شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جستار به انگیزهٔ روز یکم شهریور، روز پرشک - نشان سیمرغ ایرانی را جایگزین نشان انیران کنید

جستار

به انگیزهٔ روز یکم شهریور، روز پرشک - نشان سیمرغ ایرانی را جایگزین نشان انیران کنید

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 88، سال چهاردهم، شهریور و مهر 1394، ص 36 تا 37

 

در فرهنگ کهن ایران، مار (اژدها) پلیدترین و در عین حال نیرومندترین آفریدهٔ استومند (مادی) اهریمن است. در فرگرد نخست وندیداد، می‌خوانیم:

نخستین سرزمین و کشور نیک که من [اهورامزدا] آفریدم، ایران ویج بود بر کرانهٔ رود دایی تیای نیک.
پس آنگاه، اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، اژدها را در رود دایی تیای نیک بیافرید و زمستان دیو آفریده را بر جهان هستی، چیرگی بخشید.

این رخداد، همان پایین آمدن یکباره لبهٔ یخبندان دوان چهارم زمین‌شناسی (دورهٔ حاضر) در هزارهٔ نهم ـ دهم پیش از میلاد مسیح است که بدین‌گونه ثبت بن‌نبشت‌ها (اسناد) کهن تاریخ سرزمین ما شده است.

از مار (اژدها) در جایجای یشت‌ها، همینگونه یاد شده است. در آبان یشت، آمده است:

ای اردویسور آناهیتا! ای نیک! ای تواناترین!
مرا این کامیابی ارزانی دار که من بر «اژی دهاک» [ضحاک ماردوش] سه پوزهٔ سه کلهٔ شش چشم، آن دارندهٔ هزار [گونه] چالاکی، آن دیو بسیار زورمند دروج، آن دروند آسیب‌رسان جهان و آن زورمندترین دروجی که اهریمن برای تباه کردن جهان اشه، به پتیارگی  در جهان استومند بیافرید، پیروز شوم...

 در اینجا نیز به روشنی از «مار» (اژدها) به عنوان زورمندترین دروجی که اهریمن برای تباه کردن جهان اشه، آفریده است، یاد می‌شود.

در باور ایرانیان کهن و باستان، «سیمرغ» نماد دارو و درمان است.

در یسنه ـ بند 17 رشن یشت آمده است:

ای رشن اشون:
اگر تو بر بالای درختی باشی که آشیانهٔ سی مرغ در آن است و در میان دریای فراخکرت برپاست ـ درختی که در بردارندهی داروهای نیک و داروهای کارگر است و پزشک همگان خوانندش. درختی که بذر همهٔ گیاهان در آن نهاده شده است...

بدی‌نسان می‌بینیم که در رمزشناسی و نمادشناسی دانشنامهٔ ایران کهن، «سیمرغ» بر بالای درختی آشیان دارد که در بردارندهٔ همهٔ داروهای نیک و کارگر است و این درخت را که سیمرغ نماد آن است «پزشک همگان خوانند» و این درختی است که بذر همهٔ گیاهان [ دارویی] در آن نهاده شده است و...

در داستان زایش رستم، زال که از رنج بسیار رودابه برای زادن آگاه می‌شود، سیمرغ یا پزشک همگان (پزشک عمومی) را فرا می‌خواند.

در اینجا، به مانند بسیاری جاهای دیگر شاهنامه، به رمز سخن گفته می‌شود و یا به برگردان فردوسی «معنی بردن به راه رمز»، یعنی:

اگر پزشکان چندی با یکدیگر به درمان بیمار بپردازند: یکی با کارد پزشکی، دیکر با گیاه درمانی و آن دیگری با «منتره درمانی» [درمان بیمار از راه خواندن گفتار ایزدی]. این سومین است که بهتر از همه بیماری را از تن بیماراشون، دور می‌کند.

همچنین در فرگرد بیستم «وندیداد»، درباره آغاز دانش پزشکی و نخستین کس که به کار پزشکی پرداخت، آمده است:

چه کسی بود، نخستین پزشک خردمند، فرخنده، توانگر، فرهمند، رویین‌تن و پیشداد [نخستین قانونگذار یا بنیانگذار علم پزشکی]؟
چه کسی بود که بیماری را، به بیماری باز گرداند؟
چه کسی بود که مرگ را، به مرگ باز گرداند؟
چه کسی بود که نخستین بار نوک دشنه و آتش تب را از تن مردمان دور راند؟
«تریت» بود، نخستین پزشک خردمند، فرخنده، توانگر،  فرهمند، رویین‌تن و پیشداد که بیماری را به بیماری باز گرداند که مرگ را به مرگ باز گرداند که نخستین بار، نوک دشنه و آتش تب را از تن مردمان دور راند.
او بود که به جست و جوی داروها و شیوههای درمان برآمد.

اما امروز شوربختانه به تقلید غربیان «مار» یا زیانبارترین آفریدهٔ اهریمن را به گونهٔ دو مار پیچیده به هم، نماد دارو درمان و پزشکی قرار داده‌اند.
به جاست که به جای آن سیمرغ را به عنوان نماد دارو، درمان و پزشکی در ایران برگزیده شود.

 

سیمرغ

در شاهنامه از سیمرغ و یا همان «پزشک» همگان در قالب رمز، سخن بسیار است: در پروراندن زال، زادن رستم فرزند زال از رودابه و نیز درمان رستم و رخش در نبرد با اسفندیار. البته باید دانست که  نه تنها در این باره ؛ بل در بسیاری موارد سخن در شاهنامه به رمز است یا به گفتهٔ شاه نامه: 1

تو این را دروغ و فسانه مدان        به یکسـان رَوِشنِ زمـانه مـدان
از او هرچه اندر خـورد با خرد        دگــر بر ره رمــز معنــی بــرد

در اوستا در رشن یشت ـ بند 17، با روشنی کامل به سیمرغ و خویشکاری (وظیفه) سی مرغ و جایگاه او ؛ (البته در قالب رمز)، اشاره میگردد. سیمرغ (پزشکهمگان) بر بالای درختی آشیان دارد که در بر دارندهی همهی گیاهان دارویی و درمانبخش است وپزشک همگان میباشد: 2
ای رشن اشون:
اگر تو بر بالای درختی باشی که آشیانهی سی مرغ در آن است و در میان دریای فراخکرت برپاست ـ درختی که در بردارندهی داروهای نیک و داروهای کارگر است و پزشک همگان خوانندش.

در دنبالهٔ آن می خوانیم: 3

و این در ختی است که بذر همه‌ی گیاهان در آن نهاده شده است.

در باور ایرانیان کهن، در سه‌هزارهٔ دوم از گاهشمار 12 هزارسالی، پس از بیهوش شدن اهریمن، اورمزد آفرینش گیتی را آغاز می‌کند و در ششگاه (شش گاهانبار)، آسمان، آب، خاک، گیاه، جانور و سرانجام  انسان  را میافریند. در آفرینش گیاهان آمده است : 4

پیش‌نمونهٔ گیاه، گیاهی است به صورت یک شاخه، در برگیرندهٔ همهٔ گیاهان عالم.

چنانکه اشاره شد،  این معنا در رشن یشت ـ بند 17، آشکارا به چشم می‌خورد. از سوی دیگر در گرشاسبنامهٔ اسدی توسی، در بارهٔ جایگاه سیمرغ آمده است: 5

همان جای دیدند کوهی سیاه      گرفته سرش راه بر چرخ و ماه

و بر چکاد این کوه و بر فراز در خت تناوری، آشیان سیمرغ است:

 درختی گشن شاخ، بر شاخِ کوه     ز انبـوه شاخـش، ستـاره ستوه

همچنین در گرشاسب‌نامه نیز بدین معنی که سیمرغ بر فراز درختی آشیانه دارد که همهٔ گیاهان دارویی و نیک را در بر دارد، اینگونه اشاره رفته است: 6

 چو باغی روان در هوا سرنگون       شکفته درختان در او، گونه‌گون

در این جا نیز سخن بر سر همان درختی است که «در بر دارندهٔ همهٔ داروهای نیک و داروهای درمان‌بخش است».

در گرشاسب‌نامه، دو نماد «کوه» و «درخت» ( پزشک یا پزشک همگان) به چشم می‌خورند که به مانند رشن یشت، گرداگرد آن را دریا فراگرفته است.

در فرامرزنامه نیز از سیمرغ سخن رفته است.7 در فرامرزنامه از سه نماد یعنی «کوه»، «درخت» و «دریا» یاد شده است ؛ جایگاه آنان، آمیخته‌ای است از گفتهٔ رشن یشت، شاه نامه و گرشاسبنامه.

همچنین در بهرام یشت در کردهی سیزدهم ـ بندهای 35 و 36، از توانمندیهای سیمرغ سخن رفته است: 8

35
آنگاه اهورامزدا گفت: پری از مرغ وارغنی بزرگ شهپر بجوی و آن را بر تن خود بپساو و بدان پر [جادوی] دشمن را ناچیز کن

36
کس که استخوان یا پری از این مرغ دلیر با خود داشته باشد، هیچ مرد توانایی او را از جای بدر نتواند برد و نتواند کشت.
آن پرمرغکانمرغ، بدان کس پناه دهد و بزرگ واری و فر بسیار بخشد.

 هم چنین در کردهٔ پانزدهم ـ بند 41 از بهرام یشت می‌خوانیم: 9

... بشود که پیروزی و فر [بهرام] این خانه و گله‌گاوان را فرا گیرد؛ همان سان که سیمرغ و ابر بارور،کوه ها را فرا گیرد.

سیمرغ (یا پزشک همگان یا نماد دارو و درمـان) در زبان اوستایی «سئن» یا «مرغوسن» و در زبان پهلوی «سن مورو» است «مورو» در زبان پهلوی برابر مرِغوِ در اوســتاست و «مرغ» در زبان فارسی. بدینسان «سین مورو» پهلوی به سیمرغ (سی کوتاه شدهٔ سین) در زبان فارسی درآمده است که آن را سی رنگ نیز مینامند.

استاد دکتر ذبیح الله صفا به درستی اشاره می‌کنند: 10

وجود درخت هرویسپ‌تخمه یا درخت سئن که همهٔ داروها و گیاهها از آن پدید می‌آید، لابد در ایجاد این فکر که سیمرغ پزشک چیره دستی بود و دو بار (برای رودابه و رستم) داروهای موثر دارد، دخالتی دارد...
سیمرغ در شاهنامه و اوستا و ادبیات پهلوی موجودی خارق‌العاده و عجیب است و در شاهنامه او را همواره چون یکی از عاقل‌ترین افراد آدمی صاحب فکر و تدبیر می‌یابیم.

در برهان قاطع در بارهٔ سیمرغ  آمده است: 11

سیمرغ به معنای حکیمی است که زال در خدمت او، کسب کمال کرد.

در فروردین یشت ـ بند 126 از خاندانی به نام «سین» یاد می‌شود. مادر رودابه همسر زال «سین دخت» یا «پزشک دخت» نام دارد و ابن سینا، نه پدرش و نه نیایش نام «سینا» داشت؛ بلکه «سینا» اشاره به «سئن» به معنای پزشک است و این چنین است نام سینوهه پزشک افسانه‌ای سرزمین مصر.

 

نامه دكتر طالع به پيراپزشكان و داروسازان

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه