شعر
به یاد هم میهنان زلزلهزدهٔ استان بوشهر - بوشهر من!
- شعر
- نمایش از چهارشنبه, 04 ارديبهشت 1392 12:38
- بازدید: 5104
سراینده بانو هما ارژنگی
باز هم لرزیدی ای خاک کهن
باز افزودی مرا درد و محن
ناگهان از لرزه های مرگبار
کلبهها شد بر سر مردم هوار
دست بدکاری ز خیل اهرمن
شعله زد بر دامن بوشهرِ من
شد از این بیداد و پژواک جنون
دشتی و خور موج و کاکی واژگون
سنگ و چوب و خشت در هم بافتند
بامها و کوچهها بشکافتند
با هجوم مرگ و فریاد جرس
زندگی آهسته افتاد از نفس
جای امواج بلند و خوش نوا
شهر شد یکباره چاووشِ عزا
نازنینم گر چه گشتی چاک چاک
بر تو مینازم هم از پور و نیاک
بر تو مینازم من ای خاک سپند
گشته نامت از دلیرانت بلند
تنگسیرت، تنگِ شیرستان بود
خاکِ دلوارت، دلیرستان بود
نام تو از روزگاران کهن
کرده آذین پیکرِ مام وطن
مکر روبه پیشگان را دیدهای
بر سپاهِ گرگها شوریدهای
راستی را کز شکستنهای تو
کی پذیرد کاستی بالای تو!
تاکه چرخ هستی و گردون بپاست
آتش عشق وطن در جان ماست
ققنسی زاینده دارد در نهان
تا ابد پاینده ماند جاودان
بیست و دوم فروردین نود و دو (22 فروردینماه 1392)