دکتر محمد مصدق
"زنده باد مصدق" یا "مرده باد مصدق": تحليلي بر پنداشت از مفهوم "مردم" در روز 28 مرداد 32
- دكتر محمد مصدق
- نمایش از شنبه, 26 دی 1388 06:48
- فرامرز بیگدلو
- بازدید: 4660
"زنده باد مصدق" یا "مرده باد مصدق": تحليلي بر پنداشت از مفهوم "مردم" در روز 28 مرداد 32
روز ننگين غلبه استبداد بر اراده ملت امروز 28 امردادماه است. روزي شوم و شور . روزي كه سبب گرديد جوجهي عقاب آزادي، بيتوان پرگرفتن از بلنداي قله قدرت فرو افتد و يا به سخن بهتر فرو انداخته شود. شايد اگر مادر كمي در قبال او محتاطتر عمل ميكرد و بيشتر مراقبش بود، سرنوشتي ديگر مييافت. مادري كه در ذاتش چون ديگر عقابان انديشهاي آزاد در بيكران آسمان داشت و ميپنداشت دشمنان هم خويي چون عقاب دارند. دريغا كه جغدصفتان بدطينت حيلهگر و كلاغان سياه ارتجاع و كركسان مردارخوار چگونه شبانه شبيخون زده و فرزند آتيهدارش را از او گرفتند و همو را از قدرت به زير افكندند و خود داعيهدار قله پرشكوه زعامت ميهن فرهمند ايران شدند. دريغا و دو صد دريغا . . . در اين جستار قصد ندارم كه به مرور تاريخ بپردازم. قطعا همه شما بهتر از آنچه كه من توان قلمفرسايي رخداد آن روز ننگين در تاريخ ايران را داشته باشم با آن آشنا هستيد و وقايع آن را ياده خود داريد. من ميخواهم بسيار كوتاه به پنداشتي به غايت اشتباه در خصوص آن روز اشارهاي داشته باشم. پنداشتي كه متاسفانه توسط دولت كودتا و دولتهاي همفكر پس از آن تبليغ و ترويج شد. مطمئنا بسياري از شما اين عبارت (كه به تدريج بدل به ضربالمثل ميگردد) را شنيدهايد. بسيار گويند كه ملت ايران قابل اعتماد نيستند. كساني كه صبح شعار "زنده باد مصدق" ميدهند و بعدازظهر شعار "مرگ بر مصدق". شوربختانه بسياري از افراد هم ميهن بدون تحقيقي در مورد بنمايههاي اين سخن و يا تحليلي در مورد پيامدهاي آن، چنين سخني را بازگو ميكنند كه قطعا تكرار آن ميتواند صحت آنرا پذيرفتنيتر نمايد. همانگونه كه پيشتر اشاره كردم دولت كودتا و دولتهاي پس از آن و دربار مستقيم و غيرمستقيم براي دور كردن و نوميد نمودن آزاديخواهان وفعالان سياسي اين مطلب را از طريق دستگاههاي تبليغاتي خود در بوق و كرنا كردند. براي تحقيق صحت اين ادعا و سنجش اعتبار آن بایستی به آنچه از آن روزها نقل شده است، رجوع كنيم. پس از شكست كودتا در روز 25مرداد (كه به درستي در سال 32 ماه پنجم سال، مرداد نام داشت و نه امرداد) مردم يعني پيروان همان كساني كه در روز 30 تير سال 1331 به از حمايت از دكتر مصدق و بر عليه سلطنت به تظاهرات پرداختند، بار ديگر به هواخواهي از نيروهاي ملي به رهبري دكتر مصدق به خيابانها آمدند و ضمن پشتيباني از دولت ملي دكتر مصدق، مجسمههاي شاه و پدرش را پايين كشيدند. اين تظاهرات در روزهاي بعد نيز به ادامه يافت و آنان با از حمايت دكتر فاطمي خواهان برانداختن مونارشي سطلنت استبدادي و اعلام و استقرار جمهوري شدند و اين وضعيت را (شاه نيز از كشور گريخته بود)، فرصتي آرماني براي تحقق اين خواست همگاني ميديدند. با اين حال رواداري خوشبينانه دكتر مصدق چنين انديشهاي را پشتيباني نكرد و طراحان كودتا با هشدار به دكتر مصدق مبني بر امكان سوء استفاده كمونيستها از ناآراميها خواستار پايان بخشيدن به تظاهرات مردم عليه نظام سلطنتي شدند. اما اين پايان كار نبود با فرصت پيش آمده برنامهريزان كودتا حداكثر استفاده را نمودند و با سازماندهي نيروهاي نظامي، چماقداران و دار و دستههاي آنان و كسب حمايت غيرمستقيم ارتجاع، زمينههاي كودتا را فراهم نمودند و با راهاندازي آشوب و شورش و خرابكاري توسط عناصر خودفروخته چماقداران و فواحش و پس از آن حضور نيروهاي ضدميهني نظامي تلاشهاي خود را براي سرنگوني دولت ملي مصدق، به هدف رساندند. كودتايي كه در 25 سال پس از آن در تبليغات رسمي رژيم، نام مضحك قيام ملي به خود گرفت و اكنون نيز ميراثخواران لسانجلسنشين آن بر اين نام سراپاي دورغ پافشاري ميكنند. بيتوجه به اين كه بخواهند اين مساله را توجيه كنند كه در يك قيام ملي، چرا فقط قشر لمپن حضور دارند؟ آيا اين لمپنها نماينده آن ملت بودهاند؟ همچنين در يك قيام ملي حضور تانك و نفربر و ديگر ادوات نظامي در وسط خيابانهاي شهر، آن هم در يك موقعيت غيرجنگي و به نفع قيامكنندگان چه معناي ميتواند داشته باشد. گذشته از اين نيروهاي خارجي چه نقشي در يك قيام ملي (به معناي اولويت منافع ملي بر منافع بيگانه) دارند و چه منافعي از اين قيام ملي عايد آنان ميشد. به ويژه آنكه شانس از اين سو با ملت ايران يار بود كه ايالات متحده كه سنت افشاي اسناد محرمانه را پس از گذشت دوره اهميت آنها را در پيش گرفته است، يكي از كارگزاران اين رويداد بوده است و از اين رو در ساليان اخير با افشاي اسناد آن دوره و مدارك چنين رويدادي و افزون بر آن، اعتراف مسئولان كنوني و پيشين دولت ايالات متحده، به چنين اشتباه تاريخي، كاملا جهت و هدف اين كودتا را روشن ساخته است (واي كه اگر بريتانيا به تنهايي كارگزار بود، تا پانصد سال ديگر هم اسنادي را فاش نميكردند، كمااينكه در مورد نقش خود در اين فقره نيز ساكت نشستهاند) با اين حال حماقت كساني كه كودتا را قيام ميخوانند تا آنجاست كه با وجود رو شدن اسناد و اعتراف مسئولان آمريكايي كودكانه بر نظر خود اصرار دارند. اكنون خود را در جايگاه داوري قرار دهيد و قضاوت كنيد كه كداميك از اين دو دسته در زمره "مردم" قلمداد ميشدند؟ كساني كه از رهروان جانباختگان (شهيدان) 30تير بوده و طي روزهاي نخست افشاي كودتاي اول در روز 25مرداد 32 در حمايت از مصدق در خيابانها آمده بودند و شعار "زنده باد مصدق" ميدادند يا كساني كه به سركردگي شعبان بيمخ و ديگر چماقداران، نوچههايشان و فاحشههايي كه با دريافت اسكناسهاي آمريكايي و انگليسي شعار ميدادند "مرگ بر مصدق"؟ اگر كساني كه روز 28 مرداد به عربدهكشي ميپرداختند همان مردم 25 تا 27 مرداد بودند، اين سخن پذيرفتني بود. اما براستي ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است. مردم ايران ان گونه نيستند كه برخي ميپندارند.