یادمان
بوم نقاشی هنرمند خودآموخته در انتظار حمایت - خانه مکرمه یک قدم تا ویرانی
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- جمعه, 29 فروردين 1393 18:31
- آخرین به روز رسانی در جمعه, 29 فروردين 1393 18:31
- نمایش از جمعه, 29 فروردين 1393 18:31
- بازدید: 4603
سالهاست که رطوبت به جان خانه مکرمه نفوذ کرده، خانهای که نه تنها سنگ صبور این زن روستایی بود، بلکه از روزی که گاوش مرد، بوم نقاشیاش هم شد، طرحها و رنگها به داد مکرمه رسیدند و او دردهایش را با نقشهایی که بر پیکر خانه میکشید، تسلی داد. حالا آوازه نقاشیهای مکرمه در دنیا پیچیده، خیلیها هزاران کیلومتر را طی میکنند تا خانه او را ببینند اما خانه نقاش که جنبش نقاشان خودآموخته در ایران را سرآغاز شد، یک قدم تا ویرانی راهی ندارد.
cheap shoes nike dunk sb silver box collection - Low shoes - GiftofvisionShops - nike jordans retro 1 camo shoes black friday deals , Sneakers - Women's shoes | Air Jordan
خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه میراث فرهنگی- این روزها که خانه هنرمندان میزبان 800 اثر از 65 هنرمند خود آموخته شده بار دیگر یاد « مکرمه قنبری » زنده میشود. امروز اگر موضوع هنرمندان خودآموخته جدی گرفته میشود، تنها به برکت آن روزهایی است که مکرمه از پستوی خانهاش بیرون آمد و محافل هنری شناخته شد. از سوی دیگر دوربین و هنر ابراهیم مختاری، مستندساز هم به یاری او آمد و آوازه زندگیاش به دورترین نقاط جهان رسید.
همین چند ماه پیش هم آثار و فیلمهای مستند از زندگی مکرمه در موزه « باورز»، موزهای مطرح در کلمبیا، به نمایش درآمد. نقاشیها و زندگی این زن خودآموخته بسیاری از هنردوستان آمریکایی را تحتتاثیر قرار داد و جوش و خروشی کم نظیر در این شهر ایجاد کرد. با این وجود، این سوی دنیا در روستای دری کنده مازندران، خانه مکرمه به سوی ویرانی میرود و هیچ اقدامی برای نجات آن از سوی مسئولان صورت نمیگیرد.
بسیاری از کارشناسان آثار مکرمه قنبری را با نقاشیهایمارک شاگال، نقاش فرانسوی- روسی مقایسه میکنند
اینگونه است که خانه مکرمه، تنها بوم نقاشی این زن روستایی بر اثر نم و رطوبت راه ویرانی را پیش میگیرد، آن هم خانهای که در سال 86 در فهرست میراث ملی ایران جای گرفت، خانهای که به گفته محلیها اتوبوس اتوبوس مردم برای دیدنش به این روستا میآیند.
علی عزتی، مؤسس و مدیرعامل انجمن هنرمندان خودآموخته هم درباره وضعیت این خانه هشدار میدهد و از مسئولان میخواهد که به یاری این خانه بشتابند برای اینکه مکرمه قنبری، جریان مهمی را در راه شناسایی هنرمندان خود آموخته به وجود آورد.
سقف خانه مادر سنگین است
« خانهای که مادر در آن زندگی میکرد، حال و روز خوبی ندارد، برای اینکه این خانه، یک خانه روستایی در شمال ایران است، یک خانه روستایی معمولی. بنابراین هر لحظه بیم فرو ریختن آن میرود. سقفش به شدت سنگین است و باید هر چه سریعتر به ساماندهی آن پرداخت تا بتواند همچنان باقی بماند.»
علی بلبلی، پسر مکرمه قنبری اینها را میگوید و خواستار صیانت از خانهای میشود که سالانه خیل کثیری از بازدیدکنندهها از اقصی نقاط جهان برای دیدارش میآیند.
او مادرش را سر جنبش هنرمندان خودآموخته در سراسر ایران میداند و بر این باور است که بیش از صد هنرمند خودآموخته در ایران بعد از مادر او شناخته شده و پا به عرصه هنری گذاشتند و حالا در اقصی نقاط دنیا نمایشگاه میگذارند.
مکرمه در سال 1384 بر اثر عوارض ناشی از سکته مغزی در بیمارستان یحیینژاد بابل میمیرد و پیکرش را به پیشنهاد فرزندش علی در حیاط منزلش به خاک میسپارند.
بلبلی میگوید که ما از آن روزی که مادر زندگی کرد و حتی بعد از مرگ او تصمیم گرفتیم که این خانه را تبدیل به موزه کنیم، یکسری از لوازم زندگی او را چیدیم و بازدید برای عموم را آزاد گذاشتیم اما از آنجاییکه نیاز به دید کارشناسانه و همچنین صرف هزینه برای حفظ این آثار است، نتوانستیم اقدام جدی برای نفوذ مرگ به این نقاشیها انجام دهیم.
به گفته او، 5 سال پیش سازمان میراث فرهنگی یک بنا برای ساماندهی بخشهایی از خانه فرستاد که این فرد داشت روی نقاشی ها گچ می کشید، من مانع از ادامه کار او شدم و متاسفانه این تنها کمکی بود که طی این چند سال سازمان میراث فرهنگی به ما انجام داد.
در نمایشگاهی که پس از مرگ مکرمه در دانشگاه کلمبیا برگزار شد برخی از نقاشی های او به قیمت 3000 دلار به فروش رسید
علی میگوید که یکی از معاون های سازمان میراث فرهنگی چند سال پیش، پیشنهادهای خوبی برای حفاظت از خانه ارایه داد. یکی از این پیشنهادها این بود که این خانه باید زیر حفاظ سیلو قرار بگیرد و مرمت شود، اما متاسفانه این معاون پس از تغییر و تحولات سازمان تغییر کرد و حالا وضعیت خانه اسفناک است و تنها 10 درصد از نقاشی ها باقی مانده است.
مکرمه زمانی روی درهای خانهاش تصویر مردانی را به عنوان نگهبانان خانهاش کشیده بود، حالا این تصاویر هم دارند در این شرایط از بین می روند و به نظر میرسد با پاک شدن این نگهبانان به نوعی چراغهای خطر تخریب این خانه هم قرمز شدهاند.
پسر مکرمه همچنین هشدار میدهد که شکاف عمیقی بر اثر زلزله خفیف سال گذشته بر پیکر این خانه ایجاد شده که روز به روز عمیقتر میشود و ممکن است به زودی خانه را با خاک یکسان کند.
علی میگوید که از نقاشی های داخل خانه، تنها یک اتاق است که وضعیت بدی ندارد اما آشپزخانه به آن دلیل که با همسایه دیوارش یکی است، نم کشیده و به شدت آسیب دیده و نیاز به خریداری خانه کناری و ایزوگام دارد.
من تنها 30 روز است که آمدهام
در این میان تنها امید علی بلبلی، رییس میراث فرهنگی مازندران است. رییسی که میتواند مجوز خانه – موزه خصوصی شدن این خانه مکرمه را به نتیجه برساند. چندین ماه است که پسر مکرمه درخواست گرفتن مجوز خانه – موزه را به میراث فرهنگی مازندران داده اما پاسخی دریافت نکرده است.
مکرمه قنبری ، گاه به روایت قصه ای پرداخته است که احتمالا در کودکی شنیده و در خاموشی لحظه هایی که غرق در نقاشی بوده، به طور ناخودآگاه به درون نقاشی هایش راه پیدا کرده اند
دلاور بزرگ نیا، رییس میراث فرهنگی مازندران درباره دلیل تاخیر در ارایه این مجوز میگوید که گویا فرزند ایشان علی بلبلی از گذشته درخواستی برای موزه شدن خانه مادرش ارایه داده اما به نظر میرسد که هنوز این نامه مسیرش قانونی اش را طی نکرده است. در صورتیکه این مسئله را از معاونت میراث فرهنگی پیگیری کردم، نتیجهاش را اعلام میکنم چون من تازه 30 تا 40 روز است که مدیر اینجا شدهام.
او در پاسخ به اینکه میراث فرهنگی قرار است چه کمکی برای حمایت از این خانه داشته باشد، میگوید که بهترین حالت این است که اینجا موزه خصوصی شود و این بهترین شکل نگهداری این خانه است. دلیلی ندارد که این خانه به دولت سپرده شود البته اگه به دست اهلش بیافتد.
مکرمه چهره جهانی
حالا معلوم نیست، در آینده قرار است چه اتفاقی برای خانه مکرمه بیافتد. خانه زنی که امروز چهرهای جهانی به شمار میرود. سالهاست که نقاشیهای این زن روستانی، تنها از گالریهای حرفهای تهران از جمله سیحون سردرآورده بلکه پایش به نمایشگاههایی در آمریکا به خصوص لس انجلس باز شده است.
مکرمه که نه استادی داشت و نه حامی و حتی بوم نقاشی حرفهای با این وجود در فستیوال فیلم رشد، جایزه مخصوص هیئت داوران را به همراه جایزه ویژه فستیوال ادبی-هنری روستا دریافت کرد و در سال 2001 نیز به عنوان بانوی نقاش سال کشور سوئد انتخاب شد.
خانه این هنرمند یادمانی است از روزگاری که این زن در 14 سالگی به زور به همسری پسر ارباب روستا در آمد و سختیهای بسیار در زندگی کشید اما هنرش در سنین پیری به یاریش شتافت و او را ماندگار کرد، این خانه رطوبت زده که هر لحظه بیم فروریختن آن میرود.
گزارش از فاطمه علی اصغر