جهان ایرانی
قرمطیان بحرین
- جهان ايراني
- نمایش از یکشنبه, 27 تیر 1389 12:14
- بازدید: 7685
برگرفته از فر ایران
عبدالله مرادعلی بیگی
جنبش اسماعیلیان قرمطی، یکی از گستردهترین جنبشهای فکری ( سیاسی ـ مذهبی) و از پرتوانترین خیزشهای نظامی در ضدیت با خلافت غاصبانهی عباسیان شمرده میشد. این جنبش به مانند اکثر قریب به اتفاق جنبشهای ضد خلافت در این دوران، ماهیت شعوبی داشت.
عبدالله حمدان قرمط،1 بینانگذار این جنبش، از مردم « بندر دیلم» در کناره خلیجفارس بود و از تربیت یافتگان سازمان اسماعیلی به شمار میرفت. میمون قداح اهوازی و پسرش عبدالله بنیانگذاران سازمان اسماعیلی و از دعوتگران اولیه و اصلی به امامت اسماعیل فرزند ارشد امام جعفر صادق (ع) و پسراسماعیل، محمد بودند.
عبدالله حمدان که در سالهای میانی قرن سوم هجری قمری در شهر کوفه میزیست، در میان مردم به تقوا و پارسایی شهره بود و همه او را به خردمندی میستودند و در تدبیر و سیاست مظهر هوش ایرانیاش میشمردند. وی به سبب مردمداری و بلند نامی در آزادگی و عدالتخواهی، همواره مورد وثوق مردم و طرف رجوع ستمکشیدگان از جور دستگاهی خلافت، از شهرهای دور و نزدیک، به ویژه از شهرهای ایرانینشین میان رودان و سواحل خلیجفارس بود. در قیام صاحبالزنج (میان سالهای 254 تا 270 هجری قمری)، وی از جمله کسانی بود که در شوراندن ستمدیدگان رنجبر بر علیه بیدادگریهای حاکم، نقشی فعال داشت.
عبدالله قرمط تا به آخر سخت بر این اعتقاد استوار بود که سرانجام، مردم ایران قدرت را از عرب باز پس میگیرند. 2 باز آوردن استقلال ایران و اعاده حاکمیت ایرانیان، همواره اعتقاد و آرمان استوار همهی مبارزان ایرانی در تمامی جنبشهایی بود که به صورتهای مختلف بر علیه خلافت غاصب (از اموی و عباسی) پیکار میکردند. عبدالله قرمط برای تحقق این آرمان بزرگ ملی و سیاسی ایرانیان، که یکی از اصول اساسی مبارزاتی جنبش وی محسوب میشد، به تلاش برخاست و رزمیگران و سرشار از سلحشوری و ایثار پی افکند.
وی به سال (277 هجری قمری) ، یعنی حدود هفت سال پس از کشته شدن صاحبالزنج، در سواد شهر کوفه، مرکزی به نام « دارالهجره» بنا نهاد و به نام محمدبن اسماعیل، امام قایم منتظر اسماعیلی قرمطی، به دعوت و سازماندهی گروههای مبارز شیعه پرداخت. باید دانست که اسماعیلیان قرمطی، برخلاف اسماعیلیان فاطمی، قایل به امامان مستور نبودند. بلکه آنان، اسماعیل فرزند ارشد امام جعفر صادق (ع) را که در حیات پدر در گذشته بود، امام هفتم و فرزند وی، محمد را مهدی قایم منتظر میدانستند.3
با آشکار شدن دعوت جدید از سوی عبدالله قرمط، در اندک زمان، مردمان بسیار، از سراسر میانرودان، هجر (بحرین) و خوزستان، که از قبل به واسطهی دعوت داعیان پیشین اسماعیلی و وجود میراث خونین قیامهای پیدرپی گذشتهی فرقههای شیعه، از امامیه (قیام کربلا، سرآغاز همهی قیامهای شیعیان محسوب میشود). کیسانیه و زیدیه، زمینهی قبول داشت و دلهای بسیاری با اصول آن همراه بود، این دعوت را پذیرا شدند و به آن پیوستند.
از میان شاگردان و تربیت یافتگان عبدالله قرمط، داعیان بزرگی برخاستند که « عبدان» داماد و کاتب او و دو خاندان ایرانی « ذکرویه پسر مهرویه» و « ابوسعید حسن بهرام گناوهای» از همه مشهورترند.
ذکرویه پسر مهرویه و پسران او « یحیی» و « حسین» ناشر افکار اسماعیلیان قرمطی در شمال غرب میانرودان و شام شدند و میان سالهای (289 تا 294 هجری قمری) رهبری چند قیام خونین را در آن خطه بر ضد دستگاه خلافت عباسیان برعهده داشتند.4
کار دعوت در سرزمین بحرین (بحرین کرانهای و جزیرهای) برعهده ابوسعید حسن بهرام گناوهای سپرده شده بود. با گروش انبوهی مردمان به دعوت قرمطی، به ویژه از میان ایرانیان که اکثریت غالب جمعیت بحرین را تشکیل میدادند، ابوسعید در اولین سالهای دهه هشتاد از قرن سوم هجری قمری، توانست شهرهای هجر (گرا ـ هگر) و خط (پنیات اردشیر) را به تصرف درآورد و دست غارتگران دستگاه خلافت را از سرزمین بحرین کوتاه سازد. بدین ترتیب ابوسعید دولت ایرانیان قرمطی را در بحرین تاسیس کرد و شهر هجر را مرکز این دولت قرار داد. از این دوران به تدریج شهر هجر به « لحسا» و شهر خط به « قطیف» نام بردار گردید و تا امروز بحرین کرانهای با همین نام قرمطی خود خوانده میشود.
دولت قرمطی در سال (291 هجری قمری) بر سرزمین یمامه دست یافت و در سال (293 هجری قمری) سرتاسر سواحل جنوبی خلیجارس و سرزمین عمان به دولت قرمطی پیوست.5
ابوسعید در سال (301 هجری قمری) کشته شد و پسرش « ابوطاهر گناوهای» پیشوای اسماعیلیان قرمطی گردید. دولت قرمطیان بحرین تا سال (349 هجری قمری) دوام داشت و تا برپا بود، دستگاهی جورپیشهی خلفا، آن را به درستی خطری بزرگ برای موجودیت خود میدانست.
دلیل وحشت بیاندازهی خلافت بغداد از دولت قرمطیان بحرین تنها به واسطه بیباکی و زوروتیزی شمشیر قرمطیان در مقابله با دستگاهی خلافت نبود. بلکه آن چه خواب راحت خلافت بغداد را آشفته میساخت، نوع خاص حکومت اجتماعی بنیاد گرفته بر قسط و عدل و شورا بود که قرمطیان در بحرین مستقر ساخته بودند.
حکیم فرزانه و دین دانای ایرانی، ناصرخسرو که در سال (438 هجری قمری) در مصر بود به هنگام بازگشت به ایران از بحرین دیدار کرد، در سفرنامه خود به توصیف این حکومت پرداخته است.6
جنبش قرمطیان که خصمآشتی ناپذیر دولت تلبیس خلافت بود، در حقیقت یکی از مظلومترین جنبشهای پیکارگر عدالتخواه و ضد ستم ایرانی نیز میباشد که در طول تاریخ هدف شدیدترین تهاجمات کلامی مخالفان قرار داشته است. به طوری که در زیر ضربات بیامان تبلیغات مسموم بدخواهان وابسته به خلافت جور، به گونهی جنبشی ضد اجتماع و اخلاق و مخالف دین و قرآن نموده شده است. تا آن جا که چهرهای غیر واقعی و دور از انصاف از آن در تاریخها نوشته گشته ودرباور و ذهنهای ناآگاه نشسته است.7
پینوشت:
1ـ قرمط در لغت به معنی نزدیک نهادن گام و هم به معنی تنگ و باریک نوشتن خط آمده است. (نگاه شود به فرهنگ معین و لغتنامه دهخدا زیر کلمه قرمط). عبدالله حمدان خطی بسیار خوش داشت و نامهها و فرامین را به خط مقرمط ریز و تنگ هم و رمزگونه مینوشت.
2ـ الفهرست - ابن ندیم - ص 188
3ـ تاریخ اسماعیلیان ـ پرفسور برناردلوئیس ـ ترجمه دکتر فریدون بدرهای ـ ص 99 ـ انتشارات توس ـ
اسفند 1362 ـ به نقل از « فرقالشعیه» ابومحمد حسن بن موسی نوبختی
4ـ همان ـ ص 23
5ـ الکامل - ابن اثیر- جلد 8 ـ ص 63
6ـ سفرنامه ناصرخسرو ـ ص 225 به بعد
7ـ جامعالتواریخ رشیدالدین فضلالله همدانی ـ بخش اسماعیلیان ـ ص 25