انجمنها
دارالعلم دايرةالمعارف
- انجمنها
- نمایش از سه شنبه, 20 خرداد 1393 16:39
- بازدید: 4116
برگرفته از تارنمای دایرةالمعارف بزرگ اسلامی به نقل از مهرنامه
علی بهرامیان
علی بهرامیان عضو هیات علمی دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و پژوهشگر تاریخ صدر اسلام است. او از سال ۱۳۶۷ به همکاری با مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی پرداخت و مقالات زیادی از او در این دائرةالمعارف به چاپ رسید. وی هماکنون معاون بخش تاریخ دائرةالمعارف بزرگ و مدیر تاریخ دانشنامه ایران است. از آثار این محقّق میتوان از اسلام: پژوهشی تاریخی و فرهنگی (همکار)، فهرست نسخههای خطی کتابخانه دولتی روسیه (لنین)، فهرست نسخههای خطی کتابخانه ملّی تاجیکستان (ابوالقاسم فردوسی) نام برد.
فکر تدوین یک دایرهالمعارف یا دانشنامه با سبک و سیاق نوین به زبان فارسی، به اغلب احتمال به زمانی باز میگردد که برخی از فضلای ایران با مجموعه دایرهالمعارف اسلام، اثر خاورشناسان و چاپ ناشر باسابقه بریل در لیدن هلند آشنا شدند. چاپ نخست این مجموعه میان سالهای 1913 تا 1938 در چهار جلد اصلی و یک جلد مکمل، به زبانهای انگلیسی و آلمانی و فرانسه منتشر شد. از مجموع قرائن پیداست که نخست «شادروان سیدحسن تقیزاده از سال 1327 به گرد آوردن گروهی از دانشمندان محقق به منظور ترجمه طبع اول دایرهالمعارف اسلام همت گماشت و هر چند عدهای از مقالات توسط این دانشمندان به ترجمه رسید، به سبب مشکلات گوناگون مقصود به پایان نرسید و مقالات به طبع نینجامید.» (احسان یارشاطر، مقدمه بر دانشنامه ایران و اسلام، تهران، 1354، ص 11) گرچه لغتنامه دهخدا نیز کموبیش صورت یک دایرةالمعارف داشت و ارزشهای متعدد آن بر جای بود و هست، اما همچنان از معیارهای لازم یک «دایرهالمعارف» دور به نظر میرسید. انتشار جلد اول دایرهالمعارف فارسی، زیر نظر دانشمند نادرالمثال، شادروان دکتر غلامحسین مصاحب، در سال 1345 رویدادی بس مهم در تاریخ فرهنگی ایران بود و باید از روی حق و انصاف اذعان کرد که آثار آن رویداد بزرگ همچنان پابرجاست و ایرانیان و فارسیزبانان، با وجود پیشرفتهای ظاهری در این زمینه، هنوز از مراجعه بدان دایرةالمعارف مختصر و بسیار مفید و دقیق، بینیاز نیستند. بیتردید بخش چشمگیری از ارزشهای دایرةالمعارف فارسی مرهون دقت شگفتانگیز و پایمردی دکتر مصاحب است و شماری از بزرگان دانش و فرهنگ آن زمان که غالبا به سبب تحصیلات درست و دقیق و جامع، خود به نحوی «دایرةالمعارف» بودند.
با وجود انتشار آن دایرهالمعارف، اندیشه ترجمه دایرهالمعارف اسلام، چاپ لیدن، همچنان ذهن اهل فرهنگ ایران را مشغول میداشت، به ویژه که از 1950 خاورشناسان، تالیف جدیدی از دایرهالمعارف را در دست گرفتند و کوشیدند پارهای نواقص و غفلتهای چاپ پیشین را به اصلاح آورند. تالیف دایرهالمعارفی جامع با حفظ جمیع معیارها، چنان که با دایرهالمعارف اسلام همسری و برابری کند، شاید بلندپروازانه به نظر میرسید و شماری از بزرگان فرهنگ، ترجمه آن دایرهالمعارف را با افزودن و تکمیل و اصلاح برخی مدخلها و عناوین خاص اسلام و تشیع و ایران، کافی میدانستند. بنابراین، انتشار چندین مجلد خرد از دانشنامه ایران و اسلام، به کوشش استاد دکتر احسان یارشاطر، درواقع ادامه همان اندیشهای بود که سیدحسن تقیزاده در نیت و خاطر داشت. به هر حال مبنای همه این دانشنامهها ترجمه بود، با افزایش و حک و اصلاح موادی در باب اسلام و ایران.
چند سالی پس از انقلاب، رهبر حزب ملل اسلامی که از گروههای سیاسی سالها پیش از انقلاب –که جالب است، مشی مسلحانه داشت– و دستگیر شده و تا مرز اعدام پیشرفته بود، پس از یک دوره نمایندگی مجلس، فعالیت سیاسی را کنار نهاد و دستاندرکار تدوین یک «دایرة المعارف بزرگ اسلامی» گردید؛ دانشنامهای که از آغاز تا پایان آن، به دست ایرانیان نوشته و تدوین شده باشد. تدارک وسایل و شرایط از هر حیث بسیار دشوار و حتی در حد محال به نظر میرسید، به ویژه که قرار بود در کار تالیف و تدوین دایرهالمعارف از بودجه دولتی و عمومی استفاده نشود. سرانجام در اسفند 1362، سیسال پیش، وقتی سیدکاظم بجنوردی، فرزند پرآوازه فقیه اصولی و حکیم متاله، آیتاللهالعظمی میرزا حسن بجنوردی، مرکز دایرهالمعارف را با کتابخانهای ناچیز برای هدفی چنان بزرگ، بنیان نهاد، شماری از بزرگان دانش و فرهنگ و ادب ایران، رنجور و رنجدیده از حوادث روزگار، اندکاندک دلگرمی یافتند و فرصت را غنیمت شمردند و گرد او فراهم آمدند. از صدر تا ذیل این دایرةالمعارف ایرانی بود و میباید شیوههایی در مراحل گوناگون کار پیش گرفته میشد؛ گزینش مدخلها و عناوین و ارجاع و تحقیق و تالیف و کنترل و ویرایش در مراحل متعدد. از ابتکارات این مرکز، تشکیل پرونده بود: گردآوری مآخذ و منابع درباره هر مدخل و ترتیب و دستهبندی آن بر اساس نظم تاریخی. این پرونده نخست به کار مولف میآمد و در دیگر مراحل کار تا هنگام چاپ، مستند مقاله و ویرایش بود. تشکیل پرونده به ویژه اگر درست و دقیق انجام یافته بود، در ضمن، به نظم فکری مولف هم یاری میرساند و به سبب همین سودمندیها بود که بعدها در چندین تشکیلات مشابه دیگر هم به کار گرفته شد.
از دیگر برکات مرکز دایرهالمعارف، تشکیل تدریجی کتابخانهای عظیم است که کموبیش و با وجود چند کتابخانه بزرگ دیگر در کشور، هیچ پژوهشگری در اسلام و ایران نیست که از مراجعه به آن بینیاز باشد. به ویژه از زمانی که شماری از بزرگترین استادان و محققان ایران، مجموعههای خصوصی خویش را به تدریج به این کتابخانه سپردند، بر غنا و نفاست آن، از هر حیث افزوده شد و این مطلب از سوی دیگر، حاکی از اعتماد و اطمینان آن بزرگواران است. در تشکیل این کتابخانه، البته شخص آقای بجنوردی اهتمام تمام داشته، اما نقش آقای عنایتالله مجیدی و همکاران او، ممتاز و درخور یادکرد و ستایش بسیار است.
گذشته از مجموعه بیستویک جلدی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، دیگر مجموعهها و کتابهای منتشر شده این مرکز نیز در نوع خود بینظیرند و شاهدی بر این مدعا هستند که این مرکز در تشخیص نیازمندیهای ملی ایران، در حوزه فرهنگ و کتاب مرجع، تا چه اندازه به راه درست و دقیق رفته است؛ همچون دانشنامه ایران، دانشنامه فرهنگ عامه، دانشنامه تهران و شمیرانات و فهرستواره کتابهای فارسی که نمونه اخیر، به همت والای استاد احمد منزوی و یاران او، یکی از مهمترین کتابهای مرجع در زمینه شناسایی آثار فارسی، اعم از نسخههای خطی و چاپی است. اگر این مرکز در سالهای اخیر تا این اندازه دچار حرمان و تنگدستی نشده بود، حاصل اهداف بلند آن تا سالها جامعه ما را برخوردار میکرد.
به گمان من، ارزش همه این آثار بینظیر یکسو، اهتمام رئیس مرکز در گردآوری استادان پرآوازه روزگار در زمینههای گوناگون و سپردن امور علمی بدیشان و پرورش نسل جوان علاقهمند به زمینههای پژوهشی، سوی مهمتر و برتر در فهرست بلند خدمات این مرکز است. کمتر کاری به اندازه تشکیل پرونده و تالیف مقالات برای دایرهالمعارف تا این اندازه آموزنده بوده است، زیرا حاصل کار پیوسته و در چند مرحله زیر نظر قرار میگیرد و از اصلاح و ویرایش، در نهایت موجب افزایش توان و تجربه در کار تحقیق و تتبع میشود.
به همین سبب، مرکز دایرهالمعارف، در این سی سال یک «دارالعلم» به معنای واقعی کلمه بوده و گوشهای از ساختمان پیشین و نوین آن نبوده است که یکی از بزرگان فرهنگ ایران در آن دم و قلم نزده باشد.
بدین گونه، این مرکز معیار کار را در چنان مرتبهای نشاند که اکنون افزون بر انتشار 8 جلد ترجمه عربی، ترجمه انگلیسی آن هم در سه جلد، درسلسله انتشارات بریل، به انتشار رسیده و برای نخستین بار، در این زمینه، رابطه علمی پژوهشگران غربی و شرقی برعکس شده است.
در زمانهای که غالب موسسات فرهنگی و دانشگاهی، چندان اهمیتی به کیفیت پژوهش نمیدهند و به «ضرب مقاله»های به اصطلاح علمی – پژوهشی دواسمی و سهاسمی (و بیشتر!) اشتغال دارند و بدان مباهات هم میکنند، نگاه داشتن معیارها در تراز برتر، به هیچ رو آسان نیست و این مرکز، همچون گذشته و با وجود دشواریهای گوناگون، میباید همچنان «دارالعلم» بماند.
*******
بسی رنج بردم در این سال سی / محمود جعفریدهقی
تاریخ تمدن و فرهنگ در سرزمین نامآور ایران مشحون از نام بزرگان و دانشیمردانی است که با خلق آثار و بنای پایگاههای علمی اجزای کاخ رفیع و بلندمرتبه فرهنگ و تمدن ایران اسلامی را تشکیل دادهاند. پس از تدوین اعلامیه حقوقبشر از سوی کورش کبیر امپراتوری عظیم هخامنشی بنیان نهاده شد که با فرهنگ تعامل و تساهل موجب برخورد فرهنگهای شرق و غرب و ایجاد شگفتی جهانیان شد. شاپور ساسانی دانشگاه جندیشاپور را در سرزمین خوزستان بنا نهاد که به گواهی تاریخ علم، یکی از معتبرترین و بزرگترین پایگاههای پژوهش و تعلیم و تعلم دانش پزشکی، فلسفه و نجوم در جهان باستان به شمار رفته است. همین امر موجب برپایی نهضت علوم در عصر خسرو اول گردید و به یاری آن، ایران پایگاه و پناهگاه فلاسفه و دانشمندان جهان باستان شد. ایران فرهنگی در دوران اسلامی به واسطه پیشینه پربار و برخورداری از بیش از یک هزاره تجارب علمی همچنان پرچمدار و پیشتاز پژوهشهای علمی و فرهنگی بود. خاندان بختیشوع که از پزشکان بنام جندیشاپور بودند خدمات خود را در دربار خلفای اسلامی پیگرفتند. گروه دیگری از دانشمندان ایرانی به سرپرستی عبدالله بن مقفع- دانشمند مزداپرستی که به اسلام گرویده بود- با برپایی بیتالحکمه در بغداد به ترجمه آثار علمی و فرهنگی از زبانهای پهلوی، سنسکریت، یونانی و سریانی به عربی پرداختند و با این کار عصر درخشان تمدن اسلامی را گشودند. پس از آن نیز ایرانیان هیچگاه در ایجاد مراکز علمی و فرهنگی از پای ننشستند. در سدههای بعد خواجهنظامالملک با احداث نظامیههای بغداد، نیشابور، هرات، دهها نظامیه دیگر در شهرهای ایران بزرگ، نهضت ایجاد دانشگاهها و پایگاههای علمی را پیگرفتند. خواجه در این نظامیهها شیوههای علمی تعلیم و تعلم را به کار گرفت و برای معلمان و دانشجویان مراتب خاصی معین کرد. در اواخر عهد قاجار بنای دارالفنون، یادگار امیرکبیر، بزرگمرد تاریخ سیاست و فرهنگ ایرانزمین ایجاد شد. ایرانیان در این مرکز با شیوههای تازهتدریس و تحقیق آشنا شدند.
پس از انقلاب توجه دانشمندان و پژوهشگران به ایجاد پایگاهی معطوف شد که در سایه آن بتوان به تحقیق و تتبع پرداخت. مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به جرأت نخستین بنایی بود که به این منظور برپا شد. اندیشه پژوهشگاهی به تاسی از مراکز علمی جندیشاپور، بیتالحکمه و نظامیههای دیرین نخستینبار در ذهن طراح و معمار این بنای علمی شکل گرفت و بدینترتیب آقای سیدکاظم موسوی بجنوردی که تجارب عمیق و ارزندهای در امور سیاست و فرهنگ اندوخته بود، در سال 1362 هجری قمری بیتالحکمه و نظامیه دیگری را به نام مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در تاریخ تحولات علمی و فرهنگی این سرزمین رقم زد. وی در این راستا، علاوه بر تجربیات خواجهنظامالملکها و متفکرین گذشته، روشهای علمی روز را نیز به کار گرفت و برجستهترین دانشمندان ایرانی را به منظور ایجاد شیوههای نوین دانشنامهنگاری و نگارش مقالات علمی به یاری جست. نخستین هدف، تدوین و انتشار دایرهالمعارف جامعی از مسایل و علوم اسلامی و ایرانی بود. اما در انجام این هدف دشواریها بسیاری روی نمود. ایجاد کتابخانهای به عظمت یکی از بزرگترین کتابخانههای خاورمیانه و ایجاد بنایی که در خور و شایسته پایگاهی همهشمول برای پژوهشهای علمی باشد، امری ساده نبود. امروزه این مرکز مجهز به بنای رفیعی برای بزرگترین کتابخانه و مرکز پژوهشی ایران است که بیش از 700هزار جلد کتاب و نشریه ادواری را در تمامی زمینههای تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی در خود جای داده است. افزون بر این، کتابخانهای را دیجیتالی نیز با دهها هزار عنوان به صورت تمام متن از طریق شبکه اینترنت داخلی مرکز در اختیار مولفین قرار داده است. به طوری که صدها تن از مولفین و پژوهشگران در این کتابخانه به تدوین مقالات و آثار علمی اشتغال دارند. ارتباط مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی با شبکههای رایانهای جهانی، موجب ارتباط علمی استواری میان این مرکز و دیگر موسسات پژوهشی و کتابخانههای بزرگ جهان شده است. در طول این سالیان، سازمان کتابخانه و مرکز اسناد این مرکز به جمعآوری و خرید یا پذیرش اهدای کتب خطی و نفیس نیز اهتمام داشته است. شورای عالی علمی مرکز متشکل از 46 نفر مدیران بخشها و مشاوران علمی و ویراستاران ارشد، بر تمامی فعالیتهای علمی نظارت مستقیم دارد. این شورا برای تعیین سیاستگذاریهای کلی مقالات، ماهیانه تشکیل جلسه میدهد و مصوبات آن برای مولفین لازمالاجراست.
دایرهالمعارف بزرگ اسلامی مقالاتی در همه زمینههای خرد و کلان فرهنگ و تمدن اسلامی، مانند قرآنشناسی، فقه، حدیث، تاریخ سیاسی و اجتماعی، جغرافیای تاریخی و انسانی، اسلام و فرقههای اسلامی اعم از فرق مذهبی و مکاتب کلامی، فلسفه و عرفان، زبان و ادبیات سرزمینهای اسلامی، تاریخ علوم ریاضی و طبیعی، هنر و معماری در سرزمینهای اسلامی، مردمشناسی و نیز جنبههای فرهنگ بومی و محلی اقوام مسلمان را در بر میگیرد.
امروزه بخشی از فعالیتهایی که این مرکز در دست اقدام دارد عبارتند از: دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به زبان فارسی (35 جلد)؛ دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به زبان عربی (35 جلد)؛ دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به زبان انگلیسی (16 جلد)؛ دانشنامه ایران (30 جلد)؛ دانشنامه فرهنگ مردم ایران (10 جلد)؛ دانشنامه خلیج فارس (8 جلد)؛ تاریخ جامع ایران (14 جلد)؛ جغرافیای جامع ایران (5 جلد)؛ کرد و کردستان، تاریخ و فرهنگ (6 جلد)؛ تاریخ و فرهنگ آذربایجان (2 جلد)؛ فهرستواره کتابهای فارسی (25 جلد)؛ فهرست مقالههای فارسی (تاکنون 9 جلد)؛ دانشنامه حقوق؛ منابع تاریخ باستان ایران (3 جلد)؛ دانشنامه تهران بزرگ (8 جلد)؛ دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی (4 جلد)؛ دانشنامه ایران باستان (6 جلد).
این مرکز همچنین تاکنون موفق به دریافت جوایز ارزندهای از سوی مراکز علمی شده است. برخی از این جوایز عبارتند از: جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1367؛ جایزه جشنواره خوارزمی در سال 1382 و جایزه جشنواره فارابی در سال 1392 برای دایرهالمعارف بزرگ اسلامی. جایزه آیین حامیان نسخ خطی برای شاهنامه به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق و نیز برای فهرست نسخههای خطی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی (جلد 1). جایزه کتاب فصل و کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای گلنبشتههای باروی تختجمشید. جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای فهرستواره کتابهای فارسی؛ فهرست نسخههای خطی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی (جلد 1)؛ فهرست نسخههای خطی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی (جلد 2).
مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی همچنین تاکنون موفق به چاپ و انتشار دهها کتاب در زمینههای ایرانشناسی، تاریخ، ادبیات فارسی و سایر رشتههای علوم انسانی شده است. فهرست این آثار در سایت مرکز در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
اینک که پس از 30سال به حاصل تلاشها و فعالیتهای علمی این مرکز و دشواریهای بسیاری که در این راه بر خود هموار کرده است میاندیشم این بیت مشهور حکیم توس در ذهنم تداعی میشود که:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی