شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی داستان ایرانی بوی مادربزرگ

داستان ایرانی

بوی مادربزرگ

برگرفته از روزنامه اطلاعات

می‌خواهد نماز بخواند، با عصای قهوه‌ای رنگ و چادرسفیدی، که همرنگ موهایش است و مهری که جلوی اوست، با الله‌اکبر نمازش را شروع می‌کند، اما هنوز نشسته بود... وقتی نمازش تمام شد، گفتم: مادربزرگ چرا نشسته نماز می‌خوانی؟

گفت: اگر کسی توانایی نداشته باشد، می‌تواند نشسته نماز بخواند. آن وقت صورتم را بوسید. خودش هنوز نشسته بود ولی بوی عطرش بلند شد و همه جا را پرکرد.

مبینا یوسفی 11ساله -کانون پرورش فکری آمل

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید