یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه تازه‌ها خبر توسعه الله بختگی

توسعه الله بختگی

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 81، سال دوازدهم، اردیبهشت و خرداد 1393، رویه 27


محمد حیدری


آیا قطع برق و خاموشی گسترده شبانگاه 27 آذر 1350 را میتوان به انقلاب 1357 ربط داد؟

پیش از این، چند مطلب پیرامون برخی رویدادهایی که خود شاهد بوده‌ام و می‌توانست نشانه‌هایی از آماده شدن بستر برای ایجاد تنش‌های شدید اجتماعی شود را در همین مجله نگاشتم که دیدار نماینده و بزرگ  بازاریان ( مرحوم حاج ابوحسین)  با سناتور مسعودی و  نیک‌پی ( شهردار تهران ) و پیامی که حاج ابوحسین برای شاه فرستاد، مهم ترین آنها است.

اما چرا خاموشی گسترده 27 آذر 1350را مهم می‌دانم؟

با گران شدن بهای نفت‌خام و سرازیر شدن دلارهای نفتی به ایران، دو پدیده بر زندگی ایرانیان سایه افکند: پدیده نخست جاه‌طلبی رژیم در اجرای برنامه‌های گوناگون ولی نسنجیده و غیر کارشناسی برای تغییر چهره و ظاهر ایران بود. پدیده  دوم را باید در گسترش شدید روحیه مصرف‌گرایی میان همگان و ثروت‌اندوزی بی‌زحمت از سوی گروهی از خواص آن دوران جست و جو کرد.

هزینه کردن بی‌حساب و کتاب دلارهای نفتی موجب گسترش شهرنشینی و استفاده از امکاناتی شد که استمرار آنها نیاز به خدمات پشتیبانی کننده داشت. برای قابل درک شدن نظرم، از همان محیط روزنامه اطلاعات  و شرکت ایران چاپ مثال می‌آورم:

مدیریت این دو موسسه، ساختمان‌های عظیم جدید ساخت و گران ترین و مدرنترین ماشین‌آلات صنعت چاپ را وارد کرد. مثلا یک ماشین چاپ موسوم به هلیو گراور را که کارآیی بسیار داشت، اما تنها برای چاپ مجلاتی با صفحات فراوان و شمارگان زیاد، مقرون به صرفه بود، وارد و نصب کرد. یا ماشین چاپ دیگری موسوم به افست رتاتیو خریدند و نصب کردند که مدتها بلا استفاده افتاده بود تا زمانی که من طرحی برای استفاده از آن در راستای بالا بردن سرعت چاپ و توزیع روزنامه اطلاعات در رقابت با روزنامه کیهان دادم.

اما به اندیشه همین مدیریت خطور نکرده بود که برای موسسه‌ای چنین عظیم یک موتور ژنراتور برق تدارک ببیند تا در صورت قطع برق، کارها نخوابد.
چنین بود که شامگاه روز 27 آذر 1350، وقتی خاموشی سراسری بر تهران و برخی شهرهای اطراف حاکم شد، کارها خوابید !!...

علت آن خاموشی ( که بعد مشخص شد ) خروج نیروگاه بزرگ شهریار از مدار بود که بخش بزرگی از برق مورد نیاز تهران را در آن روزگار تامین می‌کرد. بعدها مشخص شد در ساختن این نیروگاه اثرات سولفاته بودن آب منطقه و ایجاد رسوب در دستگاهها محاسبه و در طراحی نیروگاه منظور نشده بود.

بگذریم که آن شب ما چگونه کار کردیم، اما بگذارید یاد آور شوم در آن موسسه بزرگ حتا پیش بینی چراغ زنبوری و شمع هم نشده بود !!! و ساعتی طول کشید تا شمع تهیه شود و ما بتوانیم کارمان را کورمال کورمال ادامه دهیم.

آن چه را در مورد محدوده موسسه اطلاعات و ایران چاپ نوشتم، میتوانید به سراسر ایران آن روزگار تعمیم دهید : از روز بعد، خاموشیهای مکرر و نارضایتی‌های ناشی از آن جزیی از زندگی مردم شد. و البته تجارت موتور ژنراتورهای کوچک خانگی و کارگاهی و کارخانه‌ای رونق گرفت !

چنین پدیده‌ای را توسعه نامتوازن و غیرعلمی نام نهاده‌اند.

ادامه همان رویه در ایران  موجب شد به دلیل سدسازی بی‌حساب و کتاب دریاچه ارومیه خشک شود، با انتقال آب زاینده‌رود به یزد، اصفهان بی آب شود، بستن سدهای متعدد روی کارون خوزستانی‌ها را بیازارد و....
و شگفتا که هنوز از زیان‌های اینگونه توسعه درس نگرفته‌اند!



پ.ن
این عکس را بدون آن که خود متوجه باشم، شادروان فریدون ابراهیمزاده ( دبیر سرویس عکس روزنامه اطلاعات ) در آن شب فقط با وجود نور شمع ( بدون استفاده از فلاش )  از من گرفت. کسانی که با عکاسی آشنایند میدانند با امکانات و دور بینهای آن زمان، گرفتن چنین عکسی هنر و مهارت میطلبد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید