حقوقی
منشور بینالمللی مدیریت میراث باستانشناسی مصوب 1990ـ ایکوموس
- حقوقی
- نمایش از پنج شنبه, 24 فروردين 1391 14:35
- سوسن چراغچی
- بازدید: 6564
پیشگفتار و برگردان به پارسی: سوسن چراغچی
مقدمه:
همگان اذعان دارند که شناخت و درک علل پیدایش و تحول جوامع بشری، انسان را در شناسایی ریشههای فرهنگی و اجتماعی او به نحو قابل توجهی یاری خواهد کرد.
میراث باستانشناسی* ثبت اساسی فعالیتهای انسان در زمانهای پیشین است. از این روی حمایت و مدیریت صحیح این میراث، باستانشناسی و دیگر محققان را قادر میسازد تا از طرف و بهنفع نسلهای حاضر و آینده به مطالعه و تفسیر آن بپردازند.
حمایت از این میراث نمیتواند تنها مبتنی بر استفاده از فنون باستانشناسی باشد، بلکه این امر مستلزم وجود یک زمینه وسیعتر از نظر اطلاعات و مهارتهای حرفهای و علمی است. برخی عناصر میراث باستانشناسی، اجزاء ساختارهای معماری هستند. در چنین مواردی عناصر مورد نظر میباید طبق معیار حمایت از اینگونه ساختارها که در منشور «حفاظت و مرمت بناهای تاریخی و محوطهها» (منشور 1966 ونیز) مشخص شده است، حمایت گردند.
سایر عناصر میراث باستانشناسی، بخشی از سنتهای زنده مردم بومی را تشکیل میدهند و مشارکت گروههای فرهنگی محلی برای حمایت و محافظت از اینگونه محوطهها و بناهای تاریخی ضروری است.
بنابر این دلایل و عوامل دیگر، حمایت از میراث باستانشناسی باید مبتنی بر همکاری مؤثر میان صاحبان حرف متعدد و متنوع باشد. این حمایت همچنین مستلزم همکاری میان مقامات دولتی، محققان آکادمیک، سرمایهگذاری بخش خصوصی و عموم مردم است. بنابر این، منشور حاضر، اصول مربوط به جنبههای مدیریت میراث باستانشناسی را تشریح مینماید. اینها عبارتند از: مسئولیتهای مقامات عمومی و قانونگذاری، اصول مربوط به انجام حرفهای روند تهیه فهرست، بر آورد. حفاری، مستندسازی، تحقیق، نگهداری، حفاظت، مراقبت، بازسازی، آموزش، معرفی، دستیابی و استفاده عمومی از میراث و آموزش تخصصی صاحبان حرف مرتبط با حمایت از میراث باستانشناسی.
این منشور از موفقیت «منشور ونیز» بهعنوان مجموعهای از رهنمودها و یک منبع عقاید برای سیاستها و عملکرد دولتها و نیز محققان و حرفهایها الهام گرفته است.
این منشور ناگزیر از انعکاس بسیاری اصول و رهنمودهای اساسی و معتبر جهانی است. بدین دلیل نمیتواند مسائل و امکانات خاص مناطق یا کشورها را مدنظر قرار دهد. لذا ضروری است برای رفع این نیازها در سطوح منطقهای و ملی، اصول و رهنمودهای دیگری تنظیم و بدین وسیله منشور حاضر تکمیل شود.
ماده 1) تعریف و مقدمه:
میراث باستانشناسی، آن بخش از میراث مادی است که با استفاده از روشهای باستانشناسی، اطلاعات اولیه در مورد آنها بهدست میآید. این میراث همه آثار و نشانههای حیات انسان را در بر گرفته و شامل مکانهای مربوط به همه مظاهر فعالیت بشر، ساختارهای متروکه و بقایای همه انواع (ازجمله غارها و زیرزمینها و محوطههای زیر آب) بهاضافه همه ملحقات فرهنگی منقول آنهاست.
ماده 2) سیاستهای تکمیلی حمایت:
میراث باستانشناسی یک سرمایه فرهنگی ناپایدار و تجدیدناپذیر است. به این دلیل، برای بهحداقل رساندن تخریب میراث باستانشناسی، استفاده از زمین باید کنترل و متحول شود.
سیاستهای حمایت از میراث باستانشناسی باید مکمل سیاستهای مربوط به استفاده از زمین، تحول و برنامهریزی در مورد آن و نیز سیاستهای فرهنگی، زیستمحیطی و آموزشی باشد. ایجاد ذخایر باستانشناسی فسمتی از این سیاستها را تشکیل میدهد.
حمایت از میراث باستانشناسی باید با کمک سیاستهای برنامهریزی در سطوح بینالمللی، ملی، منطقهای و محلی انجام شود.
مشارکت فعال عموم مردم باید بخشی از سیاستهای حمایت از میراث باستانشناسی باشد. این مشارکت هنگامی ضروری است که میراث مردم بومی در میان است. مشارکت باید بر پایه دستیابی به اطلاعات لازم برای اتخاذ تصمیم استوار باشد. لذا پیشبینی آموزش به عموم مردم، یک عنصر اساسی در حمایت تکمیلی است.
ماده 3) قانونگذاری و اقتصاد:
حمایت از میراث باستانشناسی را باید به منزله یک الزام و تعهد اخلاقی برای همه آحاد بشر دانست، این حمایت یک مسئولیت مشترک همگانی نیز هست. این امر باید با وضع قوانین مناسب و تخصص بودجه کافی بهمنظور حمایت از برنامههای لازم برای مدیریت مؤثر میراث، تأیید و مورد پذیرش قرار گیرد.
میراث باستانشناسی، متعلق به کل جامعه بشری است و از این روی همه کشورها وظیفه دارند، تأمین بودجه کافی، برای حمایت از آن را تضمین نمایند.
قانون باید حمایت از میراث باستانشناسی را متناسب با نیازها، تاریخ و سنتهای هر کشور و منطقه میسر ساخته و رفع نیازهای حمایتی و تحقیقاتی در محل وقوع میراث باستانشناسی را تدارک ببیند.
قانون باید مبتنی بر این مفهوم باشد که میراث باستانشناسی، میراث متعلق به کل بشریت و گروههای مردمی است و منحصراً محدود به یک فرد یا ملت نمیباشد.
با وضع قانون، میباید هر گونه تخریب، بیاعتنایی به ارزشها یا تغییر شکل در هر محوطه باستانشناسی یا بنای تاریخی و یا در محیط اطراف آن بدون اطلاع و رضایت مقام باستانشناسی ذیربط را ممنوع کرد.
قانون باید اصولاً در مواردی که تخریب میراث باستانشناسی مجاز شناخته شده است، تحقیقات کامل باستانشناسی و مستندسازی را تکلیف قانونی و لازمالاجراء نماید.
قانون باید نگهداری و حفاظت صحیح از میراث باستانشناسی را تکلیف و تصریح نماید.
میباید در صورت نقض قوانین ناظر بر میراث باستانشناسی، مجازاتهای قانونی کافی و لازم، مقرر شود.
در صورتی که قانون تنها حمایت از آن دسته عناصر میراث باستانشناسی را که در یک فهرست منتخب قانونی ثبت شدهاند پیشبینی کرده است، باید حمایت موقت از محوطهها و بناها تاریخی که تحت حمایت نیستند و یا به تازگی کشف شدهاند تا زمانی که یک ارزیابی باستانشناسی قابل تحقق باشد نیز پیشبینی شود.
پروژههای توسعه یکی از عمدهترین تهدیدات فیزیکی برای میراث باستانشناسی بهشمار میروند، لذا میباید با وضع قوانین مناسب، دستاندرکاران توسعه را مکلف نمود که قبل از اجرای طرحهای توسعه، یکسری مطالعات مربوط به تأثیر منفی توسعه بر میراث باستانشناسی را ترتیب دهند و در قوانین مورد نظر باید تصریح شود که هزینه این مطالعات جزو هزینههای پروژههای توسعه محسوب شده و از دستاندرکاران توسعه دریافت میشود.
در وضع قوانین مرتبط با میراث باستانشناسی این اصل باید حکم باشد که برنامههای توسعه بهگونهای طراحی شود که کمترین اثر منفی را بر میراث باستانشناسی بگذارد.
ماده 4) برآورد:
برای حمایت از میراث باستانشناسی، حتیالمقدور باید کاملترین اطلاعات را از حدود و ماهیت آن داشت. بنابر این انجام برآورد عمومی از منابع باستانشناسی، یک ابزار کار ضروری در امر توسعه استراتژیهای حمایت از میراث باستانشناسی بهشمار میرود. در نتیجه انجام برآورد باستانشناسی باید یک ازام و تعهد اساسی در امر حمایت و مدیریت میراث باستانشناسی باشد.
همزمان، فهرستهای مربوطه، بهمنزله منبع اولیهای از بایگانیهای اطلاعات لازم برای مطالعه و تحقق علمی هستند. لذا گردآوری این فهرستها را باید بهعنوان یک روند مستمر و پویا دانست. بدیهی است که این فهرستها باید همه گونه اطلاعات از نظر سطوح مختلف اهمیت و اعتبار را در بر داشته باشند چرا که حتی اطلاعات سطحی نیز میتواند نقطه آغازی برای اقدامات حمایتی باشد.
ماده 5) تحقیقات :
اصولاً باستانشناسی برتحقیقات علمی در زمینه میراث باستانشناسی، متکی است. در انجام این تحقیقات باید از همه روشهای موجود و فنون غیر مجرب نمونهبرداری کرده تا حفاری کامل شود. این مسئله باید یک اصل فراگیر باشد که جمعآوری اطلاعات در مورد میراث باستانشناسی نباید باعث تخریب و نابودی یک مدرک باستانشناسی شود، مگر اینکه این تخریب برای تحقق اهداف حمایتی یا علمی تحقیقات لازم باشد. بنابر این استفاده از فنون غیرمجرب، برآورد هوایی و زمینی و نمونهبرداری نسبت به حفاری کامل ارجحیت داشته و باید تا حد امکان ترغیب شود.
از آنجایی که حفاری همیشه متضمن لزوم انتخاب یک مدرک و گواه برای مستندسازی و حفاظت آن به بهای از دست دادن سایر اطلاعات است و امکان تخریب کامل یک بنای تاریخی وجود دارد، لذا اتخاذ تصمیم برای انجام حفاری باید با تأمل کافی صورت گیرد.
حفاری باید در محوطهها و بناهای تاریخی که در معرض تهدید توسعه، تغییر کاربری از زمین، غارت میراث باستانشناسی یا زوال طبیعی هستند، انجام شود.
در موارد استثنایی میتوان در محوطههایی که در معرض تهدید نیستند، برای روشن کردن مسائل تحقیقاتی یا تفسیر مؤثرتر آنها و معرفی بهعموم، حفاری نمود. در اینگونه موارد قبل از حفاری باید در مورد اهمیت محوطه یک ارزیابی و بررسی کامل علمی صورت گیرد.
حفاری باید باید بطور ناقص انجام شده و قسمتی از کار برای تحقیقات آینده دستنخورده بماند.
لازم است گزارش منطبق با استاندارد قابل قبول، در دسترس جامعه علمی قرار گرفته و طی هر یک دوره معقول، پس از حصول نتایج حفاری، در فهرست مربوطه درج شود.
حفاریها باید طبق اصول مشخص شده در «توصیهنامه 1956 یونسکو راجعبه اصول بینالمللی قابل اجراء برای حفاریهای باستانشناسی» و استانداردهای حرفهای قابل قبول بینالمللی و ملی انجام شود.
ماده 6) نگهداری و حفاظت :
هدف کلی مدیریت میراث باستانشناسی، باید حفاظت از بناهای تاریخی و محوطهها در محل وقوع آنها باشد. هر گونه انتقال عناصر میراث باستانشناسی به محلهای دیگر، نشانه نقض اصول حفاظت از میراث در بستر اصلی آن است. این اصل بر نیاز به نگهداری، حفاظت و مدیریت صحیح تأکید دارد. این امر همچنین حاکی از این اصل است که اگر امکان پیشبینی نگهداری و مدیریت صحیح میراث باستانشناسی پس از انجام حفاری وجود ندارد، نباید آن را به انجام حفاری و یا پس از آن در معرض خطر قرار داد.
لازم است، تعهد و مشارکت محلی بهعنوان وسیلهای برای ارتقاء سطح بهبود و نگهداری میراث باستانشناسی ترویج و ترغیب شود. این اصل بخصوص در برخورد با میراث مردم بومی یا گروههای فرهنگی محلی، اهمیت دارد. حتی در برخی موارد شایسته است مسئولیت حمایت و مدیریت محوطهها و بناهای تاریخی بهعهده مردم بومی واگذار شود.
به دلیل وجود محدودیتهای اجتنابناپذیر منابع قابل دسترسی، نگهداری جدی ناچاراً باید در یک قالب گزینشی انجام شود. لذا باید شامل یک نمونه از تنوع محوطهها و بناهای تاریخی با تکیه بر ارزیابی علمی اهمیت و ویژگی بارز آنها بوده و محدود به بناهای تاریخی برجستهتر و دارای جذابیت بصری، نباشد.
اصول «توصیهنامههای 1956 یونسکو» میباید در مورد نگهداری و حفاظت میراث باستانشناسی بهکار گرفته شود.
ماده 7) معرفی، آموزش، بازسازی :
معرفی میراث باستانشناسی به عموم مردم یک روش اصولی برای بالا بردن سطح
درک و فهم آنها از ریشههای پیدایش و تحول جوامع فعلی است. بهعلاوه، معرفی میراث باستانشناسی، مهمترین راه افزایش درک نیازهای موجود به حمایت از این میراث است.
معرفی و آموزش را باید بهعنوان یک تفسیر عمومی از وضعیت رایج اطلاعات قلمداد کرد و به این دلیل معرفی و آموزش باید مکرراً اصلاح و مورد تجدیدنظر قرار گیرد.
در انجام معرفی و آموزش میباید به راههای چندبعدی دسترسی به درک گذشته، توجه کرد.
بازسازی، دو هدف و کار ویژه مهم را محقق میسازد: تحقیق تجربی و تفسیر. در انجام این دو کار، باید نهایت احتیاط را نمود تا از بههم خوردن هر مدرک باستانشناسی باقیمانده از گذشته جلوگیری شود و نیز باید مدرک واقع در همه منابع را به منظور دستیابی به اصالت در نظر گرفت.
ضمناً تا جایی که امکان دارد، بازسازی نباید بر روی بقایای باستانشناسی انجام شود و باید اصل اثر قابل تشخیص باشد.
ماده 8) آموزش تخصصی حرفهای :
استانداردهای بالای دانشگاهی با استفاده از بسیاری قواعد علمی مختلف، نقش اساسی در مدیریت میراث باستانشناسی دارد. بنابر این، لازم است تربیت تعداد کافی از صاحبان حرف متخصص در ارتباط با میراث باستانشناسی و در عرصههای مربوط به کارشناسی، یک هدف عمده در تدوین سیاستهای آموزشی همه کشورها باشد.
نیاز به توسعه کارشناسی در عرصههای معین بسیار تخصصی، محتاج همکاری بینالمللی است.
میباید هدف از آموزش آکادمیک باستانشناسی، ایجاد تغییر در سیاستهای حفاظتی و جایگزینی محافظت از میراث در محل وقوع آن بهجای حفاری باشد. همچنین این حقیقت را باید مورد توجه قرار داد که مطالعه تاریخ مردم بومی نیز به اندازه مطالعه در مورد بناهای تاریخی و محوطهها برای حفاظت و درک میراث باستانشناسی اهمیت دارد.
حمایت از میراث باستانشناسی، یک روند توسعه مستمر و پویاست. بههمین دلیل است که باید به حرفههایی که در این عرصه کار میکنند، فرصت داد تا دانش خود در این زمینه را بهروز نمایند. برنامههای آموزشی باید پس از دوره لیسانس با تأکید ویژه بر حمایت و مدیریت میراث باستانشناسی گسترش یابد.
ماده 9) همکاری بینالمللی :
میراث باستانشناسی، متعلق به کل بشریت است. به این دلیل وجود همکاری بینالمللی در توسعه و حفظ استانداردهای مدیریت، ضروری است.
نیاز مبرمی به ایجاد مکانیسمهای بینالمللی برای مبادله اطلاعات و تجربه میان صاحبان حرفی که با مدیریت میراث باستانشناسی سر و کار دارند، احساس میشود. این امر مستلزم سازماندهی کنفرانسها، سمینارها، کارگاهها و غیره در سطوح جهانی و منطقهای و نیز تأسیس مراکز منطقهای مطالعات مربوط به آموزش پس از دوره لیسانس میباشد.
ایکوموس باید این جنبه را از طریق گروههای متخصص خود در برنامههای میانمدت و بلندمدت خود ارتقاء بخشد.
تبادل بینالمللی نیروهای متخصص، بهعنوان وسیلهای در جهت بالا بردن سطح استانداردهای مدیریت میراث باستانشناسی نیز باید گسترش یابد.
میباید برنامههای کمک فنی در عرصه مدیریت میراث باستانشناسی، تحت نظارت ایکوموس افزایش یابد.
* همانگونه که در ماده یک آمده است مراد از میراث باستانشناسی، آن دسته از عناصر مادی میراث است که با استفاده از فنون و روشهای علم باستانشناسی، شناسایی و کشف میشوند.