یادمان
بیانیۀ انتخاباتی دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- سه شنبه, 21 خرداد 1392 20:12
- آخرین به روز رسانی در سه شنبه, 21 خرداد 1392 20:12
- نمایش از سه شنبه, 21 خرداد 1392 20:12
- بازدید: 4800
متن کامل بیانیۀ انتخاباتی سازمانهای مردمنهاد فرهنگی و کانونهای دانشجویی به شرح زیر است:
بهنام خداوند جان و خرد
بیانیۀ انتخاباتی دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران
به نمایندگی گروهی از سازمانهای مردمنهاد دوستدار میراث فرهنگی و کانونهای دانشجویی
ما، گروهی از سازمانهای مردمنهاد فرهنگی و کانونهای دانشجویی، ضمن لزوم توجه واقعی ــ و نه شعاری ــ رییسجمهور به مسایل ملی و پاسداشت میراث فرهنگی و معنوی و محیط زیست ایران، خواهان اعلام پایبندی نامزد مورد حمایتمان به اصول زیر هستیم.
رییسجمهور مدیر قوۀ مجریه است، که برابر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شخص دوم حکومت است. جدا از بحثهای تخصصی و حقوقی که دربارۀ اختیارات و توانمندیهای قانونی او میشود، دستکم در عزل و نصب وزیران ــ بهویژه وزیرانِ مرتبط با حوزۀ کاری و علاقهمندی ما ــ اختیارات کامل را داراست. از اینرو، ما خواستهایمان را آشکار و صریح با او در میان میگذاریم و تنها نشانۀ پذیرش این خواستها را در اعلامِ پیشاپیشِ نام نامزد مورد نظرِ وی برای ادارۀ سازمانها و وزارتخانههای مرتبط (وزرات علوم، تحقیقات و فنآوری/ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ وزارت آموزش و پرورش/ وزارت ورزش و جوانان/ سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری/ سازمان دفاع از محیط زیست/ و در صورت امکان وزارت امور خارجه) میدانیم.
شرایط مورد نظر ما برای رییسجمهور، پایبندی او به این اصول است:
1. عشق به ایران و برتری دادن منافع ملی بر همه چیز
میدانِ دید رییسجمهور نباید محدود به منافع محلی باشد و باید مسایل را بر مبنای توسعۀ درازمدت و هدفمند و یکپارچۀ ایرانِ پهناور و از زاویۀ منافع ملی تحلیل کند و یاریگر همۀ تیرههای ایرانی برای رسیدن به حقوقشان ــ به دور از هرگونه تبعیض ــ باشند. بهویژه توسعه در شهرها و استانهای مرزی و پیرامونی ایران یک ضرورت است. البته، در این راه نباید به دام زمینهچینیهای حسابشدۀ دشمنانِ ایران در طرح موضوعاتی همچون فدرالیسم بیفتد؛ چرا که تیرهها و اقوامِ ایرانی در زمانی بسیار طولانی در کنار هم زندگی کرده و با یکدیگر ــ چه از نظر فرهنگی و چه اقتصادی و چه حتا خونی ــ آمیخته شدهاند، و در این وضعیت فدرالیسم ــ که در لغت به معنای به هم پیوستن است و برای جوامعی کاربرد دارد که در آغاز راهِ پیوستگی قرار دارند ــ بیمعنا خواهد بود، جز آنکه تلاش برای برساختن حکومتهای محلی و یا ایجاد فدرالیسم اقتصادی و جدا کردن سفرههای هموندان یک ملت از یکدیگر، حرکت به پس و زمینهساز اختلافات بعدی و تجزیۀ ایران خواهد شد.
پیگیری حقوق حداکثری ایران در دریای مازندران و دفاع از حقوقمان در اروندرود و ایستادگی در برابر هوچیگریهای برخی سردمداران شیخنشینهای خلیج فارس دربارۀ جزایر ایرانی و توطئههای آشکار دشمنان شکوه و اقتدار ایران در مورد عنوان تاریخی خلیج فارس، از جمله مسایلی است که باید پیوسته پیگیری شود.
2. پاسداری از زیستبومهای ایران
شوربختانه ضعف مسؤولان سازمان حفاظت از محیط زیست از سویی، و نیرومندی پیمانکارانی که از طریق وزارتخانهها اهداف سودجویانهشان را در قالب طرحهایی به ظاهر عمرانی پی میگیرند، کار را به جایی رسانده که ایران در این چند سال از نظر شاخصهای پایداری محیط زیست در میان 146 کشور جهان جزو رتبههای آخر باشد. روند تخریب جنگلها و خاک (که با ادامۀ آن تا کمتر از 20 سال دیگر خاک مرغوبی برای کشاورزی و نزدیک به 60 سال دیگر جنگلی نخواهیم داشت) و روند ویران شدن مناطق حفاظتشده، پارکهای ملی و تالابها و دریاچهها (بهویژه دریاچۀ ارومیه)، به اندازهای سهمگین است که برای کاستن از شتاب آن تنها عزمی ملی را نیازمندیم.
آشکار است که نامزدِ منتخب جوامع مدنی فرهنگی باید با تمام قوا برای علمیسازی مدیریت در این مورد و پشتیبانی بیدریغ از کارشناسان بکوشد.
3. عشق به تاریخ و فرهنگ ایران
رییسجمهور باید ضمن آشنایی با تاریخ و فرهنگ ایران، به کلیت آن ــ بدون جدا کردنِ بخشهایی معین ــ عشق بورزد و در برابر تحریفهایی همچون گذاردن بخشهایی از تاریخ ایران رو در روی بخشهایی دیگر ــ که نشانههایی از آن گاهی به رسانهها یا حتی کتابهای درسی راه یافتهاند ــ بایستد. چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، شناسنامۀ «ما»ی ایرانی تمام رویدادهای هزارانسالۀ سرزمینِ کهنمان را در بر میگیرد. از دید ما مردمانی که باشندگان نخستین این سرزمین بودند؛ آنهایی که فرمانرواییهای شکوهمند باستانی ما را پی ریختند؛ و کسانی که ضمن پذیرش دین مبین اسلام از مبارزه برای استقلال ایران کوتاه نیامدند و انقلاب بزرگی را در دانش جهانی رقم زدند؛ و کوتاه آنکه همۀ انسانهایی که ایستاده بودن ایرانِ امروزمان را ــ کم یا بیش ــ به آنها مدیون هستیم، ضمنِ باز بودنِ دریچۀ نقد بر آنان، شایستۀ احترام هستند.
از نگاه جوامع مدنی فرهنگی، مصداقهای عشق به تاریخ و فرهنگ ایران عبارتند از:
الف) در نظر داشتن حوزۀ فرهنگی ایران در برنامهریزیهای کلان
تمام مردمانی که جشن/ عید بزرگ نوروز را برپا میکنند، گذشتهای یگانه با ما دارند و جدا از سیاستهای ایرانستیزانۀ برخی از حاکمان آن سرزمینها باید در روابط خارجی جایگاه مهمی را برای آن مردمان قائل شد.
ب) پاسداری از میراث معنوی ایران
برای نمونه میتوان اشاره کرد به توجه بیشتر به جشنهای ملی ایرانیان از جمله مهرگان، شب چله (یلدا)، چهارشنبهسوری، سیزدهبهدر و... ــ در کنار جشن بزرگ نوروز و جشنهای مذهبی ایرانیان ــ که شوربختانه در این سالها مورد غصبِ حاکمان و رسانههای ملی قرار گرفتهاند. همچنین تلاش برای بازگرداندن نشان تاریخی و ملیمذهبی شیروخورشید سرخ ــ بهجای هلال احمرِ عثمانیان ــ که در شرایطی سخت و با زحمت بسیار در زمان خود (1334 قمری/ 1903 میلادی) جزو سه نماد جهانی امدادرسانی قرار گرفت ولی با بیتوجهی ما احتمال حذف آن میرود.
پ) پاسداری از میراث فرهنگی ایران
ما عملکرد سازمان متولی میراث فرهنگی (سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری) را در تمام این سالها که شکل گرفته است ــ به نسبت اهمیت میراث فرهنگی در سرزمین کهنسالی چون ایران ــ به جز کمشمار حرکتهای خودجوش معدودی مدیر آگاه، ضعیف ارزیابی کرده و از رییسجمهور میخواهیم ضمن تلاش برای تبدیل آن سازمان به وزارتخانهای در خور، از گزینش مدیرانی آگاه و کارشناس برای مدیریت آن، حمایت کند. ایستادگی در برابر فشارهای غیررسمی برخی کانونهای قدرتطلب و جلوگیری از طرحهای بیمطالعۀ آسیبرسان به میراث فرهنگی از جمله ساخت برخی سدهای بزرگ مخزنی ــ که نابودکنندۀ زیستگاهها هم هستند ــ و شماری از راهسازیهای غیراصولی و همچنین دفاع از بافتهای تاریخی برخی شهرها و روستاها و تلاش در راه بهبود وضعیت گردشگری و... از جمله وظایف وزیر یادشده ــ به پشتیبانی رییسجمهور ــ به شمار میرود.
کلیۀ موارد یادشده ــ وارونۀ اتفاقی که در این سالها رخ داد ــ نیازمند حضور پررنگ در کتابهای درسی هستند.