یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان نمایش گنج برداران امیدوار در سعدآباد

یادمان

نمایش گنج برداران امیدوار در سعدآباد

سر کوچک‌شده‌ی یک انسان، عکسی یادگاری با بلندترین و کوتاه‌ترین مردان قبایل بدوی جهان و آثاری از هم‌نشینی با قبایل وحشی قاره‌ی سیاه، تنها گوشه‌ای از گنج برادران امیدوار است که در مجموعه‌ی سعدآباد به‌نمایش گذاشته شده است.

adidas team water bottles for sale craigslist 2017 | Latest Nike Air Force 1 Shadow Trainer Releases & Direct Drops , IetpShops , nike air zoom strong unintelligible rose gold

به گزارش خبرنگار بخش گردشگری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، موزه‌ی «برادران امیدوار» پشت به پشت کاخ احمدشاهی در مجموعه‌ی فرهنگی - تاریخی سعدآباد قرار دارد، ساختمانی که یک سال پیش، بازسازی شد و در گذشته، کالسکه‌خانه‌ و استراحتگاه سورچی‌ها در سعدآباد بود و در سال 82 هم به موزه‌ی مردم‌شناسی ایران تبدیل شد و بعدها ابزار،‌ عکس‌ها، گنجینه‌ها و یادگاری‌های سفر 10 ساله‌ی برادران امیدوار به این ساختمان منتقل شد و نام موزه‌ی برادران امیدوار را به خود گرفت.

عیسی و عبدالله در سال 1333، جهانگردی خود را آن هم از نوعی که با قاطعیت می‌توان گفت در آن دوره، کم‌نظیر بوده است، آغاز کردند. نخست یک سفر هفت ساله با موتورسیکلت مچلس انگلیس به قدرت cc 500 که روی گلگیر چرخ جلوی آن شعار «همه متفاوت، همه خویشاوند» نوشته شده بود و بعد هم یک سفر سه ساله با اتومبیل سیتروئن دو سیلندر که هنگام بازگشت از سفر اول، شرکت سیتروئن فرانسه آن را هدیه داد.

عبدالله امیدوار در پایان این ماجراجویی کاوشگرایانه‌ی 10 ساله در قاره‌ی سیاه، جنوبگان (قطب جنوب)، آسیا، قطب شمال، آمریکا و استرالیا، در کشور شیلی ساکن شد و اکنون به کار سینما مشغول است و عیسی امیدوار به وطن برگشت و همین‌جا ماندگار شد.

حالا یکشنبه‌ی اول هر ماه می‌توان عیسی امیدوار را با کت‌وشلوار روشن اتوکشیده و موی سپیدکرده، در موزه دید که مشتاقانه، خاطراتش را با بازدیدکنندگان مرور می‌کند، عکس یادگاری با آن‌ها می‌گیرد و با دانشجوها گپ می‌زند و در تمام این مدت، بی‌آن‌که خَم به ابرو آورد، می‌ایستد و لبخند می‌زند.

عکس‌ها، یادگاری‌ها، حیوانات تاکسیدرمی‌شده و زندگی‌نامه‌ی برادران امیدوار می‌گوید، آنچه آن‌ها با ماجراجویی در میان قبایل بدوی و وحشی قاره‌ی آفریقا، آمریکا و استرالیا انجام دادند، در نوع خود شگفت‌انگیز و کم‌نظیر بوده است؛ اما جای تعجب و البته سوال دارد که چرا مردم ایران «مارکوپولو» را که نصف این ماجراجویی‌ها را هم نداشته است، بیشتر از برادران امیدوار می‌شناسند. قطعا کارتن‌ها و فیلم‌های متعددی که از مارکوپولو، بارها و بارها از تلویزیون ایران پخش شد و در عوض آن، فیلم مستند مهیج این برادران که به جای تلویزیون، به کتابفروشی‌ها و موزه فرستاده شد، به این تعجب و سوال، پاسخ روشنی می‌دهد.

این تأسف وقتی بیشتر می‌شود که در موزه‌ی برادران امیدوار، گردشگران خارجی را می‌بینیم که قبلا کتاب حجیم زندگی‌نامه‌ی آن‌ها را خوانده‌اند، فیلم‌شان را دیده‌اند و عیسی و عبدالله را خوب می‌شناسند، برای همین مسیر سربالایی سعدآباد را به عشق دیدن این ماجراجویان بزرگ طی می‌کنند و برای گرفتن یک عکس یادگاری همراه با عیسی امیدوار هیجان‌زده می‌شوند. البته آن زمان هم که این دو برادر در پایان سفرشان از هر کشوری گذر می‌کردند، با استقبال پرشور مقامات عالی‌رتبه و گاه پادشاه‌های آن کشورها روبه‌رو می‌شدند که اکنون عکس‌های برخی از آن‌ها روی دیوار موزه دیده می‌شود.

این روزها، مردی فرانسوی هم در موزه دیده می‌شود که مشغول ترجمه‌ی کتاب زندگی‌نامه‌ی برادران امیدوار به زبان فرانسوی است و روزهایش را در موزه، به گرفتن عکس از مجلات خارجی که در آن دوره، گزارش‌هایی را از سفر این دو برادر منتشر کرده بودند، می‌گذراند تا تحقیقات و اثرش را پربارتر کند.

سراسر دیوارهای چهار اتاقی که موزه را تشکیل می‌دهند، با عکس‌هایی گاه شگفت‌انگیز از ماجراجویی‌های این دو برادر، مزین شده است، عکس‌هایی که برادران امیدوار با جمجمه‌ی گوریل‌های شکارشده و مردان بلند و کوتاه قامت قبایل آمازون گرفته‌اند، تصاویری از قطب شمال و جنوب و پنگوئن‌های آن، آیین‌های قبایل بدوی آمازون، آفریقا و استرالیا، استقبال از برادران امیدوار در ایران و تجمع مردم در مقابل سینمایی که فیلم مستند سفر آن‌ها را پخش کرد و ...

راهنمای موزه می‌گوید: عکس‌ها هر شش‌ماه یک‌بار جابه‌جا می‌شوند تا تصاویر جدیدتر نمایش داده شوند. حتما سفر به 99 کشور جهان، تصاویر بیشتر و مهیج‌تری دارد.

علاوه بر حیوانات و حشرات تاکسیدرمی‌شده می‌توان عاج و پای فیل‌هایی که از آفریقا آورده‌اند،‌ استخوان نهنگی که با آن چاقو و شمشیر ساخته‌اند، ابزار و آلات شکار و موسیقی قبایل آفریقایی و آمازون را دید. از همه مهیج‌تر هم سرِ انسان بومی است که توسط یک قوم بدوی آمازون کوچک شده و داستان سفر و مواجهه‌ی برادران امیدوار با این قوم نشان می‌دهد، چه خطری از بیخ گوش آن‌ها گذشته است.

براساس توضیح‌هایی که در کنار سر کوچک‌شده در این موزه داده شده است، قبیله‌ی «جیوارو» پس از پیروزی در جنگ زنان قبیله‌ی مغلوب را به اسارت می‌گرفت و سر مردان را از تن جدا می‌کرد، سپس از فرق سر تا پشت گردن را شکافته و داخل پوست سر را تخلیه می‌کردند و لب‌ها را می‌دوختند تا اسرار قبیله را نزد ارواح خبیثه فاش نکنند. سپس این پوست سر به مدت سه روز در محلولی گیاهی قرار می‌دادند. بعد از خارج کردن آن از محلول درون آن شن داغ می‌ریختند و آن را دود می‌دادند تا ماندگاری‌اش بیشتر شود. پوست سر پس از این عملیات کوچک می‌شد. این سرهای کوچک‌شده نماد قدرت این قبیله بود که مردم آن‌ها را به گردن‌ و در خانه‌های‌شان می‌آویختند.

در محوطه‌ی بیرونی موزه، اتومبیل سیتروئن و موتورسیکلت مورد استفاده‌ی این گردشگران در محفظه‌ای شیشه‌یی قرار داده شده و در راهروی ورودی هم،‌ ابزار عکسبرداری و فیلم‌برداری و نمونه‌ای از لباس‌های مورد استفاده‌ی آن‌ها به‌نمایش گذاشته شده که آغازی برای یک ماجراجویی چند ساعته در موزه‌ی برادران امیدوار است. شاید به قول عیسی امیدوار، دیگر ردی از آن قبایل بدوی و وحشی باقی نمانده باشد؛ اما رفتن به این موزه، مثل همراه شدن با این برادران ماجراجو در 60 سال پیش و دیدن آن قبایل تارومار شده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید