زیست بوم
وقتی که آلماگل فهرست مونترو را گیج میکند!
- زيست بوم
- نمایش از دوشنبه, 14 شهریور 1390 19:45
- بازدید: 3348
برگرفته از روزنامه شرق
محمّد درویش
روزگار امروز تالابهای سهگانه دشت ترکمن صحرا، موسوم به آلاگل، آلماگل و آجیگل شاید بیشتر از آنکه غمانگیز باشد، شگفتانگیز است! تالابهایی که به حق باید آنها را با صفت الماس فیروزهای اینچه برون نام نهاد؛ الماسهای درخشانی که دهها هزار سال است به بالانس حرارتی و رطوبتی دشت ترکمن صحرا کمک کرده و سرزمینی با توان زیست پالایی بالا آفریدهاند؛ سرزمینی که در آن میتوانی صدای بیرقیب و هوشربای سمفونی طبیعت را با بهترین و رساترین شکلش بشنوی و در زیبایی ملکوتی چشماندازهای نیلگونش شناور گردی. از همینروست که این تالابهای سهگانه در شمار نخستین تالابهای کشور محسوب میشوند که افزون بر 36 سال پیش در سیاهه بینالمللی کنوانسیون رامسر به ثبت رسیدند تا علاوه بر ارزشهای ملی، واجد توجهی جهانی شده تا از مراقبتی فراملی به عنوان میراثی جهانی بهرهمند شوند.
با این وجود، شوربختانه باید بپذیریم که نگاه مدیریت حاکم بر حوضه آبخیز رودخانه اترک واقع در شمال خاوری وطن، هرگز سزاوار پاسداشت چنین مزیتهای ناهمتایی نبوده است؛ آبخیز پهناوری که سه استان خراسان رضوی، خراسان شمالی و گلستان را در وسعت 26 هزار و900 کیلومتر مربع متاثر کرده و رودخانهای به طول 545 کیلومتر (140 کیلومتر طولانیتر از زایندهرود) را از سرابش در بلندیهای هزارمسجد تا پایابش در آلماگل و خلیج حسنعلی و دریای خزر میآفریند. رودخانهای که شاید بیاغراق بتوان آن را در کنار گرگانرود، به عنوان قلب تپنده شمال شرق کشور نام نهاد؛ قلبی که هرگاه در پایابش به دریاچه سیب (آلماگل) و دیگر تالابهای اقماری بهشت گونهاش برسیم که پرآب است و همه 300 هزار بال پرنده از 85 گونه مختلفش را در اوج سرخوشی ببینیم که در حال رقصی آسمانی و نجوایی گوشنواز هستند، یعنی حال این قلب و در نتیجه حال همه زیستمندان ساکن در سه استان یاد شده خوب است و هر آیینه که چون امروز، فقط نمکزاری از آن بهشت سیبفام باقی مانده باشد، یعنی شرایط بس نگرانکننده است؛ زیرا که مردمان بالادست، حقابه پایین دستیها را ندادهاند یا آنقدر برای خود بهانه مصرف آب تراشیدهاند (از جمله گسترش افقی اراضی کشاورزی و احداث حوضچههای پرورش ماهی که مثل قارچ در حال رشد است) که دیگر آبی نمانده تا به آلماگل و آجیگل و آلاگل برسد. و بدینترتیب، به دست خویش میرویم تا شاهد ظهور یک کانون جدید و بحرانی فرسایش بادی و چشمه تولید گرد و خاک و نمک در شمال شرق کشور به موازات تقویت سونامی 10میلیارد تنی نمک در شمال باختری وطن باشیم! چرا؟ چرا از روزگار تلخ تالابهای بختگان، طشک و کم جان درس نمیگیریم که چگونه بهرهبرداری همزمان سه سد در بالادست آنها (سیوند، درودزن و ملاصدرا) نظام آبشناختی رودخانههای کر و سیوند را متحمل تنشی بزرگ کرده و حیاتشان را به توبره کشید؟ اینجا هم نه تنها پنجسد روی اترک زدیم، بلکه مطالعات احداث پنجسد جدید را هم همزمان پیش میبریم تا برای همیشه با موهبتی به نام تالاب بدرود گوییم! چنین است که در چند ساله اخیر مرتبا نام این تالابهای زیباروی اینچهبرونی، بین فهرست مونترو (یعنی تالابهای در خطر نابودی) و سیاهه بینالمللی رامسر در تبادل بوده است. جالب این است همین سال گذشته بود که مسوولان سازمان حفاظت محیطزیست با آب و تاب فراوان از خروج نام تالابهای سهگانه آلاگل، آلماگل و آجیگل از فهرست مونترو در اثر اعمال تمهیدات شایسته مدیریتیشان خبر دادند و مسوولان وزارت نیرو هم از اتمام قریبالوقوع طرح مدیریت یکپارچه آب در حوضه آبخیز اترک خبر دادند؛ اما امسال دوباره تالابها خشک شدند و معلوم نیست چرا حتی یک خشکسالی خفیف تا متوسط هم میتواند همه آن تمهیدات مدیریتی را به سایه برده و اثراتش را خنثی کند؟!
یادمان باشد که اگر اینبار هم از دست بارندگی کاری ساخته نبود و نام تالابهای اینچهبرون دوباره در فهرست مونترو قرار گیرد، خیلیها باید صورتشان سرخ شده و استعفا دهند! نه؟