراسان بزرگ را تشكیل میدادند.
این استاد دانشگاه كه كتاب گزیده های زیبای ادب فارس را نیز زیر چاپ دارد تأكید كرد: وقتی دولت سامانیان در قرن پنجم قدرت خود را از دست داد و دو دولت ترك یعنی غزنویان و سلجوقان، بر بیشتر قلمرو ایران حاكم شدند برای كسب مشروعیت، خود رابه مركز خلافت بنیعباس نزدیك كردند تا بتوانند بر سرزمین ایران حكومت داشته باشند.
ممتاز گفت: این نزدیك شدن به مركز خلافت خراسان و نواحی عراق را به یكدیگر نزدكتر كرد. البته عراق، مركز، غرب ایران و نواحی آذربایجان تا قفقاز را شامل می شد.
خبرگزاری مهر
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا