نگاه روز
ستیزندگان فرهنگ ایرانی
- نگاه روز
- نمایش از شنبه, 19 آبان 1397 20:25
برخی ازخودباختگان با کژرویها و به بیراههبردنها گویی بنیاد، هستی و کیستیشناسی ما ایرانیان را نشانه گرفتهاند.
چندی پیش از سوی دوستی پیامی شنیداری به دستم رسید که دفاع!! پایاننامهی! دکترای! دانشگاه تهران بود که به هر نشستی میخورد جز دانشگاه و دانشگرایی و دفاع پایاننامه (تا آنجا که بنده دیدهام) ... نشست با سخنرانی یک شاگرد (؟) و دو استاد (یوسف اباذری و تقی آزاد ارمکی) از سویی با گسترشِ قوم و قبیلهگرایی و از سوی دیگر دشمنیشان با ایران، ملیت و هویتِ ایرانی، زبانِ فارسی، شاهنامه، استورهها و قهرمانانِ ملی و دیگر خودزنیهای معمول امروزه که به سانِ برخی گپوگفتِ درون خودروها یا دیدگاههایِ اینترنتی فضای مجازی که بدون پشتوانهی استنادی پخش میشود همراه بود.
آقای اباذری در آن نشست ایرانستیزانه در دل پایتخت و در میان مهمترین دانشگاه ایران سخنانی اینچنینی راندند که شرم از بازتاب آن میبارد: «... در زمان کوروش اصلا کسی بشر میشناخته؟! که حقوق داشته باشه؟! ... اصلن به قول فوکو بشر آفریدهی عصر جدیده! قدیم اصلن بشری وجود نداشت! چیزی وجود نداشت! که حقوق بشر اینها وجود داشته باشه!!...» که سراسر بازگویی سخنان آقای همهچیزدان و همهجا حاضر ناصر فکوهی در یکی از گفتگوهایشان بود که در فصلنامهای دولتی چاپ شده است: «...حرفهای بیربط میزنند و منشور حقوق بشر کوروش را به میان میآورند. مسأله این است که اصلا مفهوم «بشر» (که مفهومی مدرن است) در آن زمان وجود نداشت. مسخره است. به کسی که متخصص جهان باستان باشد و این حرف را بزنید خندهاش میگیرد. ۳ هزار سال پیش شما میتوانستید از بشر صحبت کنید؟ بشر وجود نداشت! بشر یعنی همه ما با هم برابر هستیم! در دنیای باستان چنین چیزی نداریم. این منشور حقوق بشر نیست!!...»
با همهی چالهمیدانیگویی و آشفتهپراکنی و عقدهگشایی شعارگونهی فرافکنانهی پروندهی شنیداری که نزدیک یک ساعت بود و سراسر گفتار ایرانستیزانهی آقایان از چاشنی گذشته که کل را در بر میگرفت گوش دادم و اندر شگفت ماندم که رشتهی جامعهشناسی به کجا رفته و چه جامعهناشناسانی جامعهشناسی میآموزانند و خود را علامهی این رشته میدانند ...
در دل و بر زبان یادی کردم از شادروان استاد دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعهشناسی ایران، استاد دانشمندی که با همهی تلخیهای زمانه با تیزنگری دانشورانه و شناخت ژرف به جامعهی ایرانی از گذشته تا به اکنون، در فراز و نشیبهای فراوان آن، دمی از باور به ایران و دلبستگی و دغدغهی این سرزمین، فرهنگ، زبان فارسی، هویت، تاریخ و جامعهی آن به دور نبود و همهیِ هستیاش نثار ایران بود و شرم میکنیم که چه کسانی در رشتهای که وی پایهگذار آن در ایران بود و بر کرسی دانشکدهای که وی بر آن تکیه زده بود، مینشینند و بر ایران و فرهنگ ایرانی میتازند و ترکتازیها میکنند.
آقای صادق زیباکلام نیز در یکی از دانشگاهها گفته بود: یک موی حضرت محمد (ص) را به صدها کوروش(بزرگ) و داریوش(بزرگ) نمیدهم»
به راستی از این رودرو نهادن و به ستیز واداشتن ایران و اسلام در میان این قافلهی غفلتزده از ایران و ملیت ایرانی چه سودی است؟!
آقای مصطفی ملکیان نیز که داعیههای بسیار دارند و هواخواه و چاکران بسیارتر در همایشی که برای خواجهی شیراز، حافظ فرهنگ ایران برگزار شده بود، گفتند و سپس نوشته شد که: نمیداند زبان فارسی چیست!! و ایران کجاست!!
گویی روزگار به گونهای شده است که برخی کسان که در چنته چیزی ندارند برای بلندآوازه شدن به ایران و ایرانیبودن و فرهنگ و هویت آن و به خود و هممیهنان خویش ناسزا میگویند تا در خودزنی گوی از هم بربایند.
چند روزی از شنیدن پروندهی شنیداری گذشته بود که ناخودآگاه نوشتار زیر را در کتاب آموزشی زبان انگلیسی یکی از بستگان که در یکی از آموزشگاههای شناختهشدهی زبان آموزش داده میشود و چاپ برونمرز از دانشگاه آکسفورد است را دیدم.
این نوشتار چنان روشن و گویا و جهانی است که نیاز به پیگیری و کنکاش پژوهشی در نوشتههای تاریخی، متنهای باستانی و سندهای دست یکم نیست بلکه در برخی کتابهای پایه و آموزشی که در سطح جهان آموزش داده میشود میتوان دید، توصیه میشود آنان که اندکی دودلی در این زمینه دارند با یک جستجوی سادهی انگلیسی به نوشتارهایی از این دست در پایاننامهها و کتابهای حقوقی و دانشگاهی دست یابند و اگر نمیخواهند ببینند یا خود را به خواب زده باشند و بخواهند دیگران را نیز به کژراهه ببرند که آن سری دگر دارد و رَهی به تُرکستان ...
فرمان (منشور) کوروش بزرگ دارای بار حقوقی است و در جهان تاریک آن روز از چنان فروغ و بازتابی برخوردار بوده است که بازخوردی جهانی در پی داشت در یکی از نمودهای روشن آن که بر پایهی یافتههای باستانشناسان در چین یافت شده است فرمان کوروش بزرگ که روی استخوانهای اسب به میخی نوشته شده است و در کاخ-گنجینهی بیجینگ (پکن) نگهداری میشود که گزارش آن را در کتاب دکتر شاهرخ رزمجو میتوانید بخوانید(استوانهی کورش بزرگ، برگردان دکتر شاهرخ رزمجو، تهران: فرزان روز، ۱۳۸۹، ر. ۸۱ تا ۸۳)...
به گفتهی استاد سخن، سعدی شیرازی در باب اول بوستان که در عدل و تدبیر و رای است:
چو خواهی که نامت بود جاودان
مکن نام نیک بزرگان نهان
کوروش بزرگ و هخامنشیان یکی از نقاط برجسته و پرافتخار ایران و جهان هستند که دستاوردهای بزرگی داشتهاند و برپایهی سندهای فراوان بازتاب جهانی آن پنهانشدنی نیست و با لمپنگرایی و شارلاتانبازی پاک یا کمرنگ نمیشود.
در این کتاب آموزشی زبان انگلیسی دانشگاه آکسفورد در بخش هشت، تاریخ حقوق بشر با این نوشتار آغاز شده است (داوری با خواننده بر کنار از هر رنگ و زبان و دین و باوری):
کتاب آموزش زبان انگلیسی کمبریج از دانشگاه آکسفورد (۲۰۱۳) که در شمارگانی بالا به چاپ رسیده است، تاریخ حقوق بشر را چنین آغاز میکند:
سرگذشتِ حقوقِ بشر
در ۵۳۹ پیش از زایشِ مسیح، ارتشِ کوروشِ بزرگ، از شاهنشاهانِ ایرانِ باستان، دروازههایی شهرِ بابِل را گشود. اما گامهایی که پس از آن برداشت بود که پیشرفتِ چشمگیری را برای نوع بشر رقم زد. او بردهها را آزاد کرد و اعلام کرد که همهی مردم در گزینش دین و باورهایشان آزادند و برابری نژادی را برپا کرد. اینها و دیگر فرمانهایش بر خشتِ پختهیِ استوانهای به زبانِ اَکَدی با میخنویسه کندهکاری شده به یادگار مانده است. امروزه استوانه(منشور) کوروش بزرگ، این یادمان باستانی، نخستین منشورِ حقوقِ بشر شناخته شده است.
این (منشور) به همهی ۶ زبان رسمی سازمان ملل برگردانده شده است و مادههای آن با ۴ بند آغازین اعلامیهی جهانی حقوق بشر برابری میکند.
"A History of Human Rights"
"in 539 BC, the armies of cyrus the Great, the first king of ancient persia, conquered the city of babylon. But it was his next actions that marked a major advance for the human race. He freed the slaves, declared that all people had a right to choose their own religion, and established racial equality. These and other decrees were recorded on a backed-clay cylinder in the Akkadian language whit cuneiform script. Known today as the Cyrus Cylinder, this ancient record has now been recognized as the worlds first charter of human rights.
It is translated into all six official languages of the United Nations and its provisions parallel the first four Articles of the Universal Declaration of Human Rights."
برگرفته از:
Ref.: (Cambridge English: Proficiency (CPE) Masterclass, Kathy Gude, Michael Duckworth, Louis Rogers, Oxford University Press, 2013, ISBN: 978-0-19-470524-0, unit 8: law & order, p. 87)