پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست گردشگری آتشکده‎ آذرگشسب - دکتر داریوش (حسین) بختیاری

گردشگری

آتشکده‎ آذرگشسب - دکتر داریوش (حسین) بختیاری

برگرفته از فر ایران

بقایای آتشکده آذرگشسب در منطقه شمال غربی ایران، در خاک افشار از توابع آذربایجان غربی قرار دارد. فاصله این محل از دریاچه‎ی ارومیه حدود 300 کیلو‎متر و تا بخش تکاب 42 کیلو‎متر است. طول جغرافیایی این محل از نصف‎النهار گرینویچ 47 درجه و 30 دقیقه شرقی و عرض شمالی آن 36 درجه و 40 دقیقه است.
امروزه آتشکده آذرگشسب به «تخت سلیمان» مشهور است. وجه تسمیه تخت سلیمان آن طور که باید و شاید معلوم نیست. به نظر می‎رسد که پس از حمله تا زیان، ایرانیان علاقمند به آثار تاریخی، از نقطه نظر حفظ و حراست ابنیه و آثار بزرگ این نقطه نظیر سایر نقاطی که آثار باستانی پیشنیان وجود داشته، این مکان را به «تخت سلیمان» نام‎گذاری نموده باشند، همان‎طور که آرامگاه کوروش بزرگ نیز به «مشهد مادر سلیمان» مشهور بوده است.
گروهی دیگر را عقیده بر این است که سپاه تازیان وقتی به ایران آمدند چون ساختمان‎های بزرگ سنگی شاهنشاهان گذشته ایران، پیش نظر آنان گران آمد و احداث چنین کاخ‎های بزرگی را از عهده بشر خارج می‎دانستند و به علاوه از زمان ساختمان و بنیاد‎‎گزاران آن نیز اطلاعی نداشتند، احداث آن‎ها را به سلیمان پیامبر نسبت دادند؟
کاوش‎های باستان‎شناسی ثابت کرده که شهر «شیز» که در جغرافیای تاریخی یکی از پایتخت‎های بزرگ آذربایجان در زمان اشکانیان ذکر شده، همان تخت سلیمان امروزی است که مرکز بزرگترین آتشکده عصر اشکانی و ساسانی یعنی آتشکده آذرگشسب بوده است. این محل را رومیان «گزکا»، تازیان «شیز» و به پهلوی «گنزک» یا «گنجک» می‎نامیدند.
به سال 1819 میلادی این محوطه باستانی توسط جهان‎گرد انگلیسی سر روبرت کرپرتر
Sir robert kerporter بررسی گردید. در سال 1937 این محل بار دیگر از سوی پوپ A.v.Pope و ویلبر D.N.wilber بررسی شد. آخرین بررسی در سال 1958 توسط فوندراستون vonderosten و ناومان Nawmann صورت گرفت.
کاوش‎های تخت سلیمان نخستین بار از سال 1337(1959م) از سوی گروه مشترک باستان‎شناسی ایران ـ آلمان شروع گردید و تا سال 1356 (1977م) ادامه یافت و سرپرستی کاوش‎ها را به ترتیب پروفسور فوندراستون vonderosten و پروفسور رودلف ناومان Rudolf Naumann و دکتر دیتریش هوف Dietrich بر عهده داشتند.
خاطر نشان می‎گردد که هنوز کاوش‎های این اثر باستانی پایان نیافته و احتیاج به سال‎های بسیاری کاوش و پژوهش هست. نگارنده این مقاله به عنوان نماینده مرکز باستان‎شناسی ایران بر کاوش‎های فصول 1974 تا 1976 تخت سلیمان نظارت داشته است.
با توجه به کاوش‎ها و پژوهش‎هایی که تا کنون در این محوطه صورت گرفته‎، آثار به دست آمده‎ی عمده، بدین صورت بوده است :
در دوره ماد و هخامنشی در این محل دهکده آبادی وجود داشته است. از اواسط عصر اشکانی آتشکده بزرگی در این محل بر پا گردید که در دوره‎ی ساسانی ساختمان‎های زیادی بر آن افزود شده و تا نیمه‎ی اول سده‎ی سوم هجری این آتشگاه بر پا بود، پس آن، متروک شد. رونق قابل توجه بعدی این محل مدت کوتاهی در عصر ایلخانی بوده که بناهایی بر روی ویرانه‎های پیشین افزودند کرده و از این جایگاه، بسان کاخ تابستانی استفاده گردید. بناهای موجود فعلی بیشتر از دوره‎ی ساسانی و دوره‎ی ایلخانی است.
از آن جایی که آتشگاه آذرگتسب بزرگترین و مهم‎ترین آتشگاه ایران باستان و ویژه پادشاهان و سپاهیان بود و از آن جایی که در ایران باستان زیبایی محیط از هر نقطه نظر مورد توجه بوده و اهمیت شایانی در فلسفه ایران باستان داشت، انتخاب این محل با مطالعه و دقت کامل صورت گرفت. در اهمیت زیبایی در ایران باستان از میان مدارک فراوان فقط به یک جمله از خشایارشاه اشاره می‎کنم که بر دروازه خشایارشاه در تخت جمشید به زبان فارسی باستان و خط میخی فارسی باستان بر جا مانده است: «آن چه لازمه‎ زیبایی بود، بیاری اهورا مزدا انجام دادیم».
آتشگاه آذرگشسب بر فراز صفه‎ای طبیعی بیضی شکل بنا شده، در میان این صفه دریاچه‎ای بیضی شکل وجود دارد. این صفه همچون نگین انگشتری در میان جلگه‎ای قرار دارد که از هر سو، توسط کوه‎هایی احاطه گردیده که هر کدام رنگی شاداب دارند. این سنگ‎ها و رنگ‎ها و زیبایی‎ گونه‎گون کشت‎زار‎های اطراف و طراوت و لطافت هوا و آسمان نیل‎گون و صاف بر روی هم، گوشه‎ای از بهشت برین را برای تماشاچی مجسم می‎کند: « زمین مست و زمان مست، آسمان مستٌ‏شتر در زیر بار و ساربان مست». خلاصه تمام اسباب زیبایی اعم از محیط شاداب، آب زلال و هوایی خوش باعث شد که این محل برای بر پایی آتشگاه بزرگ انتخاب گردید.
در ایران دوره‎ی طلایی باستان آتش‎های گوناگون وجود داشته‎ که به ترتیب اهمیت :
1ـ آتش‎خانه، یعنی هر خانه آتش ویژه خود داشت.
2ـ آتش قبیله یا آتش دهکده که آن را «آذران» می‎خواندند.
3ـ آتش ویژه استان که «آتش‎ بهزام» نامیده می‎شد.
از این آتش‎ها مهم‎تر و بالاتر سه آتش بود که اهمیت آن بر آتش‎های بالا فزونی داشت و در ایران زمین بیشتر طرف توجه و احترام بود :
1ـ آتشکده آذر‎فرنبغ ویژه روحانیون که در کاریان فارس قرار داشت.
2ـ آتشکده مهر برزین ویژه کشاورزان که در شرق ایران و در ریوند خراسان قرار داشت.
3ـ آتشکده آذرگشسب که مهم‎تر از همه و ویژه پادشاهان و سپاهیان بود که در شهر گنزک یا شیز آذربایجان یعنی همین تخت سلیمان امروزی واقع شده است.
از آتشکده‎ آذرگشسب (آتشکده گنجک) در ادبیات ایران بسیار نام برده‎اند، چنان‎که آن را آتش شهریاری و سلحشوران خوانده‎اند و نیز مشهور است که این آتشکده به تمام آتشگاه‎ها از خاور تا باختر آتش می‎رسانده و دارای اهمیت بسزایی بوده و بنابر آن چه ابودلف در سال 943 میلادی برابر 331 هجری نوشته آتش آن از هفتصد سال پیش از زمان او فروزان بوده است. هر که از شهریاران اشکانی و ساسانی به مناسبت‎های گونه‎گون از جمله تاج‎گذاری، پیروزی در جنگ، گرفتاری‎های بزرگ و شرکت در جشن‎های بزرگ می‎بایستی از تیسفون بدان جا آمده و مراسم احترام و وفاداری به جای آورند و نیز مشهور است که می‎بایستی نیمی از این راه طولانی را پیاده طی نمایند.
شاید در این جا بی‎فایده نباشد که اشاره کنم که رسم پیاده به زیارت رفتن شاهان قدیم ایران بعد‎ها نیز در ایران ادامه یافت چنان‎چه شاه‎عباس بزرگ بدین کار دست یازید.
باری به طوری که می‎گویند فرهاد چهارم پادشاه اشکانی جهت سوگند و ادای مراسم مذهبی چندین بار پیاده از پای‎تخت خود به سوی این آتشکده مقدس روی آورد. بهرام گور پادشاه ساسانی جواهرات تاج خاقان ترک و مغلوب را به آتشکده نامبرده فرستاد. خسرو اول انوشیروان دادگر هم بخششی بدان جا نمود . خسرو پرویز هنگام زد و خورد با بهرام چوبینه که به وی یاغی شده بود، زینت آلات زرین و دهش‎های پولی چندی نذر این آتشکده کرد و هم‎چنان به نذز خود وفا نمود و به همین ترتیب هدایا و نذر‎های دیگر بدین آتشکده رسانیده می‎شد. در سال 628 میلادی، هراکلیوس امپراطور روم شرقی به این محل حمله کرد و آتشکده و کاخ شاهی مجاور آن را ویران نمود. ولی دوباره این محل رونق خود را باز یافت و تا نیمه‎ی اول سده دهم میلادی یعنی تا سده سوم هجری، مدت‎ها بعد از اشغال ایران از سوی تازیان این آتشگاه هم‎چنان برقرار بود.
تاریخ نویسان دوره بعد از ساسانی و دانشمندان معاصر در عظمت و اهمیت این آتشکده مطالبی نگاشته‎اند. از جمله مسعودی (متوفی به سال 345 هجری) در کتاب « التنبیه و الاشراف»، سیبوس مورخ مشهور رومی در « تاریخ هراکلیوس»، یاقوت حموی در « معجم البلدان» ابودلف مسعود بن مهلهل در « سفرنامه‎ی ابودلف»، حسن بن‎محمد بن‎حسن قمی در «تاریخ قم» تالیف سال 387 هجری، مارکوارت آلمانی در رساله‎ی « آذریجان» پیرنیا در «تاریخ ایران باستان» و کریستنسن دانمارکی در کتاب « ایران در زمان ساسانیان».
نظر به این که آتشگاه آذرگشسب ویژه پادشاهان بود، افزون بر مشخصات و ویژگی‎های آتشکده‎های مشابه، دارای الحاقاتی بود که در مجموع آن را به صورت یک مجتمع ساختمانی وسیع کامل مذهبی ـ سلطنتی ـ نظامی درآورده است. با توجه به کاوش‎هایی که در خلال 17 فصل تا سال 1976 صورت گرفته تاسیسات ساختمانی موجود را که مربوط به دوره‎ی ساسانی است می‎توان به شرح زیر تقسیم‎بندی کرد. همین جا باید اشاره کرد که مجموع بناهای تخت سلیمان در دوره‎ی اشکانی از خشت و گل و در عصر ساسانی از سنگ و آجر است:

تاسیسات نظامی :
تاسیسات نظامی ـ دفاعی به دو بخش تقسیم می‎شود: نخست برج و باروی بیرونی که تمام صفه را در بر می‎گیرد و دارای دو دروازه‎ عمده است: یکی دروازه‎ شمالی، دیگر دروازه‎ جنوب شرقی.
دو دیگر، استحکامات درونی: محدوده‎ی آتشگاه اصلی و منضمات آن و نیز مجتمع آتشکده دوم توسط یک حصار مربع شکل محصور شده. این حصار، در داخل دارای یک راهروی سراسری به عرض 3/2 متر و با سقفی ضربی و از خارج دارای برج‎هایی است. (نقشه شماره 1)

تاسیسات مذهبی :
الف) آتشگاه اصلی آذرگشسب و متفرعات آن که درشمال دریاچه واقع است و شامل آتشگاه اصلی، آتشگاه فرعی، مرکز اسناد و کتاب‎خانه با رونوشتی از اوستای تنسر، بنای هشت طاقی (معبد آناهیتا ؟)، آتشگاه لشگریان و حیاط مرکزی. نقشه شماره 2
ب) مجموعه بناهای آتشکده دوم که پس از آشتگاه اصلی ایجاد گردید و شامل: تالار ستون‎دار گهانبارخانه (برای برپایی جشن‎های مذهبی)، تالار ستون‎دار یزش‎خانه، آتشگاه، تالار اصلی جشن‎ها، سالن غذاخوری عوام، محل سکونت موبدان، راهرو، حیاط‎های فرعی، حیاط اصلی. نقشه شماره 3

تاسیسات سلطنتی:
به خاطر این که شاهنشاهان اشکانی و ساسانی به دفعات برای انجام آیین‎های مذهبی بدین مکان درآمد و شد بودند. یک مجتمع ساختمانی شامل کاخ‎ها و ایوان‎ها نیز بنا گردید که بیرون از محوطه آتشگاه در اطراف دریاچه ساخته شدند که از آن مجموعه در حال حاضر تنها ایوان غربی که به «ایوان خسرو» مشهور است بر جا مانده است. نقشه شماره 4

شرح کوتاهی درباره‎ی بناهای موجود :
بارو، برج‎ها و دروازه‎ها: صفه طبیعی بیضی شکل تخت‎سلیمان محوطه ایست به مساحت 124000 مترمربع و ارتفاع آن از سطح زمین‎های مجاور حدود 18 الی 20 متر است. طول شمالی ـ جنوبی 400 و از شرق به غرب 300 متر است. ارتفاع صفح از سطح دریا 2450 متر است. اطراف صفه را بارویی بیضی شکل فرا گرفته که از سنگ و ملاط آهک و ساروج ساخته شده و ارتفاع متوسط فعلی آن بین 30/6 و 30/8 متر و در بعضی نقاط به 13 متر می‎رسد. قطر دیوار بارو 90/3 متر است. بارو دارای دو دورازه‎ است که هنوز باقی است، یکی دروازه‎ شمالی به ارتفاع 5 متر و عرض 5/4 متر و دیگر دروازه‎ی جنوب شرقی به ارتفاع 3 متر و عرض 40/3 متر است. بارو دارای 38 برج سنگی نیم‎دایره به قطر تقریبی 10 متر و فاصله هر برج از دیگری 25 متر است.
دریاچه‎ی تخت سلیمان: بیضی شکل و در مرکز صفه قرار دارد و تاسیسات مذهبی در شمال و سه جانب دیگر آن را بناهای سلطنتی فرا گرفته است. این دریاچه 120 متر طول و 80 متر عرض و بین 45 تا 65متر عمق دارد و دارای بدنه و دیوار سنگی است و آب آن توسط چند رشته کانال خارج می‎شده که در حال حاضر دو کانال کاربرد دارد و یکی از آنان از دروازه جنوب شرقی عبور می‎کند.
بناهای سلطنتی :
ایوان غربی مشهور به ایوان خسرو، تالار تاج‎گذاری ساسانی در شمال غربی دریاچه قرار دارد، ابعاد فعلی آن 29 متر درازا و 40/11 متر پهنا و بلندی تقریبی 20 متر است. به روایت یاقوت حموی این ایوان محل تاج‎گذاری بود. به نوشته‎ی وی این ایوان از سویی به صحرا و از جانب دیگر به باغی مشرف بوده است. دیگر اطاق‎های قصر سلطنتی ظاهرا در انتهای دریاچه قرار داشته و در فواصل ایوان‎ها، دیگر بناهای سلطنتی و در جانب دریاچه بناهای ستون‎دار، قرار داشتند ولی اکنون تنها همین ایوان بر پاست.

بناهای مذهبی :
بناهای مذهبی بر جا مانده که از دوره‎ی ساسانی است از سنگ و آجر ساخته شده است. سالن اصلی آتشگاه آذرگشسب (آشتگاه‎ شاهی A)، شامل یک چهار طاقی سترگ است که تا زیر سقف برپاست و از سنگ و آجر بنا شده و آثار گچ‎کاری بر دیوار‎ها دیده می‎شود. این تالار، دارای طاق‎های هلالی است. در کف آن سکویی آجری دیده می‎شود که بقایای آتشدان آتشگاه به شمار می‎رود.
در اطراف تالار اصلی آتشگاه آذرگشسب تاسیسات وابسته بدان وجود دارد. مانند آتشگاه فرعی (B)، محل اسناد و کتاب‎خانه آتشکده آذرگشسب که مکان نگهداری رونوشتی از اوستای تنسر نیز بوده است C) و (D، بنای هشت طاقی «معبد آناهیتا»؟ (E)، آتشگاه لشگریان (X) ، حیاط مرکزی (N) .

مجموعه ساختمانی آتشکده دوم :
شامل تعدادی بناهای مذهبی است که تاریخ بنای آن جدیدتر از آتشکده‎ شاهی و احتمالا قدمت آن به زمان بازسازی مذهب رسمی ساسانیان پس از واقعه مزدکیان در دوران خسرو اول انوشیروان دادگر می‎رسد.
تاسیسات آتشکده دوم به ترتیب‎ از دو تالار ستون‎دار PA و PB، راهروی کوچک که تالار PB را با گروهی از اطاق‎های فرعی مربوط می‎کند، سرسرای PC2 و محراب PD تشکیل شده است. این مجموعه به یک رشته بناهای فرعی وابسته و چند راهرو و حیاط خلوت و یک حیاط بزرگ (py) مربوط است. کاربرد این مجموعه به عنوان آتشکده با کشف محراب‎هایی در قست‎های PB و PD تایید می‎گردد. احتمالا تزیینات کف اطاق PB هم با مراسم مذهبی بی‎ارتباط نمی‎باشد. در جناح شرقی، سطحی که توسط آبرو‎هایی احاطه شده، محل‎های قربانی را به خاطر می‎آورند که به همین شکل آبرو‎هایی اطراف آن‌ها را احاطه کرده است و محل‎هایی هستند برای مراسم قربانی در معابد فعلی زرتشتیان ایران و پارسیان هند.
این شکل بنا با ظاهر کنونی‎اش در دوره‎ی ساسانی به عنوان آتشکده وجود نداشته است. طبق بررسی‎های باستان شناسی هر تسفلد، گدار، وارد من، خصوصیت شکل آتشکده‎های ساسانی، تالار گنبد‎دار و وسیع با راهرو‎هایی در اطرافش بوده است. مانند تالار A (تالار اصلی آتشگاه آذرگشسب) در تخت سلیمان، یا این که ترکیبی بود از چهار طاق که اطراف آن باز بوده و مخزن آتش‎بسته داشت.
معدودی بنا به طرز معماری ساسانی با اطاقهای وسیع و بعضی دیگر با تالار‎های سه جبهه‎ای ستون‎دار مانند بناهای سروستان، دامغان و کیش وجود دارند که معماری آن‌ها معمولا جزو معماری قصر سازی محسوب می‎شود. شباهت اطاق‎های PA تا PD با عبادتگاه‎های مسیحی در ایران نمی‎تواند در اینجا مورد نظر باشد. لیکن این کیفیت مهم به نظر می‎رسد که قسمت بزرگی از مهرآبه‎ها که کلا وابسته به سبک پرستش این مذهب در غرب می‎باشد دارای تالار‎های سه جبهه‎ای هستند. در مهر‎آبه معروف دوراایروپوس آخرین مرحله ساختمانی که در اواسط سده سوم میلادی صورت گرفته، اطاق‎ مهراب تا اندازه‎ای زیادی از شبستان جدا شده است. با وجود تشابه بین مهرابه‎های رومی و دومین آتشکده تخت سلیمان نبایستی کوشش نمود، این تاسیسات دوره‎ی ساسانیان را به عنوان عبادتگاه مهر‎پرستان توجیه نمود، زیرا نفوذ مهر‎پرستی در مذهب رسمی دوره‎ی ساسانیان به شکلی که در امپراطوری روم صورت گرفته است، قابل قبول نیست. بیش از همه لازم به نظر می‎رسد این نکته را در نظر گرفته که آیا تشابه اجزاء ساختمانی عبادت‎گاه‎ها به سبب وظایف مشابه مذهبی است و یا به سبب پیروی از یک نوع معماری ویژه قدیم ایران بوده است که عبادت‎گاه را شبستانی دراز با مهرابی در آخر آن تشکیل می‎داده است. برای تفهیم مستقیم موقع اطاق‎های عبادتگاه دوم تخت سلیمان مقایسه‎ای در مورد تاسیسات دوره‎ی ساسانیان با یک نوع آتشکده در ناحیه زردشتی نشین فعلی جنوب ایران موضوع را بازگو و روشن می‎کند. این نوع بنا حتی در سده نوزدهم در آن جا مرسوم بود، تا این که در نتیجه کمک اقتصادی پارسیان هند و پس این که بناهای جدیدی ساخته شد از اعتبار افتاده است. این آتشکده‎ها مانند دارمهر قنات کاشان و دو بنای کرمان: دارمهر دولت‎خانه و دارمهر محله‎ی شهر، در آن قسمت از آن بنا که در آن عبادت می‎شده دارای شبستان بزرگ چهارگوش به نام گهانبار‎خانه که در آن مومنان جشن‎های مذهبی خود را برپا داشته‎ و نیز به غیر از فرایض مذهبی معمولی، مسایل مهم ناحیه نیز در آن جا حل می‎شد. در سمت باریک گهانبار خانه که گاهی بوسیله یک در محوری و اکثرا توسط اطاق‎های فرعی می‎توان به آن راه یافت، مهراب تقریبا چهار‎گوش کوچکی قرار دارد که در آن آتش مقدس شعله‎ور بوده است. در کنار و یا پشت مهراب، محوطه کوچکی قرار دارد که به نظر می‎رسیده است که در ابتدا به عنوان یزش‎گاه، مورد استفاده واقع می‎شده است. ترتیب قرار گرفتن اطاق‎های این عبادت‎گاه کوچک منطقه‎ای، با معیار بزرگتری در دومین آتشکده تخت‎سلیمان تکرار می‎شود. به طوری که به جرات می‎توان این فرضیه را قبول کرد که معابد دوره‎های جدید از لحاظ وضعیت بنا تا اندازه‎ زیادی به عبادتگاه‎های دوره‎ی ساسانیان منسوب‏اند. بنای تالار، به خصوص قسمت جنوبی PA احتمالا وظیفه‎ی یک گهانبارخانه را به عهده داشته است در حالی که تجهیزات تالار شمالی PB بدین نکته اشاره می‎کند که حداقل قسمتی از فرایضی که در معابد دوره‎های جدید در یزش‎گاه انجام می‎گیرد در آن جا به وقوع می‎پیوسته‎ است. به عنوان یزش‎گاه حقیقی می‎توان اطاق PM را در نظر گرفت که در طرح کلی همان وضعیتی را دارا می‎باشد که اطاق‎های چینه‎ای قدیمی‎تر دارا بوده، و سکوی آن به احتمال زیاد در آداب ویژه قربانی کردن بهره‎برداری می‎شد. توجیه اطاق‎ PD به عنوان مهرابی که در آن از آتش ابدی نگهداری می‎شده می‎تواند به خاطر وجود سکوی مهراب و نیز شکل ویژه نقطه پایان عبادت‎گاه، با حقیقت وفق دهد. شکل مهراب که به هر حال می‎بایستی دارای تنه‎ی ستون مانند بوده باشد که سکه‎سازان دوره‎ی ساسانیان آن را روی سکه‎ها ضرب کرده‎اند و با معیار‎ بزرگتری مطابق با مهراب‎های سنگی تالار PB است از نوع مهراب معابد دوره‎های جدید که از بنای چند ضلعی عظیم گلی تشکیل شده است تمیز داده می‎شود.
این که آیا این مهراب بوسیله‎ی طاق و یا یک گنبد دو پوسته مسقف می‎شده مانند مهراب‎هایی که در معبد کرمان مشاهده می‎شود، معلوم نیست. کوشش در ارتباط دادن محل مخزن معبد دوره‎ی ساسانیان با معابد جدید مناطق زرتشتی، که هنوز هم موجود می‎باشد بر این حقیقت استوار است که فرایض مذهبی زرتشتیان به صورت کلی تا کنون تغییر چندانی پیدا نکرده است. ولی این نکته را باید در نظر گرفت که سنن زرتشتیان که به عنوان یک اقلیت مذهبی، فقط تصور ضعیفی از فرایض مذهبی دوران شکوفایی این مذهب را که در آتشگاه تخت سلیمان انجام می‎گرفته است در نظر مجسم می‎کند.
تاریخ بنای آتشکده‎ی دوم:
ابتدا تالار ستون‎دار PA و PB و راهرو KOI بنا شدند و ساختمان آن‎ها همزمان با معبد آذرگشسب صورت گرفته است. پس از آن مهراب PD و سپس اتاق‎های جلویی PE تا PL شدند. در مرحله‎ بعدی اتاق‎های PU و PS و PSI و احتمالا اتاق جلویی PV بنا شدند و راهروی KO3 آخرین قسمت را تشکیل می‎دهد. برای این که بتوان تاریخ بنای قسمت‎های مختلف ساختمان را به طور قطعی بیان نمود مدرک مستدلی در دست نیست. سکه‎هایی که یافت شده‎اند این نکته را تایید می‎کنند که در اواخر دوران شاهنشاهی قباد اول یکارهای ساختمانی به شدت در شرف انجام بوده است. از این رو می‎توان تاریخ بنای تالارهای ستون‎دار PA و PB را در زمان بازسازی مذهب رسمی دوره‎ی ساسانیان پس از دفع مزدکیان در دوران شاهنشاهی خسرو اول انوشیروان دادگر دانست. دوره‎های ساختمانی بعدی را می‎توان در طول 130 سال آخر دوره‎ی شاهنشاهی ساسانیان تقسیم کرد و نیز این فرضیه که ممکن است عملیات ساختمانی در اوایل استیلای اسلام هنوز ادامه داشته باشد به احتمال قوی صحت دارد زیرا معبد از آن جا که سکه‎های قباد هیچ‎گاه به صورتی که با ساختمان ارتباط مستقیم داشته باشد یافت نشد، بلکه در سطح حیاط PY پیدا شدند نباید این امکان را کاملا نادرست دانست که این سکه‎ها فقط تاریخ تالار‎های بزرگ ستون‎دار قبل از این واقع وجود داشته‎اند. اما هیچ دلیلی وجود ندارد که بر مبنای آن بتوان تاریخ ساخت بنا را پیش از دوران فرمانروایی پیروز دانست که از این شاهنشاه تعدادی سکه در اطراف معبد آذرگشسب یافت شده و یک درهم نقره از عهد این پادشاه در کف راهروی KOI قرار داشته است. احتمالا سکه‎هایی با حکاکی‎هایی که از پیروز است در دوران قباد هم رایج بوده‎اند.
«تخت سلیمان که هنوزش به جاست‏همتی و عبرتی از بهر ماست.»

* ـ شعر از باستان‎شناس فرزانه جهانگیر یاسی
بختیاری. حسین گزارش کاوش‎های باستان‎شناسی تخت سلیمان در سال‎های 1353، 1354، 1355 (چاپ نشده ـ آرشیو مرکز باستان‎شناسی ایران) ایمانی. منوچهر گزارش حفاری

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید