تاریخ معاصر
لغو قضاوت کنسولی ”کاپیتالاسیون“
- تاريخ معاصر
- نمایش از سه شنبه, 05 مهر 1390 10:27
- بازدید: 4121
برگرفته از فر ایران
دکتر هوشنگ طالع
با تحمیل قرارداد ترکمانچای بر ایران، قضاوت کنسولی یا کاپیتالاسیون نیز به دولت و ملت ایران، تحمیل شد. برپایهی بند هفتم بهویژه هشتم معاهده در باب تجارت که در همانروز تحمیل ننگنامه ترکمانچای، به امضا رسید و بنا به متن قرارداد مزبور: ”شروطی را که در این عهدنامه مندرج است و از نتایج فصل دهم عهدنامهی عمده [قرارداد ترکمانچای] است که همان روز در ترکمان چای اختتام یافته و چنان اعتبار و قوه خواهد داشت که در خود عهدنامه مرقوم و مصدق گشته است، چنانکه اشاره شد قضاوت کنسولی یا کاپیتالاسیون به دولت و ملت ایران تحمیل شد. بدینسان، افزون بر آن رفع عادی تعبهها (شهروندان) روس، از حیطهی دستگاه قضایی ایران خارج شد، حتا در مورد قتل نفس، مقرر شد که کار قتل و امثال آن از گناههای بزرگ که میان خود رعایای روس واقع شود، تحقیق و قطع و فصل آن، مطلق در اختیار ایلچی یا وکیل و یا کنسول روسیه خواهد بود ... اگر یکی از تبعهی روسیه به دعوی جرمی مستلزم السیاسیه با دیگران متهم باشد، به هیچوجه او را تعاقب و اذیت نباید کرد مگر در صورتیکه شراکت او به جرم ثابت و مدلل شود ... در صورتیکه متهم، چنانچه باید ملزم گشته، فتوی صریح حاصل شود، مجرم را به وکیل تا کنسول روسیه تسلیم میسازد که برای اجرای سیاست که در قوانین مقرر است، به مملکت روسیه بفرستند.
بدینسان، حتا اگر یکی از تبعههای روس، یکی یا چند تن از شهروندان ایران را به قتل میرسانید و پس از گذر از پیچوخمهای بسیار و حضور کنسولان و مترجمان در مراحل گوناگون، سرانجام دادرسی جنایت در حق او مسلم میشد، میبایست به کارگزاران سیاسی روسیه تسلیم میشد تا به روسیه اعزام و در آنجا مجازات شود.
از این ”ناحق“ قدرتهای دیگر اروپایی مانند بریتانیا، فرانسه و ...، نیز بهره گرفتند و شهروندان خود را از حیطهی قوانین و دادگستری ایران، خارج کردند. سرانجام، پس از گذشت کمابیش 91 سال، روز 4 امرداد ماه 1297 (26 ژوئیه 1918) دولت ایران تصویبنامهای صادر کرد و به استناد به اینکه اساس کاپیتالاسیون برپایهی قرارداد ترکمانچای با دولت روسیه تزاری بود و دولت مزبور دیگر وجود ندارد، پایان دورهی قضاوت کنسولی و الغای همهی قراردادها و امتیازاتی را که به دولت روسیه داده شده بود اعلام کرد و آنرا طی بخشنامهای به آگاهی سفارتخانههای خارجی در تهران رسانید.
از آنجا که این تصویبنامه در برج اسد (امرداد ماه) صادر شده بود، به تصویبنامه ”برج اسد“ معروف شد و سروصدای زیادی کرد.
سفارت بریتانیا در تهران، از پذیرش آن خودداری کرد و برای بیاثر کردن اقدام دولت ایران، خواستار به رسمیت شناختن پلیس جنوب شد و در برابر وعده داد که پس از پایان جنگ (جهانی نخست)، استقلال ایران را محترم شمرده و قرارداد 1907 را لغو و به ایران کمک مالی خواهد کرد. در ضمن سفارت بریتانیا از دولت ایران خواسته بود که تا پایان جنگ، از ورود جاسوسان دشمن از طریق مرزها، جلوگیری کند.
در پاسخ یادداشت دولت بریتانیا، دولت ایران اعلام کرد که بریتانیا با وارد کردن نیروهای نظامی و اشغال بخشهایی از خاک ایران، مساعی دولت را در حفظ بیطرفی، بیهوده گذارده بود. در ضمن یادآوری شده بود که پلیس جنوب، یک نیروی نظامی خارجی است که تهدیدی نسبت به استقلال ایران به شمار میرود. بهتر است، بریتانیا خاک ایران را تخلیه کند تا دولت بتواند به اصلاحات لازم بپردازد. (تاریخ روابط خارجی ایران، رویههای 56 – 335)
در این دوره، با سقوط دولت تزار، بریتانیا یکهتاز صحنهی سیاسیـ نظامی ایران بود. در نتیجه، بر اثر فشار دولت مزبور، دولت صمصام السلطنه سقوط کرد و روز (7 اوت 1918)، وثوقالدوله مامور تشکیل دولت شد و همین دولت بود که قرارداد نافرجام 1919 را با دولت بریتانیا امضا کرد.
19 اردیبهشت ماه 1306 (10 مه 1927)، یعنی 9 سال پس از نخستین اعلام دولت ایران مبنی بر لغو کاپیتالاسیون که با زورگویی بریتانیا، بیاثر مانده بود، دولت ایران طی یادداشتی به همهی نمایندگیهای سیاسی خارجی در تهران اطلاع داد که معاهدات مربوط به حق کنسولی ملغی و بلااثر بوده و پس از گذشت یکسال، دولتهای خارجی، هیچحقی در این مورد نخواهد داشت.