پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ كهن و باستان نگاهی به آب و هوای کهن و باستانی فلات ایران

تاریخ كهن و باستان

نگاهی به آب و هوای کهن و باستانی فلات ایران

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 67 - امرداد؛ شهریور 1390

دکتر هوشنگ طالع

برای شناخت بهتر تاریخ سرزمین‌مان، می‌بایست آب و هوای دوران کهن و باستانی ایران مورد بررسی و شناخت دقیق‌تر قرار گیرد.

 

اما متاسفانه با وجود تحقیقات پرارزشی که تا به حال در زمینه‌ی آب و هوای باستانی فلات ایران به عمل آمده، هنوز مساله از جهاتی در اولین مراحل انکشاف است. ولی در عین حال، خطوط کلی مطلب به خوبی روشن است...1

شناخت آب و هوای کهن و باستانی ایران و تغییرات آن، برای درک بسیاری از رویدادهای مهم تاریخی این سرزمین ضروری است. بدون پژوهش ژرف در آب و هوای فلات ایران در دوران کهن و باستان، نمی‌توان دلایل بسیاری از رویدادها را شناخت و تجربه و تحلیل کرد.

فلات ایران، بر روی کمربند بیابانی قرار دارد. از این رو، در دوران‌های ترسالی، جمعیت افزایش یافت و آبادی‌ها گسترش پیدا کردند و تمدن و فرهنگ، شکفته شدند. برعکس، در دوران‌های خشک‌سالی، کشمکش‌ها و خرابی‌ها رو نمودند، مهاجرت‌ها رخ دادند و در این فرآیند، تمدن و فرهنگ با نشیب روبرو شد.

 روشن است که در مناطق نیمه بیابانی، جنگ، خون‌ریزی و مهاجرت در دوران‌هاای خشک‌سالی پدیدار شد و یا افزایش می‌یابد، به طوری که تحولات آب و هوایی را می‌توان از روی تناوب اوج‌گیری یورش‌ها و مهاجرت‌ها بازشناخت.

بیش‌تر پژوهش‌گران به این باور رسیده‌اند که دگرگونی‌های آب و هوایی، از مهم‌ترین عوامل نابودی تمدن درخشان « مـایا » در آمریکای مرکزی بوده است. این واقعه مربوط به هـزار سال پیش است. بر پایه‌ی برگه‌های تاریخی تا نیمه‌ی سده‌ی هشتم میلادی، جمعیت « مـایا » کمابیش 13 میلیون نفر بود. اما ظرف 200 سال، شهرهای مـایا متروک شدند و از آن جمعیت بزرگ، چیزی باقی نماند.

پژوهش‌گران به این نتیجه‌رسیده‌اند که در سده‌ی نهم و دهم میلادی ، یعنی اندکی پیش از فروپاشی تمدن مـایا ، دوره‌های بلند مدتی از هوای خشک و سه خشک‌سالی شدید بر منطقه حاکم شده بود. یکی از دلایل شکوفایی تمدن مـایا نسبت به دیگر اقوام، دست‌یابی به ذخایر مصنوعی آب بوده است.

فلات یا پشته‌ی ایران‏ یک واحد شناخته شده‌ی جغرافیایی در سطح جهانی است. فلات یا پشته‌ی ایران‏، محل استقرار « ایرها»‏، پس از جدایی از دیگر تیره‌های آریایی است.2

 فلات ایران از نظر شکل‌گیری و در این راستا‏، از دید‌ تاریخ تمدن ایران، دارای اهمیت ویژه‌ای است. هم‌چنین:

 

در‌سال‌‌های اخیر ]فلات ایران[ در زمینه‌ی علل و چگونگی تکامل فرهنگ اولیه و پیدایش تمدن‏، تاثیر محیط زیست، به طور روزافزونی کسب اهمیت می‌نماید».3 بدین‌سان « امروزه، خصوصیات جغرافیایی باستانی فلات ایران، از مسایل مهم مورد علاقه‌ی علم انسان‌شناسی است... .4

  

البته باید توجه داشت که مراد از واژه‌ی باستان‏، دوران چهارم زمین‌شناسی و به ویژه‌ ازمنه‌ی اخیر دوران مزبور است که هنوز هم ادامه دارد.

دو عامل اصلی در چونی و چندی (کم و کیف) تغییرهایی که در زمان‌های بسیار دراز در شکل‌زمین و انواع گوناگون گیاهان و جانداران روی داده است، بسیار مهم‌اند. این دو عامل عبارتند از: حرکت قشر زمین و دگرگونی‌های آب و هوایی.

قدر مسلم این است که در عهد چهارم زمین‌شناسی که مترادف با دوران زندگی بشر فرهنگی در روی زمین می‌باشد، قشر زمین در قسمت‌های مختلفی از فلات ایران، حرکت‌های بسیار چشم‌گیری که موجب تغییر شکل آنان بوده و تحت شرایطی می‌توانسته موجب تغییر خصوصیات زیستی آنان نیز باشد، به خود دیده است.5

 

 

دوره‌های یخ‌بندان  

دردوران چهارم زمین‌شناسی، یا دورانی که هنوز ادامه دارد، چهار یخ‌بندان بر روی زمین رخ داده است. این دوره‌ها، با آب شدن کامل و یا نزدیک به کامل یخ‌ها، از هم جدا می‌شوند. دانشمندان از این دوره‌ها، به عنوان مهم‌ترین حوادث طبیعی در دوران زندگی بشر، نام می‌برند.

پژوهش‌ درباره‌ی آب و هوای عهد چهارم زمین‌شناسی، با بررسی در زمینه‌ی رسوب‌های یخ‌چـال‌هـای بـاستانی در اروپـا آغاز شد. دوران چهـارم زمین‌شناسـی، همان‌گونه که اشاره شد، آخرین دوران زمین‌شناسی است که هنوز هم ادامه دارد. درازای ایـن دوران، بیش از 2 میلیون سـال بـرآورد مـی‌شود. البته ایـن زمـان در مقایسه با دیگـر عهد‌هـای زمین‌شناسـی، زمـان کـوتاهـی است. دانشمندان، دوران چهارم زمین شناسـی را به عنـوان ادامه‌ی دوران سـوم تلقـی مـی‌کنند. اما به دلیل ارتباط روشن آن با پیش از تاریخ بشر فرهنگی و رویداد چندین دوره یخ‌بندان‌، همراه با دوران‌های « میان یخ‌بندان‌» که بیش‌ترین عهد مزبور را در برمی‌گیرد و آن را از دوران‌های دیگر مشخص می‌کند، به عنوان یک دوره‌ی جداگانه در نظر می‌گیرند.

در عهد یخ‌بندان، یا عهد چهارم (پلستوسین)، یخ‌چال‌های عظیم از چند مرکز گسترش یافتند... مهم‌ترین مرکزهای آن عبارت بودند از شبه جزیره‌ی اسکاندیناوی و کوه‌های آلپ در اروپا. مرکزهای کم‌اهمیت‌تر در جزیره‌ی Spitzenberg ایسلند، ایرلند، اسکاتلند و انگلستان شمالی، کوه‌های پیرنه، رشته‌کوه‌های قفقاز، کوه‌های هیمـالیـا،‏ رشته‌کـوه‌هـای آسیـای مـرکـزی، آلاسکـا، سلسله جبـال راکیـز و آنـدیر (Rockies and Andies) در آمریکا و کوه‌های مناطق استوایی آفریقا و جنوب شرقی استرالیا و زلاندنو.

در دوران چهارم‏، زمین شاهد چهار دوره یخ‌بندان بوده است. در هر یخ‌بندان، طبقه‌های عظیم یخ،‌ در ناحیه‌های قطبی و بلندی‌های زمین انباشته می‌شد. انباشت طبقه‌های عظیم‌ یخ در ناحیه‌های قطبی‏، بر روی آب و هوای همه‌ی روی زمین تاثیر گذاشت.

امروزه این دوران‌ها که به عنوان دوران‌های یخ‌بندان‌ معروف‌اند، به عنوان مهم‌ترین حوادث طبیعی دوران زندگی بشر در روی زمین شناخته می‌شوند و نیز به‌عنوان عاملی در گسترش بشر و سایر موجودات زنده در روی زمین و هم‌چنین به عنوان عاملی در تحول و تکامل فرهنگ مورد توجه می‌باشد. 6

دوره‌های چهارگانه‌ی یخ‌بندان دوران چهارم زمین‌شنای، عبارتند از: 7

 

 1ـ دانوب یانبراسکن (Danub or Nebraskan) از 2/2 میلیون تا 1 میلیون سال پیش

 

2ـ گُونس یا کانزان (Gűnz or Kansan) از 900 هزار تا 500 هزار سال پیش

3ـ میندل یا ایلی‌نویزین (Mindel or Illinoisien ) از 300 هزار تا 130 هزار سال پیش

4ـ ریس ـ ورم یا ویسکان‌سینان (Riss-wurn or Wisconsinan) از 75 هزار تا 10 هزار سال پیش.

در هـر دوره‌ی یـخ‌بنـدان، دمـای اقیـانـوس‌هـا و جـو زمیـن سـرد شـد و یـخ‌ سرزمین‌هـای پهنـاوری را در بـر گـرفت و سطح اقیانـوس‌ها، پایین رفت. در دوران « میان یخ‌بندان» ها، دمای اقیانوس‌ها و جو زمین گرم‌تر شد. در نتیجه یخ‌ها آب شده و سطح آب دریـاهـا، افـزایش پیـدا کـرد. در هـر دوره‌ی یـخ‌بنـدان، گیـاهـان و جانوران، مجبور به جابه‌جایی به سوی جنوب شدند و در آغاز هر دوره‌ی میان یخ‌بندان، دوباره آن‌ها راهی شمال گردیدند. بدین‌سان، پاره‌ای از ارگانیسم‌ها نابود شدند. از سوی دیگر، این امر باعث شد که موجودات جدیدی که بهتر می‌توانستند با محیط سازگار باشند، به وجود آمدند.

خط‌های ساحلی، پس روی و پیش روی می‌کردند. این خطوط گاهی در بالا و گاهی زیر سطح آب قرارداشتند. تنگه‌های کم‌ژرفا مانند تنگه‌ی «برینگ»
(Bering) و دریاهای حایل، مانند دریای شمال، به تناوب از آب پوشیده و خشک می‌شد.

در پایان دوران آخرین یخ‌بندان، یخ‌های بخش شمالی آمریکا و اورو ـ آسیا (اروپا ـ آسیا) آب شد. بدین‌سان، حجم عظیمی از خاک و سنگ به سوی مناطق پست‌تر رانده شدند. مناطق مزبور مورد تخریب شدید قرار گرفتند، توپوگرانی این مناطق، حاصل چند هزار سال اخیر است.

از سوی دیگر، تاریخ آب و هوایی فرجامین یخ‌بندان در سرزمین‌های اسکاندینوی از جاهای دیگر، روشن‌تر است...

کمابیش، بیست هزار سال پیش از میلاد، لبه‌ی یخ بر روی دانمارک، کرانه‌های بالتیک و آلمان قرار داشت. پس‌نشینی لبه‌ی یخ، در آغاز خاک شبه‌جزیره اسکاندیناوی‌ از حرکت باز ایستاد. سپس، پس رفت ادامه پیدا کرد و «یخ» شبه جزیره‌ی اسکاندیناوی‌ را تخلیه کرد. اما حدود 9 هزار سال پیش از میلاد، باز حرکت متوقف شد. تا این مرحله، پس‌نشینی یخ، کند و هوا سرد بود. اما از این مرحله به بعد، پس رفت شتاب گرفت و کمابیش در 7 هزار سال پیش از میلاد، این طبقه یخ هم به دو بخش تقسیم شد. زمین‌شناسان اسکاندیناوی‌، این زمان را پایان رسمی دوران یخ‌بندان می‌دانند. 8

دوران چهارم زمین‌شناسی، به دو بخش پلستوسین و زمان جدید بخش می‌شود. پلستوسین، نام مجموع دوران‌های یخ‌بندان‌ و میان یخ‌بندان‌ها است. از حدود 7 هزار سال پیش از میلاد که آخرین باقی‌مانده‌ی یخ‌چال‌های عظیم دوران « ورم» در اسکاندیناوی از میان رفته، به نام « زمان جدید» خوانده می‌شود.

 

دوره‌های بارانی  

پیدایی و انباشت یخ در عرض‌های شمالی، بر روی آب و هوای مناطق جنوبی‌تر از جمله فلات ایران و سرزمین‌های هم‌عرض آن، تاثیر زیاد داشته است.

« در همه‌ی قاره‌ها، در نواحی خشک و مناطقی که در عرض‌های جغرافیایی میانی و پایین‌ قرار گرفته‌اند، آثار و علایمی از دریاچه‌های کهن باقی است که زمانی وجود داشته‌اند که از میان رفته‌اند.›9

از سوی دیگر، دلایلی در دست است که پاره‌ای از دریاچه‌های کنونی، در گذشته، پهنه و ژرفای بیشتری داشته‌اند. « شواهد نشان می‌دهد که در این مناطق، به دفعات دوران‌هایی پیش آمده که بارندگی بیش‌تر و میزان تبخیر آن، کم‌تر از حالا بوده است».10

گروه زیادی از دانشمندان بر این باورند که فراوانی آب این دریاچه‌ها، هم‌زمان با دوره‌ی یخ‌بندان‌ و کم‌شدن یا خشک‌شدن کامل آن‌ها، هم‌زمان با دوران‌های میان یخ‌بندان بوده است.

در فلات ایران نیز دریای مازندران و دریاچه خوارزم ( اورال)، « دست کم سه بار گسترش پیدا کرده و سپس خشک‌تر شده است. هر سه بار، هر دو حوزه پر شده و سر رفته است... 11

با ایجاد طبقه‌های یخ، در اثر سرما، فشار هوا در این مناطق رو به افزایش نهاد. این مراکز فشار، سیکلون‌های جوی ]طوفان، گردباد[را به مناطق جنوبی‌تر راندند و در این فرآیند، میزان بارندگی مناطق مزبور افزایش پیدا کرد. در نتیجه‌ی افزایش باران و کاهش تبخیر، دریاچه‌ها پیدا شده و گسترش یافتند.

 

از آن‌جایی که پیدایش و گسترش دریاچه‌ها، مولود ازدیاد بارندگی بوده، مراحل گسترش دریاچه‌ها را دوران‌های بارانی می‌نامند. این دریاچه‌ها در دوره‌هایی که یخ‌بندان به حداکثر می‌رسید، از حداکثر گسترش بهره‌مند می‌شدند. بدین‌سان، باور بر این است که دوران‌های یخ‌بندان و دوران‌های بارانی مناطق جنوبی‌تر، با یکدیگر هم زمان‌بوده و از نظر علت پیدایش با هم‌دیگر ارتباط نزدیک دارند».12

پژوهش‌های جدید زمین‌شناسی نشان داده است که در دورانی که بخش بزرگ اروپا را یخ فرا گرفته بود، فلات ایران شاهد یک دوره‌ی بارانی بود. در این دوره، حتی دره‌های مرتفع نیز زیر آب قرار داشتند. بخش مرکزی فلات ایران که امروزه بیابان و شوره‌زار است، در آن زمان یک دریاچه‌ی گسترده یا دریاچه‌ی داخلی بوده است. زمانی که میان ده‌تاپانزده هزار سال پیش از میلاد قرار دارد، یک تغییر تدریجی در آب و هوا روی داد و دوران بارانی تبدیل به دوران خشک گردید که هنوز هم ادامه دارد. 13

خشکیدن تدریجی دره‌ها، موجب تغییرات ژرفی در شرایط زندگی بشر گردید. دریاچه‌ی بزرگ داخل، کوچک‌تر شد و سواحل آن که از رسوبات حاصل‌خیز رودخانه‌ها پوشیده بود، تبدیل به مراتع و بوته‌زارها گردید. حیواناتی که در کوهستان‌ها زندگی می‌کردند، به این مراتع فرود آمدند و بشر که از راه شکار زندگی می‌کرد، پشت سر آن‌ها آمد و در جلگه‌ها ساکن شد. این زمان را می‌توان به طور تقریب، حدود5000 سال پیش از‌میلاد قرار دارد. 14

 

مرحله‌ی بعد از بارانی1  

این دوره بعد از پایان دوران بارانی مربوط به ورم 2، کمابیش 16 هزار سال پیش از میلاد آغاز شده است. به ظاهر دمای هوا قدری گرم‌تر از امروز و میزان بارندگی نیز اندکی کم‌تر از امروز بوده و احتمال دارد که در هزاره‌ی دوازدهم پیش از میلاد، به حداقل رسیده است.

دست‌کم، در این مدت، یک دوره‌ی رطوبی نسبی مشخص وجود داشته است. اما مدت آن کوتاه‌تر و آثار آن نیز، کم‌تر از مراحل رطوبی بعدی بوده است.

 

 

مرحله بارانی فرعی 1  

در این مرحله (به احتمال هزاره دهم ـ نهم پیش از میلاد) به نظر می‌رسد که یک بهبود معتدل و موقت در شرایط بارندگی به وجود آمده بود. میانگین بارندگی در این دوره، در حد میانگین بارندگی آخرین دوارن بارانی (مربوط به ورم 2) و میزان بارش، در حد امروزه بوده است.

به نظر می‌رسد در این دوره (هزاره دهم ـ نهم پیش از میلاد)، یخ‌چال‌های ورم که در حال ناپدیدشدن بودند،‌ برای آخرین بار گسترش می‌یابند. گسترش یخ‌چال‌ها تا عرض 33 درجه شمالی را نیز در برگرفته و باعث سردشدن هوای فلات ایران گردیده است.

 

 

مرحله‌ی بعد از بارانی 2 الف  

مرحله‌ی بعد از بارانی 2 الف که به احتمال میان 8000 ـ 8500 تا 6500 پیش از میلاد قرار داشته است. در این مرحله، پس از یک دوره رطوبی که می‌تواند با گسترش یخ‌چال‌ها در اواخر هزاره‌ی دهم پیش از میلاد مربوط بوده باشد‏، دما افزایش یافت و خشکسالی ویژه‌ی دوره‌ی بعد از بارانی دوباره آغاز شد. در این دوره،‌ بارندگی اندکی کم‌‌تر از امروز بوده است.

مرحله بعد از بارانی 2 ب

 

این مرحله، کما بیش میان سال‌های 6800 تا 5000 پیش از میلاد قرار داشته است. در این مرحله، بارندگی کمی بهبود پیدا کرد و میزان نم بیش‌تر شد.

 

مرحله بارانی فرعی 2

  

این دوره که کمابیش‌5000 تا2400 سال پیش از میلاد را در بر می‌گیرد، ‌به ‌عنوان « دوران رطوبی حجرجدید» 15 نامیده می‌شود. در این دوره میزان بارندگی بیش از امروز و هوا هم درپاره‌ای جاها، گرم‌تر از امروز بوده است.

 

به‌نظر می‌رسد که کمی پیش از 3600 پیش از میلاد و هم‌چنین حدود 2850 پیش از میلاد، کاهش‌های موقتی در میزان بارندگی پیش آمده است. 16

  

دوران خشکسالی در ]فلات[ ایـران، کمابیش 4 هزار سال پیش از میلاد به بالاترین حد رسید. اما 500 سال بعد، یک تغییر فاحش در آب و هوای ]فلات[ ایران روی داد47. در این فرآیند، سطح دریاچه‌های زیادی که در داخل کوهستان‌ها و یا در کنار آن قرار داشتند، شروع به بالا آمدن کرد.48

 

مرحله بعد از بارانی 3

 

این مرحله‏ سال‌های 2400 تا 800 پیش از میلاد را در برمی‌گیرد. در اواخر هزاره‌ی سوم بیش از میلاد‏‏، میزان بارندگی دوباره کم شد و منجر به یک دوران خشکسالی متغیر گردید. به احتمال دمای هوا بیشتر از امروز و بارندگی کم‌تر بوده است. اما در سده‌ی نوزدهم پیش از میلاد، یک دوران رطوبی نسبی وجود داشته است.

سال

(پیش از میلاد)

مرحله
حدود 16 هزار بعد از بارانی 1
11000 تا 10000 بارانی فرعی 1
8000/8500 تا 68000 بعد ازبارانی 2 الف
68000 تا 5000 بعد از بارانی 2 ب
5000 تا 2400 بارانی فرعی 2
2400 تا 800 بعد از بارانی 3
850 تا 700 میلادی بعد از بارانی 4 الف
700 میلادی تاکنون بعد از بارانی 4 ب

با توجه به جدول بالا‏، مرحله‌ی بارانی فرعی یک، کمابیش مصادف است با هزاره‌ی حمل یا هزاره‌ی نخست (آغاز هـزاره، سال 10762 پ .م) از گاه‌شماری دوازده هزار سالی. مرحله‌ی بعد از بارانی 2 الف، هم‌زمان است با هزاره‌ی سوم و چهارم، یعنی جوزا و سرطان مرحله‌ی بعد از بارانی 2 ب، کمابیش هم‌زمان است با هزاره‌های کیومرث و هوشنگ‏، مرحله‌ی بارانی فرعی 2، هزاره‌های ششم، هفتم، هشتم یعنی هزاره‌های هوشنگ، جم و ضحاک را در برمی‌گیرد. مرحله‌ی بعد از بارانی 3، شامل هزاره‌های نهم تا آغاز یازدهم، یعنی هزاره‌های فریدون، زرتشت را پوشش می‌دهد و ...

چنان که گفته شد، خشک‌سالی بزرگ در فلات ایـران، کمابیش چهار هـزار سال پیش از میلاد به بالاترین حد رسید. اما پانصد سال بعد (کما بیش 3500 پیش از میلاد)، یک تغییر فاحش در آب و هوای فلات ایـران روی داد.17

 

این دوران، هم‌زمان است با هـزاره‌‌ی ضحاک، یعنی هـزاره‌ی سلطه اندیشه‌های زشت (دشمن)، دروغ و خشک‌سالی. شاید از این که داریوش هخامنشی در سنگ نبشته‌ی تخت جمشید (Dpa) از اهورامزدا خواسته است تا کشور را از دشمن، دروغ و خشک‌سالی در امان دارد، اشاره به این مساله دارد.

 

پی‌نوشت‌ها:

1ـ پیرامون آب و هوای باستانی فلات ایران ـ‌ ص 4

2ـ مرزهای طبیعی این پشته‏‏، عبارتند از : آمودریا و سیردریا، دریای مازندران، بلندی‌های قفقاز در شمال، سند در خـاور، دریـای مکـران و خلیج‌فـارس در جنوب و فرات و اروند رود در باختر.

 

3ـ پیرامون آب و هوای باستانی فلات ایران ـ محمد تقی سیاه‌پوش ـ انتشارات ابن سینا ـ تهران 1352 ‌ص 1

4ـ همان

5ـ همان ـ ص 2

6ـ همان ـ ص 5 و 6

7ـ دانش‌نامه آمریکانا ـ چاپ سال 2001 ـ جلد 12 ـ ص 465

8ـ دانش‌ناماه بریتانیکا ـ نقل از پیرامون آب و هوای باستانی ایران ـ ص 8

9ـ پیرامون آب و هوای باستانی ایران ـ ص 9

10ـ همان ـ ص 10

11ـ همان ـ ص 10

12ـ همان ـ ص 10 و 11

13ـ IRAN by Dr. R . Ghirshman ( نقل از آب و هوای باستانی فلات ایران )

14ـ آب و هوای باستانی فلات ایران ـ ص12

15ـ همان ـ ص 25

16ـ همان ـ ص 26

17ـ شاید بتوان گفت که نبرد تیشتر با دیو اپوش در تیریشت، حاصل این دوران، یعنی کمابیش چهار هـزار تـا سه هـزار و پانصد سال پیش از میلاد است. در تیریشت، وصف این خشک‌سالی ورفع آن و نیز بالا آمدن سطح دریاچه‌ها چنین آمده است :

 

20

آنگاه تشترِ رایومنِد فره‌مندِ، به پیکر اسب سپید زیبایی با گوش‌های زرین ولگام زرفشان، به دریای فراخ کرت فرود آید.

 

21

در برابر او « اپوش» دیو، به پیکر اسب سیاهی بدر آید. اسبی کل‏، با گوش‌های کل. اسبی کل، با گردن کل. اسبی کل، با دم کل. یک اسبِ گرِ سهم ناک.

 

22

هردوان ـ تشتر را یومندِ فرة مند و اپوشِ دیو، به هم در آویزند.

هردوان، سه ‌شبانه روز با یکدیگر بجنگند و اپوشِ دیو بر تشتر رایومندِ فره‌مند، چیره شود و او را شکست دهد ] آغاز خشک‌سالی درازمدت پانصد ساله در فلات ایـران، کمابیش 4000 پ‌م[.

 

23

از آن پس، او را یک «هاسر» از دریای فراخ کرت، دور براند.

آن‌گاه تشتر، شیون درد و سوگ برآورد :.‌.‌.

بدا به حال شما، ای آب‌ها، ای گیاهان.‌.‌.

 

26

آن‌گاه تشترِ را یومنِد فره‌منِد، به پیکر اسب سپید زیبایی با گوش‌های زرین و لگام زرفشان، به دریای فراخ کرت فرود آمد.

 

27

در برابر او « اپوش» دیو، به پیکر اسب سیاه بدر آید. اسبی کل، با گوش‌های کل. اسبی کل، با گردنِ کل. اسبی کل، ‌با دم کل. یک اسب گرِ سهم ناک.

 

28

هردوان ـ تشتر را یومند فره‌مندِ و اپوشِ دیو ـ به هم درآویزند.

هردوان، با یکدیگر بجنگند تا هنگام نیمروز که تشتر رایومندِ فره‌مند، براپوشِ دیو، چیره شود و او را شکست دهد ] پایان خشک‌سالی درازمدت پانصد ساله در فلات ایـران، کمابیش 3500 پ‌م[.

 

29

از آن پس، او را یک «هاسر» از دریای فراخ کرت به دور براند.

تشتر را یومندِ فره‌مند، خروش شادکامی و رستگاری برآورد.‌.‌.

خوشا به حال شما، ای آب‌ها ! ، ای گیاهان.‌.‌.

خوشا به روزگار شما، ای کشورها !

از این پس، بی‌هیج بازدارنده‌ای ـ آب در جوی ها شما با بذرهای درشت دانه، به سوی کشت‌زارها و با بذرهای ریزدانه، به سوی چراگاه‌ها،‌ به همه سوی جهانِ استومند روان گردد.

 

30

آن‌گاه، تشترِ رایومند فره‌مندِ، به پیکرِ اسب سپید زیبایی با گوش‌های زرین و لگام زرفشان، به دریای فراخ کرت فرود آید.‌.‌.

 

31

خیزاب‌های دریـا را برانگیزد. دریـا را به جنبش و خـروش و جـوشش و ناآرامی درآورد.

در همه کرانه‌های دریای فراخ کرت، آشوب پدیدار شود و همه‌ی میانه‌ی دریا برآید.

 

 

32

از آن پس، دگر باره تشترِ را یومندِ فره‌مند، از دریای فراخ کرت فراز آید. سَتوَیسِ را یومندِ فره‌مند نیز از دریای فراخ کرت برآید.

آن‌گاه، مه از آن سوی هند ـ از کوهی که در میانه‌ی دریای فراخ کرت‌، جای داردـ برخیزد.

 

 

33

پس آن‌گاه‏، مه پاک پدید آورنده‌ی ابر، به جنبش درآید. باد نیمروزی
]جنوبی[، وزیدن آغازید و مه را به پیش ... راند.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید