دیدهبان مازندران
صداوسیما دریای مازندران را تقسیم کرد!
- ديده بان مازندران
- نمایش از یکشنبه, 21 شهریور 1389 07:20
- بازدید: 3913
برگرفته از تابناک
در حالی که در سال های اخیر، سرنوشت سهم ایران از دریای کاسپین یا دریای مازندران و حقوق ملی نسل های ایرانی از این دریا در معرض تهدید جدی همسایگان قرار گرفته و این مسأله در سکوت توجیه ناشدنی رسانه های داخلی مدت ها است، نگرانی ایرانیان میهن دوست را موجب شده است، به تازگی صدا و سیما در اقدامی تأمل برانگیز در بخش هایی از نقشه های اعلام وضعیت هوای کشور، دریای مازندران را تقسیم شده و آن هم با سهمی غیر واقعی برای ایران به نمایش می گذارد!
به گزارش «تابناک»، این اقدام نسنجیده و تأسفبار، در حالی انجام می گیرد که علاوه بر این، چندی است رسانه ملی در برخی بخش های خبری خود، بی توجه به تذکرات متعدد و انتقادهای تلفنی بینندگان در نمایش نقشه خلیج فارس، نام و موقعیت جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را نیز حذف کرده و به نمایش نمی گذارد!
این در حالی است که رادیو تلویزیون و دیگر رسانه های دولت های عربی دوست و دشمن، خود را متعهد می دانند در همه بخش های خبری خود با کاربرد نام جعلی برای خلیج فارس، جزایر سه گانه همیشه ایرانی را با نام جعلی و در مرزهای امارات به نمایش بگذارند.
در این میان، توجه به چند نکته مهم است:
1 ـ بی تردید، وظیفه اولیه رادیو تلویزیون و مطبوعات هر کشور به عنوان سنگر اصلی و خط مقدم حفظ هویت ملی و فرهنگی مردم خود، بسترسازی و برنامه ریزی های بلندمدت سیاسی ـ اجتماعی و تأمین و پشتیبانی از سیاست های راهبردی بر پایه منافع ملی و تمامیت ارضی کشور است.
اقدام توجیه ناشدنی صداوسیما در نمایش نقشه مرزبندی شده دریای مازندران ـ که به نادرستی تنها توسط ایرانیان و نه هیچ یک از کشور های دنیا با نام خزر نامیده می شود ـ در حالی است که کشور روسیه و دولت باکو، با پشتیبانی آمریکا و اسراییل، ایران را تحت فشار شدید گذارده اند که از حق ایران از این دریا چشم پوشیده و حتی به سهم بسیار کمتر سیزده و نیم یا یازده درصد راضی باشند و دم فرو بندند! و با این حال، خوشبختانه با مقاومت مسئولان ایرانی تا امروز هیچ سند مکتوبی برای این خفت تاریخی به امضا نرسیده است.
2 ـ دریای کاسپین با 438000 کیلومتر مربع با وجود این که تقریبا دو برابر خلیج فارس با 233000 کیلومتر مربع مساحت دارد، متأسفانه کمتر مورد توجه رسانه های گروهی و مسئولان ایرانی قرار می گیرد.
از دیدگاه حقوقی و بنا بر قراردادهای 1921 و 1940 بین ایران و شوروی و بر خلاف نظر برخی مخالفان ایرانی که سنگ غیر ایرانیان را به سینه می زنند، کشور ایران از حق 50 درصدی از کل دریا از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ـ به جز ده مایل انحصاری ماهیگیری ویژه هر یک از دو کشور ـ برخوردار است.
به موجب بخشی از فصل سوم عهدنامه مودت 1921 میلادی، «طرفین معظمتین متعاهدتین با حقوق مساوی از رودخانه اترک و دیگر رودخانهها وآبهای سرحدی بهره مند خواهند شد.»
به موجب فصل یازدهم، این قرارداد عهدنامه ترکمن چای را که حق داشتن بحریه ـ نیروی دریایی ـ را در دریای کاسپین از ایران گرفته، از درجه اعتبار ساقط دانسته، «طرفین رضایت میدهند که از زمان امضای این معاهده، هر دو بالسویه حق کشتیرانی آزاد در زیر بیرقهای خود در بحر خزر را داشته باشند.»
این عهدنامه به طور آشکار بر «حقوق مساوی» طرفین تأکید کرده است. این تصریح منحصر به موضوع کشتیرانی نیست، بلکه هر کجا که پیشتر حقوقی از ایران تضییع شده، عهدنامه صراحتاً به حقوق مساوی تأکید کرده است.
قرارداد 1940 نیز دیدگاههای کلی ایران و شوروی را بر پایه اصل «تساوی حقوق» درباره حضور مشترک و با حقوق مساوی در دریای کاسپین ارایه داده است.
با وجود این، در گذشته، دولت پهلوی نخواسته و یا نتوانسته از این سهم بهره ببرد و متأسفانه، برخی مسئولان کنونی و حتی کارشناسان ایرانی، در حالی که در مسأله حقوق ملی ایران در خلیج فارس پافشاری می کنند، در موضعی انفعالی و عجیب بر خلاف منافع ملی ایران سخن از سهم ناچیز 20 درصد و یا کمتر به میان آورده اند که البته با واکنش و مخالفت قاطع صاحبنظران و متخصصان ایران دوست روبه رو شده است.
این مخالفان منافع ملی ایرانیان گفته اند، با توجه به طول ساحل چگونه ممکن است 50% از دریاچه به جمهوری اسلامی ایران تعلق داشته باشد، در حالی که دیدگاه موافقان 50% نمی گوید دریاچه باید تقسیم شود، زیرا حقوق برابر ما، مغایر با قاعده تقسیم است، بلکه ایران در همه دریاچه مازندران از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب با سهم 50% و به صورت مشترک و مشاع سهیم است؛ البته با احترام به حق انحصاری ماهیگیری در ده مایل ساحلی و این بهره برداری مشاع و مشترک از همه منابع دریاچه به نسبت 50% برای جمهوری اسلامی ایران و 50% برای جمهوری های قائم مقام و وارث شوروی سابق که تجزیه و تقسیم آن به چهار کشور ساحلی در گذشته و تقسیم های احتمالی آن به کشورهای بیشتر در آینده، هیچ ارتباطی به ایران ندارد.
3 ـ اشتباه و خطای بزرگ دیگری که متأسفانه در نقشه های مورد استفاده در صدا وسیما و سایر رسانه ها و نیز کتاب های درسی انجام می شود، استفاده از نقشه خشکی های ایران بدون دریاهای شمال و جنوب ایران و یا ترسیم ناقص دریای مازندران ـ بدون بخش شمالی آن ـ و نقشه ناقص خلیج فارس ـ بدون کرانه های جنوبی آن از جمله امارات و بحرین ـ است.
این در حالی است که پیشینه تاریخی و منافع ملی و استراتژی بلند مدت ایران، ایجاب می کند تمام دریاچه مازندران و خلیج فارس، شامل همه کرانه های جنوب و شمال آنها، باید به طور کامل، جزو نقشه جمهوری اسلامی ایران در رسانه های گروهی به ویژه صداوسیما و کتاب های درسی و نقشه های رسمی دولتی ترسیم و به کار گرفته شود تا علاوه بر یادآوری پیشینه تاریخی این دریاها به عنوان ضریب امنیتی در برابر دسیسه های دشمنان، یکپارچگی ایران زمین به کار رود.
در پایان ذکر این نیز لازم است که ناتوانی برخی در استیفای حقوق ملی و سرزمینی ملت ایران در دریای مازندران و حوزه های دیگر از جمله خلیج فارس، نافی اصل این حقوق نخواهد بود و تا استیفای کامل آن ها برای نسل های ایرانی این حقوق ملی پای بر جا خواهند بود.