پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان استاد منوچهر ستوده - عبدالحسین آذرنگ

نام‌آوران ایرانی

استاد منوچهر ستوده - عبدالحسین آذرنگ

برگرفته از تارنمای دایرةالمعارف بزرگ اسلامی

 


عبدالحسین آذرنگ

 

دبا: مقالۀ پیوست در اصل برای درج در دانشنامۀ ایران نوشته شده است. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی(مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی)، ناشر دانشنامۀ ایران، به مناسبت در گذشت استاد منوچهر ستوده، این مقاله را پیش از درج در دانشنامه به حضور دوستداران آن استاد فقید تقدیم می دارد.

ستوده/ sotude / ، منوچهر (اول مهرماه1292ـ 20 فروردین1395)، پژوهشگر برجسته در حوزۀ مطالعات جغرافیای تاریخی ایرانزمین، به ویژه صفحات شمالی ایران، عضو شورای عالی علمی دائره المعارف بزرگ اسلامی، استاد دانشگاه و مولفی پراثر و پر سفر. از وی تا کنون 62 عنوان کتاب در 102 مجلد در 26000 صفحه و 278 مقاله و اشاره و نکته در 2031 صفحه، جمعاً28031 صفحه انتشار یافته است؛ نیز چند کتاب و مقالۀ دیگر از او زیر چاپ، در آستانۀ انتشار یا آماده برای انتشار است. استاد راهنمای 48 عنوان پایان نامۀ دکتری و کارشناسی ارشد بوده است( بر پایۀ برآوردهای فرشته و عنایت الله مجیدی).

زندگی و فعالیتهامنوچهر ستوده در« زندگی نامۀ خودنوشت» اش(نوری، ره آورد ستوده، 29ـ37)، و در چند گفت و گو که در نشریه های مختلف چاپ شده، به بخشهایی از زندگی خود اجمالاً اشاره کرده است. صورت این منابع در بخش «مآخذ» همین مقاله آمده است. در اینجا به شمه ای کوتاه از سرگذشت اواشاره می شود.

در محلۀ عودلاجان تهران در خانواده ای متوسط به دنیا آمد. خلیل ستوده(1262 ـ 1345ش)، پدرش، در تهران به دنیا آمده بود، اما اصالتاً از منطقۀ نور مازندران، و مادرش لیلی(1272ـ 1317ش) اصالتاً تفرشی بود. خلیل ستوده، آموزگار، مدیر مدرسه و اهل شعر و ادب بود و مدتها با پروین دولت آبادی، شاعر معروف، ابتدا مبادلۀ شعر و بعداً مجادله داشت(ستوده، «یادداشتهای من»، دستنوشت، بدون شمارۀ صفحه). منوچهر ستوده از کودکی و در محیط خانواده با ادب و فرهنگ آشنا . پیوندهای خانوادۀ پدری اش با مازندران و آمد و شد مازندرانیها به خانۀ پدری، موجب اصلی آشنایی او با منطقۀ مازندران بود.

تحصیلات ابتدایی را در 1306ش و تحصیلات متوسطه را در 1312ش در تهران به پایان برد. بر اثر تحصیل در کالج آمریکایی(بعداً: دبیرستان البرز) با زبان انگلیسی آشنا شد و همین آشنایی به او امکان داد از منابعی استفاده کند که بعدها بر روند مطالعاتی اش تاثیر گذاشت. در کنار تحصیل، در همان کالج کار هم می کرد. مدتی تلفنچی دکتر جردن، مدیر کالج البرز، بود. چند گاهی در کتابخانۀ آن کالج به کار مشغول و در آنجا با برگه نویسی و اصول یادداشت برداری، ادارۀ کتابخانه و منابع انگلیسی آشنا شد. در میان منابع انگلیسی به کتابی از فریا استارک در بارۀ الموت برخورد که توجه او را به خود جلب کرد. همین آشناییهای مقدماتی به مسیر بعدی مطالعاتی او شکل داد(ستوده، «زندگی نامه... »، 29ـ 31؛ خون است دلم برای ایران(سی دی فیلم سینمایی).

منوچهر ستوده پس از تجربه ای کوتاه مدت در عرصۀ سیاسی در سنین نوجوانی در عصر پهلوی اول، دیگر هیچ گاه به عرصۀ سیاست عملی وارد نشد، در عین آنکه مسائل سیاسی را از نظر دور نمی داشت. یادداشتهایی که در بارۀ رویدادهای 1320 و 1321 ش، از حملۀ نیروهای متفقین به ایران در شهریور 1320 با ذکر جزئیات نوشته است، و نیز یادداشتهایش از 5 دی 1357 تا 3 اسفند همان سال در بارۀ رویدادهای انقلاب ( نک: ره آورد ستوده، ص 210 به بعد)، همچنین واکنشهایتندی که پس از نخستین سفرهایش به صفحات ماوراء النهر و اوضاع نابسامان آن مناطق پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دیدارهای خصوصی با دوستان نشان می داد، و انتقادهای تلخی که با لحنی گزنده از نظام فروپاشیده می کرد، حکایت از آن دارد که ذهن او به مسائل سیاسی پیرامونش بی اعتنا نبوده است. او در سایر نوشته های منتشر شده اش از پرداختن به جنبه های سیاسی، آگاهانه و عامدانه پرهیز کرده است(مشاهده و اطلاع شخصی).

منوچهر ستوده در 1313ش تحصیل در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی را دردانشسرای عالی آغاز کرد. نفوذ بدیع الزمان فروزانفر، از استادان او در دانشسرا در این دوره و بعداً در دورۀ تحصیل دکتری، نیز تاثیرهای دکتر فاطمۀ سیاح، استاد ادبیات تطبیقی، بر او عمیق، و در انتخاب مسیر تحقیقات و فعالیت حرفه ای اش تاثیرگذار بود. او احتمالاً در همان سال، همراه چند تن از دوستانش، برای نخستین بار به الموت رفت. آنها پای پیاده از تهران راه افتادند و از مسیر سولقان و طالقان و کوره راههای کوهستانی به شرق الموت سرازیر شدند، مسیری اندکی متفاوت با مسیری که خانم فریا استارک پیاده پیموده و شرح سفر خود را در کتابش آورده بود. ستوده می گوید کتاب خانم استارک « نظرم را خیلی جلب کرد. دیدم زنی از لندن راه می افتد ببیند حسن صباح در اینجا چه کرده است، در حالی که بنده در تهرانم و از حسن صباح و قلعۀ الموت اطلاعی ندارم»(ستوده،« گفت و گو با... »،6). او با همین انگیزه بود که از منطقۀ الموت و قلعه های به جای مانده از دورۀ اسماعیلیان بازدید کرد و شرح مشاهداتش را به اختصار در نشریۀ تعلیم و تربیت انتشار داد(«استاد دکتر منوچهر ستوده ...»،4). این نوشته حاصل نخستین بررسی و مشاهدۀ مستقیم آثاری تاریخی و با توجه به منابعی بود که او در آن زمان با آنها آشنایی یا به آنها دسترسی داشت. ستوده بعدها در جست و جوی قلعه های اسماعیلیان بارها با پای پیاده از مسیرهای دشوارگذر کوهستانی به این منطقه سفر کرد(همان جا). او در جوانی یک بار هم پیاده از تهران به اردبیل و از آنجا از راه گردنۀ حیران به گیلان رفت (به نقل شفاهی از ایرج افشار).

ستوده پس از پایان یافتن دوره خدمت نظام وظیفه در1318ش به کارهای مختلفی دست زد، از جمله کار در شرکت راهسازی و کارهای کنتراتی(ستوده، « زندگی نامۀ خودنوشت»،32). چند گاهی هم مغازه ای در تهران باز کرد و به فروشندگی نوشت افزار مشغول شد، اما جنگ جهانی دوم و پیامدهای اقتصادی آن، کار و کسب اش را تعطیل کرد. به ناگزیر به آموزگاری روی آورد و مدتی در دبیرستانهای لاهیجان و بندر انزلی به تدریس زبان فارسی و انگلیسی و حتی درسهای دیگر پرداخت(ستوده،« گفت و گو با ...»،5). در کنار تدریس، به مطالعه در بارۀ برخی مباحث جغرافیایی و فرهنگ گیلان دست زد که بعدها، از 1322ش به بعد، نتیجۀ آنها را به صورت مقاله هایی در نشریه های مختلف انتشار داد( نک: صورت مقاله های او). آغاز کار یادداشت برداری فرهنگ گیلکی از همان دوره بود، اثری که پیش درآمد سلسله فرهنگهای او در بارۀ گویشها و لهجه های محلی ایران شد(نک: ادامۀ مقاله). فرهنگ گیلکی اگرچه ساختاری ساده دارد و ملاحظات فنی زبان شناختی در آن به کار نرفته است، اما در زمان خود اثری پیشگام و گشایندۀ فصلی تازه در تدوین فرهنگها و واژه نامه های گویشها و لهجه های ایرانی به شمار می رفت. گردآوری، تدوین و انتشار واژه های برخی نقاط ایران را به موازات حوزۀ اصلی مطالعاتش همچنان ادامه داد( نک: ادامۀ مقاله).

در 1323ش برای تحصیل در دورۀ دکتری ادبیات فارسی، از گیلان به تهران رفت و ضمن تدریس زبان فارسی و انگلیسی در چند دبیرستان این شهر به تحصیل در دانشگاه تهران ادامه داد و درسهایش را در 1324ش به پایان برد. او به پیشنهاد و به راهنمایی استادش بدیع الزمان فروزانفر، «قلاع اسماعیلیه در رشته کوههای البرز» را موضوع پایان نامۀ دکتریش قرار داد و به گفتۀ ستوده([پاسخ به...]) چون این موضوع به بررسیهای گسترده و مطالعات میدانی نیاز داشت، بیش از 4 سال طول کشید تا توانست از پایان نامه اش در 1329ش دفاع کند. نکتۀ در خور توجه در سیر مطالعات ستوده اینکه موضوع پایان نامۀ او آمیزه ای است از مباحث تاریخی، جغرافیایی، معماری، سیاسی، فلسفی ـ کلامی ـ عقیدتی و چند مبحث دیگر. در واقع برداشت استاد فروزانفر و همتایان او در آن دوره از «ادبیات»، به اندازه ای گسترده بود که این گونه مسائل، از جمله مباحث تاریخی و جغرافیایی، را در قلمرو خود جای می داد. افزون بر این، رشته ها هم در آن ایام آن قدر تخصصی نشده بود که مرزهای میان آنها به وضوح امروز باشد. ستوده که ادبیات فارسی خوانده بود و با تاریخ و جغرافیای ایران هم آشنایی داشت، با این پژوهش به قلمروی کشیده شد که عمده ترین تلاشهای دورۀ زندگی اش را در محدودۀ آن صرف کرد، قلمرو جغرافیای تاریخی ایرانزمین. پل میان ادبیات و جغرافیای تاریخی با همان پایان نامه ایجاد شد. افزون بر آن، مطالعات ستوده در این زمینه و در بیشتر آثارش فقط به منابع و اسناد کتابخانه ای محدود نماند، بلکه با مشاهدات مستقیم، بررسی در محل، مطابقت دادن اقوال و روایات تاریخی با آثار بر جای مانده، و نیز گفت و گو با افراد آشنا به نقاط و آگاهان محلی همراه شد. در واقع پژوهشهای تاریخی و جغرافیایی ستوده همواره با بررسیهای گستردۀ میدانی، و تا جایی که امکانات به وی اجازه می داده، همراه بوده است و امتیاز خاص آثار او را در زمینۀ جغرافیای تاریخی در همین ترکیب مطالعات اسنادی و مشاهدات مستقیم محلی باید دید.

ستوده در آبان 1324 با دختر خاله اش خانم شکوه اقدس شمشیرگران(ز 1304ش) ازدواج کرد(عقد نامه، تهران، دفترخانۀ 128). دیداری با دوست قدیمی اش محمد تقی دانش پژوه در 1327ش در کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق و گفت و گویی میان آنها، انگیزه ای تازه برای مطالعه در بارۀ مازندران در وی برانگیخت ( ستوده، «زندگینامۀ ...»، 33). دانش پژوه، مازندرانی و به تاریخ کهن و زبان قدیم مازندران دلبستگیهای عمیق داشت. دوستی ستوده با ایرج افشار هم در همین سال آغاز شد و پیوندهای مودت عمیق و همراهی و همسفری آن دو تا مرگ ایرج افشار در 1389ش ادامه داشت.

ستوده در 1330ش برای نخستین بار به خارج از کشور رفت و به مدت 6 ماه در لندن به مطالعه و بازدید و استفاده از کتابخانه ها و دانشگاهها و پژوهشگاهها مشغول بود. پس از بازگشت به ایران،مدتی بعد به دعوت دولت آمریکا و همراه با 200 دبیر دبیرستان به آن کشور سفر کرد و دورۀ 3 ماهۀ شیوۀ آموزش و پرورش در دبیرستانها را گذراند( ستوده،« زندگی نامۀ ...»، 35). در 1335ش، با حمایت سید محمد مشکوه که ستودهمدتی نزد او به طور خصوصی فلسفۀ اسلامی خوانده بود، از وزارت فرهنگ به دانشگاه تهران منتقل، و به کار تمام وقت فهرستنویسی کتاب در کتابخانۀ دانشگاه ( نام بعدی این کتابخانه:کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران) مشغول شد. او در این سالها چند مقاله در مطبوعات مختلف انتشار داد(ستوده،«خاطراتی از تاسیس...»، 407ـ 412 و 408)، از جملۀ مقاله های او، که نخستین آنها در بارۀ الموت بود، از اینها می توان نام برد: «دولاب»( مجموعۀ ایرانشناسی، شم 1، تهران، 1325ش)؛ « قصران ری»، یادگار، سال5، شم 10، تهران، 1328ش؛ «البرز» (مهر، سال8، شم 6،تهران،1331ش)؛ «ترانه های گیلان»(فرهنگ ایران زمین، سال1، شم 1، تهران، 1331ش)؛ «امثال گیلکی»(همان، سال1، شم 4، تهران، 1334ش)؛ «امثال سمنانی» (همان، سال2، شم 1، تهران،1332ش)؛«قلعۀ نور»( یغما، سال9،شم 3 ، تهران،1334ش) و چند مقاله و نوشتۀ دیگر(نک: همین منابع).

فعالیت مطبوعاتی ستوده از 1332ش آغاز شد. او همراه با ایرج افشار، محمد تقی دانش پژوه، عباس زریاب خویی و مصطفی مقربی نشریۀ فرهنگ ایران زمین را بنیاد نهادند(افشار،«کارنامۀ بیست سال»،8). این نشریۀ کم سابقه که به قصد انتشار مقاله های پژوهشی در بارۀ ایران دایر شد، در غیاب ایرج افشار با نظارت ستوده و مصطفی مقربی منتشر می شد(همان جا). در نیمۀ دوم دهۀ 1330ش که همایون صنعتی زاده در پی سرویراستاری برای سرپرستی دایره المعارف فارسی بود، این مسئولیت را در دیداری با حضور سید حسن تقی زاده به ستوده پیشنهاد کرد. ستوده از بیم «بدقولی، تنبلی و سست رایی» همکارانِ احتمالی این مسئولیت را نپذیرفت(ستوده، «خراسان آن بود ...»،14)، مسئولیتی که غلامحسین مصاحب به عهده گرفت و بخشی از آن را به انجام رساند.

استاد فروزانفر در 1337ش، موجبات انتقال ستوده را از کتابخانۀ دانشگاه تهران به دانشکدۀ الهیات در همین دانشگاه، فراهم آورد و به پیشنهاد او تدریس مبحث جغرافیای تاریخی به عهدۀ وی سپرده شد (ستوده، «خاطراتی از تاسیس...»،412). این مبحث پیش از ستوده در دانشگاههای ایران تدریس نشده بود و سابقه و سنتی نداشت؛ همچنین تاریخ و جغرافیای تاریخی صفحات شمال ایران که ستوده سالها تدریس کرد. او پیشگام و لاجرم ناگزیر شد مباحث، رئوس مطالب و شیوۀ تدریس این درسها را خود تعیین کند. از مهرماه همان سال تدریس در دانشگاه را آغاز کرد که تا زمان بازنشستگی اش از دانشگاه در آذرماه 1357، در کشاکش انقلاب، ادامه داشت. ستوده از 1342 ش تدریس در مرکز تحقیق و مطالعۀ تمدن و فرهنگ ایران، وابسته به دانشگاه تهران، را آغاز کرد که تا 1354ش ادامه یافت. در1348ش، پس از در گذشت استاد فروزانفر، از دانشکدۀ الهیات به دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران منتقل، و عضو گروه تاریخ این دانشکده شد. در 1351ش مدیریت مرکز تحقیق و مطالعۀ تمدن و فرهنگ ایران را به وی سپردند. او در 1341، 1348 و 1354ش به ترتیب به مراتب استادیاری، دانشیاری و استادی دست یافت. در دورۀ پس از بازنشستگی نه تنها در فعالیتهای پژوهشی او فتوری رخ نداد، بلکه فراغت او از وظایف آموزشی بر دامنۀ تکاپوهای پژوهشی اش افزود.

منوچهر ستوده از جملۀ استادانی بود که به دانشجویان خارجی زبان فارسی و نیز کارکنان سفارتهای خارجی در ایران زبان فارسی آموختند. دانشگاه تهران برای این منظور دوره های شبانه برگزار می کرد. او پس از مدتی تدریس، در صدد تالیف زبان آموزی برای دانشجویان خارجی برآمد. فارسی برای انگلیسی زبانان( تهران، 1340 ـ 1344ش، 2ج) تالیف او، حاصل تجربۀ عملی وی در زبان آموزی به خارجیان است(نک: خود منابع).

ستوده پس از انقلاب که بازنشسته و فارغ از هرگونه مسئولیت بود، در قطعه زمینی نزدیک سلمانشهر به پرورش مرکبات و درختان میوه و زنبور داری روی آورد. این زمین را که بعدها وقف فعالیتهای فرهنگی کرد(نک: ادامۀ مقاله) از محل حق التالیف آثارش خریده و آباد کرده بود. او در فصل گرما به خانه ای ییلاقی در کوشکک لورا، از توابع گچسر، می رفت. زمین این خانه را در 1330ش خرید و دوستانش ایرج افشار و احمد اقتداری در 1335ش به او پیوستند و در آنجا با هم همسایه شدند. ستوده در اینجا هم به پرورش گیاهان و درختان پرداخت و در کنار باغداری، مطالعات، یادداشت برداری و نگارش کتاب و مقاله هایش ادامه داشت (به نقل شفاهی از عنایت الله مجیدی).

او در این سالها به رغم سالخوردگی، تا 10 ساعت در روز، گاهی هم بیشتر، به مطالعه و یادداشت برداری مشغول بود. دیدارها و گفت و گوهای علمی ـ فرهنگی اش با دوستان دیرین و شماری از دیدار کنندگانش برقرار بود. اگرچه پاهای او دیگر یارای سفر به مناطق کوهستانی و درنوردیدن قله ها و دره ها را نداشت، اما ذهن و حافظه اش همچنان فعال و اشتیاقش به یافتن و دانستن فروکش نکرده بود (اطلاع شخصی).

شیوۀ کار و آثار امتیاز پژوهشهای گستردۀ ستوده مرهون چند عامل است: تسلط او بر ماخذشناسی حوزۀ تحقیق اش و زبان و متون کهن فارسی، آشنایی او با زبانهای عربی و انگلیسی، آشنایی با قرائت خطوط قدیمی، مشاهده و بررسی مستقیم نقاط در دست مطالعه و دستیابی به اطلاعات دست اول، تصویر برداری، یادداشت نویسی دقیق و تفصیلی از دیده ها و شنیده ها، توان جسمانی او برای تحمل دشواریهای سفرهای فراوان و طولانی با پای پیاده و گذر از راههای صعب العبور، بازدید از نقاط دور افتادۀ کوهستانی، و نیز حشر و نشر دراز مدت او با دوستانی کتابشناس، ادیب، لغوی و آشنایان و بلدهای محلی. کتاب از آستارا تا استراباد(10 جلد، نک: ادامۀ مقاله)، از بهترین شاهدهای روش کار اوست: بررسی جامع منابع، اقوال، روایتها، همراه با  بررسی و مشاهدات مستقیم.

              منوچهر ستوده افزون بر جغرافیای تاریخی، دارای تالیفات بسیاری در زمینه های آثار تاریخی ایران فرهنگی، آداب و رسوم محلی، ادبیات، تاریخ، جغرافی و جغرافیای تاریخی، داروشناسی، زبان فارسی و زبانها و گویشهای محلی، سفرنامه، فرهنگنامه، کشاورزی، منابع درسی و چند زمینۀ دیگر است که البته ارزش علمی و پژوهشی آنها همتراز نیست. ستوده این آثارش را در زمانها و با تجربه های مختلف نوشته است. او مطالبی هم از انگلیسی و عربی به فارسی ترجمه کرده و گاهی هم شعرهایی از سر تفنن سروده است( سروده های او همراه با مجموعۀ شعرهای پدرش خلیل ستوده و پروین دولت آبادی گردآوری و تدوین شده است و احتمال دارد در یک مجلد انتشار بیابند، به نقل از نزدیکان ستوده).

نخستین کوشش پژوهشی ستوده، در زمینۀ گردآوری واژه ها و اصطلاحهای محلی بود. او در 1321ـ1322ش که در لاهیجان دبیر بود، واژه های گیلکی را گردآوری و در کتابی با عنوان فرهنگ گیلکی تدوین کرد. این فرهنگ حدود 8000 واژۀ گیلکی را در بر دارد و با آوانگاری واژه ها و اصطلاحهای گیلکی همراه است. ستوده واژه ها را از زبان مردم گیلک زبان اطرافش در دورۀ اقامت در گیلان یادداشت می کرد. در برابر شماری از مدخلهای این فرهنگ گاه توضیحهای نسبتاً مفصلی آمده که ارزش واژه نامه ای ندارد، اما ارزش مردم شناختی دارد و یادگار دوره ای است که ستوده تحت تاثیر بررسیها و دیدگاههای زمان خود، و به احتمال متاثر از نوشته های صادق هدایت در زمینۀ فرهنگ عامه بوده است. هیچ ناشری حاضر نشد این اثر را چاپ کند و سالها به صورت دستوشت باقی ماند(«مصاحبۀ مجلۀ ...»،166) تا اینکه سرانجام با مساعدت و مقدمۀ ابراهیم پور داود انتشار یافت( تهران، انجمن ایرانشناسی،1332ش).

ستوده پس از چند سال فتور در کار فرهنگنویسی، چند فرهنگ دیگر تدوین کرد: فرهنگ بهدینان(تهران، 1335ش)، شامل واژه های زرتشتیان کرمان و یزد که در چاپخانۀ دانشگاه تهران چاپ شده و از جهت آوانگاری، فنّی تر از فرهنگ پیش تنظیم شده است(نک: خود اثر)؛فرهنگ کرمانی (تهران، 1335ش) بیشتر همانند فرهنگ نخست است؛ فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی(تهران،1342ش) شامل واژه هایی است که طی چند ماه از زبان مردم محلی در محل یادداشت برداری و تنظیم شده است. ستوده در این فرهنگ، واژه های سمنانی را پایه قرار داده و تفاوت آنها را با همان واژه ها در گویشهای آن منطقه ضبط کرده است. کار دیگر او در زمینۀ فرهنگ نگاری، تدوین فرهنگ نائینی( تهران، 1365ش) است. واژه های نائینی در این فرهنگ با آوانگاری به خط لاتینی و تعریفهای کوتاه همراه است(نک: خود منابع). ستوده در کنار مطالعات جغرافیای تاریخی و تاریخی، به گردآوری واژه های محلی و فرهنگ نگاری ادامه داد و آخرین اثر او در این زمینه « گویش مردم تهران» است که سالها در انتظار مجوز نشر بود .

بیشترین کوشش و جست و جوی ستوده، و در عین حال بزرگ ترین دستاورد پژوهشی او، در زمینۀ جغرافیای تاریخی و تاریخ صفحات شمال ایران است، به ویژه گیلان و مازندرانو برخی نواحی مجاور آنها که به لحاظ پیوستگیهای تاریخی و فرهنگی از آن دو ناحیه به سادگی تفکیک پذیر نیست. ستوده در یکی از گفت و گوهایش به نکته ای در بارۀ مطالعات جغرافیای تاریخی اشاره کرده که شیوۀ غالب کار اوست: «می خواستم تاریخ میر ظهیرالدین مرعشی را چاپ کنم[ تاریخ گیلان و دیلمستان، با تصحیح و تحشیۀ منوچهر ستوده، تهران، 1347ش] ... متوجه شدم... او از راهی کوهستانی از اشکور به طبرستان آمده و از درۀ هراز سر درآورده است. من وقتی دیدم چگونه یک مرد اهل قلم، راهی کوهستانی را با تمام سختیهای آن طی می کند، متوجه شدم که روش کار، پشت میز نشستن نیست و از این طریق هیچ مسئله ای را نمی توان حل کرد. با این دیدگاه برخاستم و به اشکور رفتم و از جایی که او شروع به حرکت کرده بود، آغاز کردم؛ همان مسیر او را پیمودم و چندین نقطۀ جغرافیایی را که او نام برده بود، یا اصلاً در کتابها خوانده نمی شد، یا[اسمها] نقطه نداشت و قابل قرائت نبود، دقیقاً مشخص کردم»(«استاد دکتر منوچهر ستوده...»،4). این شیوۀ کار او در عمدۀ آثار جغرافیای تاریخی اش، به ویژه در شاهکار مطالعاتش در همین زمینه، از آستارا تا استارآباد(تهران، 1349ـ1380ش، 10ج) و نیز در همۀ تاریخهای محلی گیلان و مازندران که به چاپ رسانده است، به چشم می خورد.

از آستارا تا استار آباد، اثر سترگ منوچهر ستوده، با پیشنهادی از سوی انجمن آثار ملی برای تدوین منبعی راهنما در زمینۀ آثار تاریخی ایران شکل گرفت. همکاران آن انجمن که با کارهای ستوده آشنا بودند، پیشنهاد کردند مشخصات بناهای تاریخی شمال ایران را گردآوری کند. ستوده در پی این پیشنهاد، به منطقۀ نور در شمال ایران سفر کرد و با انبوهی یادداشت، عکس، طرح، نقشه، و فقط در بارۀ آن منطقه، به تهران بازگشت و گزارش بررسی خود را به انجمن داد. در واقع انجمن از حجم مطالب در بارۀ شمال ایران تخمینی نداشت، اما دست ستوده را برای مطالعه در این باره باز گذاشت. ستوده با استفاده از امکانی که انجمن فراهم آورده بود، طرح بلند پروازانه ای ریخت که در آغاز از دیدگاه عده ای ناممکن یا غیر عملی می نمود، اما این طرح سرانجام عملی شد؛ البته نه با امکانات خاصی که انجمن در اختیارش قرار داده باشد، بلکه با عشق، همت، پشتکار، پیگیری و توان جسمانی خود او. ستوده بررسیهای اش را از مرز غربی گیلان، از آستارا آغاز کرد و صفحات گیلان و مازندران و بخشهایی را که اکنون در استان گلستان قرار گرفته است، تا اِستار آباد، مرز گرگان در استان گلستان، به مرور و طی سالها بررسی کرد. مرز شمالی منطقۀ در دست بررسی او دریای خزر است و مرز جنوبی، خط الراس سلسله کوههای البرز که گاه بخشهایی از پشت این سلسله کوهها را هم در بر می گیرد. او از  این منطقۀ پهناور جزء به جزء بازدید کرد. رودهای مهم آن را از مصب تا سرچشمه های آنها با پای پیاده یا با مال دنبال کرد. هیچ جنبۀ مهمی از جغرافی و جغرافیای تاریخی شمال ایران را از نظر دور نداشت و در عین حال رویدادهای مهم تاریخی این پهنه و تاثیرهای آنها را در نظر گرفت. آنچه به عنوان بنای باستانی، تاریخی و قدیمی در منابع معرفی شده بود، تک به تک مستقیماً بررسی شد. بناهایی را که در منابع از آنها ذکری نشده بود، اما ستوده آنها را واجد ارزش تاریخی یا فرهنگی می دانست، برای نخستین بار بررسی و معرفی شد. کتیبه های بناها، نوشته های قدیمی روی گورسنگها و هر متن مکتوب یا منقوش در جایی که از هویتی تاریخی نشانی داشت، به کوشش او خوانده شد. مسیر لشکرکشیها را طی تاریخ در این منطقه دنبال و هر نقطه ای را که محل رویدادی تاریخی بود، یا در متون قدیم از آن نامی برده شده بود، شناسایی کرد. حاصل این کوشش بی مانند، که شماری از پژوهشگران از الگوی آن برای مطالعه در بارۀ نقاط دیگر ایران پیروی کرده اند، به صورت مجلدات از آستارا تا استار آباد به مرور در 10 جلد انتشار یافت. در این کتاب می توان اوج تلاشها، جست و جوها، رهیابیها و نوع روشهایی را یافت که پژوهشگری امروزی برای مطالعه در بارۀ جغرافیای تاریخی یک واحد جغرافیایی بهره مند از هویتی تاریخی و مشترک به کار بسته است. اگر ادعا شود که این کتاب سند هویت صفحات شمالی ایران و اثری کم مانند در قلمرو جغرافیای تاریخی است، سخن مبالغه آمیزی گفته نشده است(نک: خود کتاب).

منوچهر ستوده به موازات پیشبرد طرح گستردۀ« از آستارا تا استارآباد»، منابع تاریخی و جغرافیایی، و به ویژه منابع قدیمی دست اول در این باره را شناسایی و مستقیماً بررسی کرد. چندین اثر با تصحیح و تحشیۀ او در این زمینه انتشار یافت، از جمله: تاریخ گیلان و دیلمستان که پیشتر به آن اشاره شد و از مهمترین منابع تاریخی مربوط به آن صفحات است؛ تاریخ رویان ( تالیف سدۀ 8ق، از مولانا اولیاء الله آملی، تهران، 1348ش)که از منابع قدیمی و مهم تاریخ طبرستان به شمار می رود؛ تاریخ گیلان( در بارۀ وقایع923 تا 1038 ق، از ملا عبدالفتاح فومنی، تهران، 1349ش)، حاوی اصطلاحات فراوان محلی؛ تاریخ مازندران(تالیف1044ق، از ملا شیخعلی گیلانی، تهران، 1352ش) حاوی اطلاعات دست اول در بارۀ آن ناحیه در عصر صفوی؛ تاریخ خانی(تالیف 921-922ق، از علی بن شمس الدین لاهیجی، تهران، 1352ش) در بارۀ 40 سال رویدادهای گیلان از 880 تا 920ق که به دستور یکی از امیران کیائی گیلان نوشته شده است؛ تاریخ خاندان مرعشی مازندران( از میر تیمور مرعشی، تهران، 1356ش) شامل اطلاعاتی مهم در بارۀ سدۀ 9 تا 11ق(نک: خود کتابها). بیشتر این آثار از سوی بنیاد فرهنگ ایران و به سبب علاقۀ خاص استاد پرویز ناتل خانلری به مطالعات در بارۀ آن صفحات انتشاریافت. او دوست و همدورۀ دانشجویی ستوده و مدیر آن بنیاد بود ( ستوده، «گفت و گو با ...»، 6).

از آثار دیگر ستوده و مرتبط با مطالعات در بارۀ شمال ایران از این منابع می توان یاد کرد: قلاع اسماعیلیه ....که پیشتر به آن اشاره شد؛ استوناوند: دژی که سه هزار و ششصد سال از عمر آن می گذرد( گردآوری منوچهر ستوده؛ با همکاری محمد مهریار و احمد کبیری، تهران، 1367ش)که از جملۀ کوششهای مهم ستوده در قلمرو دژشناسی، دژپژوهی و بررسی پیشینه های دژنشینی در ایران است که ستوده در آن قلمرو از پیشگامان به شمار می آید؛ جغرافیای تاریخی شمیران(تهران، 1371ـ 1374ش، 2ج) از منابع منحصر به فرد و تفصیلی در بارۀ شمیران تاریخی؛ مجمل رشوند( از محمد علی خان رشوند، به تصحیح و تحقیق منوچهر ستوده و عنایت الله مجیدی، تهران،1376ش) حاوی انبوهی از اطلاعات محلی در بارۀ رویدادهای تاریخی منطقۀ رودبار الموت و نواحی اطراف از 1271تا 1276ق در دورۀ ناصرالدین شاه قاجار؛ اسناد خاندان خلعتبری( به کوشش منوچهر ستوده، قم، 1388ش) شامل 109 فقره سند و از سلسلۀ کوششهای ستوده در گسترۀ سندپژوهی و یافتن اسناد تاریخی مربوط به شمال ایران؛ البرز کوه (تهران، 1389ش) بخشی از این کتاب نوشتۀ ستوده و بخشی دیگر مقاله های پژوهشگران دیگر در بارۀ جغرافیا، طبیعت، راهها، آثار باستانی و تاریخی، هنر و صنایع البرز است؛ روزنامۀ سفر گیلان( دستخط ناصرالدین شاه قاجار، تصحیح و تحشیۀ منوچهر ستوده، تهران، 1367ش)؛ و کتاب کنز الاسرار مازندران( به کوشش برنهارد دارن، با همکاری میرزا محمد شفیع مازندرانی، سن پترزبورگ، 1277ق، تجدید چاپ با مقدمه ای از منوچهر ستوده، تهران، 1336ش). هر کدام از این آثار بخشی از اطلاعات مرتبط با مطالعات ستوده در زمینۀ شناخت شمال ایران را تکمیل کرده است(نک: خود این منابع).

جز اینها، چندین اثر به کوشش یا با تصحیح و تحشیۀ منوچهر ستوده منتشر شده است، از جمله: گوهر نامه( از محمد بن منصور، تهران، 1335ش) در حوزۀ کانی شناسی؛ نصف جهان فی تعریف الاصفهان( از محمد مهدی اصفهانی، تالیف 1300ق، تهران، 1340ش) که در اصل برای تنظیم مرآه البلدان در دورۀ ناصری نوشته شده است؛ مهمان نامۀ بخارا یا سفرنامۀ بخارا (تالیف اوایل سدۀ 10ق، از فضل الله خنجی، تهران، 1341 ش)، اثری حامل اطلاعاتی کم مانند در بارۀ اوضاع و احوال اجتماعی ایران در دورۀ انتقال قدرت از آق قوینلو و قره قوینلو به صفویه؛ جغرافیای اصفهان: جغرافیای طبیعی و انسانی و آمار اصناف شهر( تالیف میرزا حسین تحویلدار اصفهانی، تهران، 1342ش) از آثار مهم و پراطلاع و حاوی اطلاعاتی کم مانند در بارۀ شهر اصفهان در عصر قاجار، جغرافیای طبیعی و انسانی و آمارهایی از اصناف آن شهر؛ احیاء الملوک: شامل تاریخ سیستان از ادوار باستانی تا سال هزار و بیست هشت قمری ( تالیف ملکشاه سیستانی، تهران، 1344ش) که بخشی از کتاب حاوی اطلاعات دست اول مولف است؛ عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات (تالیف محمد بن محمود بن احمد طوسی در سدۀ 6ق، تهران، 1345ش) در بارۀ جهان شناسی، همراه با برخی اطلاعات جغرافیایی، اما بیشتر شرح شگفتیها بر پایۀ افسانه های افواهی و به هر حال، اثری مهم از دیدگاه تاریخ باورهای عامه و مردم شناختی؛ هفت کشور یا صورالاقالیم (از مولفی ناشناس، تالیف 748ق، تهران، 1353ش) در بارۀ جغرافیا و شگفتیهای جهان؛ صیدنه (از ابوریحان بیرونی، ترجمۀ ابوبکر عثمان کاسانی، تهران، 1358ش) با همکاری ایرج افشار، در شناخت ادویۀ مفرده و مرکبه؛ حدود العالم من المشرق الی المغرب( از مولفی ناشناس، تالیف 372ق، تهران، 1362ش) در جغرافیای عمومی و از قدیمترین منابع فارسی در این زمینه؛ تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس(تالیف محمد ابراهیم کازرونی (تهران، 1367ش) در بر گیرندۀ اطلاعات دست اول و مشاهدات مستقیم؛ آثار و احیاء( از خواجه رشیدالدین فضل الله( تهران، 1368ش) با همکاری ایرج افشار، متن فارسی در زمینۀ فنون کشاورزی؛ دیوان امیر پازواری( تصحیح و ترجمۀ منوچهر ستوده با همکاری محمد داوری درزی کلاهی، تهران، 1384ش)، شعرهای مازندرانی با ترجمۀ فارسی.

از کوششهای منوچهر ستوده در زمینۀ گردآوری و انتشار اسناد و توجه او به سند پژوهی، به ویژه مرتبط با حوزه های مطالعاتی او، از این آثار می توان یاد کرد: اسناد پادریان کرملی، بازمانده از عصر شاه عباس صفوی(با همکاری ایرج افشار، تهران، 1383ش)مربوط به مسیحیان کرملی در دورۀ شاه عباس صفوی که برای تجارت و نیز تبلیغ مسیحیت به ایران آمده بودند، نیز حاوی اطلاعات مهمی در بارۀ کوششهای اروپائیان برای تغییر دادن مسیر راه ابریشم از قلمرو امپراتوری عثمانی؛اسناد خاندان خلعتبری (قم، 1388ش)، شامل 190 سند که عضوی از این خاندان در اختیار ستوده قرارداده و اسناد حاوی اطلاعاتی منحصر به فرد در بارۀ این خاندن متنفذ و زمیندار در تنکابن دورۀ قاجار است؛ فهرست اسناد تاریخی روستای مالفجان(از توابع سیاهکل)، با همکاری علی امیری( تهران،1390ش) مشتمل بر اسناد قدیمی خاندان امین دیوان حاکم لاهیجان ؛ اسناد گزارشهای پراکندۀ حکّام ولایات ایران(در دورۀ قاجاریه)، با همکاری علی امیری( تهران، 1391ش) شامل شماری نامۀ تاریخی تازه یاب از رجال عصر ناصری و مظفری.

از قلمرو مطالعاتی دیگر ستوده که باید یاد کرد، صفحات ماوراء النهر، یا به تاکید خود او، «ورارود» است. ستوده او از دیرباز به زبانها، گویشها و آثار باستانی، تاریخی و فرهنگی آن نواحی عشق می ورزید. پیش از فروپاشی اتحاد شوروی که سفر به آن نواحی و بررسیهای پژوهشی بدون اجازه های دو دولت ممکن نبود، یا به سختی امکانپذیر می شد، این عشق به سان اشتیاقی سرکوب شده در دل او پنهان مانده بود. به محض آنکه پس از فروپاشی امکان سفرهای آزادانه به آن نواحی، و نیز بخشهای فارسی زبان درمرز چین فراهم آمد، ستوده همّ و غم خود را صرف بازدید و مطالعه در بارۀ آن نواحی کرد. حاصل جست و جوهایش در این زمینه، و نیز مطالعات و یادداشتهای پیشین اش در ایران ، چندین اثر است (ستوده،« زندگی نامۀ ...»، 36). او حتی در ماههای آغازین پس از فروپاشی که جنگهای داخلی در آن نواحی در گرفته و منطقه بسیار نا امن و فاقد امکانات اولیه بود و خارجیان آنجا را ترک کرده بودند، به مدت 80 در آن نواحی به سر برد. در هر حال، آثار او در بارۀ آن منطقه از این قرار است: تاریخ بدخشان( از میرزا سنگ محمد بدخشی، تصحیح و تحشیۀ منوچهر ستوده،تهران، 1367ش)؛ راهنمای قطغن و بدخشان(از محمد نادر خان، تهران،1367ش)؛ ظفرنامۀ خسروی( از مولفی ناشناخته، تصحیح و تحشیۀ منوچهر ستوده، تهران، 1377ش) در شرح فرمانروایی امیر بخارا و سمرقند از 1242تا 1277ق؛ تاریخ راقم( از میر سید شریف راقم سمرقندی، تصحیح و تحشیۀ منوچهر ستوده، تهران، 1380ش) مشتمل بر اطلاعات مربوط به وفیات مشاهیر و رویدادهای تاریخی از سدۀ 8 تا 11ق؛ چیستان( از امیر بیک حبیبف، ترجمه از روسی به فارسی با همکاری فرشتۀ مجیدی، تهران، 1384ش)، آثار تاریخی ورارود و خوارزم(تهران،1384ـ 1388ش، 3 جلد، مصور. ج1: سمرقند و بخارا؛ ج2: کش، ترمذ، بدخشان و چند نقطۀ دیگر؛ ج3: فرغانه، خجند و چند جای دیگر). ستوده در این اثر بی مانند در زبان فارسی، نه تنها به آثار باستانی وتاریخی که به محیط جغرافیایی و فرهنگی و گسترۀ زبان و ادب فارسی هم پرداخته است. بخشهایی از این اثر بر پایۀ مشاهدات مستقیم و بررسیهای محلی نوشته شده و حاوی اطلاعاتی دست اول هم هست(نک: خود منابع).

نامنامۀ ایلات و عشایر و طوایف ایران(تاریخی و فرهنگی)، با همکاری خورشید مومنی(تهران، 1385ش)، کتابی مرجع، شامل توضیحهایی کوتاه، همراه با ذکر منابع، حاصل یادداشتهای ستوده طی سالهاست. این فرهنگ بر پایۀ نامهای ایلات و طوایف به صورت الفبایی تنظیم شده است.   ره آورد ستوده (یادداشتهای دکتر منوچهر ستوده ( به کوشش مصطفی نوری، تهران، 1390ش) حاوی بخشی از یادداشتهای او در بارۀ رویدادهای تاریخی و سیاسی ایران از دهۀ 1310ش تا 3 اسفند 1357 است. شرح بسیاری از سفرهای ستوده، به ویژه کوه پیماییها و پیاده رویهای طولانی او همراه با جزئیاتی که ارزش جغرافیایی و تاریخی دارد و از دیدگاه تاریخ تحول بعضی نواحی ایران درخور مطالعه است، در این کتاب آمده است. ستوده از اشاره به احوال شخصی خودش پرهیز داشت و از این رو در این یادداشتها هم، با اینکه در شمار نوشته های شخصی است، به ندرت اشاره ای دیده می شود.

همان گونه که از این آثار بر می آید، حوزه های موضوعی آنها متنوع است و هرکدام گوشه ای از علاقه های ستوده را نشان می دهد، اما گستردگی دایرۀ علاقه های او را از مقاله هایش بهتر می توان در یافت.

مقاله نویسی ستوده از 1315ش با مقاله ای در بارۀ قلعۀ الموت(تعلیم و تربیت، سال 6، ش6) آغاز شد و همچنان ادامه یافت. او در زمینه های مرتبط(جغرافیای تاریخی، تاریخ ایران، آثار باستانی و تاریخی، تاریخ محلی، فرهنگ عامۀ نواحی شمال ایران) مقاله می نوشت و در نشریه های مختلف انتشار می داد. کارهای پراکنده و موافق ذوق شخصی اش هم انجام می داد، از جمله مقاله های بسیاری که در بارۀ جانوران وحشی نوشت و در مجلۀ شکار و طبیعت انتشار داد، یا نقد و بررسیهای فراوانی که در بارۀ انواع کتابها در نشریه ها منتشر کرد. به مرور و به ویژه حدوداً از دهۀ 1340 ش، حوزه های موضوعی مقاله هایش متمرکزتر و مرتبط تر شد. با این حال، گویشها و لهجه های ایرانی و برخی مسائل زبان فارسی، بحثهای واژگانی، اصطلاحی و دستوری از زمینه هایی است که ذهنستوده را همواره به خود مشغول کرده بود. « سرگردانی را»(آینده،1362ش، سال 9، شم 3و4) شاید نخستین مطلب منتشر شده در بارۀ کاربرد نادرست و نا به جای «را»( نشانۀ مفعولی) در رسانه های همگانی ایران باشد. این مقاله حساسیّت زبانی و حساسیّت ستوده به زبان فارسی و واکنش او را به خوبی نشان می دهد. شمار زیادی از مقاله های او فقط حاصل پژوهشها و مطالعاتش نیست، بلکه بازتابی از حساسیت و دیدگاه او در بارۀ جنبه های مربوط به فرهنگ، هویت و پیشینۀ تاریخی ایران زمین است.

ستوده با نشریه های بسیاری همکاری داشت، اعم از آنچه در تهران یا در ولایات انتشار می یافت. به همین سبب برخی از مقاله های او در نشریه هایی چاپ می شد که از نظر شماری از خوانندگان آثارش دور می ماند. در مجموع از میان مقاله هایش آن دسته که به مسائل جزئی تر و گاه تخصصی تر جغرافیای تاریخی صفحات شمال ایران پرداخته است، در زمرۀ با ارزش ترین پژوهشها و تاملات و دقت ورزیهای او جای می گیرد. ستوده مقاله های تخصصی بسیاری هم برای دانشنامه ها نوشته و ترجمه کرده است، از جمله برای دانشنامۀ ایران و اسلام؛ دانشنامۀ ایرانیکا؛ دانشنامۀ جهان اسلام؛ و دائره المعارف بزرگ اسلامی.

 

3. ویژگیهای شخصی و شیوۀ کار
زیستن در طبیعت و همزیستی با آن، از بارزترین ویژگیهای منوچهر ستوده بود. او همواره از شهر و آداب زندگی شهری می گریخت و آرامش خود را در طبیعت زندۀ کوهسارها، روستاها، دشتها و بیابانها و نقاط دور افتاده باز می یافت. به گفتۀ هوشنگ دولت آبادی، از دوستان دیرین ستوده، « او به وقت و ساعت اعتقاد ندارد... کوچ سالیانۀ ایشان هم از چالوس به کوشکک و بالعکس فقط تابع طبیعت است. من یک بار از ایشان پرسیدم شما کی به کوشکک می روید؟ ایشان فرمودند هنوز در چالوس بخاری دلچسب است...عامل برگشتن ایشان از ییلاق به قشلاق، یعنی از کوشکک به چالوس هم ... شکفتن گلی است به نام «حسرت» که گلی ظریف و زرد رنگ است( دولت آبادی، 405).

ستوده از خوردن داروهای شیمیایی خودداری و تا جایی که امکان داشته از محصولات طبیعی استفاده می کرد؛ حتی به هنگام بیماری هم از کاربرد داروهای غیر گیاهی پرهیز داشت. به گفتۀ دولت آبادی،« ایشان به طب اعتقاد ندارند»(دولت آبادی، 403). ستوده سالها پیش با مشکلی جدی در زانوان و کمرش رو به رو شد، اما به پزشکان مراجعه نکرد و با گیاه گَزَنه و روشهای سنتی محلی خود را معالجه کرد( به نقل از خود او و دوستان اش). به هر حال، عده ای عمر طولانی و سلامت جسمانی او را حاصل زیستن بر وفق طبیعت می دانند.

احوال شخصی ستوده را ایرج افشار بهتر از دیگران شناخته است. این دو سالیان متمادی دوستانی همراه و در سفرهای دور و دراز و دشوار همسفر بوده اند. ایرج افشار می گوید طی 60 سال دوستی با ستوده چند ویژگی را بارزترین خصوصیات او دیده است: 1) بی اعتنایی به تجمل؛ 2) بیابانی بودن و طبیعت دوستی و علاقۀ ژرف به همۀ جنبه های طبیعت؛ 3) دلبستگی به آداب و رسوم ملی و محلی؛ 4) بی اعتنایی به فلک و به هر صاحب کبکبه و دبدبه؛ 5) تسلط بر نفس و اعصاب خود و به اعتدال و اندازه خوردن(افشار،«ستوده مرد سفر...»،314). افشار می گوید ستوده مرد سفر است، « دست کم یکصد هزار کیلومتر تنها من با او همقدم و همنشین بوده ام(همو، «دکتر منوچهر ستوده»، 83). جای خواب برای او مهم نیست، هرجا که بخواهد می خوابد و هرگاه گرسنه شود می خورد. او 50 سال است که به گوشۀ جنگلی نزدیک چالوس و به خانه ای در نقطه ای کوهستانی در منطقۀ گچسر پناه برده است و مرکبات کشت می دهد، زنبورداری می کند و آنچه وقت برای او می ماند، صرف خواندن و نوشتن می کند(همو، « ستوده مرد سفر...»،315 ).

عبدالرحمن عمادی، از دوستان دیرین ستوده، در بارۀ شیوۀ کار او می گوید: ستوده از هر هنرمند و صنعتگری که ارزشی در کار او بوده، در نوشته هایش یاد کرده است، «هیچ یک از مستشرقین چنین نکرده است»(عمادی، 398). حتی او از درختهای کهنسالی که مردم برای آنها حرمت قائلند، صورت برداری کرده و در نوشته هایش آورده است(همانجا).
« کاربرد عملی» از ویژگی هایی است که در همۀ فعالیتها و نوشته های ستوده دیده می شود. زبان ساده، بی تکلف، دقیق و به دور از ابهام نوشته های او هم وجه دیگری از نگرش عملی اوست، اگرچه تکرار، گاه اطناب و نیز دور شدن از انسجام در برخی آثارش دیده می شود. مقایسۀ مقدمه هایی که او بر تصحیحها و تحشیه هایش نوشته است، نشان می دهد که او به مراعات کردن ساختاری همانند در این نوشته ها قائل نبود. با اینکه دانش آموختۀ ادبیات بود و به فنون و صناعتهای ادبی تسلط داشت، اما برای انتقال مقصود همواره از زبان سادۀ کاربردی بی پیرایه استفاده می کرد.

منوچهر ستوده به مدت بیش از 60 سال در همایشها و نشستهای علمی، پژوهشی و فرهنگی بسیاری در کشور یا خارج از کشور، و البته کاملاً مرتبط با حوزه های مطالعاتی اش شرکت و در بیشتر آنها سخنرانی ایراد کرد ( برای مشخصات سخنرانیهای او، نک: کتابشناسی آثار او). ماهنامۀ پیام جنگل (لاهیجان، 1390ش) در بزرگداشت او، و چند ویژه نامه به مناسبت صدمین سالگرد زادروزش در تیرماه1392 انتشار یافته است، از جمله: ویژه نامه ای در هفته نامۀ خورشید(تیر 1392) ، «ستوده نامه»، ویژه نامه ای از سوی رادیو ساری(تیر 1392) و ویژه نامۀ مازندنومه (ساری، تیر 1392). در همان ماه طی مراسمی در تهران و مجالسی در نقاط دیگر، از مقام علمی او تجلیل، از سردیس وی در تهران پرده برداری و تمبر یادبودی نیز به نام او منتشر شده است. پژوهشهای ایرانشناسی، ج15 و 16(ستوده نامه)، ره آورده ستوده، سرو کهنسال ، « جشن نامۀ منوچهر ستوده»، فیلم مستد خون است دلم برای ایران(سی دی)، بخش ویژه ای در بارۀ او در مجلۀ بخارا(شم 93، خرداد ـ تیر 1392)، فصلنامۀ فرهنگ مردم،شمارۀ بهارـ تابستان 1392(ویژه نامۀ شمیران) از آثار دیگری است که به احترام تلاشهای پژوهشی و در بزرگداشت شخصیت و مقام علمی ـ فرهنگی او انتشار یافته اند ( برای مشخصات این آثار، نک: مآخذ پایانی این مقاله).

منوچهر ستوده در 1381 ش کتابخانۀ شخصی اش را شامل حدود2547 جلد کتاب، 170 عنوان نشریۀ ادواری، همراه با شماری عکس، نقشه، یادداشت و وسایل شخصی اتاق کارش به کتابخانۀ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی اهدا کرد( بنا به آمار کتابخانۀ همین مرکز؛ نیز نک:« گزارشی از کتابخانۀ ...»، 230-231). مجموعۀ اهدایی او در کنار مجموعه های اهدایی ایرج افشار، صادق کیا و عبدالحسین زرین کوب در این مرکز نگاهداری می شود(نک:«وقف نامه...»، در: توسلی،232-233). او در همان سال باغ 10 هکتاری نزدیک سلمانشهر را وقف بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی کرد(ستوده،«گفت و گو با...»، 8؛ محقق داماد،419) تا از محل عایدات آن، آثار پژوهشی در زمینۀ تاریخ و جغرافیای ایران منتشر شود. از ستوده 2 پسر به نامهای مازیار و ماکان و 3 نوه باقی است. پسر دیگر او دکتر افشین در 1384ش در جوانی درگذشت. ستوده در حیات خود و در جمع کسانی که از نزدیک با او آشنایی دارند، به نمادی از دانش پژوهشی، خستگی ناپذیری، تن نسپردن به نومیدی و سرخوردگی، و تلاش تا جایی که جسم و جان یاری کند، تبدیل شد. سرانجام پس از یک قرن و 3 سال بر اثر عارضه ای ریوی در بیمارستانی در چالوس بستری شد، به اغما فرو رفت ودر 20 فروردین1395 درگذشت و در آرامستان سلمانشهر به خاک سپرده شد.

 

:
جز مآخذ یاد شده در متن و آثار انتشار یافتۀ او،

مآخذ دست اول
 1/1) ستوده، منوچهر،[پاسخ کتبی و خصوصی به پرسشهای نویسندۀ  این مقاله در بارۀ زندگی و فعالیتهای خود او]، شهریور 1392؛

2/1) [اطلاعات شفاهی] ایرج افشار وعنایت الله مجیدی، از همکاران منوچهر ستوده؛

3/1) اطلاعات شخصی نویسندۀ مقاله؛

ستوده، منوچهر(گردآورنده)، «یادداشتهای من: اشعار خلیل ستوده و دیگران»، اثر منتشر نشده، موجود در کتابخانۀ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی.مآخذ منتشر شده: «استاد دکتر منوچهر ستوده و پژوهشی چهل ساله در جغرافیای تاریخی»، کیهان فرهنگی، سال 3، شم 4، تهران، تیر1365؛ افشار، ایرج،«ستوده مرد سفر بی آرایه و پیرایه»، بخارا، شم 93، تهران، خرداد 1392؛ همو،«کارنامۀ بیست سال»، فرهنگ ایران زمین، چ2 (از جلد اول تا بیستم) ، تهران،1353ش؛ همو، «دکتر منوچهر ستوده»، آینۀ میراث، سال اول، شم2، تهران، پائیز 1377؛ پژوهشهای ایرانشناسی(ناموارۀ دکتر محمود افشار)، به کوشش ایرج افشار، با همکاری کریم اصفهانیان؛ محمد رسول دریاگشت، تهران،1384ش، ج15 و 16(ستوده نامه)؛ توسلی، محمد رضا، سرو کهنسال، رشت، 1392ش؛ « جشن نامۀ منوچهر ستوده»، در: بخارا، شم 94، تهران، خردادـ تیر 1392؛ دولت آبادی، هوشنگ،« دوست دیرینم منوچهر ستوده»، بخارا، شم 93، تهران، خرداد1392؛ ستوده، منوچهر، « خاطراتی از تاسیس کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران»، کلک، شم 85 ـ86، تهران،فروردین ـ تیر 1376؛ همو، «خراسان آن بود کز وی خور آسد»، خبرنامۀ مرکز خراسان شناسی، سال2، شم3، مشهد،بهمن ـ اسفند 1377؛ همو، «زندگینامۀ خودنوشت»، در: ره آورد ستوده، به کوشش مصطفی نوری، تهران، 1390ش؛ همو،« گفت و گو با دکتر منوچهر ستوده...»، پرسشها از: ناصر افشارفر، رشد آموزش تاریخ، سال9، شم1، تهران، پائیز 1386؛ «عقدنامه»ی منوچهر ستوده و همسرش، دفترخانۀ128، تهران 1324ش؛ عمادی، عبدالرحمن،«از آستارا تا استاراباد»، بخارا، شم 93، تهران، خرداد 1392؛«گزارشی از کتابخانۀ تخصصی دکتر منوچهر ستوده»، در: توسلی، محمد رضا، سرو کهنسال، تهران، 1392ش؛ محقق داماد، مصطفی،«یادداشت»، بخارا، شم 93، تهران، خرداد1392؛ «مصاحبۀ مجلۀ گیله وا با دکتر ستوده»، در: توسلی، محمد رضا، سرو کهنسال، تهران، 1392؛ میرهاشمی، سید جواد(مستند ساز)، خون است دلم برای ایران: نگاهی به زندگی دکتر منوچهر ستوده(سی دی)، تهران،1391ش.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه