شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان کاریز را حقیر مشمارید، زیرا ریشهٔ تمدن ما را آبیاری کرده است

یادمان

کاریز را حقیر مشمارید، زیرا ریشهٔ تمدن ما را آبیاری کرده است

برگرفته از فر ایران

مدخل

چاپ مطلب «اعتبارات خشکستان‎زدایی…» در شمارهٔ 13 «خواندنی» مورد توجه گروهی قابل توجه از خوانندگان مجله قرار گرفت. و عده‎ای از آن‎ها با تماس تلفنی یا فرستادن نامه، یادآور شدند که در آن نوشتار، نقش کاریز در بالندگی فرهنگ، اقتصاد و تمدن ایرانی، بویژه در مناطق خشک و کویری و تاثیری که این منبع گرانبهای تامین می‎تواند در آبادانی خشکستان‎های کنونی ایران داشته باشد، نادیده گرفته شده است.
مطلب زیر برای جبران آن کوتاهی و نیز احترام‎گذاری به نظریات و یادآوری خوانندگان محترمی که در این باره تذکر داده‎اند، چاپ می‎شود.

***

موجودیت اقتصادی فلات ایـران از گذشتهٔ ناشناختهٔ تـاریخ تا به روزگاران بسیار نزدیک، در گرو «کاریز» بود که سرسبزی این سرزمین و در نتیجهٔ آن امکان خلاقیت فکری و خلق فرهنگ را به این ملت ارزانی داشته بود.
گرچه بند و بندسار، به منظور بهره‎گیری از آب‎های روان نیز همیشه جای شایسته در خور خود داشته است. از این رو، چنین برداشتی نمی‎تواند زیاده به دور از ذهن باشد، هرگاه سخن از تمدن کاریزی و پایان تمدن کاریزی به میان آید.(1)
مردمی که از آن سوی جهان آمدند و بر فلات بلند ایـران سکنی گزیدند، در برخی از نقاط فلات با پدیدهٔ، خشکی و خشک‎سالی روبرو بودند. آب بر سطح زمین روان نبود و اگر بود، همیشگی نبود. پس در آن دوران‎های سیاه که دانش را جایگاهی در میان دیگر ملت‎ها نبود، ایرانیان «علم» را به یاری گرفتند و به دنبال آب در زیر زمین برآمدند و نه تنها دریافتن آن موفق شدند، بلکه شاهکاری آفریدند که پس از گذشت هـزاره‎ها آنرا بدیلی نیست.
با کوشش خستگی‎ناپذیر، صدها هـزار کیلومتر دل فلات را شکافتند و شریانهای حیاتی این ملت را بر پا داشتند. در سایهٔ «کاریز» بود که مردمان نشسته بر فلات نیرو گرفتند و توانستند در پناه نیرومندی، نور دانش و بینش بر دنیای سیاه و تاریک بپاشند و منشور «داد» خود را به بیدادگران زمان فرو خوانند.
«کاریز» یادمانی است گرانقدر که از گذشتگان به ما رسیده است. از این رو، در عصر شکوفایی صنعت نو و فن تولید جدید، نباید آن را تحقیر کرد و به فراموش‏خانهٔ تـاریخ سپرد. بلکه باید آن را نیرو بخشید و در حقیقت، دست مایهٔ گذشتگان را غنی‎تر کرد. باید کاریزهایی که در میان دیگران برجسته‎اند، به عنوان آثار تاریخی یا باستانی (با توجه به عمر آن)، حفظ کرد و به بقیه یاری نمود تا نقش زندگی آفرین خود را در مناطق خشک کشور چون روزگاران شکوهمند گذشته، ایفا نمایند. سخن بر سر تحجر فکری و گذشته‎گرایی نیست. سخن بر سر آبادانی و سرسبزی و در نتیجه نیرومندی و سرفرازی این سرزمین است.
در چند روز گذشته معاون سازمان جنگل‎ها، مراتع و آبخیزداری اعلام کرد: تا کنون 50 هـزار رشته قنات در کشور خشک شده و از بین رفته است.
وی افزود: براساس آمار، در گذشته 80 هـزار رشته قنات در کشور وجود داشت که از این تعداد فقط 30 هـزار رشته به جای مانده است .
او خاطرنشان کرد: حفاظت از منابع طبیعی یک وظیفه ملی است و نسل حاضر باید با حفظ این منابع، به خوبی آن را به نسل آینده منتقل کند.
 
 
کاریز یا قنات

کاریز را می‎توان یک نقب یا چاه افقی برای بهره‎گیری از آب‎های زیرزمینی دانست. شرایط لازم برای بهره‎گیری از آب‏های زیرزمینی به وسیلهٔ ایجاد یک کاریز عبارتند از:
وجود منابع دایمی آب‏های زیرزمینی، شیب زمین و بالاتر قرار گرفتن طبقات آبده از مظهر. درصورت تحقق شرایط بالا می‎توان از مظهر قنات، نقبی به صورت افقی حفر کرد و آن را ادامه داد تا به طبقات آبده برسد. این نقب می‎بایست از آغاز تا پایان، دارای شیب ملایمی باشد (معمولاً 1000 : 1) تا آب بتواند تحت نیروی جاذبه در آن جریان یابد.
هر کاریز از دو قسمت اساسی زیر تشکیل می‎گردد: میله (یا چاه‏های عمودی) و پیشکار (یا مجرا).
الف- میله (یا چاه‏های عمودی)
میله یا چاه‏های عمودی دارای قطر بین 80 تا 100 سانتیمتر و عمق نزدیک‏ترین آبها به مظهر قنات از حدود دو متر شروع می‎شود و به «مادر چاه» که آخرین میله است و در طبقات آبده قرار دارد ختم می‎شود. عمق مادر چاه حتی به چهارصد متر هم می‎رسد که مربوط به قنات کیخسرو در بجستان، گناباد است.
ناصرخسرو قبادیانی در سفرنامه خود می‎نویسد:
«... و چون از تون برفتم آن گیلکی مرا حکایت کرد که وقتی ما ازتون به گناباد می‎رفتیم، دزدان بیرون آمدند و بر ما غلبه کردند. چند نفر از بیم خود را در چاه افکندند. بعد از آن یکی از آن جماعت که پدری مشفق بود بیامد یکی را بمزد گرفت و در آن چاه گذاشت تا پسر او بیرون آورد. چندان ریسمان و رسن که آن جماعت داشتند حاضر کردند و مردم بسیار بیامدند. هفتصد گز رسن فرو ریخت تا آن مرد به بن چاه رسید. در آن رسن پسر ببست و او را مرده برکشیدند. آن کاریز چهار فرسنگ می‎رود و آن را گفتند کیخسرو فرموده است کردن...»(2)
فاصله بین میله‎ها معمولا 15 تا 20 متر است ولیکن در مواردی که عبور مسیر به مانعی نظیر رودخانه و یا تپه برخورد می‎نماید، فاصله میله‎ها حتی تا 200 متر نیز می‎رسد.(3)
میله‎ها علاوه بر اینکه در آغاز برای تعیین میزان ذخیرهٔ آب، تغییرات آن و شیب طبقات آبده بصورت چاه‎های گمانه به کار گرفته می‎شود، ضمن کندن قنات، میله‎ها برای خارج کردن خاک نقب (پیشکار) هوادهی به داخل نقب و ممکن ساختن تعمیرات بعدی حفر می‎گردد. خاک میله‎ها و نقب که در اطراف دهانهٔ چاه‏های عمودی توده می‎گردند، از نفوذ آب‎های سطح الارضی به داخل قنات‏ها که باعث خرابی میله‎ها و سطح داخلی قنات می‎گردد، جلوگیری می‎نماید.
به علاوه بعضی از میله‎ها را نیز که در زمین‏های شولاتی (سست) حفر شده‎اند با دقت می‎بندند و حتی طوقه میله را گاهی تاآخر با آجر یا سنگ و ملات آهک می‎سازند.
 
 
ب- مجرا یا پیشکار
مجرا یا پیشکار از دو بخش خشگه و آبده تشکیل می‎گردد. قسمتی از پیشکار که در بالای سفره آب زیرزمینی قرار دارد به نام خشگه و بقیه به نام قسمت آبده کاریز نامیده می‎شود.
ابعاد پیشکار را برای اینکه خاکبرداری به حداقل برسد و کندن قنات اقتصادی‎تر گردد به حداقل ممکن تقلیل می‎دهند. ابعاد پیشکار معمولا حدود 120 × 60 سانتیمتر است. یعنی در حدی که مقنی بتواند نشسته به کندن ادامه دهد. شیب پیشکار باید در حدی باشد که بتواند آب را تحت تاثیر نیروی جاذبه به بیرون هدایت کند و از سوی دیگر نمی‎بایست چنان تند باشد که جریان آب در اثر سرعت به دیواره‎های پیشکار صدمه بزند و در درازای زمان آن را از بین ببرد.
درازای پیشکار نسبت به شرایط طبیعی مسیر آن متغیر است. این شرایط بستگی به شیب زمین و عمق مادر چاه دارد که بین یک کیلومتر تا 70 کیلومتر متغیر است، که مربوط به همان قنات کیخسرو در بجستان گناباد است.
زمین‎های منطقهٔ فلات ایـران از لحاظ ساختمان طبیعی دارای کیفیتی است که برای پوشش داخلی پیشکار معمولا اقدامات حفاظتی لازم نیست. در قسمتی از مجرا که همیشه آب در آن هست و یا جریان دارد رفته رفته در اثر رسوبهای آهکی پوستهٔ سفتی به وجود می‎آید که مقنیان نیز به هنگام لایروبی کاریزها سعی می‎کنند که به این پوسته آسیبی نرسانند.
در نقاطی که زمین سست است و ریزش می‎نماید (در اصطلاح مقنیان زمین‎های شولاتی) از تنبوشه‎های سفالی بیضی شکلی که بدان «کول» می‎گویند و فراخی دهانهٔ آن به حدی است که انسان می‎تواند از آن عبور کند، استفاده می‎نمایند.
هوتوم شیندلر (4) که در سال 1877 به دامغان رسیده می‎نویسد: «از بقایای کانال‎های زیرزمینی که «پلی بیوس» از آن نام برده، فقط 12 قنات در روستای طاق در شمال شرقی شهر دامغان باقی مانده است که تمام مجرای آن آجرچینی شده است و اکنون بسیاری از روستاییان از آن‌ها برای ساختمان منازل خود استفاده می‎نمایند.
 
 
طرز کندن کاریز
در آغاز برای اطمینان از وجود آب و آبدهی مناسب، در قسمت بالای آبده، چند چاه گمانه حفر می‎شود. «سرمقنی بلدیه تهران معتقد است، که همیشه سه چاه کمانه حفر می‎گردد که اگر منبع آب زیرزمینی در دامنه قرار دارد فاصله چاه‏های گمانه می‎بایست دویست متر و در دشت پانصد متر باشد.(5)
بدین ترتیب ابتدا مطمئن می‎گردند که آیا منبع آب زیرزمینی دارای آبدهی لازم و شیب مناسب هست یا نه؟ در صورتی که پاسخ با توجه به همهٔ جوانب مثبت بود، آنگاه پس از آن‎که از شکل منبع اطلاعات لازم را به دست آورند، به تعیین شیب زمین و فاصله چاه گمانه تا مظهر قنات می‎پردازند. در اثر تجربیات چند هـزار ساله مقنیان با مشاهده و تجربه نظری بدون بکار گرفتن ابزار و ادوات اندازه‎گیری، اقدام به حفر قنات می‎نمایند، به طوری که این استادان بدون این که احتیاج به هیچ‎گونه محاسبهٔ بر روی کاغذ و ترسیم شکل داشته باشند، مقاطع پیشکار و میله‎ها را حفر می‎نمایند و به درازای چند کیلومتر در زیر زمین کار خود را به درستی دنبال می‎کنند.
در گفتگویی که در تابستان سال 1354 در سبزوار با گروهی از مقنیان و صاحبنظران در امر قنات و کاریزداری انجام شد، آن‌ها ابراز می‎نمودند که اصولا با توجه به نوع گیاه، وجود منبع آب زیرزمینی و عمق تقریبی آن را تعیین می‎نمایند. به طوری که چاههای گمانه با توجه به این شناسایی برای تعیین قطعی عمق شیب و آبدهی منبع حفر می‎شوند، زیرا با توجه به پوشش نباتی منطقه می‎توان از روی زمین، حدود، شکل و عمق منبع را تعیین نمود.
کار کندن کاریز از مظهر آغاز می‎گردد و به منبع آب پایان می‎پذیرد. (مظهر عبارتست از نقطهٔ ظاهر شدن آب بر روی سطح خاک). این نقطه‎ای است که آب بر اراضی زراعی پایین دست سوار است و در صورتی که آبدهی قنات کم باشد و یا اراضی مورد کشت بسیار، در آن صورت ابتدا آب را در استخری که در پای مظهر تعبیه شده است ذخیره نموده و بکار می‎برند. در آغاز دو میله مجاور آن می‎کنند و سپس کندن پیشکار از میله پایین دست آغاز می‏شود تا به بالا برسد. از مظهر تا آخر بخش خشک کار، کار بدین منوال دنبال می‎شود و به محض ورود به قسمت آبده از دیواره‎‎ها، کف و سقف شروع به ریزش می‎نماید، و در مجرا که اکنون به صورت زهکش عمل می‎نماید، به سوی خارج روان می‎گردد. کندن قنات در بخش آبده تا «مادر چاه» ادامه می‎یابد.
 
برآورد تعداد قناتها و میزان آبدهی آن‎ها در سال 1355
الف- تعداد کاریزها
از آن‎جا که آمار دقیقی از تعداد قنات‏های ایـران بر حسب دایر و بایر وجود ندارد، لذا ارقام مربوط همه متکی به برآورد است. تعداد قنات‎های دایر کشور را تا چندی پیش بالغ بر 50 هـزار رشته برآورد می‎کردند که امروزه بخشی از آن‌ها بدلیل دادن پروانه‎های چاه عمیق بدون در نظر گرفتن همهٔ جوانب فنی آن، از حیض انتفاع افتاده‎اند(7).
آنچه امروز دایر است، به تحقیق بخشی تواند بود از آن‎چه که در گذشته سرسبزی بیشتری به این سرزمین می‎بخشید. برای آگاهی به این امر که فقط مایه افسوس تواند بود، کوتاهی از نوشتهٔ یکی از محققین خارجی نقل می‎گردد. پطروشفسکی محقق روس می‎نویسد طبق گزارش شاردن تعداد کاریزهای ایـران در بسیاری از نواحی، مثلا کرمان، بسیار زیاد بوده. به گفته حمداله مستوفی قزوینی ناحیه تبریز به یاری 900 کاریز و تعداد کثیری چاه و نهرهای روی زمینی منشعب از مهران رود مشروب می‎گشته است. درباره تعداد کاریزها در قرن‎های سیزدهم و چهاردهم میلادی ارقامی در دست نیست ولی از این‎که تعداد قنوات در آن دوره‎ها به ده‎ها هـزار بالغ می‎گشته شکی نیست، زیرا این مطلب از داستانی که شاردن نقل می‎کند استنباط می‎گردد، وی چنین می‎گوید «یکی از همسایگان من در اصفهان که پسر وزیر خراسان است (یعنی باکتریان قدیم) بارها می‎گفت که پدر او در دفاتر آن ایالت مشاهده کرده زمانی 42 هـزار کاریز در آن، سرزمین وجود داشته است. (8)
 
 
ب- تخمین آبدهی قنات‎های ایـران
میزان آبدهی قنات بین چند لیتر تا حتی چهارصد لیتر در ثانیه متغیر است که خود بستگی به عوامل بسیاری دارد. در سال 1355، وزارت آب و برق سابق ]اکنون وزارت نیرو[ جمع آبدهی قنات‏های ایـران را 700 تا 1000 متر مکعب در ثانیه تخمین زده بود.(9) برآوردی دیگری تخلیهٔ کاریزهای ایـران را 500 مترمکعب در ثانیه نشان می‎دهد، که همین میزان برابر است با تخلیهٔ متوسط رودخانه‎های کارون ومساوی است تقریبا با 20 درصد تخلیهٔ همه رودخانه‎های کشور.(10)
حسب محاسبات «ولف» حدود 75 درصد از آب مورد مصرف کشور از قنات بدست می‎آید.(11)
بدین ترتیب، از آنجا که ارقام دقیقی در مورد تعداد کاریزهای کشـور و میـزان آبـدهی آن‌ها در دست نیست، برآوردها بین رقم 8/15 تا 5/31 میلیارد (مکعب در سال) نوسان دارد.
در برنامهٔ پنجم عمرانی ]رژیم پیشین[، برآورد آب مورد نیاز بخش کشاورزی و منابع تامین آب بشرح زیر ]بوده[ است.
 
 
شرح                                 واحد                                در پایان برنامه چهارم
 
سطح کشت زراعتهای آبی                            هـزار هکتار                             3500
 
مصرف آب سالانه زراعتهای آبی                 میلیون مترمکعب                     34000
 
آب تامین شده از طرحهای آبیاری بخش عمومی           میلون متر مکعب                         10790
 
 
جدول زیر آب تامین شده توسط بخش عمومی برای کشاورزی (سطحی و زیرزمینی) را در آخر برنامه چهارم ]رژیم گذشته[ نشان می‎دهد.
منطقه*
 میلون مترمکعب
 
1- آذربایجان             1877
 
2- غرب                   105
 
3- خوزستان             4190
 
4- فارس                   633
 
5- کرمان و بندرعباس          60
 
6- سیستان و بلوچستان        793
 
7- خراسان                              -
 
8- شمال                               1921
 
9- تهران                                478
 
10- اصفهان           733
 
جمع                                   10790
 
* محدودهٔ عمل سازمان‎های آب و برق منطقه‎ای
بدین ترتیب ماندهٔ آب سالانه مورد نیاز زراعت‏های آبی کشور در آن زمان حدود، 1/32 میلیارد متر مکعب بوده که به وسیلهٔ کاریزها، چاههای عمیق و یا استفادهٔ ابتدائی از رودخانه‎ها بدست می‎آمد. هر گاه، فرض کنیم که حدود 8 میلیارد متر مکعب آن از طریق چاههای عمیق و برداشت ابتدایی از رودخانه‎ها تامین می‎شد، در آن صورت می‎توان برداشت مفید از کاریزهای کشور را در آن زمان، برای زراعت‎های سالانه رقمی حدود 1/24 میلیارد متر مکعب یا 764 مترمکعب در ثانیه برآورد کرد.
متوسط کل حجم آب حاصل از بارش، در سطح کشور حدود 368 میلیارد متر مکعب است که نوسانات سالیانهٔ آن بین 280 تا 520 میلیارد مترمکعب می‎باشد.
از این میزان فقط 86 میلیارد مترمکعب آن به صورت آبهای سطحی در کشور جریان دارد که حدود 14 میلیارد مترمکعب به کشور وارد می‎شود. یعنی موازنهٔ صادرات و واردات کشور رقمی برابر 10 میلیارد مترمکعب است. بدین ترتیب حجم آب متوسط جاری در سطح زمین که می‎تواند در اختیار گرفته شود 76 میلیارد مترمکعب است که از آن تا آخر برنامهٔ چهارم 4/16 میلیارد مترمکعب وسیلهٔ سدهای مخزنی مهار گردیده بودند. با توجه به این ارقام نقش کاریز در آبادانی و سرسبزی کشور نمایان می‎گردد. مهم این که کاریزها آبیاری مناطقی را به عهده دارند که بهره‎گیری از آبهای روان به علت عدم آن‌ها امکان‎پذیر نیست. حال درمی‎یابیم که تمدن کاریزی به پایان نرسیده و هرگاه که بخواهیم از همهٔ منابع خود برای رسیدن به خودکفایی در امر کشاورزی بهره‎گیری نماییم، به پایان نخواهد رسید.
 
 
پی‎نوشت‎ها
1-   مهندس ناجی- پایان تمدن کاریزی در ایـران- مجله سخن دوره 22
2-   سفرنامه خسروقبادیانی به تصحیح محمد دبیرسیاقی تهران 1335
3-   در سعادت آباد اوین (تهران)
4-  Hotoum Schindler
5-  دکتر مهندس غلامرضا کورس Irans Kampf um Wasser برلین
6-   در این زمینه آقای صادق مبین استاد دانشگاه نیز مطالعاتی به عمل آورده‎اند. مراجعه شود به بررسی بعضی از اکوسیستمهای گیاهی نشریه دانشکده علوم جلد سوم شماره 4 دی ماه 1350
در بعضی از نقاط یزد به علت وضع خاص آبرفتی بودن لایه‎های زمین و هم‎چنین برای جلوگیری از تلف شدن آب در اثر تبخیر، پس از این که در مظهر آب قنات به سطح زمین رسید و زمین‎های اطراف را مشروب نمود، برای استفاده در قسمت‎های پایین دشت آب قنات را وارد کال قنات مانندی که دارای عمق نسبتا زیادی می‎باشد و به نام «زورنا» معروف است می‎ریزند و باز آب قنات پس از طی مسافتی در زیرزمین در محل دیگری به سطح زمین آمده و مصرف می‎شود. گاه ممکن است این «زورنا»، رفتن برای قنات در چندین مرحله صورت گیرد. معمولا در محل‎هایی که قنات را به زورنا می‎ریزند از افت پتانسیل آن برای گردانیدن آسیاب آبی استفاده می‎نمایند.
7-   آب و فن آبیاری در ایـران باستان- تهران- وزارت آب و برق 1350
8-   همان منبع
9-   همان
10-محمد بایبوردی Ghanats of Iran, 1974, P. 342
11-Wulf. H.E. The Qanats of Iran, 1968.
12-سند برنامه پنجم عمرانیP.94-195

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید