سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی دیده‌بان خلیج فارس مالکیت جزایر سه‌گانه با ادعا تغییر نمی‌کند

دیده‌بان خلیج فارس

مالکیت جزایر سه‌گانه با ادعا تغییر نمی‌کند

محمدعلی بهمنی قاجار

امارات و به ویژه حکومت ابوظبی در تلاش بودند تا با طرح ادعا ضد حاکمیت ایران بر بوموسی، در وهله نخست سیادت خود بر درون کشور امارات را تثبیت کرده و در وهله بعدی از شرایط بین‌المللی و اختلافات جهان غرب با دولت ایران بهره گیرد و حاکمیت ایران بر بخشی از سرزمینش را دچار تهدید ساخته و به ویژه اجتماعی جهانی علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه فراهم سازد.

اما این تلاش‌های امارات با شکستی فاحش روبه‌رو شد؛ شکستی که برای آگاهان به تاریخ و فرهنگ منطقه، دور از انتظار نبود، ولی شاید مسئولان حکومت ابوظبی، انتظار این شکست به این ابعاد را نداشتند. گویا، حاکمان ابوظبی چهار هدف از تلاش‌های خود دنبال می‌کردند که در همه آنها شکست خوردند.

بنابراین، این موضوع در زیر بررسی می‌‌شود:

۱ـ عجز در ایجاد حس همبستگی در درون امارات

گویا، پدید آوردن نوعی همبستگی در امارات به سیادت ابوظبی و کاستن از مناسبات اقتصادی ایران و برخی شیخ‌نشین‌های رقیب از جمله دوبی، یکی از اهداف مورد نظر حکومت ابوظبی بود. با وجود همه تکاپویی که این حکومت و وزارت امور خارجه امارات به ریاست برادر شیخ ابوظبی برای برانگیختن حس عربیت و نوعی ناسیونالیسم اماراتی ضد ایران داشتند؛ در عمل شیخ نشین‌های تأثیرگذار همچون شارجه و دوبی حمایتی از ادعاهای ابوظبی نکردند.

شارجه که مدعی اصلی در مورد ادعای بی‌پایه بر بوموسی بود، هیچ واکنش عملی نسبت به تلاش‌های ابوظبی نشان نداد. حکومت دوبی حتی موضعی منفی نسبت به ابوظبی ابراز داشت؛ چنانچه شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم دوبی و نخست وزیر امارات در سخنانی در هفته نخست اردیبهشت ماه با تأکید بر اهمیت تاریخی مناسبات امارات با ایران و اشاره به اینکه موضوع جزایر نباید بر مناسبات دوستانه ایران و امارات سایه افکند، اهمیت حل و فصل دوستانه اختلافات را یادآور شده و در واقع موضع وزیر خارجه اهل ابوظبی امارات را ضمنی رد می‌کند. نکته جالب اینجاست، در شرایطی که حکومت ابوظبی تبلیغات پر دامنه‌ای علیه حاکمیت ملی ایران بر ابوموسی به راه انداخته، در تارنمای رسمی حاکم دوبی، حتی یک بار نیز نام ابوموسی نیامده است.

این گونه رویکرد حکومت دوبی، ریشه در واقعیت‌های تاریخی دارد. شیخ محمد حاکم کنونی دوبی فرزند فردی است که خود یکی از افراد کوشا و فعال در اعمال حاکمیت ایران بر ابوموسی بود. بنا بر اسناد تاریخی شیخ راشد پدر شیخ محمد که سالیان متمادی حکومت دوبی را بر عهده داشت، در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی و پیش از این که ایران به اعاده حاکمیت بر ابوموسی مبادرت بورزد، بار‌ها در مذاکره با مقامات ایرانی آن‌ها را تشویق کرده بود که هر چه زود‌تر بر جزایر اعمال حاکمیت کنند.

وی حتی در برهه‌ای که از خبر اعمال حاکمیت ایران بر ابوموسی آگاه می‌شود به نماینده ایران در دوبی تبریک می‌گوید و برای هر گونه همکاری در راستای پشتیبانی از حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ابراز آمادگی می‌نماید. حال گویا شیخ محمد نیز خلف صادق چنین پدر آگاه و اندیشمندی است، زیرا با درکی روشن از جایگاه مهم ایران در منطقه، همواره با سیاست‌های ضد ایرانی مخالفت کرده است؛ چنانچه پیشتر هم با مواضع جنگ‌طلبانه علیه ایران آشکارا مخالفت نموده است.

به هر روی، حکومت ابوظبی نتوانست هیچ گونه اجماعی ضد ایران در درون امارات ایجاد کند وحتی شورای وزیران امارات نیز به صدور بیانیه‌های کلی و بی خاصیت و بدون ضمانت اجرا بسنده کرد؛ در حالی که گویا، ابوظبی به دنبال از میان بردن مناسبات تجاری ایران و امارات و به نوعی تحریم ایران بود، ولی در این راستا هیچ موفقیتی به دست نیاورد. بدین ترتیب شیخ‌نشین‌های تأثیرگذار، در عمل نشان دادند که همچنان در موضوع جزایر ایرانی بیشتر به ایران تمایل دارند تا به ابوظبی و حکومت این شیخ نشین باید به چند بیانیه بی‌محتوا و حمایت شیخ‌نشین بی‌اهمیتی چون عجمان بسنده کند.


۲ ـ ناکامی در تقابل شورای همکاری خلیج فارس با ایران

در شورای همکاری خلیج فارس نیز دستاوردهای امارات ناچیز بود. در این شورا نیز در عمل جز عربستان سعودی که بنا به دلایلی کاملا بی‌ربط با جزایر با ایران اختلافاتی جدی دارد، کشوری حمایتی جدی و عملی و با ضمانت اجرا از ادعاهای امارات نکرد. در حقیقت، چگونه می‌شود مثلا کشوری مانند عمان با مناسبات تاریخی درهم آمیخته با ایران و اختلافات و کینه دیرینه با ابوظبی به منافع کلان دوستی با ایران پشت کرده و در موضوع جزایر دوست و متحد همیشگی و دیرینه را‌‌ رها کرده و از دشمن سنتی‌اش حمایت کند. البته حمایت لفظی که انجام شده، بر پایه نوعی ترس از متهم شدن به خیانت به عربیت است؛ بیم و نگرانی که هر روز بیشتر رنگ باخته و بی‌ارزشی آن مشخص می‌شود. در موضوع جلب حمایت شورای همکاری نیز امارات، یا به در بسته خورد یا موفق به کسب حمایت دولتی چون بحرین شد که خود در کشورش با انقلابی مردمی روبه‌روست و حمایت نکردنش بار‌ها بهتر از حمایتش است.
 

۳ ـ شکست در اتحادیه عرب

برای جهان عرب موضوع ادعای امارات بر جزایر ایرانی، به داستانی خسته کننده تبدیل شده است. در هنگام بازگرداندن حاکمیت ایران بر جزایر، تقریبا همه کشورهای عرب به غیر از چهار کشور تندرو به طور خصوصی از موضع ایران حمایت کردند. هم‌اکنون نیز بی‌گمان، بی‌اهمیت‌ترین موضوع در مناسبات جهان عرب با ایران، ادعای امارات بر جزایر ایرانی است. اتحادیه عرب همواره به لفاظی و صدور بیانیه‌های بی‌ارزش بسنده کرده و در عمل هیچ گونه تلاشی برای حمایت از ادعای حاکمان ابوظبی نکرده است. اکنون که ایران دوستان نیرومندی چون عراق در اتحادیه عرب دارد و جهان عرب نیز درگیر انقلاب و مشکلات داخلی است؛ بخت امارات برای به دست آوردن پشتیبانی کارآمد عربی از همیشه ضعیف‌تر است. در این میان حمایت‌های شورای انتقالی لیبی و یا نخست وزیر تاجر پیشه لبنان از مواضع امارات نیز بیش از آن که برخاسته از سوگیری سیاسی باشد، ناشی از سوداگری اقتصادی بوده و بی‌ارزش است.


 ۴ ـ ناتوانی در جلب حمایت جهانی

امارات گمان می‌کرد که خواهد توانست با سوءاستفاده از اختلاف کشورهای غربی با ایران در موضوع هسته‌ای، حمایت تأثیرگذار کشورهای غربی را به دست آورد؛ اما در عمل، صرفا چند کشور غربی همچون آمریکا، انگلستان و فرانسه، بیانیه‌هایی صادر کردند و بدون اینکه از ادعای مالکیت امارات بر جزایر پشتیبانی کنند، صرفا خواستار همکاری ایران با امارات برای حل موضوع و بازگرداندن این موضوع به عنوان یک اختلاف به دیوان لاهه می‌شوند.

اما خواهش کشورهای غربی از ایران یک معنای مشخص و آشکار دارد. آنان پذیرفته‌اند که به هیچ روی نباید از اهرم زور درباره جزایر سه گانه استفاده کنند. در حقیقت حل این موضوع را صرفا به عهده ایران گذارده‌اند.

بر پایه حقوق بین‌الملل، ارجاع به دیوان لاهه باید با موافقت دو طرف، یک اختلاف جهانی باشد. در موضوع جزایر، که ایران از اساس و مبتنی به دلایل حقه تاریخی، حقوقی و سیاسی وجود اختلاف را نمی‌پذیرد. ارجاع به دیوان لاهه نیز ناممکن است. خواهش برخی کشورهای غربی از ایران برای ارجاع موضوع به دیوان لاهه، هیچ گونه ضمانت اجرایی نداشته و صرفا برای رضایت امارات چنین تقاضایی مطرح شده است، ولی هم امارات و هم کشورهایی که چنین تقاضایی را مطرح کردند، می‌دانند که این گونه درخواست‌ها هیچ ارزش حقوقی و سیاسی ندارد.

بنابراین، آشکار است که کشورهای غربی به رغم اختلافات با ایران و نیازی که به دلیل مسائل اقتصادی به امارات دارند، حاضر نشدند حمایت تأثیرگذاری از امارات کنند و صرفا تقاضایی بی‌ارزش را مطرح ساختند که دلخوشی برای امارات باشد، وگرنه چگونه قدرت‌های جهانی ایران را با قدرت تأثیرگذاری از شبه قاره هند تا شمال آفریقا و از شمال قفقاز تا جنوب یمن‌‌ رها کرده و به حمایت از امارات خواهند پرداخت. تقاضاهای بی‌ارزش ارجاع به دیوان لاهه نیز صرفا امری گذرا و مربوط به مقطع کوتاه کنونی هستند، ولی مهم این است که حتی در همین برهه‌ای که اختلافات ایران و غرب در اوج خود بود، نیز جهان غرب حاضر به حمایت تأثیرگذار از امارات نشد.


نتیجه

در مجموع باید گفت که امارات در ادعاهای خود علیه ایران به هیچ دستاوردی نرسید، ولی در مقابل در ایران عشق به میهن و احساس وظیفه به پاسداری از تمامیت ارضی، منجر به بروز واکنش‌های میهن‌دوستانه گسترده‌ای شد. ملت ایران از هر گروه، طیف و تباری یکپارچه و بسان اعضای پیکری یگانه در برابر این ادعا ایستادند و آنچنان اتحاد و قدرتی از خود نشان دادند که نه تنها امارات، بلکه قدرت‌های تأثیرگذار جهانی نیز دریابند که تمامیت ارضی ایران، خط قرمزی است که هیچ قدرتی را یارای گذر از آن نیست.


طرح داریوش آقاعلیخانی

 

ـ این یادداشت به مناسبت فرا رسیدن نهم آذر، چهل و یکمین سالگرد اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه برای نخستین بار در دیپلماسی ایرانی و سپس تابناک منتشر شده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه