سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی میراث معنوی ورزش زورخانه ای در همدان رو به فراموشی می رود

ورزش زورخانه ای در همدان رو به فراموشی می رود



او نماینده کامل گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک و حامی تمام آفریده‌های خدا از خاک تا افلاک است و پشت به دشمن نمی‌تابد و در عین حال رئوف و مهربان است، چون مولایش حضرت علی علیه‌السلام است.

در شهر و دیار همدان نیز که تا چندی قبل ورزش باستانی آن زبانزد خاص و عام بود احترام ویژه ای برای پهلوانان قائل بوده اند چنانچه در گفتگو با پیرمردانی که گرد پیری بر موهایشان نقش بسته این نکات برجسته تر به نظر می رسد.

زورخانه های همدان شفابخش بوده اند

مردم همدان در قدیم بر این اعتقاد داشتند که زورخانه شفابخش است معتقد بودند که گرد و غبار آغشته به عرق بدن پهلوانان در زورخانه شفابخش است‌.

محسن یاوری از پیرمردان شهر همدان که بیش از 70 و اندی سال را سپری کرده است با بیان این مطالب ادامه داد: مردم همدان در قدیم گاهی از مرشد می‌خواستند برای شفای بیمار دعا کند که این اعتقادات متکی بر فرهنگ زورخانه بود.

یاوری با بیان اینکه ورزشکار باستانی گود را محراب می‌داند و لنگ را سجاده و احرام قبول دارد‌، گفت: بر همین اساس نیایش و دعای خیر آنان مورد قبول و احترام است‌ و حتی جهانگردان اروپایی بر این عقیده مردمی با نگاه ویژه‌ای توجه دارند‌.

وی در توضیح ویژگی های این ورزش باستانی اظهار داشت: در این ورزش هر فردی که وارد گود می‌شود، بوسه بر خاک گود می‌زند‌ و با سرانگشتان یک دست به کف گود مقدس زده آنگاه دست را بوسیده و بر چشم می‌نهند‌.

خاکبوسی گود نمادی از تواضع در برابر آفریدگار است‌

یاوری با بیان اینکه خاکبوسی در فرهنگ ایران سابقه دیرینه دارد و در شاهنامه مکرر آمده است‌، اظهار داشت: خاکبوسی گود، یک نوع احترام به خاک گود است و نمادی از افتادگی و تواضع در برابر آفریدگار است‌.

وی با بیان اینکه در گذشته ‌در زورخانه‌ها چاه آب با حوضی کوچک وجود داشت و ورزشکاران پیش از شروع ورزش وضو می گرفتند، گفت: در این مرحله خواندن نماز جماعت معمول بود تا افراد با وضو وارد گود شوند‌.

یاوری با اشاره به اینکه بخ اعتقاد افراد آب چاه زورخانه متبرک و شفابخش بود، گفت: مادر یا پدری که مریضی داشت و بیماری فرد طولانی می‌شد، جلو در ورودی زورخانه حاضر می شد و از ورزشکارانی که قصد ورود و ورزش داشتند می‌خواست مریض او را دعا و در نیایش گود طلب شفا کنند.

یاوری ادامه داد: در همدان نوشیدن قندداغ (آب گرم با قند) معمول بود و هنوز هم در برخی از زورخانه‌ها دیده می‌شود از حبه قندهای اضافی در سینی‌های کوچک (چای گردان) مردم به عنوان تبرک با خود می‌برند‌ و به مسئول قند داغ که دوده دار نامیده می شد، پاداشی می‌دادند‌.

وی که خود نیز به ورزش باستانی زورخانه ای علاقه داشته در خصوص ویژگی های این ورزش می گوید: یکی از حرکات سخت و سنگین ورزش باستانی گرفتن سنگ است‌ و جایی که پهلوان می‌خوابد تا سنگ بگیرد کاملاً در سمت قبله و مانند محراب مساجد است‌.

یاوری افزود: در این ورزش ورزشکار به پشت، روی قالیچه و لنگی دراز می‌کشد و دو بالش کوچک در طرفین او قرار دارد تا در هنگام بالا و پایین شدن بازوها همراه با سنگ‌ها دست‌هایش روی بالش‌ها قرار گیرد‌.

ورزشکاران برای سادات گود حرمت و احترام ویژه‌ای قائل بودند‌

وی با بیان اینکه گاهی دیده می شد که مریض را در همان محراب می‌خوابانیدند‌ و مرشد و ورزشکاران داخل گود برای او دعا و نیایش و طلب شفا می‌کردند‌، گفت: گود مقدس زورخانه چندضلعی یا دایره شکل است، ضلع و کمان پشت به مرشد جای قرار گرفتن سادات بود‌ و در حقیقت برای سادات گود حرمت و احترام ویژه‌ای قائل بودند‌ به نحوی که همیشه سعی می‌شد در گود فردی از سادات علوی حضور داشته باشد حتی اگر یک پسربچه باشد‌. عقیده بر این بود که سادات برکت گود هستند‌.

وی با اشاره به برخی از اعتقادات مردم و ورزشکاران این رشته در همدان افزود: عقیده بر این بود دستمال همراه ورزشکار باستانی باید بزرگ باشد تا در مواقع لزوم بتواند از آن به صورت سجاده نماز استفاده کند.

یاوری اظهار داشت: در قدیم عقیده بر این بود که هرگاه ضرب مرشد در هنگام ضرب گیری پاره شود، فرد ناپاکی در فضای زورخانه چه در داخل گود و چه در خارج از گود وجود دارد‌ که در این صورت مرشد با صدای بلند می‌گفت "بر ناپاک لعنت و آنگاه تقاضای صلوات می کرد".

این ورزشکار قدیمی افزود: در گذشته تخته شنا بزرگتر یعنی طویل‌تر از معمول امروز بود و ورزشکار هنگام شنا به جای پنجه دست‌ها گاهی با شانه‌ها شنا می‌رفت که گاهی تخته شنا می‌شکست و در آن حالت باز مرشد بر ناپاک و چشم بد لعنت می‌فرستاد و تقاضای صلوات می کرد.

ورزشکاران با صلوات مکرر رفع چشم زخم می کنند

یاوری با بیان اینکه در حال حاضر این اتفاق گاهی در میل گرفتن و گاهی در انجام چرخ (چرخیدن ورزشکار در گود) اتفاق می افتد، گفت: ورزشکاران این اتفاق را بدشگون دانسته و با صلوات مکرر رفع چشم زخم می کنند.

وی در ادامه با اشاره به اینکه فردی که به شرکت در نماز جماعت در زورخانه نرسیده نماز فرادای خود را در جای ویژه گرفتن سنگ که گفته شد مانند محراب است به جا می‌آورد و سپس وارد گود و جمع ورزشکاران می‌شود‌، گفت: گاهی فرد ورزشکار برای ورود به زورخانه دست به سردر ورودی زورخانه می‌زند و دست خود را بوسیده سپس وارد می‌شود‌ که این نوعی اجازه ورود و احترام به زورخانه است‌.

وی به کوتاه بودن در ورودی زورخانه اشاره کرد و گفت: در ورودی زورخانه از قد افراد معمولی کوتاه‌تر است تا هر کسی وارد می‌شود حتما خم شده و به فضای زورخانه احترام بگذارد‌.

یاوری با اشاره به اینکه در گذشته مرشد روی پوست تمیز دباغی شده گوسفند در سردم به حالت نشستن برای تشهد می‌نشست، گفت: در پایان ورزش هر کسی از زورخانه خارج می‌شد دست به زانوی مرشد می زد و خسته نباشید می‌گفت و مبلغی را به عنوان پول سردم (حق سردم) در ظرف مخصوص می‌انداخت و یا علی مدد گفته و خارج می‌شد زیرا اعتقاد بر این بود که دست به زانو و پوست زیرانداز مرشد زدن تبرک است‌.

وی با بیان اینکه جلو دست مرشد همیشه منقل آتش وجود داشت‌، گفت: از این منقل برای گرم نگه داشتن پوسته ضرب و اسپند به آتش ریختن استفده می شد و اسپند همیشه به صورت نذری از طرف مردم به زورخانه داده می شد.

جارو و نظافت داخلی زورخانه‌ها تبرک داشت‌

یاوری با تاکید بر اینکه جارو و نظافت داخلی زورخانه‌ها تبرک داشت‌، گفت: گاهی اتفاق می‌افتاد فردی درمانده و صاحب مشکل از میاندار می‌خواست در پایان ورزش برای رفع مشکل او ورزشکاران داخل گود "ذکر یا علی" بگیرند‌ که معمولا این ذکر در حالت شنا گفته می‌شد‌.

وی ادامه داد: تعداد ذکر نام مقدس حضرت علی(ع) 110 مرتبه است که با ریتم ضربی شنا رفتن انجام می‌شد به نحوی که تنها میاندار با صدای بلند ذکر را می‌گفت و سایرین در اندیشه تکرار می‌کردند و شنا می‌رفتند‌.

یاوری گفت: میاندار کاملا به تعداد شمارش نام ذکر علی(ع) توجه داشت و در دور آخر با صدایی بلندتر که مشخص باشد که آخرین ذکر است، یا علی آخر را به زبان جاری می کرد.

با این تفاسیر آنچه مسلم است اینکه پهلوان فردی شایسته و به علت داشتن صفات حسنه پهلوانی مورد احترام همگان بوده است که با نگاهی به عناوین کوچه پس کوچه های همدان این مسئله مورد تاکید قرار می گیرد زیرا در همدان برخی جا‌ها و قصه‌ها وجود دارد که دلیل بر بزرگواری و صفات عالیه پهلوانان این دیار است.

پل پهلوان از مکان های شناخته شده در همدان است که در خصوص علت نامگذاری آن به این عنوان مطالبی شگفت انگیز مطرح می شود.

در این خصوص چنین عنوان شده که در گذشته برای عبور از رودخانه وسط شهر از گدار استفاده می‌شد و پهلوان "قیس" تصمیم می‌گیرد به جای گدار، پل ساخته شود.

پهلوان قیس در کنار رودخانه خیمه طلب می‌زند و وقتی از او می‌پرسند چه حاجتی دارد، می‌گوید: می‌خواهم با یاری زورخانه و پهلوانان، مساجد و تکیه‌ها و مردم خیر شهر، روی رودخانه پلی ساخته شود تا مردم به راحتی بتوانند در روزهای سیلابی از رودخانه عبور کنند.

به همت این پهلوان این کار انجام می‌شود و هنوز محل پل پهلوانان در همدان وجود دارد و به همین نام در بین مردم شهره است.

محل پیرگرد (پیرگرگ) از یادگارهای به جامانده پهلوانان همدان قدیم است

کوچه و محل پیرگرد (پیرگرگ) نیز که در حاشیه غربی خیابان باباطاهر همدان معروف و شناخته شده است از یادگارهای به جامانده از پهلوانان همدان قدیم است.

در این محله پهلوانی به نام پیرگرد زندگی می کرده که به سر و سامان دادن و آرامش محل نظارت داشته و مورد احترام اهل محل بوده است.

در یکی از شب‌های سرد زمستان پیش از اذان صبح از خانه خارج می‌شود تا از چشمه محل ظرف آبی بیاورد که در این حین با چند گرگ روبرو می‌شود.

چهار یا پنج گرگ را با خنجری که داشته یکی پس از دیگری از پا در می‌آورد و پس از برداشتن آب در راه برگشت با گرگ دیگری روب‌رو می‌شود و از آن جایی که خنجر آلوده به خون گرگ‌ها در غلاف یخ بسته بود، نمی‌تواند بموقع از آن استفاده کند و گرگ بر او چیره می‌شود و با صدای فریاد او مردم حاضر در مسجد به یاریش می‌آیند.

پهلوان پیرگرد پیش از پایان آن روز فوت می‌کند و از آن روز محل به نام پیرگرگ معروف می‌شود.

در خصوص "پهلوان زورمند" نیز چنین روایت شده است که هنگام ساخت مسجد محل روحانی آنها می‌خواهد هرکس نمازش فوت نشده، نخستین کلنگ مسجد را به عنوان تبرک به زمین بزند، کسی قدم پیش نمی‌گذارد.

رضا زورمند که در سنین کهولت بوده است عبایش را به فردی می‌دهد و کلنگ را می‌گیرد و می‌گوید "اگر خداوند پذیرفته باشد من نماز فوت شده ندارم و آنگاه نخستین کلنگ مسجد محل را به زمین می‌زند".

قنات "پهلوان ماصاق" در نهاوند جریان دارد

قنات پهلوان ماصاق نیز یادگاری به جا مانده از پهلوانان این دیار است، پهلوان محمدصادق نهاوندی معروف به پهلوان ماصاق در ایام بیکاری به کندن قناتی سرگرم بوده و پس از مدتی کار را پایان می‌دهد و آب قنات را وقف می‌کند و هنوز آب آن قنات در نهاوند جاری و مورد استفاده مردم است و نام نیک پهلوان ماصاق را همراه خود در جریان دارد.

در تاریخ ورزش باستانی همدان بسیارند پهلوانانی که اگر حتی دارای همه صفات شمرده شده نیستند اما به راستی در زمان‌های لازم صفات نیک پهلوانی را فراموش نکرده اند.

ورزش باستانی در استان همدان دارای سابقه دیرینه ایست و همیشه خاستگاه پهلوانان وارسته بوده است که فیله همدانی، علی میرزای همدانی، احمد کوهکش، سید احمد بطحایی، عزت الله گودرزی، پدر پهلوان علی اصغر گودرزی، پهلوان فتحعلی، پهلوان سید میرزا آقا سجادی، پهلوان حاج مهدی بکتاشی و سید حجت تویسرکانی از جمله این افراد هستند.

آنچه در این مقال پرداختن به آن ضروری به نظر می رسد اینکه ورزش باستانی ورزش دیروز و ورزشکارانش بخشی از تاریخ نیستند و می توان گفت در بطن تاریخ جای دارند و هنوز هم بسیاری از مردان این دیار افتخارشان این است که ورزشی را آموخته و در پیش گرفته اند که ورزش نیاکان و آباء اجدادشان است.

اما موضوع نباید به اینجا بسنده شود چرا که از دوران اوج این ورزش دیرزمانی نمی گذرد و هنوز پهلوانان و عیاران یا به قول امروزی ها حرفه ای های این رشته ورزشی در بین ما زندگی می کنند و برای روشن نگاه داشتن چراغ زورخانه ها از خود مایه می گذارند.

ورزش باستانی نقطه سرآغازش اخلاقیات است

هدف ورزش باستانی تنها تقویت جسم نیست، بلکه ورزشی است که نقطه سرآغازش اخلاقیات است و ورزشکارانش برای پیمودن مسیرحرفه ای شدن باید راه رسیدن به خصائل نیکوی اخلاقی و انسانی را طی کنند.

در تاریخ و فرهنگ ما قرن ها پیش از آن که ورزش حرفه دنیایی به اخلاقیات ببرد، فتوت، جوانمردی، گذشت و احترام به رقیب جز اصول اولیه قهرمانان بوده که البته امروزه متاسفانه اندکی کمرنگ شده است.

متاسفانه این روزها تنها از این ورزش در افتتاحیه تورنمنت ها به عنوان یک نماد و یک سمبل و آن هم در حد بسیار ضعیف یاد می شود و از ورزشکار و ورزشکارانش تنها به عنوان بخشی از خاطرات تاریخی ورزش یاد می کنند.

حال سئوال اینجاست از زمان رونق و اوج این ورزش کمتر از نیم قرن می گذرد و چطور شد که در این زمان کوتاه چنین رکودی بر ورزش ملی و تاریخی این دیار حاکم شد و اینکه چطور می شود ورزشی که بستر پرورش بزرگترین ورزشکاران تاریخ را در ایران و جهان داشته حتی در میان هموطنانش مهجور بماند؟

اما این روزها دیگر از آن زورخانه های مملو از تماشاچی و ورزشکاران خبری نیست و اگر امروز زورخانه ای اصطلاحا چراغش روشن است بواسطه احساس مسئولیت و عشق پیشکسوتان و تعداد کمی از جوانان علاقمند به این رشته است.

هرچند تلاش هایی در این زمینه صورت گرفته اما هنوز برای رسیدن به آنچه که شایسته نام این رشته است تلاش نشده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید