یادمان
یک باستانشناس: تاق بستان یک بیمار درحال موت است!
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- یکشنبه, 03 آذر 1392 15:48
- آخرین به روز رسانی در یکشنبه, 03 آذر 1392 15:48
- نمایش از یکشنبه, 03 آذر 1392 15:48
- بازدید: 4097
یک باستانشناس گفت: نباید برای تاق بستان در سطح استان تصمیمگیری میشد و گروهی از کارشناسان تنها نظارهگر میشدند و برخی دیگر کف میزدند که کارتان درست است. حالا همان آقایان جواب دهند که چرا این بنا درحال نابودی است و چرا صدایی از آنها شنیده نمیشود؟!
Upcoming 2021 Nike Dunk Release Dates - nike tiempo ii jersey green black friday specials - CopperbridgemediaShops | Trending
مریم اطیابی- ظاهراً اهدافی دیگر در طرح جامع ساماندهی تاق بستان باعث شد «سرعت» جایگزین «دقت، پژوهش و حفاظت» شود. این امر سبب شد بدون بررسی مواد فرهنگی مربوط به دورههای مختلف (از ساسانی تا صفوی و قاجار و پهلوی) تمام آنچه در باستان شناسی مواد فرهنگی نامیده میشود مانند نخاله بار کامیون شود و به ناکجاآباد برود! بدتر آن که هرگز کلنگ هیچ باستان شناسی به محوطه جلوی تاق بستان نخورده بود و فرصت خوب پژوهش و پاسخگویی به یکسری ابهامات از بین رفت چرا که کارهای باستانشناختی این پروژه با گمانهزنی دو سه روزه پایان پذیرفت. این اقدامات که با استفاده از آشفتگیهای مدیریتی در دوره قبل انجام گرفت انتقادهای زیادی بین دوستداران میراث فرهنگی و باستانشناسان برانگیخت. انتقاداتی که تا کنون ادامه یافته است. با علی هژبری باستانشناس در این باره به گفت و گو نشستیم.
هنرنیوز:ازمنظر باستان شناس شناختی اقدامات صورت گرفته در طرح جامع تاق بستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
از منظر باستان شناسی یک اشتباه بزرگ در این محوطه صورت گرفته است. اینجا یکی از مهمترین محوطههای ساسانی غرب کشور است که تاریخ مشخصی دارد و کتیبه و نقوش برجسته آن گویای اهمیت بیش از اندازه آن است بنابراین باید ضوابط یک کاوش علمی مهم هم درآن دیده میشد.
متاسفانه کاوشهای تاق بستان هیچ گونه ضوابط علمی نداشته و صرفاً خاک برداری برای آزادسازی محوطه بدون توجه به مواد و متریال باستانشناسی حاصل از کاوش بوده است. من بعد از اتمام کار ناشیانه آزادسازی محوطه، از نزدیک بازدیدی داشتم. و به جرأت میگویم بازهم با وجود کاوشهای ناصحیح این مواد فرهنگی مکشوف از کاوش قابلیت انتشار دارند که حتا این کار را هم نکردهاند و در حد خاکبرداری، کندن بتون و آزادسازی نهر اقدام نمودند.اگر چه ماهیت این عمل درست است ولی شیوه اجرای آن قابل بحث است.
با وجود به دست آمدن مواد باستان شناسی غنی ماحصل این مطالعات جایی چاپ یا منتشر نشد. این مواد باستانشناسی غنی شامل سکه، زیورآلاتی مثل انگشتر و از همه مهمتر در دیدگاه باستان شناسی سفالها بودند.
هنرنیوز: چرا سفالها اینقدر حائز اهمیت است؟
سفال از بادوامترین و بیشترین یافتههای فرهنگی در محوطههاست. سفالگری در دوره ساسانی از فرهنگ بومی تبعیت میکند. سفالهایی که در غرب امپراطوری ساسانی تهیه میشد با سفالهای شرق این امپراطوری متفاوتند. ما در غرب شانس کاوش مقطع خاصی از دوره ساسانی را داشتیم که طرح ساماندهی تاق بستان به آن شیوه، این شانس بزرگ را از بین برد.
هنرنیوز: علاوه بر رد پایی از آثار ساسانی در تاق بستان، گفته میشد که باستانشناسان جادهای مربوط به دوره صفوی را نیز کشف کرده بودند که طی همین طرح از بین رفت. آیا این موضوع صحت دارد؟
درباره دوره صفوی نمیدانم اما این منطقه حتا در دوره قاجار هم اهمیت زیادی داشته است. نقشهای شکل گرفته خود نشان میدهد که این مکان بر سر یک راه مهم قرار داشته است. بیستون که آوازهاش در تمام دنیا پیچیده،تمام نقش برجسته و آثارش گواه آن است این منطقه سر یک راه بزرگ قرار دارد که از طریق ری، همدان، کرمانشاه و سرپل ذهاب، سرزمین مرتفع زاگرس را به دشت پست بین النهرین متصل میکرده و از این رو قصر شیرین به گفته هرتسلفد به دروازه آسیا معروف است.این راه همان جاده ابریشم است که در متون اسلامی به خراسان بزرگ هم مشهوراست.
شاهکار بزرگ تجاری دوران تاریخی، در دوران اسلامی اهمیت مذهبی هم مییابد چرا که مسلمانان برای زیارت عتبات عالیات از آن استفاده میکنند. در کنار این راه این تمامی بناها از جمله تاق بستان شاخصههایشان را به ما نشان میدهند.
وقتی یک شاه در دوره هخامنشی و پس از آن ساسانی حرفی را با کتیبه یا نقشی بزند قطعاً آن را در کنار راهی انجام میدهد که عبورکنندگان به عظمت آن پی ببرند و آن نوشتهها را بخوانند. به عبارتی علاوه بر جنبه هنری نوعی اعلامیه سیاسی است به منظور درک عظمت شاه برای داخلیها و خارجیها.
هنرنیوز: برخی از کارشناسان ژئوتکنیک معتقدندپیش از این ساختمانی کنار نقش اردشیر بود که دلیل احداثش جلوگیری از فرسایش و خراب شدن نقش اردشیر بود و البته جلوی نقش هم قبلاً دیوار حایل ساخته شده بود که در مجموع وجود این دو ساختمان از سُرخوردگی سنگها جلوگیری میکرده است. شما به عنوان یک باستان شناس در مورد این دو بنا چیست؟
من بعید میدانم انگیزه بانی بنای قجری کنار برکه و نقوش این بوده باشد که مانع رانش صخره و در نتیجه تخریب آثار ساسانی شوند. این منطقه مفرح از گذشتههای بسیار دور امکانات کافی برای زیست داشته و از این رو انسانهای پیش از تاریخ دوران سنگ در چندین غار مشرف به منطقه و همچنین در ادوار نوسنگی، مس سنگی و مفرغ در کنار برکه و بعدها در دوره اشکانی با ایجاد دهکده و گورستان را شکل دادند. پس تا پیش از آنکه در دوره ساسانی نقش برجسته و تاقها را، شاهان ساسانی ایجاد نمایند، این مردم معمولی جامعه بودند که از مواهب طبیعی آنجا بهره میبردند. در دوره قاجار نیز این طبیعت انگیزهای شد برای جلب توجه امام قلی میرزا عمادالدوله و ساخت عمارت مسعودیه که در سال ۱۳۴۲ تخریب شد.
با تمام این حرفها، این بنا خود عاملی برای نگهداری بناهای صخرهای بوده و از طرف دیگر از بناهای یک دوره تاریخی کشور محسوب میشد. پس کاش حفظ میشد تا تاق بستان که مدتهاست به یکی از پایگاههای مهم کشور افزوده شده حداقل دارای ساختمانی برای تشکیلات اداریش بود.
هنرنیوز: گفته میشود دومین روز گمانه زنیها ماشین آلات سنگین وارد تاق بستان شد. گمانی زنی میتواند ظرف این مدت کوتاه انجام شود؟
مشخصا نه، سالهای سال این بتون آنجا بود، آب نفوذ کرده و صدمهاش راهم زده بود. حالا راه آب را باز کردند و از لای شکافها و ترکهای تاق، آب خارج شده است اما اکنون وقتی نگاه میکنیم تاقها شوره زدهاند. به نظرم از منظر مرمت و حفاطتی ضربه بزرگی است چون بنایی که مدتها در معرض آب بوده این نوع جدا کردن اثر از بافت خودش عاملی تخریبی برای آن محسوب میشود.
هنرنیوز: چرا؟
چون از شرایط اقلیمی قبلی جدا شده است. در ایتالیا شما میتوانید لباس غواضی بپوشید، زیر آب بروید و آثار دوره رومی را ببینید. آنها مجسمهها را بیرون نمیآورند چون با شرایط جدید خودش را وفق داده و با بیرون آوردن ظرف دو سال خراب میشوند. بنابراین اگر قرار باشد شرایط جدیدی برای اثر مهیا نماییم باید قبلاً زمینههایش را فراهم کرده باشیم.
حال در مورد تاق بستان این پرسش مطرح است که آقایانی که این کار را کردند، چه راهکاری دارید که این بنا از بین نرود؟ در این دو سال چه اقدام مهمی انجام شده تا بنا خود را با شرایط جدید بدون آب وفق دهد؟
در حال حاضر که برای ترک خوردگی بیشتر سنگها و افزایش شورهها که ماحصل اقدامات شماست چه فکری کردید؟
اکنون دو سال از این طرح گذشته، مطمئن باشید سه سال دیگر ترکها عمیقتر میشود. سنگها فرود میریزد و صدمات خیلی زیادی میزند، چون برای آن برنامهای نداشتند. با اطمینان میگویم اگر از حالا برای تاق بستان برنامهای نداشته باشند در ۵ سال آینده بسیاری از قسمتهای تاق بستان را از دست میدهیم!
هنرنیوز: با این وضعیت پژوهشگاه چه اقدامی باید انجام دهد؟
استان کفایت کافی ارزیابی و ارائه یک طرح حفاظتی - مرمتی برای این بنا را ندارد و این اثر در سطح ملی و حتی جهانی میدرخشد. بنابراین کار پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی است که افرادی در حد و اندازه این پروژه ملی –جهانی را دعوت کند تا از این پروژه بازدید کنند و سریعا دو پرونده تشکیل دهند یکی پرونده حفاظت آنی و دیگری پرونده مرمت چند ساله.
تاق بستان یک بیمار در حال موت است. ابتدا باید آن را با شرایط موجود حفظ کنند و بعد فکری برای ۵ سال آینده بکنند. نکته تأسف بار این است که این خود میراث فرهنگی بوده که کاملاً به اثر صدمه زده است آن هم به خاطر اقدامات عجیب و عجولانه!
نباید برای تاق بستان در سطح استان تصمیمگیری میشد و گروهی از کارشناسان تنها نظارهگر میشدند و برخی دیگر کف میزدند که کارتان درست است. حالا همان آقایان جواب دهند که چرا این بنا درحال نابودی است و چرا صدایی از آنها شنیده نمیشود؟!
هنرنیوز: و آیا پژوهشکده باستان شناسی هم باید دست به اقدامی بزند؟
پژوهشکده کاری را که باید در آن سالها انجام میداد، نکرد. باید مجوز کاوش نمیداد که داد. یا وقتی مجوز صادر شد باید کار به شخصی در حد و اندازه آقای دکتر ناصر چگینی واگذار میشد که در غرب ایران زیاد کار کرده بودند، دارای تجربه بودند و با وجود مخالف بودن ایشان با افرادی چون علویان صدر و....، آنها شأن علمی ایشان را قبول داشتند و برایش مانع تراشی نمیکردند. اما پژوهشکده این کار را نکرد و مسئولیت را به دست چند جوان تازهکار که تجربه کافی برای کار در تاق بستان را نداشتند، سپردند.
پژوهشکده الان چه میخواهد انجام دهد؟! کارازکار گذشته. آب نهر باز شده، کاوشهای اصلی که باستانشناس باید انجام میداد هرگز انجام نشد و خیلی از اطلاعات ذی قیمت که تاریخ و فرهنگ دوره ساسانی را نشان میداد مثل آشغال بار کامیون شده و دور ریخته شد!
هنرنیوز: اهمیت آنچه به عنوان نخاله از منطقه خارج شد در چیست؟
در کاوشهایی که امروزه در دنیا صورت میگیرد، فکر میکنید چه اتفاقی میافتد؟ خاکهایی که ما در فرغون دور میریزیم به آزمایشگاههای مختلف گیاه شناسی،استخوان شناسی، تاریخگذاری مطلق و... میرود و اطلاعات عالی منتج میشود. نحوه شکلگیری لایههای حاصل از فعالیتهای انسانی یا نهشتهای طبیعی در قالب مقاله و کتاب جزئیات زندگی افرادی که در قید حیات نیستند را به ما نشان میدهند. حال فکر کنید که آن محوطه تاق بستان است که در حد شاه ساسانی است.ولی ما چه کار میکنیم: به عنوان آشغال آنها را بار کامیون کرده و دور میریزیم.
اگر کسی در حد دکترچگینی میآمد تاق بستان به این روز نمیافتاد. اگر ایشان سرپرست بود در یک گمانه کوچک کار ابتدایی انجام میداد، وضعیت را بررسی میکرد و راهکار میداد که فرضا لایه رویی بتون است، زیر آن یک لایه آشفته اسلامی است و لایه زیرین یک لایه غنی ساسانی است و باید بتون را فرضاً به این روش برداشت یا با فلان لایه چنین کرد. به عبارتی یک پروژه فرضا ۵ ساله که خرد خرد انجام میشد نه در یک ماه کار پنج سال انجام شود، بعد هم با ماشین آلات سنگین به جان محوطه بیفتند!.
حالا یک کاری انجام دادند و رهایش کردند. آقایان ببینند تاق بستان به چه روزی افتاده است؟ جشن میگیرید که کارخوب انجام دادید چرا کسی نمی تواند درستی این اقدامات را ببینید؟ چرا وضعیت بدتر از قبل شده است؟