یکشنبه, 04ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی ادبیات تاملی روان شناسانه در ادبیات کهن - گل‌های مهربانی در بوستان سعدی

ادبیات

تاملی روان شناسانه در ادبیات کهن - گل‌های مهربانی در بوستان سعدی

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25968، پنجشنبه 20 شهریور 1393


دکتر محمود گلزاری
روان شناس


اگر امروز در وجود کودکانمان، گل‌های عطرآگین نیکوکاری و مهرورزی را شکوفا نکنیم، در آینده‌ای نزدیک آسیب‌های اجتماعی همانند کودک‌آزاری همسرآزاری، شرارت، بزهکاری و قتل، بیش از حال، آسمان سرزمین و فرهنگمان را تیره می‌سازد و شادکامی و بهروزی را از مردم ما می‌گیرد.

یکی از بهترین و رایج ترین شیوه‌های آموزش فضیلت‌های اخلاقی به کودکان، بعد از الگوبودن والدین و رفتارهای غیرکلامی آنها،«قصه‌گویی» است. خواندن داستان‌های جذاب و آموزنده هم زمینه‌ساز آموختن و رشد صفات مثبت است و هم شیوه‌ای غیرمستقیم و مؤثر برای از بین بردن خوی‌های منفی و ناپسند که به آن «کتاب درمانی» هم می‌گویند. بوستان سعدی، به راستی ارزشمندترین، آموزنده‌ترین و جذاب‌ترین اثری است که می‌توان از آن برای آموختن صفات و فضایل اخلاقی بهره گرفت. باب دوم این منظومه بلند و جاودانه بهترین متن آموزش مهربانی برای همه به خصوص کودکان و نوجوان است.

روزی شبلی، دوست و پیر و صمیمی حلاج، عارف بزرگ، از مغازه گندم فروش شهر، برای تهیه نان خانواده خود کیسه‌ای گندم خرید، کیسه سنگین بود. شبلی آن را به دوش گذاشت و پیاده و نفس زنان به سوی خانه خود در روستایی نزدیک شهر، حرکت کرد.

چند ساعت بعد، خسته از سنگینی بار و طولانی بودن راه به خانه رسید. پارچه‌ای بزرگ را کف اتاق پهن کرد، گندم‌ها را روی آن ریخت تا هوایی بخورند و تازه بمانند شبلی بعد از خالی کردن کیسه گندم، چشمش به مورچه‌ای افتاد که از زیر توده گندم بیرون آمده بود، به این سو و آن سو حرکت می‌کرد؛ شام مختصری خورد و از خستگی در بستر دراز کشید.

اما فکر مورچه نمی‌گذاشت با آسودگی به خواب برود با خود زمزمه می‌کرد:‌ «از جوانمردی بدور است که این مور کوچک را از خانه خود آواره کنم.

مگر سخن زیبای فردوسی شاعر و حکیم بزرگ را نشنیده‌ای:

مــیازار مـــوی کــه دانـــه کـــش اســت
که جان دارد و جان شیرین خوش است(1331)

ســیاه انـــدرون بــاشـــد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل(1332)»

شبلی از جای خود بلند شد. لباس پوشید، به آرامی مورچه را گرفت و آن را در جعبه‌ای کوچک گذاشت و شبانه به طرف شهر روانه شد. رفت و رفت تا نیمه شب به مغازه گندم فروش رسید. جعبه را باز کرد و مورچه را از زیر در مغازه به داخل آن فرستاد و آن گاه خدا را سپاس گفت و با خاطری آرام راه خانه خود را سپاس گفت و با خاطری آرام راه خانه را در پیش گرفت.

سعدی شاعر نامدار ایرانی، پس از بیان این داستان در باب دوم باستان، یادآور می‌شود:

درون پراکندگان جمع‌دار
که جمعیتت باشد از روزگار(1329)

تلاش کن تا با دلسوزی و مهربانی به افراد پر از تشویش و نگرانی آرامش دهی تا در زندگی به آسوده خاطری و شادمانی دست یابی.

***

سلیگمن و پترسون(2004) در کتاب « توانمندی‌های‌ منش و خصلت‌ها»، مهربانی را در کنار عشق و هوش اجتماعی، توانمندی‌ها و صفات پسندیده «انسانیت» می‌دانند و درباره آن می‌نویسند:

«مهربانی توجه مثبت به غیر خود است. دلسوزی و همدردی با دیگران و یاری رساندن به آنها، بدون این که در کوتاه مدت یا دراز مدت و بدون اینکه انگیزه آن دستیابی به غرضی شخصی و سودجویانه و حتی کسب اعتبار اجتماعی باشد.»(ص29)

 

* نگرش‌ها و باورها

افراد مهربان دارای نگرش‌های زیر هستند:

* مردم، خودشان برای من اهمیت دارند.

* تمام انسان‌ها با هم برابرند و ارزش یکسان دارند.

* رفتار خوب با دیگران، همراه با مهربانی و عشق بهترین شیوه زندگی کردن است.

* گرم و شاد بودن و محبت کردن به دیگران، باعث جلب اعتماد مردم می‌شود.

* دادن بهتر از گرفتن است.

* این صفت نیکو در درازنای تاریخ و در سراسر جهان و در همه فرهنگ‌ها و آئین‌های انسانی ریشه استوار دارد. آن کس که به دیگران مهر می‌ورزد، هیجان‌های مثبت خوش‌بینی، رضایت از زندگی و امید را در خود پرورش می‌دهد و از محبت و دوستی گرم دیگران برخوردار می‌شود.

سعدی و آموزش مهربانی

شاعران و نویسندگان ایرانی، در آثار بزرگ خود به مبانی و آموزه‌های روان شناسی مثبت بسیار بیشتر از توصیف روان رنجوری‌ها و بیماری‌ها پرداخته‌اند.

در این میان سعدی، به ویژه در بوستان، که به قول مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی، سراسر آن از فروغ انسانیت و ایثار وجوانمردی، نورانی و دلگشاست، به بیان فضیلت‌های اساسی انسانی و نیرومندی‌های منش پرداخته است. سعدی درباب دوم بوستان که بر آن نام احسان گذاشته است و این صفت به مفهوم مهربانی بسیار نزدیک است.(سپیده دانایی؛34)

در 499 بیت و 25 داستان کوتاه و جذاب، مهربانی، روش‌های ابراز آن، فرجام مهربانان و پاداش‌های دنیوی و اخروی آنان را با زیبایی تمام توصیف کرده است.

مهرورزی مرزی نمی‌شناسد

سعدی به ما می‌آموزد که همه جانداران غیر ستمگر، چه انسان‌های خداپرست و دیندار و چه کافران و گناهکاران و حتی حیوانات، سزاوار همدردی و مهربانی‌اند.

در نخستین داستان، خداوند پیامبر بزرگ ابراهیم(ع) را سرزنش می‌کند که چرا مهمان پیر خود را، پس از آن که فهمید او خدا را باور ندارد، از خانه خود بیرون کرده است.

منش داده صد سال روزی و جان
تو را نفرت آمد از او یک زمان؟!(1177)

در هیجدهمین داستان در شبی سرد و زمستانی که باران از آسمان می‌بارید و سیل بر روی زمین جاری بود، فرمانروای شهری بزرگ با زیردستان خود از بیابانی می‌گذشتند. به مردی برخورد کردند که الاغش در گل فرو رفته بود و به زمین و زمان دشنام می‌داد. فرمانروای قدرتمند، حال او را پرسید. مرد گرفتار به جای پاسخ، فریاد زد و بدترین سخنان را به زبان آورد. همراهان گفتند: قربان! به خاطر گستاخی، با شمشیر سرش را از تن جدا کن. فرمانده پاک دل و شکیبا، وقتی وضع ناراحت کننده مرد را دید که در آن گرمای سوزناک، تنها وسیله زندگیش از بین رفته و خودش رنجور و درمانده شده است و از بیچارگی، جز دشنام و نفرین چاره‌ای نمی‌بیند، خشم خود را فرو خورد و دستور داد به مرد گرفتار لباس گرم، پول زیاد و اسبی سالم و چابک بدهند.

زرش داد و اسب و قبا پوستین
چه نیکو بود مهر در وقت کین (1483)


مهربانی حیوانات

قضیه شبلی را خواندیم که چگونه مورچه‌ای را شبانه از روستای خود به مغازه گندم فروش شهر برگرداند تا دور از لانه خودش سرگردان نماند. علاوه بر این، داستان مردی که در بیابان تفتیده‌ای سگی را دید که از تشنگی در حال جان کندن بود آن گاه کلاه خود را به شال دستارش بست و از چاهی، مقداری آب بیرون آورد و به سگ داد. و نیز حکایت مردی جوان که با احسان، گوسفندی را چنان رام و مطیع خود کرده بود که هر کجا او می‌رفت گوسفند، بدون این که طنابی در گردنش باشد، با علاقه به دنبال مرد جوان می‌دوید؛ نمونه‌های دیگری هستند از محبت‌کردن به حیوانات.


شیوه‌های مهربانی

سعدی در باب دوم بوستان که کمی بیش از 20 صفحه و حدود 6000 کلمه است در تابلوهایی زیبا و رنگارنگ، شیوه‌های مهر ورزیدن را به گونه‌های زیر برایمان ترسیم کرده است:

1ـ مهمان کردن افراد غریبه؛

2ـ خرید کردن از مغازه‌های کم رونق؛

3ـ ضمانت کردن بدهکار و رهانیدن او از زندان؛

4ـ بخشیدن بیش از حد توان (ایثار) به نیازمندان؛

5ـ احترام گذاشتن و کمک کردن به درمانده‌ای که در گذشته دارای عزت و مقام بوده است؛

6ـ نجات گرفتار، با نقشه و برنامه هر چند به زیان خود نجات دهنده باشد؛

7ـ پرداخت بدهی خود بیش از اصل آن (با رضایت خود، نه اصرار و اجبار طلبکار)؛

8ـ با خوشرویی جواب درخواست کنندگان را دادن؛

9ـ شکیبایی ورزیدن بر سخنان و رفتارهای ناشایست دردمندان و بدی آنها را با خوبی پاسخ دادن؛

10ـ درست کردن سایبان و پناهگاه برای در راه ماندگان.

روان شناسان مثبت‌گرا با بررسی‌های علمی و تجربی ثابت کرده‌اند که ابراز توانمندی‌های منش یا همان صفات پسندیده‌ای که زیر مجموعه فضایل شش گانه انسانی هستند، باعث افزایش هیجان‌های حسی مانند شادی، خوش‌بینی و رضایت از زندگی می‌شود؛ اعتماد به نفس را بالا می‌برد، روابط اجتماعی سالم را در پی می‌آورد و صفات پسندیده‌ دیگر را تقویت می‌کند. سعدی هم به روشنی از پیامدهای مثبت احسان یاد می‌کند و به دلیل جهان‌بینی توحیدی اصیل و محکمی که دارد، علاوه بر بیان بهره‌های دنیوی مهرورزی، ارزش‌های الهی و اُخروی را نیز برجسته می‌سازد.

 

از نظر سعدی پیامدهای مهربانی در پنج گروه جای می‌گیرند.


1ـ سلامت روان

نـخواهــی کــه باشـی پراکنــده دل

پراکنـدگان را زخاطر مَهِل»(1130)

 

2ـ رفع سختی‌های زندگی

مـشو تــا تــوانی ز رحــمت بری

که رحمت برندت، چو رحمت بری(1155)

به حــال دل خســتگان درنگر

که روزی دلی خسته باشی مگر(1139)

درون فــرومانــدگــان شــادکن

زروز فروماندگی یاد کن (1140)

 

3ـ دوست شدن مخالفان و دشمنان

به لطفی که دیـده اســت پیل دمان

نــیارد همـی حمــله برپیلبان(1348)

 

4ـ رفع شدن و درمان مشکلات چاره ناپذیر

داستان مرد نابینایی که در مانده‌ای بی پناه را که گرفتار خشم مردی خودخواه و مغرور شده بود، به خانه خود برد واز او به گرمی پذیرایی کرد، فردای آن روز چشمش بینا شد.

شب از نرگسش، قطره چندی چکید

سحر دیده برکرد و عالم بدید(1494)

اگر بوسه بر خاک مردی زنی

به مردی که پیش آیدت روشنی(1500)

 

5ـ بخشایش خداوند، آرامش و رستگاری بعد از مرگ

کسـی خــسبد آســوده در زیـر گل

که خسبد از او مردم آسوده دل(1127)

خــبر داد پیـغمبر از حـال مرد

که داور گناهان او عفو کرد(1282)

که یارب بر این بنده بخشایشی

کز او دیده‌ام وقتی آسایشی(1583)

درویش را توشه از بوسه به

سعدی در جای جای آثار پربار و نغز خود بر این نکته تصریح کرده است که «به عمل کار برآید به سخندانی نیست»

در باب دوم بوستان، که موضوع آن احساس و مهربانی است، از مردی سخنور و خوش بیان یاد می‌کند که اهل نماز و روزه و شب‌زنده‌داری بود، مرتب ذکر می‌گفت و دعا می‌کرد ولی جز حرف زدن، در عمل خیرش به کسی نمی‌رسید؛ این شاعر پرآوازه جهانی که مانند حافظ، مولانا و عطار و دیگر عارفان زنده‌دل، با مدعیان دینداری و مردم دوستی که جز حرف‌زدن هنری ندارند، سر ستیز دارد، آن زاهد نمای حراف را ریشخند می‌کند و می‌سراید:

کرامت جوانمردی و نان دهی است

مقالات بیهوده طبل تهی است(1348)

با هر کس نباید مهربان بود

با آن که سعدی سفارش می‌کند که شایسته است همیشه انگیزه مهرورزی را در خود زنده نگه داریم و در هر موقعیتی که هستیم، به دنبال نیازمندی باشیم تا به او یاری برسانیم، اما با روشن‌بینی و دوراندیشی هشدار می‌دهد که مبادا به ستمگران که روش و خوی آنها آزار رسانی به بندگان خداست، محبت کنیم.

او حکایت مردی را بیان می‌کند که زنبورها بر سقف خانه‌اش لانه کرده بودند، اما با ساده‌دلی آنها را از منزلش نمی‌راند، روزی زنبورها زن صاحب خانه را به سختی نبش زدند و آزردند. زن در کوی بر زن می‌دوید و فریاد می‌زد:

کــسی با بـدان نیـکویی چـون کـند
بـدان را تحــمل، بـد افــزون کـند

شماره ابیات مطابق بوستان تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی چاپ انتشارات خوارزمی است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید