سه شنبه, 13ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ معاصر سوم شهریور خونین - دكتر حسین فاطمی

تاریخ معاصر

سوم شهریور خونین - دكتر حسین فاطمی

برگرفته از روزنامه باختر امروز - 2 شهریور 1328

ساعت ۵ صبح روز سوم شهریور ۱۳۲۰ سفرای کبار انگلیس و روس به منزل منصورالملک که آن وقت رئیس‌الوزرا بود رفتند و خبر دادند که ایران از دو طرف- از شمال و جنوب مورد حمله و تعرض قرار گرفته و ارتش دولت‌های متبوعشان به طرف تهران پیش می‌آیند.
 

دنیا حساس‌ترین دقایق جنگ را طی می‌کرد. سپاهیان خوردکننده هیتلر تقریبا تمام اروپای غربی را زیر تصرف خود داشت و هواپیماهای بمب‌انداز او شب و روز لندن را به آتش می‌کشیدند. ملت‌های بزرگ بر سر مرگ و زندگیشان مبارزه می‌کردند و صف آرایی ایشان روز به روز شدید‌تر و قوی‌تر می‌شد.

 

یک طرف قشون آلمان در کنار مانش و جبهه دیگر در فلات‌های «اوکراین» خیمه زده بود. معامله «مولوتوف» و «ریبن تروپ» سر نگرفت و روی تقسیم ممالک آسیایی و اروپایی نتوانستند با هم کنار بیایند و این‌‌ همان چیزی بود که چرچیل - قهرمان نبرد با مؤلف کتاب «نبرد من» - ماه‌ها انتظارش را می‌کشید. سال و ماهی هنوز از معاهده آلمان و شوروی نگذشته بود که در یکی از شب‌های تابستانی ۱۹۴۱ سرفرماندهی ارتش آلمان در میان بهت و سکوت عجیب دنیا حمله به روسیه را اعلام داشت. هیتلر خیال می‌کرد در ظرف چهار هفته پرچم صلیب شکسته را می‌تواند بر بالای کاخ کرملین به اهتزاز در آورد و حال آنکه در همین دشت‌های وسیع و پشت دروازه‌های مسکو بود که آرزو‌ها و آمال ناپلئون، امپراطور مغرور فرانسه با شکست و نومیدی مواجه شد.

 

وقتی کشورهای قوی با یکدیگر جنگ و نزاع دارند هرگز روی احساسات بشردوستی و عواطف انسانیت و این قبیل حرف‌های کهنه و متروک صف‌آرایی نمی‌کنند و ملیون‌ها جوان را به میدان جنگ برای قربانی شدن نمی‌فرستند؛ جنگ اول و دوم -هر دو- جنبه اقتصادی داشت، سیاست و حمایت از لهستان یا صربستان بهانه‌ای بیش نبود، دول قوی دنبال بازار فروش محصولات و مصنوعات خود بودند و چون می‌دیدند در آسیا، ژاپن و در اروپا، آلمان قدعلم کرده و به سرعت مشتری‌ها را از دست آن‌ها می‌گیرد به علاوه جاه‌طلبی و نخوت فوق‌العاده موسولینی و هیتلر به هیچ چیز و هیچ کس اکتفا نمی‌کند. بسیاری از ممالک کوچک و بزرگ را که اصلا آماده و حاضر برای پیکار نبودند به میدان جنگ کشیدند و نیروی عظیم و سنگین نازی این کشور‌ها را یکی پس از دیگری تصرف می‌کرد چنانکه امپراطوری فرانسه را در ظرف سه، چهار هفته به آسانی یک لقمه لذیذ بلعید.

 

آلمان‌ها به کسی اطلاع نمی‌دادند که فردا از در جنگ بیرون می‌آیند و این تبسم‌های مزورانه دیپلماسی را به خشونت و تندی تبدیل می‌کنند، عینا همینطور رقبای ایشان نیز برخلاف تمام قرارداد‌ها و مقررات بین‌المللی به کشور بیطرف ایران حمله کردند.

 

روس‌ها از چند ناحیه شمال و انگلیس‌ها از چهار، پنج نقطه جنوب، شهر‌ها و مردم غیرنظامی را که اصلا ملجا و پناهی نداشتند به باد بمب‌های انفجاری و آتش‌زا گرفتند و یکبار دیگر به دنیا نشان دادند که هرکس ضعیف و بی‌فکر و ناتوان شد حق ادامه حیات و زندگی برای او قائل نیستند و اجازه‌اش نمی‌دهند که بی‌اعتنا به اوضاع جهان در خواب خرگوشی عمیق فرو برود.

 

آن روز ملت ایران مقاومت نکرد زیرا صلاح این بود که با دوستان قدیم و همسایگان قوی خود از در آشتی درآید، این‌ها آمدند و نشستند و یک قرارداد سه جانبی با ما امضا کردند و با اینکه تحت فشار و منگنه آن قرارداد به تصویب رسید و منافع روشن و مسلم ایران را ندیده گرفتند، تازه آخر جنگ هم که فرا رسید خانه ما را پس از آن همه ویرانی و قحطی و گرسنگی تخلیه نکردند و مدت‌ها مردم محروم و بدبخت را زیر چکمه سالداتهای روسی باقی نگهداشتند.

 

نتیجه تمام جانفشانی‌ها و فداکاری‌های ملت ما این شد که لقب «پل پیروزی» را به ایران دادند و سران متفقین در اعلامیه‌های رسمی خودشان همه جا به مساعی و مجاهدات کشور ما اشاره نموده وعده دادند که چنین و چنان خواهند کرد. الآن قریب چهار سال از روز تسلیم آلمان می‌گذرد و زندگانی ملت ایران از همه وقت خراب‌تر، پریشان‌تر و فلاکت بار‌تر است.

 

زندگی اقتصادی ما را اشغال متفقین به روزی انداخت که معلوم نیست تا نیم قرن دیگر بتوانیم کمر راست کنیم.

 

بر اثر انتشار میلیون‌ها اسکناس که هنوز قسمتی از طلاهای پشتوانه‌اش در بانک‌های شوروی توقیف است و به مناسبت بسته شدن راه‌ها و قطع ارتباط با دنیای خارج و بالاخره به علت طول اشغال نواحی مختلف و مداخله در جزئی‌ترین امور داخلی ایران کارگرانی و قحطی و ناامنی در اینجا به مرحله‌ای رسید که حتی در ممالک اشغالی آلمان نظیر این وضع را هیچ‌کس ندیده است.

 

دیروز همه با ما دم از دوستی می‌زدند زیرا به راه‌آهن ایران، به کارخانجات ایران، به پول ایران و به کمک حقیقی و واقعی ایران سخت محتاج بودند. آن روز که وعده و وعید می‌دادند، ارتش تازه نفس هیتلر در «مایکوپ» و اطراف چاه‌های نفت قفقاز چاتمه زده بود و نیروهای هوایی مارشال «گورینگ» تهیه تصرف لندن را می‌دید. اما امروز ما را به بدبختی و سرنوشت اسف‌وار خودمان‌‌ رها کرده‌اند و مثل اینکه جنگی نبوده و ما خدمتی در راه نیل به این پیروزی انجام نداد‌ه‌ایم از همه چیز صحبت می‌کنند به جز از اینکه ایران نیز در این فتح نصیب و سهمی داشته و حق نا‌شناسی و بی‌انصافیست که سهم او را نادیده بگیرد.

 

خون دریاسالار «بایندر» و خون صد‌ها نفر نظامی و غیرنظامی دیگر که در فجر شوم سوم شهریور ناحق به زمین ریخت و افتخار قربانی وطن را پیدا کردند، همچنین روح بزرگ هزار‌ها نفر مردم آذربایجان که در غائله و فتنه‌انگیزی پیشه‌وری و غلام یحیی شهید راه آزادی شدند و بالاخره نظاره این اوضاع دردناک و ماتم‌خیز ما را ملزم می‌کند که از سوم شهریور خونین با تأسف یاد کنیم و پس از تحمل این همه ماتم و مصیبت از همسایگان و متفقین ایران اجرای تعهدات و اجرای مواعیدشان را جدا بخواهیم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید